انتقام ازمفسد اقتصادی در«جایی میان گاوها»/بهرام توکلی گفت نسازید!

انتقام ازمفسد اقتصادی در«جایی میان گاوها»/بهرام توکلی گفت نسازید!
خبرگزاری مهر
خبرگزاری مهر - ۱۰ مهر ۱۴۰۲



خبرگزاری مهر -گروه هنر-زهرا منصوری: در سال‌هایی که سینمای بلند داستانی ایران شرایط چندان ایده‌آلی را در جذب مخاطب و فروش در گیشه تجربه نمی‌کند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه به‌واسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.

«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریان‌ساز در دنیای جدید محسوب می‌شود و به همین دلیل دیگر به سختی می‌توان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.

به همین منظور سرویس هنر خبرگزاری مهر تلاش دارد با سرفصل ثابت «هر هفته یک فیلم کوتاه در مهر» به معرفی بخشی از تولیدات «سینمای کوتاه ایران» در قالب گفتگو با عوامل این آثار بپردازد.

فیلم کوتاه «جایی میان گاوها» سی و هفتمین فیلم‌ کوتاهی است که در قالب این سلسله گفتگوها میزبان کارگردانش بودیم.

«جایی میان گاوها» به نویسندگی، تهیه‌کنندگی و کارگردانی مشترک محمدعلی حسینی و حسین فلاح آبادی تجربه‌ای خاص از روایت سرانجام یک فرد کلاهبردار است.

آنچه می‌خوانید حاصل گفتگوی خبرگزاری مهر با محمدعلی حسینی یکی از کارگردانان فیلم کوتاه «جایی میان گاوها» است.

* اگر خودتان بخواهید درباره ایده مرکزی فیلم کوتاه «جایی میان گاوها» صحبت کنید آن را چگونه شرح می‌دهید؟ این ایده چگونه در ذهن‌تان شکل گرفت؟

فیلم «جایی میان گاوها» مربوط به سال ۹۸ است که بازار مباحث اقتصادی و صحبت درباره مفاسد در جامعه گرم بود. در همان شرایط بود که این ایده به ذهن‌مان رسید اگر یکی از مفسدان اقتصادی بخواهد به‌صورت غیرقانونی املاکش را بفروشد و از کشور برود، با چه شرایطی مواجه می‌شود. ایده‌های مختلفی را تست زدیم تا اینکه در نهایت به این سناریو رسیدیم. سناریویی که در یک موقعیت مکانی و زمانی روایت می‌شد. درباره این ایده هم با چهره‌هایی مانند بهرام توکلی و مسعود فراستی صحبت کردیم.

"در همان شرایط بود که این ایده به ذهن‌مان رسید اگر یکی از مفسدان اقتصادی بخواهد به‌صورت غیرقانونی املاکش را بفروشد و از کشور برود، با چه شرایطی مواجه می‌شود"در چند نوبت فیلمنامه اصلاح شد اما ایده کلی‌مان از ابتدا همین فرار یک مفسد اقتصادی بود.

* اما به نظر می‌رسد در کنار روایت فساد، نیم‌نگاهی هم به مضمون انتقام در داستان فیلم داشته‌اید.

بله این موضوع هم در زیرلایه روایت مدنظرمان بود.

* البته چندان هم در زیرلایه نیست و حتی بیشتر توجه من در مقام مخاطب را به خود جلب کرد و احساس کردم تم اصلی همین ماجرای انتقام بوده است.

در فرآیند پرداخت داستان بود که به این مرحله رسیدیم که اگر جای ۲ طبقه از آدم‌ها عوض شود، چه اتفاقی می‌افتد. اینکه یک کارگر حتی برای چند ساعت تبدیل به صاحب ملک شود و طبقه‌اش تغییر پیدا کند، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ ایده انتقام، در ادامه همین ایده در فیلمنامه شکل گرفت. گویی این فرآیند تبدیل به یک تمرین شده بود تا کم‌کم شاهد این تغییر شخصیت در کاراکتر کارگر باشیم که در نهایت تصمیم به انتقام می‌گیرد.

* وقتی سراغ سوژه مفاسد اقتصادی رفتید، چرا این مضامین فرعی را به کار وارد کردید؟ چرا پررنگ‌تر به موضوع اصلی‌تان نپرداختید؟ غیر از یک تک دیالوگ کاراکتر اصلی درباره خروج از مرز، نشانه دیگری درباره وضعیت این آدم در روایت فیلم نمی‌بینیم.

واقعیت این است که «جایی میان گاوها» محصول انجمن سینمای جوانان بود و وقتی با آدم‌ها درباره این مضمون صحبت می‌کردیم، خیلی برای‌شان حساسیت‌برانگیز بود. با مشاوره‌هایی که با دوستان داشتیم، به این جمع‌بندی رسیدیم که برای فروش فیلم به انجمن، باید کم‌رنگ‌تر به این موضوع بپردازیم. بالاخره در آن مقطع جامعه فضای حساسی داشت و به دلیل همین شرایط، مجبور به بازنویسی فیلمنامه شدیم.

در نسخه اولیه ماجرای فساد اقتصادی و فرار، اندکی پررنگ‌تر از این بود. در ادامه اما ترجیح دادیم ماجرای انتقام طبقه کارگر را در روایت پررنگ‌تر کنیم.

این یک تم کلی است که فیلمنامه‌نویسان و فیلمسازان خیلی دوست دارند به سمت آن بروند. چیزی شبیه همان مضمونی که در فیلم «جنگ جهانی سوم» هومن سیدی هم شاهدش هستیم. این تم، تم جذابی است. واقعاً اگر قدرت به دست طبقه فرودست بیفتد، چه اتفاقی رقم می‌خورد؟

* گویی وقتی قدرت به دست طبقه پایین‌تر می‌افتد، خودش تبدیل به آن چیزی می‌شود که شاید زمانی از آن نفرت داشته است.

این یک تم کلی است که فیلمنامه‌نویسان و فیلمسازان خیلی دوست دارند به سمت آن بروند.

"اینکه یک کارگر حتی برای چند ساعت تبدیل به صاحب ملک شود و طبقه‌اش تغییر پیدا کند، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ ایده انتقام، در ادامه همین ایده در فیلمنامه شکل گرفت"چیزی شبیه همان مضمونی که در فیلم «جنگ جهانی سوم» هومن سیدی هم شاهدش هستیم. این تم، تم جذابی است. واقعاً اگر قدرت به دست طبقه فرودست بیفتد، چه اتفاقی رقم می‌خورد؟

ما خیلی سعی کردیم خودمان را جای کاراکتر کارگر در فیلمنامه که علیرضا مهران هم آن را ایفا می‌کرد، بگذاریم. امروز که از دور به فیلم نگاه می‌کنم، احساس می‌کنم می‌توانستیم این تغییر را با کدهای بهتری به تصویر درآوریم. خیلی شاهد این بازخورد هستم که می‌گویند چقدر زود این تغییر در این شخصیت رخ می‌دهد.

* اتفاقاً نکته اصلی این است که همه چیز در فیلم خیلی مینی‌مال و خلاصه‌شده روایت شده است.

این نکته برای‌مان بسیار مهم بود که در یک زمان و یک مکان بتوانیم.

از نیمه فیلم است که شاهد یک پرش زمانی در روایت هستیم و به صحنه‌ای می‌رسیم که فرید سجادی‌حسینی تبدیل به کارگر شده و علیرضا مهران در جایگاه مالک قرار گرفته، از طرفی هم نهایت زمان برای روایت یک فیلم کوتاه ۱۵ دقیقه است و سعی کردیم تایم روایت ما هم زیاد بالا نرود. فیلم قبلی‌ای که خودم کار کرده بودم، حدود ۲۶ دقیقه بود و اینجا برای‌مان مهم بود که از دایره فیلم کوتاه خارج نشویم و بیشتر با دکوپاژ و ظرفیت‌های صحنه‌پردازی داستان را پیش ببریم. ساخت دکور ما تقریباً ۲ روز طول کشید.

* آن دکور را ساخته‌اید؟

بله. آنجا یک انبار کاه بود که ما به یک دفتر تبدیلش کردیم. بچه‌های تیم تولید و صحنه ما کمک بسیار زیادی به ما کردند.

"با مشاوره‌هایی که با دوستان داشتیم، به این جمع‌بندی رسیدیم که برای فروش فیلم به انجمن، باید کم‌رنگ‌تر به این موضوع بپردازیم"حتی دیوارهای بیرونی که در نماهای بیرونی می‌بینیم را به‌طور کامل رنگ کردند. تم رنگی فیلم تیره بود و بچه‌های صحنه، دو سه روزی درگیر رنگ‌آمیزی بودند. قبل از آن هم چند ماه گشته بودیم چرا که پیدا کردن این لوکیشن خیلی زمان برد.

* در بخشی از فیلم تصویری از فرد مفسد که تصمیم به فرار دارد می‌بینیم که گویی خودش یک قربانی است. انگار این تعمد وجود داشته که مخاطب حس ترحمی هم نسبت به او داشته باشد و او را یک مفسد سیاه اقتصادی تمام عیار نبیند.

اصولاً به دنبال این نبودم که در فیلم شخصیت سیاه و سفید داشته باشیم. کاراکتر فرید سجادی‌حسینی هم در این فیلم یک کاراکتر خاکستری است که در مقاطعی می‌توان با او ارتباط هم گرفت.

در سینمای دنیا هم این اتفاق رخ می‌دهد و گاهی آثاری را می‌بینیم که ارتباط مخاطب با کاراکتر منفی بیشتر است.

* اتفاقاً رضا میرکریمی در جایی می‌گفت کارگردان باید حتی کاراکتر منفی‌اش را هم دوست داشته باشد.

بله همین طور است. ماجرا این است که این رویکرد جذابیت روایت را بالا می‌برد. در فیلمنامه‌نویسی مدرن این نکته مطرح می‌شود که اگر شخصیت‌ها سفید یا سیاه باشند، تکلیف مخاطب با آن‌ها مشخص می‌شود و پایان روایت را متوجه می‌شوند. ولی شخصیت‌های خاکستری مانند جوکر در روایت بتمن، باعث می‌شود مخاطب ارتباط بیشتری از نظر دراماتیک با آن برقرار کند.

حداقل ۶ نوبت این فیلم‌نامه بازنویسی و اصلاح شد. دست آخر حتی به جایی رسیدیم که بهرام توکلی گفت آن را نسازید و فکر نمی‌کنم چیز خوبی از آن دربیاید! ما اما مصر بودیم کار را بسازیم

* اما فکر نمی‌کنید در روایت فیلم، این رویکرد باعث شده است که مخاطب نسبت به این کاراکتر بلاتکلیف بماند؟

با توجه به زمانی که داشتیم، تا حدودی این مسأله را می‌پذیریم.

"بالاخره در آن مقطع جامعه فضای حساسی داشت و به دلیل همین شرایط، مجبور به بازنویسی فیلمنامه شدیم"ما اساساً پایان‌بندی متفاوتی برای فیلم در نظر داشتیم که به دلیل همان حساسیت‌هایی که اشاره کردم در آن سال‌ها وجود داشت، ما نتوانستیم دقیقاً بر اساس چارچوب‌هایی که در ذهن داشتیم پیش برویم. حداقل ۶ نوبت این فیلم‌نامه بازنویسی و اصلاح شد.

دست آخر حتی به جایی رسیدیم که بهرام توکلی گفت آن را نسازید و فکر نمی‌کنم چیز خوبی از آن دربیاید! ما اما مصر بودیم کار را بسازیم. درباره کاراکتر اصلی هم احساس خودم این است، هر کسی که وارد یک جریان فساد می‌شود، خودش هم به نوعی یک قربانی است. کمااینکه می‌بینیم این فرد در جایی می‌گوید حتی از وکیلش هم ضربه خورده است! اما به ناچار دارد از همین آدم کمک می‌گیرد.

* کمی درباره فضای بصری فیلم هم صحبت کنیم که گویی وسواس زیادی برای ارائه تصویر سینمایی داشتید.

از ابتدایی که ساخت این فیلم را شروع کردیم، هم من و هم حسین فلاح‌آبادی می‌دانستیم در بحبوحه آن دوران که خیلی استفاده از دوربین روی دست و فضاسازی‌های خیلی سیاه در سینما مد بود، اینکه دوربین‌مان را روی سه‌پایه و کرین قرار دهیم تا حرکات نرمی در تصویر داشته باشیم، حال و هوایی کلاسیک به فیلم‌مان می‌داد که ممکن بود خیلی جاها موردپذیرش قرار نگیرد. با وجود این دوست داشتیم شکل روایت‌مان کاملاً کلاسیک باشد.

درباره پلان‌های بصری دیگر مانند پلان‌های خالی ابتدایی که در قالب آن‌ها یک گاوداری متروک را شاهد هستیم، خیلی سعی کردیم همه چیز کلاسیک برگزار کنیم. این رویکرد را در اصلاح رنگ و نور هم رعایت کردیم.

* چطور شد که ۲ نفره این کار را کارگردانی کردید؟

آن زمان به این فکر می‌کردیم که بعد از یکی دو سال که کار نکرده بودیم، یک کار مشترک را انجام دهیم تا هزینه‌هایش نصف شود! با همین هدف به دنبال یک ایده مشترک گشتیم. هر دو ما فارغ‌التحصیل انجمن سینمای جوان در دفتر کرج بودیم و ساعت‌ها درباره ایده‌های‌مان با هم صحبت کردیم تا به این ایده مشترک رسیدیم. قبل از «جایی میان گاوها» فیلم دیگری را هم با هم ساخته بودیم و معتقدم دو نفری که می‌خواهند با هم کار کنند، خیلی باید از نظر روحی و فکری به هم نزدیک باشند. به همین دلیل معمولاً در ایران، بیش از یکی دو کار را نمی‌توان به‌صورت مشترک کار کرد.

