قسمت صد و یازده صداقت سیز
سریال صداقت سیز قسمت صد و یازده 111Sedaghatsiz Serial Part ۱۱۱
غدیر و آراز به شرکت هالوک میروند و از نزدیک با هم آشنا میشوند. آراز میگوید میداند هالوک زمینهای آنها را که قبلاً خانهشان در آنجا بوده و در آتشسوزی از بین رفته را خریده. او میگوید میخواهد در مورد آتشسوزی از هالوک سؤال کند. هالوک میگوید چیزی از جزییات ماجرا نمیداند و زمانیکه آنجا را خریده بود دیگر خانهای آنجا وجود نداشت. آراز میپرسد او زمینها را از چه کسی خریده بود.
" سریال صداقت سیز قسمت صد و یازده 111Sedaghatsiz Serial Part ۱۱۱ غدیر و آراز به شرکت هالوک میروند و از نزدیک با هم آشنا میشوند"او میگوید از پدر مهمت یعنی عموی آراز خریده بود. آراز و غدیر متعجب میشوند. آراز از هالوک میخواهد اگر اطلاعاتی بهدست آورد به او خبر بدهد. سپس به همراه غدیر میرود.
در خانۀ آسیه، علی پیش مادرش میرود و با ناراحتی و گریه از او میخواهد که با کسی ازدواج نکند و فقط خودشان دو نفر با هم باشند.
آسیه ناراحت میشود و علی را نوازش میکند. درین که به خانۀ هالوک رفته بود سونا و زینب را آنجا میگذارد تا پدر و مادرش بخاطر زینب با هم خوب باشند و دعوا نکنند.
شب لیلا به خانۀ آراز میرود تا برگههای طلاق را به او بدهد تا امضاء کند. او سعی دارد با عشوهگری به آراز نزدیک شود، چون ولکان به او گفته بود اگر آراز با لیلا به آسیه خیانت کند آنها جدا خواهند شد. آراز که متوجه نیت لیلا شده عصبانی میشود و از او میخواهد که بس کند و بعد از امضاء از او میخواهد که برود.
"آراز میگوید میداند هالوک زمینهای آنها را که قبلاً خانهشان در آنجا بوده و در آتشسوزی از بین رفته را خریده"همانموقع آسیه که به خانۀ آراز آمده تا انگشتر را پس بدهد با دیدن لیلا دلخور میشود و از آنجا میرود. آراز که از کار لیلا عصبانی شده از او میخواهد که از آنجا برود.
ولکان به رستوران سرجون میرود و مست میکند. لیلا با او تماس میگیرد و خبر میدهد که نتوانست کاری کند و آسیه به آنجا آمد. ولکان عصبانی میشود.
سرجون به رستوران میآید و با ولکان بخاطر رفتار شب قبل و خراب کردن رابطۀ گونول و هالوک و به هم زدن خانوادۀ آنها بحث میکند. او میگوید بخاطر دمیر نمیخواهد خانوادۀ هالوک از هم بپاشد.
در خانۀ هالوک، گونول از هالوک میپرسد طبق گفتههیا ولکان در رستوران، او چه چیزی را در مورد آراز از آنها پنهان میکند. هالوک به گونول میگوید آراز همان کودکیست که در حادثۀ آتشسوزی که در گذشته رخ داد زنده ماند. گونول جامیخورد.
"هالوک میگوید چیزی از جزییات ماجرا نمیداند و زمانیکه آنجا را خریده بود دیگر خانهای آنجا وجود نداشت"آسیه و دریا به بیمارستان پیش بهار میروند. آسیه ماجرای پیشنهاد ازدواج آراز و برخورد علی را برای آنها تعریف میکند و میگوید نمیخواهد به آراز جواب مثبت بدهد. آنها به او میگویند باید به فکر زندگی خودش باشد و نباید بخاطر علی یا کارهای ولکان آیندهاش را تغییر بدهد.
ولکان که مست است به خانۀ درین میرود. او به درین میرود دوباره آسیه را بهدست میآورد و با او خواهد بود و نمیتواند روحیۀ او را خراب کند.
او میگوید لیلا میخواهد درخواست طلاق را لغو کند. درین میگوید آسیه او را نمیخواهد و تنها کسی که ولکان را دوست دارد اوست. ولکان عصبانی میشود و داد و فریاد میکند سپس بیمقدمه درین را میبوسد. آنها وارد خانه میشوند و با هم میخوابند.
جیران به خانۀ سرجون میرود و با ناراحتی بهخاطر اینکه درین عکس آنها را در اینستاگرام گذاشته بود و توضیح میدهد و میگوید او تقصیری نداشته.
"در خانۀ آسیه، علی پیش مادرش میرود و با ناراحتی و گریه از او میخواهد که با کسی ازدواج نکند و فقط خودشان دو نفر با هم باشند"او سپس برای سرجون ابراز دلتنگی میکند.
ممنون از اینکه با من همراه بودید، خدانگهدار.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران