زندگینامه و آثار دانته آلیگیری
به گزارش جام جم آنلاین به نقل کافه بوک ، خانواده آلیگیری را به خاطر عنوانها و امتیازهایی که اعضایش داشتند میتوان از اشراف دانست هرچند که در زمان دانته از نظر موقعیت اجتماعی و مالی خانواده سادهای به شمار میرفتند. در جوانی مادرش درگذشت و به نظر میرسد دانته تلاش داشت تا حد امکان از پدرش که همسر دیگری گرفت و صاحب دو فرزند نیز شد خودداری کند. با این وجود تا آنجا که از نوشتههای دانته میتوان دریافت، او از زندگی خانوادگی خاطرات خوشی داشته است.
پس از دوران مدرسه در مدارس ابتدایی راهبان فرانسیسی (کتاب سرگشته راه حق – کتابی درباره رهبر گروه فرانسیسکنها) در کتاب زندگی نو دانته میگوید که در جوانی فن شاعری را پیش خود یاد گرفته و در همین زمان با ترانهسرایان معروف فلورانس آشنا شده و توانسته ترانههای عاشقانه خودش را اشاعه دهد.
در حدود سال ۱۲۸۳ دانته به جمّا از خانواده اشرافی دوناتی ازدواج میکند و گفته میشود که صاحب دو پسر و دست کم یک دختر میشوند. به نظر میرسد این ازدواج روی دانته آلیگیری هیچ تاثیری نداشته و در آثار او هم اشارهای به این موضوع دیده نمیشود. اما زن دیگری وجود داشت که روی دانته بینهایت تاثیر گذاشت.
"در جوانی مادرش درگذشت و به نظر میرسد دانته تلاش داشت تا حد امکان از پدرش که همسر دیگری گرفت و صاحب دو فرزند نیز شد خودداری کند"دانته او را یکی از شصت زنی خوانده بود که در فلورانس از همه زیباتر بودند اما مدتی گذشت تا به راستی او را «کشف» کرد. این کشف روی هنر دانته تاثیر بسیار زیادی داشت.
دانتهشناسان نوشتهاند که این زن «بیچه» نامیده میشد دختر یکی از اهالی فلورانس که بعدها همسر یک بانکدار شد. اما دانته او را «بئاتریچه» نامید، یعنی کسی که دیدنش مایه سعادت و شادکامی همگان میشود. نام این زن به شکل «بئاتریس» نیز رایج است. گفته میشود که دانته آلیگیری نخستین بار «بئاتریس» را در نُه سالگی خود دیده و از آن زمان او را سعادتبخش میدانست.
«بئاتریس» در سال ۱۲۹۰ درگذشت و غم مرگ او دانته را از پا درآورد.
پس از آن دانته دورهای را به تامل در مفهوم «بئاتریس» پس از مرگش گذراند. مدتی بعد زن دیگری که نام او در هیچکجا ذکر نشده در دل شاعر جای میگیرد اما خاطره «بئاتریس» دوباره زنده میشود و دانته از این دورهای که به دور از یاد «بئاتریس» گذشته احساس پشیمانی زیادی میکند. این پشیمانی باعث شد دانته برای ستایش از نیکی «بئاتریس» همه شعرهایی را که به افتخار او سروده بود را یکجا گردآوری کند. نتیجه این گردآوری کتابی به نام «زندگی نو» است.
اما کار دانته با «بئاتریس» به اینجا ختم نمیشود و در شاهکار دانته یعنی کمدی الهی، «بئاتریس» یکی از مهمترین شخصیتهاست. دانته عقیده داشت که عشق مهمترین نیرو برای انجام کارهای بزرگ است و نزد او عشق جایگاه بسیار والایی داشت.
"به نظر میرسد این ازدواج روی دانته آلیگیری هیچ تاثیری نداشته و در آثار او هم اشارهای به این موضوع دیده نمیشود"حتی در کتاب اول کمدی الهی، یعنی دوزخ، کسانی که به خاطر عشق مرتکب گناه شدهاند به شکل خفیفتری مجازات شدهاند.
در کنار اینها دانته زندگی سیاسی فعالانهای نیز داشت. حاکمیت شهر فلورانس مدام بین دو دسته یعنی گوئلفها و گیبلینها در انتقال بود و خانواده دانته همراه دسته گوئلفها که از پاپ پیروی میکردند قرار داشتند. گیبلینها از امپراتور فرمان میبردند و میان این دو همواره جنگ برقرار بود. گوئلفها سرانجام بر شهر چیره شدند. اما رفته رفته میانشان اختلاف افتاد و دانته نیز بعدها به همدستی با گیبلینها محکوم شد.