"در ادامه اما ترجیح دادیم ماجرای انتقام طبقه کارگر را در روایت پررنگ‌تر کنیم.این یک تم کلی است که فیلمنامه‌نویسان و فیلمسازان خیلی دوست دارند به سمت آن بروند"بالاخره یک جایی دو نفر از هم فاصله می‌گیرند. در آن مقطع اما تصمیم به همکاری مشترک گرفتیم و اتفاقات خوبی هم برای هر دومان افتاد.

* به نظر می‌رسد دیگر نمی‌خواهید سراغ همکاری مشترک با فیلمساز دیگری بروید.

فکر نمی‌کنم این اتفاق بیفتد و واقعیت این است که حتی بعد از این تجربه، در محافل بسیاری این سوال کلیشه‌ای از ما پرسیده می‌شد که این فیلم چقدر سهم تو است و چقدر سهم تو!؟ واقعاً برای‌مان عجیب بود. به همین دلیل به نظرم فردیت و کار فردی، لااقل در سینمای ایران بیشتر جواب می‌دهد. البته مثال‌های نقضی مانند بهرام و بهمن ارک هم داریم اما معتقدم آدم‌ها خیلی باید به هم نزدیک باشند تا این همکاری مشترک امکان استمرار داشته باشد.

حسن مهمی که کار کردن با بازیگران حرفه‌ای دارد این است که فیلمساز برای ورود به سینمای حرفه‌ای آماده می‌شود. حسی که مثلاً فرید سجادی‌حسی نی از همکاری با فیلمسازی حرفه‌ای مانند اصغر فرهادی به‌دست آورده بود، می‌توانست به ما هم منتقل شود و این فرصت بسیار خوبی برای ما بود

* از ویژگی‌های مهم «جایی میان گاوها» ترکیب بازیگران حرفه‌ای آن است.

چطور به این ترکیب رسیدید؟ در فضای مینی‌مال روایت فیلم، چقدر روی شناخت قبلی مخاطب از بازیگران حساب باز کرده بودید؟

عادتی که من دارم این است که حین نگارش فیلمنامه، بازیگری که می‌تواند به نقش نزدیک باشد را در ذهنم تصور می‌کنم و برمبنای اکت‌ها و واکنش‌های او نقش را می‌نویسم. در همان مرحله تقریباً می‌دانستیم فرید سجادی‌حسینی را نیاز داریم اما درباره علیرضا مهران و وحید نفر هنوز به قطعیت نرسیده بودیم.

آن زمان هم فرمولی در سینمای کوتاه وجود داشت که برای شانس ورود به جشنواره فیلم‌کوتاه تهران، حضور بازیگر حرفه‌ای ملاک بود و این مسئله هم برایمان مهم بود تا بتوانیم وارد جشنواره شویم. حسن مهمی که کار کردن با بازیگران حرفه‌ای دارد این است که فیلمساز برای ورود به سینمای حرفه‌ای آماده می‌شود. حسی که مثلاً فرید سجادی حسینی از همکاری با فیلمسازی حرفه‌ای مانند اصغر فرهادی به‌دست آورده بود، می‌توانست به ما هم منتقل شود و این فرصت بسیار خوبی برای ما بود. در فیلم تازه‌ام هم همکاری با بازیگر حرفه‌ای را تجربه می‌کنم و احساس می‌کنم این کار از تجربه‌های درخشان من در این سال‌ها خواهد بود.

* از بازخورد مخاطبان نسبت به «در میان گاوها» هم برای‌مان بگویید.

در فیلم لحظات کمیک یا طنزی ظریف هم وجود دارد که برای ما مهم بود واکنش مخاطب به این لحظات را ببینیم.

"واقعاً اگر قدرت به دست طبقه فرودست بیفتد، چه اتفاقی رقم می‌خورد؟ما خیلی سعی کردیم خودمان را جای کاراکتر کارگر در فیلمنامه که علیرضا مهران هم آن را ایفا می‌کرد، بگذاریم"اولین اکران فیلم ما در جشنواره فیلم‌کوتاه تهران بود و اولین سالی هم بود که جشنواره بلیت‌فروشی داشت. ما چهار سانس داشتیم که همه آن‌ها پر شد و در تمام این اکران‌ها در انتهای سالن می‌ایستادم تا واکنش مخاطبان را ببینم. بازخوردها بسیار خوب بود. بعدها در جشنواره‌های خارجی بازخوردهای خوبی داشتیم و اساساً بعد از این فیلم بود که درهای جدیدی به‌روی ما باز شد و اتفاقات خوبی برای‌مان رخ داد.

منابع خبر

اخبار مرتبط

جام جم - ۱۷ شهریور ۱۴۰۱
خبرگزاری دانشجو - ۱۶ آبان ۱۴۰۰
جام جم - ۱ خرداد ۱۴۰۲
خبرگزاری میزان - ۲۹ اسفند ۱۳۹۹
خبرگزاری میزان - ۲۳ اسفند ۱۳۹۹