توهمات پسابرگزیتی «جانسون»/ راز افزایش بودجه نظامی انگلیس
خبرگزاری مهر، گروه بینالملل- مریم خرمائی: آنگونه که از تیتر اخبار برمیآید؛ این روزها انگلیس بیش از هر چیز سرگرم چانهزنی با اتحادیه اروپا بر سر توافق تجاری است که تأمینکننده منافع اقتصادی طرفین در دنیای پسابرگزیت است. هیجانانگیزترین خبر این حوزه هم به خط و نشان کشیدن لندن برای بروکسل برمیگردد که «اگر با مطالباتمان کنار نیایید، بساطمان را جمع میکنیم و بدون توافق تجاری از اتحادیه بیرون میرویم».
اما در لابلای اخبار مربوط به دعوای تجاری لندن-بروکسل و حتی خبرهای داغتری مثل شیوع گونه جدیدی از ویروس کرونا که ۷۰ درصد سریعتر از سایر گونههای موجود منتشر میشود؛ خبرهایی هم هست که تبعات درازمدتشان از عرصه اقتصادی-بهداشتی فراتر رفته و پا به حوزه نظامی میگذارد.
در بازه زمانی ۲۹ آبان تا ۱۶ آذر، دو خبر در رسانههای جهانی منتشر شد که اگرچه به چشم نیامد اما مکمل یکدیگر بودند.
انگلیس ظرف ۴ سال، بودجه نظامی خود را ۱۰ درصد افزایش داده و سال آینده نیز یک ناوگروه تهاجمی در پاسیفیک غربی مستقر میکند
نخست آنکه انگلیس قرار است ظرف یک بازه زمانی ۴ ساله، بودجه نظامی خود را که اکنون حدود ۴۲ میلیارد پوند است؛ ۱۶.۵ میلیارد پوند دیگر (۲۲ میلیارد دلار) افزایش دهد.
در توجیه این افزایش ۱۰ درصدی، «بوریس جانسون» نخستوزیر انگلیس مدعی شد که میخواهد در عصر جدید همکاری جهانی و تجارت آزاد، با اتکا به توانمندیهای سایبری و نظامی مدرن، «جایگاه رهبری» این کشور را تعریف کند!
در خبر دوم که به کمتر از یک ماه بعد از تصمیم لندن درباره بودجه نظامی بازمیگردد؛ روزنامه «نیکی» ژاپن به نقل از منابع وابسته به دولت توکیو، از اعزام یک ناوگروه تهاجمی انگلیس به آبهای فراساحلی ژاپن تا اوایل سال میلادی آتی (۲۰۲۱) خبر میدهد.
ظاهراً قرار است این ناوگروه که در رأس آن، ناو هواپیمابر «ملکه الیزابت» قرار دارد، بعد از مستقر شدن در پاسیفیک غربی، رزمایشهای مشترکی با نیروهای دریایی آمریکا و ژاپن داشته باشد.
این خبر وقتی حائز اهمیت میشود که بدانیم اگرچه حضور آمریکا در منطقه راهبردی پاسیفیک غربی، امری شایع است؛ استقرار یک ناوگروه انگلیسی در این منطقه، تازگی دارد.
در واقع، اعزام ناوگروه تهاجمی به آبهای فراساحلی ژاپن میتواند رمزگشای منظور واقعی جانسون از «بازتعریف جایگاه رهبری انگلیس» در دنیای پسابرگزیت باشد و اولین نشانه مبنی بر تقلای بلندپروازانه او برای همراهی با آمریکا در رویکرد «چرخش به ایندوپاسیفیک».
تاریخچه سیاست چرخش به ایندوپاسیفیک
در حال حاضر، از میان سه قدرت اول اروپا، انگلیس تنها کشوری است که هنوز درباره راهبرد ایندوپاسیفیک خود شفافسازی نکرده است. فرانسه در سال ۲۰۱۸ و آلمان در سپتامبر سال میلادی جاری چنین راهبردی را برای خود تعریف کردند مفهوم ایندوپاسیفیک - پهنه آبی وسیعی که دو اقیانوس هند و آرام را در خود جای داده است- برای نخستین بار در سال ۲۰۰۹ در استرالیا شکل گرفت، بعد در سال ۲۰۱۶، ژاپن با ادعای حراست از حق دریانوردی در آبهای آزاد، آن را بسط و گسترش داد و نهایت آنکه آمریکا در نوامبر ۲۰۱۷ به آن رسمیت داد. تا پیش از این تاریخ، واشنگتن از سیاست «چرخش به پاسیفیک» پیروی میکرد که دامنه جغرافیایی به مراتب محدودتری دارد.