ابتدای راه سیاسی دانته آلیگیری در حدود سالهای ۱۲۹۵ بود، زمانی که به چهره سیاسی سرشناسی در فلورانس بدل شد و برای عضویت در دولت به اتحادیه پزشکان و داروخانهدارها پیوست و شواهدی در دست است که دانته عضو انجمن مردمی فلورانس، شورای گزینش مقامهای اجرایی شهر و شورای صد نفره بوده است.
اما این دوران از نظر سیاسی و جنگی آرام نبود و مدتی بعد دانته به اتهامهای ساختگی رشوهخواری، اختلاس، مقابله با پاپ و نیروهاییش و اخلال نظم و آرامش در فلورانس به تبعید محکوم شد.
در تبعید دست از تلاش نکشید و همواره تلاش میکرد به فلورانس بازگردد. با دیگر تبعیدیها متحد شد و بارها نامههایی برای اعضای حکومت فلورانس نوشت تا دل حاکمان را به دست آورد و حتی سرودهایی درباره فلورانس تقدیم کرد. دانته آلیگیری همه کار کرد تا حیثیت خود را به عنوان یک فلورانسی پس گیرد اما حاضر به سازش بر سر اصول اعتقادی خود نشد. نتیجه این شد که هرگز از او اعاده حیثیت نکردند و حتی حکم مرگش را صادر کردند.
در تبعید دانته بسیار سفر کرد و گفته میشود بیشتر این سفرها در شمال ایتالیا بود. سالهای آخر زندگیاش را نیز در راونا گذراند که به نظر میرسد سالهای آسودهای بوده باشد.
"دانته او را یکی از شصت زنی خوانده بود که در فلورانس از همه زیباتر بودند اما مدتی گذشت تا به راستی او را «کشف» کرد"در راونا مورد احترام بود و به خاطر اشعارش مخصوصا دوزخ و برزخ بسیار معروف هم شده بود. در بیشتر شهرهای ایتالیا به ارزش او پی برده بودند اما همچنان در فلورانس طرد میشد. دانته تا روز مرگش، ۱۳ یا ۱۴ سپتامبر ۱۳۲۱ میلادی، در شهر راونا ماند.
آثار دانته آلیگیری
کتاب زندگی نو همانطور که بیان شد کتابی در ستایش عشق و برای «بئاتریس» بود. کتاب دیگر دانته «مهمانی» نام داشت. کتابی که آن را یادمان عشق دوم دانته، یعنی فلسفه دانستهاند.
دانته در کتاب مهمانی به آموختن و کاربرد عقل میپردازد و به شکل عالی آن را ستایش میکند چرا که معتقد است انسان به یاری دانش میتواند امیدی به پارسایی و رسیدن به خداوند داشته باشد. اما شاهکار بیبدیل دانته کمدی الهی است که از سه کتاب دوزخ، برزخ و بهشت تشکیل شده است. رابطه این سه کتاب از دیدگاه مارک موسا (نویسنده کتاب دانته آلیگیری – کتابی درباره شناخت دانته) چنین است:
به نظر میرسد که کتاب مهمانی حلقه رابط کتاب زندگی نو و کتاب کمدی الهی باشد، چه عشقی که در آغاز مفاهیمی زمینی را تداعی میکند در نهایت معنایی دینی مییابد. از این گذشته، همانگونه که دانته در کتاب مهمانی از عقل ستایش میکند، در کتاب کمدی الهی هم کوشش عقل برای دستیابی بر دانش و خرد تنها راهنمای انسان در این دنیاست، مرگ اینکه فیض الهی هم به کمکش بیاید. میتوان گفت کتاب مهمانی بدل فلسفی کتاب زندگی نو است.
کتاب دیگر دانته پادشاهی (یا سلطنت) نام دارد.
"این کشف روی هنر دانته تاثیر بسیار زیادی داشت.دانتهشناسان نوشتهاند که این زن «بیچه» نامیده میشد دختر یکی از اهالی فلورانس که بعدها همسر یک بانکدار شد"کتابی که در آن دانته در باب اول تلاش میکند اثبات کند که پادشاهی غیر روحانی برای رفاه جهان ضرورت دارد. بدون شک دانته مطمئن بود که با نوشتن این رساله کار تازهای میکند اما حقیقت این است که در نظریات او درباره عدالت، آزادی و قانون چیز تازهای وجود ندارد و این نظریات بسیار منطبق با فلسفه قرون وسطایی رایج در زمان اوست. در باب دوم کتاب پادشاهی دانته میکشد نشان دهد که در پیروی از قدرت امپراتوری حق با رومیهای باستان بوده است. در باب سوم نیز شاعر سوالی پیش میکشد که از آغاز قصد مطرح کردن آن را داشت اما اکنون بعد از باب اول و دوم زمینه آن فراهم شده است. سوال این است: آیا اقتدار امپراتور مقدس روم مستقیما از خداوند سرچشمه میگیرد یا غیرمستقیم از طریق مرجع دیگری که نماینده یا عامل خداوند باشد، یعنی پاپ، به او میرسد؟
کتاب کمدی الهی اثر دانته آلیگیری
در میان آثار دانته فقط کمدی الهی به فارسی ترجمه شده است.
کتابی که در فهرست صد کتاب برتر تاریخ نیز نامش دیده میشود. این اثر در ابتدا فقط «کمدی» نام داشت و «الهی» divina بعدها به آن افزوده شد. اضافه کردن «الهی» به کتاب مفهوم ارتباط این اثر را با دنیای ماوراءالطبیعه و آسمانی را نشان میدهد.
دانته آلیگیری در یکی از نامههایش توضیح میدهد که چرا منظومه خود را «کمدی» نامیده است. به گفته او واژه کمدی از comus و oda آمده و به معنی «ترانه روستایی» است. برخلاف تراژدی، که با آسایش شروع میشود و با اندوه پایان میگیرد، کمدی ممکن است در شرایط نامساعد آغاز شود اما همیشه به پایان خوش میرسد.
"اما دانته او را «بئاتریچه» نامید، یعنی کسی که دیدنش مایه سعادت و شادکامی همگان میشود"در نتیجه دانته منظومهاش را به این دلیل که در دوزخ آغاز میشود ولی با خوشی در بهشت پایان میگیرد کمدی مینامد.
کسی نمیداند که دانته آلیگیری سرودن منظومه عظیمش را از چه زمانی آغاز کرده است. برخی معتقدند این کار خیلی زود از ۱۳۰۷ آغاز شد. در هر حال کتاب اول این منظومه، یعنی دوزخ، در سال ۱۳۱۴ به پایان رسید و این احتمال وجود دارد که آخرین دستکاریها در کتاب بهشت، در سال ۱۳۲۱ یعنی سال مرگ دانته انجام شده باشد. هدف این منظومه آنچنان که دانته در نامهاش به کانگرانده میگوید این است که:
همه کسانی را که در این جهان زندگی میکنند از سیهروزی نجات دهد و به شادکامی رهنمون کند.
منظومه کمدی الهی شامل سه کتاب است: دوزخ – برزخ – بهشت. هر کتاب شامل ۳۳ سرود است اما کتاب اول، یعنی دوزخ، ۳۴ سرود دارد که سرود اول آن پیشدرآمدی بر کل اثر است.
اثری که محور اصلی داستان آن سیر و سلوک مردی (دانته) به سوی خداست. شرح اینکه دانته چطور با کمک ویرژیل (شاعری که بسیار او را میستود) از جهنم عبور میکند و به برزخ میرسد و در آنجا با بئاتریس راه را تا بهشت ادامه میدهد. جملات ابتدایی سرود اول از کتاب اول، که پیشدرآمد کل اثر است، چنین میباشد:
در نیمه راه زندگانی ما، خویشتن را در جنگلی تاریک یافتم، زیرا راه راست را گم کرده بودم. / و چه دشوار است وصف این جنگل وحشی و سخت و انبوه، که یادش ترس را در دل بیدار میکند! / چنان تلخ است که مرگ جز اندکی از آن تلختر نیست؛ اما من، برای وصف صفایی که در این جنگل یافتم، از دگر چیزهایی که در آن جستم سخن خواهم گفت. (کتاب دوزخ – ترجمه شجاعالدین شفا)
در ادامه دانته از حیواناتی که در جنگل میبیند سخن میگوید و سپس سفرش را به دوزخ شرح میدهد.
"گفته میشود که دانته آلیگیری نخستین بار «بئاتریس» را در نُه سالگی خود دیده و از آن زمان او را سعادتبخش میدانست.«بئاتریس» در سال ۱۲۹۰ درگذشت و غم مرگ او دانته را از پا درآورد"هدف سیر دانته آلیگیری در دوزخ نیز آموختن همه آنچه که باید درباره گناه دانست، به عنوان تدارک ضروری صعود به پیشگاه پروردگار است. در واقع از ابتدای سرود آغازین در دوزخ تا سرود پایانی در بهشت، دانته فردی را نشان میدهد که پیوسته در حال آموختن است و تحول معنوی او مایه اصلی سرتاسر منظومه است.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران