ماموران کگب در ایران؛ جولان با اسناد جعلی در تهران - Gooya News
این گزارش بر اساس اسناد «واسیلی میتروخین»، افسر فراری «کگب» سرویس اطلاعات و امنیت اتحاد جماهیر شوروی سابق، به بریتانیا که بخشهای مهمی از آرشیو این سازمان مخوف را پس از فروپاشی شوروی با خود به بیرون انتقال داد، تنظیم شده و مربوط به فعالیت جاسوسان آن در ایران در دو قسمت پیش و پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ است
فرامرز داور - ایران وایر
چند هفته پس از فروپاشی شوروی، در ۱۶ فروردین ۱۳۷۱، مردی حدودا ۷۰ ساله به سفارت بریتانیا در لتونی مراجعه و ادعا کرد اسنادی در اختیار دارد که هزاران جاسوس و عملیات کگب در سراسر جهان را افشا میکند. او مسوول نظارت بر انتقال کل بایگانی اطلاعات خارجی این سازمان امنیتی از ساختمان قدیمی به محل تازه آن بود.
اسنادی که واسیلی میتروخین در اختیار داشت، شش صندوق بزرگ را شامل میشد که از روی تک تک آنها کپی گرفته و در زیرزمین خانهاش پنهان کرده بود.
«کمیته امنیت دولتی» یا سازمان اطلاعات و امنیت اتحاد جماهیر شوروی سابق با نام مخفف کگِبِ در ایران مشهور است. سازمان جدید پلیس مخفی و نهاد جاسوسی شوروی روز ۲۲ اسفند ۱۳۳۲، پس از مرگ «ژوزف استالین»، با ادغام وزارت امنیت دولتی و وزارت امور داخلی تاسیس شد و تا زمان فروپاشی شوروی در پنج دی ۱۳۷۰، فعالیت داشت. تهران پس از پایتختهای اروپایی، از شهرهای مهم فعالیت جاسوسان شوروی بوده است.
در طول جنگ جهانی دوم، ارتش سرخ به همراه متحدان غربی، ایران را اشغال کرده بودند. سازمان اطلاعاتی شوروی از فرصت اشغال استفاده کرد تا بزرگترین حضور فرامرزی خود تاکنون را با نزدیک به ۴۰ اقامتگاه اصلی و سکونتگاه فرعی برقرار کند.
"سازمان جدید پلیس مخفی و نهاد جاسوسی شوروی روز ۲۲ اسفند ۱۳۳۲، پس از مرگ «ژوزف استالین»، با ادغام وزارت امنیت دولتی و وزارت امور داخلی تاسیس شد و تا زمان فروپاشی شوروی در پنج دی ۱۳۷۰، فعالیت داشت"اقامتگاه اصلی تهران ۱۱۵ افسر عملیاتی داشت که مانند سایر همکاران خود در کشورهای همسایه شوروی، وظیفه شناسایی، ربودن و از بین بردن کسانی را داشتند که آنها را «عنصر ضد شوروی» میدانستند.
فشار ایالات متحده و بریتانیا، اتحاد جماهیر شوروی را متقاعد به پایان دادن اشغال نظامی ایران در سال ۱۹۴۶ کرد. تقریبا دو دهه پس از آن، مسکو امیدوار بود و غرب میترسید که انقلابی در ایران اتفاق بیفتد و یک رژیم طرفدار شوروی در ایران به قدرت برسد.
«محمدرضا پهلوی» که در شهریور ۱۳۲۰، کمی قبل از بیست و دومین سالروز تولدش شاه شده بود، در روز ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ توسط «ناصر فخرآرایی» که نزدیک به «حزب توده» ایران بود، هدف سوء قصد ناکام قرار گرفت.
بهرهبرداری از فضای پس از کودتای ۲۸ مرداد و بدبینی شاه
پس از کودتای مشترک بریتانیا و امریکا علیه دولت «محمد مصدق» در ایران و پایان دادن به وسواس بیمارگونهای که به احتمال نفوذ کمونیستها تحت نخست وزیری مصدق برای این دو کشور وجود داشت، سازمان اطلاعات مرکزی امریکا برای ربع قرن به طور مداوم نفوذی بیشتر از سازمانهای جاسوسی شوروی در ایران پیدا کرد. اما موفقیت فوری طرح کودتا در سرنگونی مصدق به خساراتی گسترده و طولانیمدت در سیاستهای امریکا و بریتانیا هم در ایران منجر شده بود که شوروی از آن به نفع خود بهرهبرداری میکرد.
باور عمومی ایرانیان مبنی بر این که امریکا و بریتانیا به همکاری خود برای توطئههای شوم پشت صحنه علیه ایران ادامه میدهند، حتی شاه را در این زمینه حساس کرده بود. در چنین وضعیتی، بر اساس اسناد ربوده شده توسط متروخین، اجرای طرحهای شوروی در ایران برای ایجاد بدبینی به امریکا و بریتانیا بین ایرانیان کاری آسان بود اما مشکل این بود که زمینه زیادی برای فعالیت ماموران کگب در خاک ایران وجود نداشت و کار عملیاتی آنها مشکل شده بود.
فعالیت حزب توده، شاخه ایرانی «حزب کمونیست» شوروی در ایران ممنوع و رهبران حزب از حضور در مناصب دولتی منع شده بودند. همزمان، شاه با همکاری «سیا» و «موساد»، سازمانهای اطلاعاتی امریکا و اسرائیل، یک سازمان جدید امنیتی و اطلاعاتی با نام اختصاری «ساواک» تاسیس کرده بود که به سرعت به یک نهاد هولانگیز و ترسناک بدل شد.
دو سال پس از تاسیس ساواک، ایران و اسرائیل یک قرارداد سری همکاری اطلاعاتی و نظامی هم امضا کردند.
شوروی از طریق کگب با یک سری طرحهایی که «اقدامات فعال» نامیده میشدند، جبران این وضعیت را آغاز کرد.
در اجرای موثرترین تاکتیک شوروی در بهرهبرداری از احساس ترس و ناامنی شاه از معاملات دوگانهای که با امریکا داشت، کگب در بهمن ۱۳۳۷ نامهای جعل کرد که بر اساس آن، «جان فاستر دالس» وزیر خارجه امریکا به طور جعلی به سفیر این کشور در تهران نوشته و در آن توانایی شاه در اداره کشور را با تحقیر زیر سوال برده بود و تلویحا به طراحی سرنگونی او اشاره داشت.
بر اساس اسناد منتشر شده میتروخین، مامور کگب در تهران با نام رمز «ای» رونوشتی از نامه جعلی را در اختیار ایرانیان با نفوذ، از جمله نمایندگان مجلس و روزنامهنگاران قرار داده بود، با این انتظار که مطمئن بود به سرعت به گوش شاه میرسد و مورد توجه او قرار میگیرد.
گفته شده که اشارات ظریف مورد استفاده در این نامه جعلی که از زبان دالس آورده شده بود، موضوع زمزمههای سیاسی در تهران درباره شاه بوده و احتمالا ساواک از آن گزارش هم داشته است؛ موضوعی که به باور پذیرتر شدن این نامه جعلی کمک کرده بود.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
دمیدن کگب در آتش بیاعتمادی شاه به امریکا
تاثیر این گفتههای جعلی بر شاه ایران بسیار زیاد بود؛ همانطور که انتقادات مطبوعات و رسانههای خارجی را به حساب رهبران آن کشورها در ابراز نارضایتی غیرمستقیم از خود تصور میکرد.
یک سال بعد، یعنی در سال ۱۳۳۸، شاه از علاقه خود به امضای یک پیمان عدم تجاوز با اتحاد جماهیر شوروی پرده برداشت و برای خودداری از آن شرط گذاشت که مگر این که امریکا کمکهای نظامی مورد نظرش را تامین کند؛ موضوعی که دالس از آن با نزدیک شدن شاه به روشهای باجخواهی انتقاد کرده بود.
اصطکاک بین تهران و واشنگتن به طرز ماهرانهای توسط کگب تشدید میشد. در سال ۱۳۳۹، جاسوسان شوروی در تهران دستوراتی جعلی به نام وزارت دفاع امریکا برای ماموریت در ایران تهیه کردند. در این دستورات ساختگی به سایر کشورهای جهان سوم برای همکاری در عملیات جاسوسی و کمک به عملیات سرنگونی رژیمهایی که واشنگتن با آنها مخالف بود از جمله ایران، اشاره کرده بود.
رونوشت دستورالعملهای جعلی در آبان ۱۳۳۹ به سفارتهای ایران در کشورهای اسلامی ارسال شد و ظاهر آن این گونه بود که توسط یک ایرانی ظاهراً ناراضی که برای ایالات متحده کار میکند، افشا میشد.
نامه توسط دولت ایران، واقعی تصور شد و مورد توجه قرار گرفت. سفیر امریکا در تهران به وزارت امور خارجه احضار و از او درباره محتوی نامه توضیح خواسته شد. صحبتهای رد و بدل شده هرچه بود، نتیجه طرحی که ماموران مقیم کگب در تهران به پا کردند، دستور مستقیم شاه برای جایگزین شدن تعدادی از افسران ایرانی دوستدار امریکا در ساختار نظامی ایران بود.
ادعای تاثیرگذاری بر انتخاب شاه، ارزیابی اشتباه از فرح
بر اساس اسناد میتروخین، کگب مدعی تاثیر بر شاه ایران در انتخاب سومین و آخرین همسرش، «فرح دیبا» بوده است که به اشتباه تصور میکردند اعتقادات کمونیستی دارد و از این جهت ماموران دفتر تهران کگب به خود میبالیدند.
"تهران پس از پایتختهای اروپایی، از شهرهای مهم فعالیت جاسوسان شوروی بوده است.در طول جنگ جهانی دوم، ارتش سرخ به همراه متحدان غربی، ایران را اشغال کرده بودند"شهبانوی آینده ایران دانشجوی معماری در پاریس بود و یک مامور کگب در پاریس، «جهانگیر تفضلی»، رایزن فرهنگی سفارت ایران در فرانسه را متقاعد کرده بود که او را به شاه معرفی کند.
اگرچه فرح دیبا از علاقه کگب به خود بیخبر بود اما مکاتبه با مادرش از دید کگب نشان میدادند که تصور گرایش او به کمونیسم تا حدی حقیقت دارد.
اولین ملاقات فرح دیبا با شاه در پذیرایی در سفارت ایران در سفر محمدرضاپهلوی به پاریس در بهار ۱۳۳۸ رخ داد. تفضلی او را به ملاقات شاه برد. فرح دیبای خجالتی عقب نشست اما وقتی شاه بعداً در زمان پذیرایی با او صحبت کرد، به مادرش گفته بود: «تفضلی گفته مادمازل دانشجوی بسیار خوبی است؛ او در کلاس خود اول است و فرانسوی را خیلی خوب صحبت میکند.»
تنها چند ماه بعد، او و شاه نامزد کردند. به نظر میرسد که علاقه نابهجای کگب به ملکه آینده از این واقعیت ناشی میشد که او حلقهای از دوستان دوره دانشجویی کمونیست داشت که در کافههای پاریس که به آنجا رفت و آمد داشت، توسط ماموران کگب دیده شده بود.
اسناد میتروخین میگویند: «دوستی که او را متقاعد کرد تا در تظاهرات حمایت از مبارزه الجزایریها با امپریالیسم فرانسوی شرکت کند، بهعنوان یکی از اعضای حزب توده در ایران زندانی شد.»
کگب یکی از معاشران فرح که از بستگان مامور کگب با اسم رمز ریون بود را زیر نظر داشت؛ واقعیتی که از فرح پنهان نگه داشته شده و شهبانوی آینده ایران به کلی از آن بیخبر بود. کگب هم متوجه نشده بود که فرح همچون زمانی که به پاریس رفته بود، در بازگشت به ایران هم باورمند به نهاد سلطنت است؛ حتی زمانی که در تظاهرات به نفع الجزایریها در پاریس شعار میداد.
به محض این که فرح دیبا در آذر ۱۳۳۸ ملکه ایران شد، مشخص شد که کگب درباره او اشتباه قضاوت کرده است. ملکه جدید ایران نه در سیاست بلکه در عالم هنر روحیه رادیکال خود را نشان میداد. هنر آوانگارد غربی و گوش دادن به کارل هاینتس اشتوکهاوزن تکان دهنده به نظر میرسید، زمانی که به قول یک تاجر ایرانی، «ما تازه شروع به گوش دادن باخ کرده بودیم».
تا چند سال پس از ازدواج با فرح دیبا، شاه همچنان در جایگاه محکم خود قرار داشت. در نشست سران امریکا و شوروی، بین «جان افکندی» و «نیکیتا خروشچف» در وین در ۱۸ سال قبل از انقلاب بهمن ۱۳۵۷، سیا با اطمینان پیشبینی کرد: «ایران مانند یک میوه گندیده به دست شوروی سقوط خواهد کرد.»یک برآورد اطلاعات ملی در سال ۱۳۳۹، از تغییر عمیق سیاسی و اجتماعی در ایران و اجتنابناپذیر بودن تغییرات در آینده میگفت. در میان مخالفان سیاسی شاه، رییس سابق ساواک، سپهبد «تیمور بختیار» بود که بعد از دریافت هشدار از سوی سیا، شاه او را برکنار کرده بود.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران