یاسمین طباطبایی، هنرمند ایرانی-آلمانی، به صدای آمریکا: «میترا» به مسائل حل‌نشده تاریخ ایران می‌پردازد

یاسمین طباطبایی، هنرمند ایرانی-آلمانی، به صدای آمریکا: «میترا» به مسائل حل‌نشده تاریخ ایران می‌پردازد
صدای آمریکا
صدای آمریکا - ۳۰ دی ۱۴۰۰

یاسمین طباطبایی، هنرمند ایرانی آلمانی، چهره شناخته شده‌ای در آلمان و اروپا محسوب می‌شود.

او که متولد تهران است، پس از انقلاب، همراه با خانواده به آلمان مهاجرت کرد و به تحصیل در رشته‌های بازیگری سینما و تأتر، و موسیقی پرداخت.

یاسمین طباطبایی سابقه بازی در ده‌ها نمایش، فیلم‌، و سریال‌ را در کارنامه خود دارد، و‌ صاحب تجربیات ارزنده‌ای نیز در صداپیشگی هست که با جوایزی همراه بوده است.

او به عنوان خواننده و ترانه‌سرا، علاوه بر انتشار چندین تک‌آهنگ و آلبوم، کنسرت‌های مختلفی را برگزار کرده است و طرفداران زیادی دارد.

«میترا» به کارگردانی کاوه مدیری سینماگر ایرانی هلندی، نخستین فیلم فارسی‌زبانی است که یاسمین طباطبایی نقش نخست آن را بازی کرده است.

این فیلم با الهام از رویدادهای واقعی ساخته شده است و به موضوع اعدام زندانیان سیاسی در اوایل انقلاب ایران و مقوله بخشش می‌پردازد.

یاسمین طباطبایی نقش زنی را بازی می‌کند که دخترش به دلیل فعالیت‌های سیاسی توسط حکومت ایران اعدام شده است. او سال‌ها بعد در اروپا با فردی که تصور می‌کند عامل دستگیری دخترش بوده است، مواجه می‌شود.

اکران این فیلم در جشنواره‌های سینمایی با واکنش‌های مناسبی از سوی تماشاگران و منتقدان هنری همراه بود.

یاسمین طباطبایی در گفت‌وگو با بهنود مکری از صدای آمریکا درباره تجربه بازی در فیلم میترا توضیحاتی داد.

.

"او سال‌ها بعد در اروپا با فردی که تصور می‌کند عامل دستگیری دخترش بوده است، مواجه می‌شود.اکران این فیلم در جشنواره‌های سینمایی با واکنش‌های مناسبی از سوی تماشاگران و منتقدان هنری همراه بود"پیش از این که نخستین پرسش خود را مطرح کنم، باید بگویم که انتظار نداشتم که فارسی شما به این خوبی باشد، با تماشای فیلم غافلگیر شدم، تبریک می‌گویم.

خیلی ممنون، لطف دارید، البته فراموش نکنید که من در تهران به دنیا آمدم و بزرگ شدم، در دوازده سالگی به آلمان آمدم. همچنین همیشه تلاش زیادی می‌کردم که در جوانی، فارسی را فراموش نکنم. کتاب می‌خواندم و تا جایی که می‌توانستم، صحبت می‌کردم، حتی نوشتن را تمرین می‌کردم.

من خود را یک بازیگر آلمانی‌زبان می‌دانم، زیرا این زبانی است که در سی سال گذشته با آن کار کردم. ایفای نقش نخست در این فیلم به زبان فارسی، واقعا چالش بزرگی برای من بود. خوشبختانه آذر، خواهر بزرگ‌ترم که خیلی بیشتر از من در ایران زندگی کرده است، موافقت کرد که برای این فیلم با من‌ تمرین کند.



ایرانی‌هایی مثل من که مدت زیادی است در کشور خود زندگی نکرده‌اند، معمولا هنگام فارسی صحبت کردن، آهنگ و سرعت متفاوتی دارند، و اگر چه هاله، شخصیتی که من در فیلم بازی می‌کنم، مدت‌ها خارج از ایران است و در تبعید زندگی می‌کند، اما می‌خواستم در حدی که می‌توانستم، درست فارسی صحبت کنم.

یاسمین طباطبایی

. چگونه به این پروژه سینمایی ملحق شدید و بازی در فیلم میترا را پذیرفتید؟

روشنک بهشت‌نژاد، تهیه‌کننده آلمانی، یکی از دوستان قدیمی خانوادگی است ‌و با خواهرم آذر که درباره او به شما گفتم، در «دویچه شوله» تهران همکلاس بودند، و از همان دورانی که دختر کوچکی بودم، من را می‌شناخت.

روشی، با من‌ تماس گرفت و به پروژه هیجان‌انگیز یک کارگردان جوان ایرانی هلندی اشاره کرد و فیلم‌نامه را برایم فرستاد. فوق‌العاده بود ولی مطمئن نبودم که چرا با من تماس گرفتند چون داستان، اواسط سی سالگی، و هفتاد سالگی زندگی یک زن ایرانی را به تصویر می‌کشد ولی سن من به هیچ یک از ‌دوران نمی‌خورد.

روشی، توضیح داد که کارگردان می‌خواهد که تمام داستان را تنها با یک بازیگر زن فیلم‌برداری کند و برای تغییر چهره، از آرایش جلوه‌های ویژه با به اصطلاح «پروتزهای تمام صورت» استفاده کند. قرار بود پاملا گلدامز، نامزد جایزه اسکار، این کار را انجام دهد.

کاوه مدیری، نویسنده و کارگردان، معتقد بود که اگر تنها یک هنرمند این نقش را بازی کند، مخاطب با شخصیت داستان بیشتر آشنا می‌شود.

"یاسمین طباطبایی در گفت‌وگو با بهنود مکری از صدای آمریکا درباره تجربه بازی در فیلم میترا توضیحاتی داد."این رویکرد برای من نیز منطقی بود ‌و زمانی که او را در اوت ۲۰۱۸ در برلین ملاقات کردم، به سرعت با هم کلیک کردیم.

فکر می‌کنم حدود شش ساعت درباره این‌ شخصیت، سینما، و زندگی صحبت کردیم. همان شب هر دو موافقت کردیم که این نقش را بازی کنم و «آدیشن»، یا تست بازیگری، در کار نبود.

فیلم «میترا» به کارگردانی کاوه مدیری

. می‌دانم که پس از انقلاب، ایران را ترک کردید. آیا از نظر شخصی نیز با داستان یا فیلم ارتباط برقرار کردید ؟

دوازده سالم بود که انقلاب شد و خاطرات بسیار شفافی از آن دوران دارم. چند سال پیش این افتخار را داشتم که فیلم «پرسپولیس» ساخته مرجان ساتراپی را به آلمانی دوبله کنم.

بسیاری از تصاویر و خاطراتی که او در این اثر نشان می‌دهد، در ذهن من نیز بود چون تقریبا همسن هستیم.

به خوبی به یاد دارم که چگونه مدرسه ما تعطیل شد و بعد از غروب آفتاب اجازه خروج از منزل را نداشتیم. یا وقتی به پشت بام می‌رفتیم، صدای الله اکبر و شلیک مسلسل‌ها را از دور می‌شنیدیم. و البته به یاد می‌آوریم که چگونه مجبور به ترک خانه خود شدیم که بسیار دلتنگ آن‌ هستم و درد و غم بسیاری دارم.

فیلم «میترا» به کارگردانی کاوه مدیری

. درباره نقشی که در فیلم دارید، توضیح دهید، با توجه به همان عامل اختلاف سنی که گفتید، چطور این شخصیت را خلق کردید، چه چالش‌هایی داشت ؟

چیزی که من درباره سبک کارگردانی کاوه دوست دارم، این است که او به ظرافت علاقمند است، چیزهای کوچک و حقیقت درونی را دوست دارد، و بسیار دقیق است.

کاوه اصرار داشت که تمرینات را خیلی زود شروع کند، بنابراین نیم ساعت پیش از فیلم‌برداری، تمرینات فشرده را با تمام بازیگران شروع می‌کردیم، و دقیقا می‌دانستیم که چه کار می کنیم که بسیار عالی است.

با این حال صحنه‌های احساسی فیلم بسیار چالش‌برانگیز بود و من شخصا هرگز در فیلمی کار نکرده‌ام که اعضای گروه پس از اتمام صحنه گریه کنند، منظورم فقط بازیگران نیستند، حتی افراد پشت دوربین هم اشک ریختند و چندین ‌بار این اتفاق افتاد.

برای آرایش دوران پیری، باید صبح‌ها سه ساعت، و شبها یک ساعت آرایش می‌کردم.

"کتاب می‌خواندم و تا جایی که می‌توانستم، صحبت می‌کردم، حتی نوشتن را تمرین می‌کردم.من خود را یک بازیگر آلمانی‌زبان می‌دانم، زیرا این زبانی است که در سی سال گذشته با آن کار کردم"برنامه ما خیلی فشرده بود و ساعات کاری طولانی داشتم، البته مشکلی نداشتم چون مانند یک ماجراجویی فوق‌العاده بود.

در بخشی که به عنوان یک بازیگر به من مربوط می‌شود، سعی کردم تا حقیقت درونی تمام احساساتی را که هاله دارد، و همچنین حرکات بدنی را که یک زن جوان‌تر را از نسخه قدیمی خود در کهنسالی متمایز می‌کند، ارائه دهم، و این یک نقش رویایی بود.

فیلم «میترا» به کارگردانی کاوه مدیری

. معمولا در آثار آلمانی یا بین‌المللی بازی می‌کنید، ولی این بار کارگردان و بازیگران ایرانی بودند، درباره این تجربه توضیح دهید ؟

کار با محسن نامجو، شبنم طلوعی، دینا ظریف، آویس منشادی، و سایر استعدادهای خارق‌العا‌ده ایرانی بسیار لذتبخش بود. عاشق تک‌تک آنها هستم و از این که توانستم با آنها کار کنم، خوشحال و مفتخرم. در عین حال احساس می‌کنم که زخم مشترک از دست دادن وطن، ما را به گونه‌ای گرد هم آورد که دلایل و کلمات قادر به توصیف آن نیست. واقعا آرزو می‌کنم که در آینده بیشتر در زمینه آثار مرتبط با ایران کار کنم.

.

از نتیجه کار راضی هستید؟ نظر شما درباره فیلم ‌و بازخوردهای آن‌ چیست ؟

به نظرم میترا فیلم قدرتمندی است که به مسائل حل نشده تاریخ ایران می‌پردازد و من خوشحال و مفتخرم که بخشی از این فیلم هستم. من از کاوه که استعدادی باورنکردنی و انسان خوبی است، چیزهای زیادی یاد گرفتم. قویا معتقدم که ما باید داستان‌های بیشتری مانند میترا را تعریف کنیم، و همانطور که سرنوشت این زندگی‌ها باید گفته شود، این بخش از تاریخ ما فراموش نخواهد شد، و روزی به گونه‌ای پردازش می‌شود که می‌تواند شفابخش باشد.

یاسمین طباطبایی

. آیا خاطره، داستان، یا نکته‌ای جالبی در جریان تولید فیلم بود که مایل باشید به آن اشاره کنید؟

فیلم‌برداری در شهر امان، پایتخت اردن برای من بسیار جالب بود و [آن جا] شباهت زیادی با ایران پیش از انقلاب داشت. من [همچنین] تحت تأثیر گروه حرفه‌ای که با آنها کار می‌کردیم قرار گرفتم.

"خوشبختانه آذر، خواهر بزرگ‌ترم که خیلی بیشتر از من در ایران زندگی کرده است، موافقت کرد که برای این فیلم با من‌ تمرین کند"آنها تجربه همکاری با پروژه‌های بزرگ آمریکایی مانند جنگ ستارگان را داشتند.

چیزی در مورد نور، و آب و هوای بیابانی اردن هست که واقعا باعث شد احساس کنم به تهران سال ۱۹۸۲ [۱۳۶۱] بازگشته‌ام.

بدون شک تأثیرگذارترین بخش فیلم‌برداری برای من، صحنه‌های زندان بود که در یک زندان واقعی که هنوز دایر است، انجام شد. هوای این زندان خیلی سرد بود، ولی با احترام کامل با ما رفتار شد.

البته در جریان فیلم‌برداری این ‌صحنه‌ها بسیار احساساتی نیز شدم. تصور این که فرزندم را که به شدت کتک خورده است، برای آخرین بار در چنین زندانی ببینم، بسیار دردناک بود چون می‌دانستم چنین صحنه‌هایی بارها در زندگی واقعی اتفاق افتاده است.

یاسمین طباطبایی

. یک کنجکاوی شخصی دارم.

شما خواننده و ترانه‌سرا نیز هستید. آیا به موسیقی ایرانی هم گوش می‌کنید؟

حتما گوش می‌کنم و عاشق رقصیدن با آهنگ‌های ایرانی هستم، به خصوص در جمع‌‌های خانوادگی. اما هنرمند مورد علاقه خاصی ندارم. من آهنگ‌های فارسی را در کارنامه موسیقی جاز خود دارم و مخاطبان آلمانی هم این آثار را دوست دارند.

آخرین آهنگی را که ضبط کردم، «شکار آهو» بود که وقتی از محسن نامجو خواستم تا آهنگی را پیشنهاد دهد، به من‌ معرفی کرد. این آهنگ را خیلی دوست دارم و فارسی خواندن درهای دیگری را، بیش از هر زبان دیگری، برای من باز می‌کند.

.

منابع خبر

اخبار مرتبط