مسجد جامع عباسی جای فروش کاشی نیست!

مسجد جامع عباسی جای فروش کاشی نیست!
ایسنا
ایسنا - ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲



ایسنا/اصفهان پیرمردی نزدیک درِ ورودی محوطه کارگاهی مسجد جامع عباسی نشسته است و من را به بازدید از محوطه درون کارگاه دعوت می‌کند. او را می‌شناختم، پیش‌تر در بازدیدی که ایسنا به منظور بررسی روند مرمت گنبد این مسجد داشت، تصاویر مهدی پاکدل و پسرش حسین را دیده بودم. به کارگاه وارد می‌شوم، پسر جوانی می‌گوید: «اینجا کاشی‌ها، داخل همین کارگاه تولید و با قیمت مناسبی هم عرضه میشه!»

هرجایی یک رنگی دارد. برای مثال شیراز، به رنگ مسجد نصیرالملکش، صورتی است. مشهد همچون گنبد مرقد مطهر امام رضا علیه‌السلام طلایی‌رنگ است.

"ایسنا/اصفهان پیرمردی نزدیک درِ ورودی محوطه کارگاهی مسجد جامع عباسی نشسته است و من را به بازدید از محوطه درون کارگاه دعوت می‌کند"خطه شمال سبزرنگ است. جنوب، ارغوانی است. قائنات به رنگ زعفرانش سرخ است و اصفهان که معروف است به شهر گنبدهای فیروزه‌ای، آبی فیروزه‌ای است. وقتی‌که از گذر سعدی به سمت میدان نقش‌جهان حرکت می‌کنم آبی فیروزه‌ای است، هنگامی‌که پهنه میدان چشمانم را درنوردید بازهم آبی فیروزه‌ای است، زمانی که از بازار به سمت مسجد جامع عباسی حرکت می‌کنم بازهم آبی فیروزه‌ای می‌مانَد، اما وقتی برای بازدید رو به روی درب این مسجد قرار می‌گیرید اوضاع را کمی متفاوت می‌بینم!

به تازگی به مجموعه ایسنای اصفهان پیوسته‌ام و این نخستین گزارش چالشی من در خصوص مسجد جامع عباسی است و همان ابتدا در باجه‌ی فروش بلیت، قیمتِ اندکِ بازدید از مسجدی به این عظمت و شهرت، ابروهایم را به نشانه تعجب بالا می‌بَرَد. متصدی فروش بلیت می‌گوید «گمان می‌کنم حدود ۶ سال است که قیمت بلیت همین اندازه مانده است.

قرار بود که امسال افزایش دهند، اما خبری نشد» با خودم می‌اندیشم که همین دو سه روز قبل یک پیاله خورش ماست را با قیمت ۵۰ هزار تومان خریدم و ۶ سال قبل۱۰ هزار تومان، اما بلیت چنین بنای شاهکاری همان است که بود! اینجا شاید تنها جایی باشند که دلم می‌خواست برای ورود به آن هزینه بسیار بیشتری پرداخت کنم. همین‌جاست که رنگ فیروزه‌ای اصفهان درنظرم کم‌رنگ‌تر می‌شود...

گردشگری اخلاقی را آموزش باید داد

اگر نزدیک اذان برای بازدید به مسجد جامع عباسی رفته باشید، تنها می‌توانید از محلی که برای نمازگزاران در نظر گرفته‌شده بازدید کنید. در این زمان، بازدید از مسجد برای یک تا یک‌ساعت و نیم ممنوع است. وضو گرفتن در یک مسجد تاریخی و رفتن به سرویس‌های بهداشتیِ تعبیه‌شده در آن باید تجربه جالبی باشد! به‌ویژه اگر نگاه منتقدانه‌ای به حفاظت از آثار و ابنیه تاریخی داشته باشید.

به مسجد جامع عباسی وارد می‌شوم، مسجدی که شاهکار کاشی‌کاری‌ جهان است و همین بس است تا توجه هر بیننده‌ای را به خود جلب کند. با این وجود بعید است که در همان ابتدا گردوغبار و دوده‌ای که بر روی دیواره‌ها نشسته است از چشم شما دور بماند.

"او را می‌شناختم، پیش‌تر در بازدیدی که ایسنا به منظور بررسی روند مرمت گنبد این مسجد داشت، تصاویر مهدی پاکدل و پسرش حسین را دیده بودم"مسئله وقتی بغرنج‌تر می‌شود که یادگاری‌ها و دست‌نوشته‌ها و خطوط نامفهومی را بر دیواره‌های مسیری می‌بینم که به سمت شبستان نماز جماعت منتهی می‌شود و آه از نهادم بلند می‌شود وقتی‌که متوجه می‌شوم دیوارهای داخل شبستان نیز وضعیت مشابهی دارند. هیچ تابلو یا نوشته‌ای برای تذکر به نمازگزاران و بازدیدکنندگان در خصوص رعایت نکات حفاظتی و نظافتی در بنا وجود ندارد، اما پلاکاردهایی در خصوص لزوم حجاب در مسجد بسیارند و مسئولین محوطه نیز این نکته را مدام متذکر می‌شوند که «اینجا مسجد است و باید حجاب را رعایت کنید.»

پس از پایان ساعت اقامه نماز، اجازه قدم زدن در حیاط وسیع این مجموعه را پیدا می‌کنم. سمت راست مسجد، یک شبستان است و گوشه‌ای از آن به انباری یک هیئت بی‌شباهت نیست و با دیگ‌های بزرگی پرشده است! خاک و گردوغبار این شبستان از پشت پنجره‌ها و حجره‌های کوچکش پیداست. گوشه‌گوشه ایوان‌های بزرگ، جای چند کاشی را خالی می‌بینیم که چونان لباسی است که دکمه‌ای از آن افتاده و بسان سرقت معمول کاشی‌ها از بناهای تاریخی است و شایدهم باشد! خرده مصالح و ابزارآلات مرمت بنا در صحن اصلی، رواق‌ها و ایوان‌ها و گوشه و کنار مسجد گویا روزها و ماه‌های متمادی جا خوش کرده‌اند! و چنین است که کم‌کم فیروزه‌ای بودن اصفهان در نظرم رنگ می‌بازد و شاید بی‌رنگ‌ می‌شود.

در دو حیاط‌ دو طرف بنا، باغچه‌های نظافت نشده، مصالح و آجرها و کاشی‌های فیروزه‌ای برجای‌مانده، فیلترهای سیگار روی کف زمین و لکه‌های متعدد توت‌های له‌شده در زیر پا هرچند چیزی از عظمت هنر و معماری ایرانی اسلامی این مسجد کم نمی‌کنند، اما پیام‌آور رفتار نادرست مردم و متولیان بنا است.

جای خالی یک راهنما

در مسجد، عدم وجود راهنما برای آشنایی بیشتر بازدیدکننده از این مسجد تاریخی به‌وضوح احساس می‌شود. پرسش‌های ما درباره بخش‌های مختلف مسجد و تزئینات آن بسیار است و راهنمایی نیست که پاسخگو باشد! مردی در زیر گنبدخانه مسجد می‌گوید: «کاش یک نفر را اینجا می‌گذاشتند تا هرچند دقیقه یک‌بار آواز بخواند، حالا آواز هم نشد، صوت قرآن کافی است» دختر دانش‌آموزی که همراه با هم‌کلاسی‌هایش برای بازدید آمده‌اند صدای قرقاول درمی‌آورد و می‌پرسد: «این برگشت صداش چطوری کار میکنه؟» بانویی در خصوص چگونگی ساخت گنبد و حجره‌هایی که بر بالای دیوارهای محراب ساخته‌شده‌اند سوال دارد و وقتی قصه پر غصه مرمت غیراصولی گنبد عظیمِ بالای سرش را از یکی دیگر از بازدیدکنندگان را می‌شنود ابرو در هم می‌کشد، سری تکان می‌دهد و دور می‌شود.

به نام مرمت، به کام ...

بخشی از محوطه اصلی مسجد با حصاری پوشیده شده و درواقع کارگاهی است که برای مرمت گنبد آن در نظر گرفته‌شده است.

پیرمردی نزدیک درِ ورودی محوطه کارگاهی مسجد جامع عباسی نشسته است و من را به بازدید از محوطه درون کارگاه دعوت می‌کند. او را می‌شناختم، پیش‌تر در بازدیدی که ایسنا به منظور بررسی روند مرمت گنبد این مسجد داشت تصاویر مهدی پاکدل و پسرش حسین را دیده بودم.

در بدو ورود به کارگاه مرمت، سازه‌ای منحنی شکل با پایه آجری و  تعداد انبوهی از کاشی‌های به ظاهر خوش‌رنگ و لعاب توجه شما را جلب می‌کند. حسین پاکدل آنجا پشت میز نشسته است؛ البته که نمی‌داند من نیز خبرنگارم و به‌تازگی به ایسنا پیوسته‌ام...

او در پاسخ به تعجب من از دیدن این سازه می‌گوید: «اینجا کاشی‌ها، داخل همین کارگاه تولید و با قیمت مناسبی هم عرضه میشه!»

و من تازه می‌فهمم درِ باغ سبز به روی کارگاه، به‌منظور جذب مشتری از مخاطبان مسجد جامع عباسی و فروش پنهانی کاشی انجام شده است؛ درحالی‌که پیش‌تر مهدی پاکدل و پسرش حسین در گزارش فروش کاشی در شاهکار کاشی‌کاری اصفهان! و در پاسخ به پرسش ایسنا مبنی بر چراییِ فروش کاشی در این مسجد به این جمله تأکید کرده بودند که «اینجا فقط نمایشگاهه یعنی طرف که میاد می‌پسنده و سفارش میده.» حتی شهرام امیری، مدیر روابط عمومی اداره‌کل میراث  فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری استان اصفهان نیز در همین گزارش در پاسخ به ایسنا بیان کرد که «باید جمع بکند و فقط یک‌چیز کوچکی آنجا داشته باشد و حق فروش ندارد.» البته موضوع منع شرعی این خرید و فروش در مسجد نیز بماند برای بعد...

- اینجا عکس‌برداری ممنوعه خانم. عکس نباید بگیرید.

این را حسین پاکدل می‌گوید و من پاسخ می‌دهم:

- چرا؟ 

- محوطه کارگاه عکس‌برداری ممنوعه. اینجام نوشته.

سپس به کوزه‌های داخل کمد اشاره می‌کنم.

- اینا همه شون گلدون هستن؟ قیمت شون چنده؟

_  ۱۰۰ هزار تومن.

"به کارگاه وارد می‌شوم، پسر جوانی می‌گوید: «اینجا کاشی‌ها، داخل همین کارگاه تولید و با قیمت مناسبی هم عرضه میشه!» هرجایی یک رنگی دارد"بله کوزه‌ان دیگه.

_  از این طرح آیینه چند مدل دیگه هم دارید یا فقط همین یک طرح هست؟

_  بله داریم؛ همین الآن طرح رو انتخاب کنید، آیینه براتون روش نصب میشه.

_ این کاشی‌های برش خورده قیمت شون چنده؟ خیلی ظریف‌ برش خوردن، ممکنه لب‌پر بشن؟ من میخوام بفرستم راه دور.

_ اینا ۶۰ تومنه اگر می‌خواید راه دور بفرستید بغلی شو بردارید بهتره، ۵۰ تومنه.

_ این ۱۶ ضلعی‌ها چندن؟

_  اینا کاشی‌شون تولید خودمونه خیلی باکیفیت‌تر از قبلیاست. این ۶۰ تومنه یکم گرون‌تره.

_  نقشش هم ظریف‌تر کشیده شده.

_ اگر می‌خواید کادو بدید چرا قاب نمی‌خرید؟

_  نه می‌خوام چند تا تیکه کادو بدم.

_ اینام زیر لیوانیه، به‌عنوان تزئیناتی هم می‌برن. پازل هم داریم. پایه کوچیکم اگر بخواید داریم.

_  پایه‌ها چنده؟

_  ۱۰ تومن.

_  خب بدید. کارت‌خوان دارید؟

_ بله بله.

کارت بدید.

جای قسمت‌هایی از کتیبه‌ها و کاشی‌های ریخته شده خالی است و درون کارگاه پر است از طرح‌ها و مدل‌های گوناگون کاشی برای فروش به بازدیدکنندگان مسجد...

رسید مشتری را دریافت می‌کنم. ذکر نام فروشنده روی رسید سند دیگری است بر فروش کاشی در این مکانی که به ظاهر نمایشگاه است! «کاشی سازی مهدی پاکدل» همان‌که سال‌هاست مرمت گنبد مسجد جامع عباسی را بر عهده دارد. کارگاه، به اسم مرمت بنا تدارک دیده‌شده و محلی است برای کسب درآمد!

دیگر اصفهان در نظرم، شهر گنبدهای فیروزه‌ای و به رنگ آبی فیروزه‌ای نیست. تنها آبی کبودرنگی را می‌بینید که اثر مشتی محکم بر پای چشم جهان‌بین اصفهان است.

گزارش از: مائده شاه‌نظری

انتهای پیام

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری میزان - ۲۳ اسفند ۱۳۹۹
خبر آنلاین - ۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
رادیو زمانه - ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
ایسنا - ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