در حال حاضر، از میان سه قدرت اول اروپا، انگلیس تنها کشوری است که هنوز درباره راهبرد ایندوپاسیفیک خود شفافسازی نکرده است. فرانسه در سال ۲۰۱۸ و آلمان در سپتامبر سال میلادی جاری چنین راهبردی را برای خود تعریف کردند.
البته، این به معنای عقب ماندن لندن از رقابت جهانی در این منطقه راهبردی نیست.
"فرانسه در سال ۲۰۱۸ و آلمان در سپتامبر سال میلادی جاری چنین راهبردی را برای خود تعریف کردند.البته، این به معنای عقب ماندن لندن از رقابت جهانی در این منطقه راهبردی نیست"در واقع، در ۱۸ آوریل ۲۰۱۸، «ترزا
می» نخست وزیر وقت انگلیس حین سفر به دهلی، در بیانیهای مشترک با «نارندرا
مودی» همتای هندی، برای نخستین بار، به جای واژه اقیانوس هند از «ایندوپاسیفیک» استفاده کرد.
اما از بازی با کلمات که بگذریم؛ از یک سو، هدف اصلی پیچیده کردن اوضاع در قلمرو راهبردی چین بهویژه از راه مشارکت دادن رقیب قدرتمندی مانند هند است و از سوی دیگر، میدان دادن به شرکای اروپایی و آسیایی که قرار است خلاء حاصل از خروج آمریکا از منطقه غرب آسیا را پر کنند.
از غرب اقیانوس آرام تا خلیج فارس / بازگشت به آن سوی کانال سوئز
حضور نظامی انگلیس در این پهنه آبی وسیع، از دو جهت قابل ارزیابی است که یکی همکاری با آمریکا، استرالیا و ژاپن در «مهار چین» است و دیگری بازگشت به «آنسوی کانال سوئز» در توضیح اینکه چرا «اقیانوس هند» و «اقیانوس پاسیفیک / آرام» به تنهایی، از اهمیت کمتری به ویژه برای انگلیس برخوردار هستند، باید گفت که واژه ترکیبی «ایندوپاسیفیک» پهنه آبی عظیمی را شامل میشود که از شرق آفریقا تا غرب ایالات متحده را در بر میگیرد و از نظر بُعد مسافت، در مقایسه با آسیا-پاسیفیک و خاور دور، فاصله کمتری با اروپا دارد.
حضور نظامی انگلیس در این پهنه آبی وسیع، از دو جهت قابل ارزیابی است که یکی همکاری با آمریکا، استرالیا و ژاپن در «مهار چین» است و دیگری بازگشت به «آنسوی کانال سوئز».
در واقع، اصلیترین دلیل تحول بهوجود آمده در عرصه ایندوپاسیفیک، اصرار پکن به گسترش دامنه نفوذ خود از دریای چین جنوبی تا اقیانوس هند و فراتر از آن، مدیترانه است که این کار را با توسعه توانمندیهای خود در گستره آبهای عمیق و تقویت راهبردی بنادر انجام میدهد تا در نهایت کنترل بر راههای تجاری و خطوط انرژی را که از خاورمیانه نشأت میگیرد، تضمین کند.
در این میان، انگلیس نیز که با خروج از اتحادیه اروپا، به گونهای مستقل، راهبرد احیا قدرت در عرصه جهانی را پیش گرفته، به عنوان بخشی از اتحاد امنیتی آمریکا-بریتانیا و به بهانه حمایت از نظم قانونمحوری که فراگیر حال همه باشد؛ پا به عرصه ایندوپاسیفیک گذاشته است.
اعزام ناوگروه تهاجمی «ملکه الیزابت» به پاسیفیک غربی و افزایش همزمان بودجه نظامی ژاپن، استرالیا و انگلیس، از این رهگذر قابل ارزیابی است.
انگلیس حدود ۵۰ سال پیش، همزمان با افول امپراتوری خود و استقلال مستعمراتی نظیر سنگاپور و هند، تصمیمی تاریخی مبنی بر خروج از آسیای شرقی و خلیج فارس اتخاذ کرد – منطقهای که به شرق کانال سوئز معروف است. اما در سال ۲۰۱۶، بوریس جانسون در سخنرانی که در بحرین داشت؛ مدعی شد که سیاست خروج از این منطقه، یک اشتباه بود و لندن قصد جبران آن را دارد اما، همانطور که پیشتر گفته شد؛ اروپاییها از جمله انگلیس، از حضور در ایندوپاسیفیک، اهداف دیگری را هم دنبال میکنند.
با ضرب «واژه» ایندوپاسیفیک، علاوه بر اقیانوس آرام، اقیانوس هند هم در مقایسه با گذشته بار معنایی سنگینتری را در معادلات بینالمللی به خود اختصاص میدهد. این پهنه آبی ۶۳ بندر را در خود جای داده که با دسترسی به ۳ تنگه شامل هرمز (از مجرای دریای مکران)، تنگه مالاگا (نقطه اتصال دریای آندامان در اقیانوس هند به دریای چین جنوبی در اقیانوس آرام) و تنگه باب المندب (که اقیانوس هند را از راه دریای سرخ به کانال سوئز و دریای مدیترانه متصل میکند)؛ نزدیک به ۸۰ درصد از ترانزیت نفت جهان را از خود عبور میدهد. همچنین اقیانوس هند مشرف به اغلب کانونهای درگیری جهان از جمله فلسطین، یمن، عراق و افغانستان است.
انگلیس حدود ۵۰ سال پیش، همزمان با افول امپراتوری خود و استقلال مستعمراتی نظیر سنگاپور و هند، تصمیمی تاریخی مبنی بر خروج از آسیای شرقی و خلیج فارس اتخاذ کرد – منطقهای که به شرق کانال سوئز معروف است. اما در سال ۲۰۱۶، بوریس جانسون که در آن بازه زمانی، وزیر خارجه بود، در سخنرانی که در بحرین داشت؛ مدعی شد که سیاست خروج از این منطقه، یک اشتباه بود و لندن قصد جبران آن را دارد.
دو سال بعد، در آوریل ۲۰۱۸، انگلیس پایگاه دریایی بحرین را افتتاح کرد حال آنکه اواخر همان سال، «گاوین ویلیامسون» وزیر دفاع وقت، از احتمال تأسیس پایگاه نظامی در یکی از کشورهای آسیای جنوب شرقی خبر داد تا روند بازگشت به شرق کانال سوئز تکمیل شود.
نتیجهگیری
تحقق برگزیت، تلاش آمریکا برای مهار چین و حتی افزایش بودجه نظامی استرالیا، ژاپن و انگلیس، در نگاه اول مقولههایی جدا از هم به نظر میآیند که متأثر از محدودیتهای جغرافیایی، از توان کنشگری کمی برخوردار هستند؛ اما واقعیت آن است که در سایه رویکرد ایندوپاسیفیک، بسیاری از تحولات جهانی به گونهای باورناپذیر با هم پیوند میخورند.
شاید این به هم پیوستگی مسائل است که انگلیس را واداشت تا به گونهای اغراقآمیز، واژه بریتانیای جهانی با معادل انگلیسی “Global Britain” را در برابر عبارت بریتانیای کبیر با معادل انگلیسی Great Britain قرار دهد و با سانسور تاریخ استعماری، به دنبال بازتعریف نقش رهبری خود در دنیای پسابرگزیت باشد.
لندن مدعی است که در ۳۱ دسامبر سال جاری (۱۱ دی)، به توافق تجاری با بروکسل برسد یا خیر، از اتحادیه اروپا خارج میشود. با این حساب، به رغم همهگیری کرونا و مصائب اقتصادی ناشی از برگزیت، باید در انتظار ماجراجوییهایی باشیم که انگلیس در توهم فتح دوباره جهان و احیا امپراتوری خود، دنبال خواهد کرد.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران