دانشگاه، روشنفکران و وضعیت انقلابی/ فرهاد محرابی

هرانا - ۸ دی ۱۴۰۱

    خانه  > slide, اندیشه و بیان  >  دانشگاه، روشنفکران و وضعیت انقلابی/ فرهاد محرابی

  •  خبر اختصاصی
  •  تاریخ : ۱۴۰۱/۱۰/۰۸
  •  دسته : slide,اندیشه و بیان
  •   لینک کوتاه :
  •  کد خبر : ۵۷۶
چاپ خبر

دانشگاه، روشنفکران و وضعیت انقلابی/ فرهاد محرابی

ماهنامه خط صلح – فضای انقلابی ضرورت‌های خود را دارد؛ کاربست‌ها، اقتضائات و ملاحظات نظری و عملی خودش را. در این فضا هرچیز می‌تواند ماهیتی چندوجهی و گاه متناقض بیابد. یکی از تالی‌های فضای انقلابی این روزهای ایران ضرورت بازبینی و باز‌اندیشی در امکانات و چیستی «میدان‌های» متعدد تئوریک و عملی در رادیکال‌ترین شکل خود است. فضای انقلابی کنونی از آن‌رو که پیش‌روترین جنبشی‌ست که در سال‌های پس از انقلاب ۵۷ در ایران دیده‌ایم، لاجرم مرزهای پرسش‌گری و بازخواست جمعی از نهادهای اجتماعی‌‌ــ‌فکری جامعه را نیز چند گام به پیش برده. دانشگاه و دانشگاهیان نیز از این امر مستثنی نبودند.

"یکی از تالی‌های فضای انقلابی این روزهای ایران ضرورت بازبینی و باز‌اندیشی در امکانات و چیستی «میدان‌های» متعدد تئوریک و عملی در رادیکال‌ترین شکل خود است"فضای دانشگاه در این چند ماه همواره یکی از کانون‌هایی بوده که شعله‌‌های انقلاب را زنده نگاه داشته و یکی از زنده‌ترین دوره‌های تاریخ حیات خود در ایران مدرن را به تصویر کشیده. این سرزندگی در وهله‌ی اول حاصل ممارست مبارزاتی دانشجویان بود و پس از آن در «همراهی» اساتید با این فضا؛ همراهی‌ای که دست‌کم در سال‌های اخیر نمونه‌ای برای آن ندیده‌ بودیم. اگر این تعبیر آصف بیات را بپذیریم که انقلاب این روزهای ایران در تعبیری عام «انقلابی‌ست برای بازپس‌گیری زندگی»، آن‌گاه باید در نظر داشته باشیم که انگاره‌های ایدئولوژیک (ایدئولوژی در معنای خاص آن) نمی‌تواند راهی به فهم جنبش کنونی داشته باشد؛ نمی‌تواند ماهیت کنش‌فعالانش را توضیح دهد و تبعاً نمی‌تواند برایمان روشن کند که چگونه همراهی با این اعتراضات تا این حد در بین تمامی اقشار گسترده‌ بوده. این خواست برای «بازپس‌گیری زندگی» توضیحی خواهد بود برای گستردگی همراهی دانشگاهیان با جنبشی که به واسطه‌ی خصلت عام خود و با توجه به سطح بسیار بالای نارضایتی‌های جمعی از وضعیت اقتصادی‌ــ‌اجتماعی جامعه‌ی ایران طیف وسیعی از کنش‌گران را گردهم آورده که وسعتش اگرچه بی بدیل، اما تعجب‌آور نیست.

آن‌چه اما نگارنده در این یادداشت کوتاه مایل است بر آن انگشت نهد، نه توصیف و تحسینی ساده از این «همراهی» فراگیر اساتید دانشگاه با دانشجویان و معترضان، بلکه آسیب‌شناسی فضای رسمی دانشگاه در این وضعیت انقلابی‌ست.

انشقاق فضای دانشگاهی و روشنفکری در ایران بحثی‌ست کاملاً شناخته‌شده و قدیمی. فضای روشنفکری، خصوصاً در حوزه‌های ادبی‌ــ‌هنری و مشخصاً علوم ‌انسانی‌ دهه‌هاست که نسبتی اندک با فضای دانشگاه داشته.

فضای فکری در ایران به شکلی کلاسیک همواره بهترین نمایندگانش را در خارج از محیط تنگ و محدود ساختار آکادمیک یافته. این امر پیش از انقلاب ۵۷ با سیطره‌ی نگاه محافظه‌کارانه و به اصطلاح «ضد‌چپ» در درون دانشگاه و در سال‌های پس از انقلاب با راند‌ه‌شدن روشنفکری سکولار از عرصه‌ی مذهبی-‌ایدئولوژیک دانشگاه‌ها جریان داشت؛ البته هرچند همواره می‌توان نمونه‌هایی نقض برای این تقسیم‌بندی یافت (چهر‌هایی مثل امیرحسین آریان‌پور در سال‌های پیش از انقلاب و حسین‌ بشیریه در سال‌های پس از انقلاب که البته بعدها به مرور کنار گذاشته شدند)، قاعده‌ی کلی اما طرد و دور‌نگه‌داشتن جریان مستقل فکری‌‌ــ‌روشنفکری از فضای دانشگاهی بوده. به عنوان مثال بهترین مترجمان و مبلغان فلسفه‌ی غرب از عزت‌الله فودلاوند تا خشایار دیهیمی و مراد فرهاد‌پور و تا روشنفکرانی متعهد و مستقلی چون مصطفی رحیمی هیچ‌گاه در دانشگاه‌های حکومتی در ایران مجال حضور نیافتند.

جریان «ضدروشنفکری» که در ایران پس از انقلاب حاکم بوده، دانشگاه را نیز بی‌نصیب نگذاشته و همواره تلاشی پیگیر را از جانب حکومت شاهد بوده‌ایم که جریان پویا و پیش‌روی اندیشه در ایران نسبتی با دانشگاه نداشته باشد. در چنین فضایی بدیهی‌ست که آن‌چه به عنوان «همراهی» اساتید دانشگاه با اعتراضات جاری نام گرفته، از سطح «هم‌دلی» و «دل‌گرمی‌دادن»، آن هم در کلی‌ترین و محافظه‌کارترین شکل ممکن فراتر نرود. روشنفکریِ به حاشیه‌ رانده‌شده و نحیف ایران در این سال‌ها نیز نفشی البته پر‌رنگ در انقلاب این روزهای ایران نداشته.

"فضای دانشگاه در این چند ماه همواره یکی از کانون‌هایی بوده که شعله‌‌های انقلاب را زنده نگاه داشته و یکی از زنده‌ترین دوره‌های تاریخ حیات خود در ایران مدرن را به تصویر کشیده"این امر هم به دلیل محدودیت‌های سانسور و فشارهای امنیتی بوده و هم از دیگرسو محصول جو حاکم روشنفکری به اصطلاح «نئولیبرال» بر فضای فکری در ایران که هم‌پیمانی و همراهی‌اش با راست مذهبی بر همه عیان است. در تمامی این سال‌ها بخشی عظیم از حمایت سیستم نئومحافظه‌کار‌-‌مذهبی در ایران مصروف تریبون‌دادن به جریانی در «به اصطلاح» روشنفکری ایران بوده که نه‌تنها ابایی از قربانی‌کردن آزادی‌های سیاسی در پای «تولید پول از مجرایی نئولیبارلیستی‌-‌مافیایی» نداشته، که دموکراسی برایش در هیچ ساحتی اولویت نبوده.

از دانشگاهی چنین سرسپرده‌ی حاکمیت که حتی برای ابراز همراهی‌اش با انقلاب این روزهای ایران نیازمند کسب تکلیف می‌ماند و همراهی‌اش هم در نهایت چیزی جز ابراز احساساتی سطحی و نامه‌نگاری جمعی نیست و از روشنفکری مستقل در کشور که بیش از همیشه منکوب و منزوی شده، طبیعتاً نمی‌توان انتظار داشت که نقد و تحلیلی راه‌گشا نسبت به وضعیت ارائه دهد. ما بیش از همراهی و اعلام محافظه‌کارانه و صوری همبستگی با انقلاب از طرف جامعه‌ی روشنفکری و دانشگاه که در والاترین شکل خود دمیدن در کوره‌ی احساسات زخم‌خورده‌ی جمعی‌ست و از هر سلیبریتی‌ای نیز می‌توان دید، نیازمند آنیم که جامعه‌ی روشنفکری و دانشگاهی ایران دست به نقطه‌گذاری تاریخ این جنبش بزند، خطرات پیش رویش را گوشزد کند، امکانات نهفته در آن را پیش روی کنش‌گران بگذارد و نشان دهد چگونه می‌تواند به دگردیسی‌ای بنیادین در آینده‌ی سیاسی ایران منتهی شود.

بدیهی‌ست بازیگران این مهم هم باید خطر فشار و تهدید بیش‌تر از جانب سیستم را به جان بخرند و هم باید بهای تحلیل‌های عقلانی و آینده‌محورشان را در فضایی انقلابی که صرفاً احساسات تند و شعارگونه را می‌ستاید، با تحمل انزوا و تنهایی‌شان تاب آورند. روشنفکری حقیقی خوب می‌داند که بهای ایستادن در «نقطه‌ی درست» در کوران یک انقلاب می‌تواند طرد و سرکوب از هر دو جانب انقلابیون پرشور از یک‌سو و سیستمی به غایت سرکوب‌گر در سوی دیگر باشد. این روشنفکری حقیقی اگر به راستی به دنبال عمل به رسالتش در راهبری و تدوین نگاهی برای برون‌رفت از چرخه‌ی خشونت کور و انسداد سیاسی‌ست، باید بپذیرد که نه در احساساتی‌گری انقلابی صوری مستحیل شود و نه در نظریه‌پردازی تبخترآمیزی که ارتباطی با واقعیت انضمامی جامعه ندارد.

ایستادن در این «میانه» که نسبتی وثیق با نظر و عمل، هر دو داشته باشد، نیازمند آن بینشی‌ست که به کنش روشنفکری ماهیت اصیل می‌بخشد: امکان تفکیک شر و شور انقلابی از تفکری راه‌گشا و مبتنی بر تغیییر بنیادین امور که نگاهش نه معطوف به انتقام از گذشته، که بازپس‌گیری آینده است.

مطالب مرتـبط

    • اعتراضات سراسری؛ محکومیت دو شهروند به حبس، شلاق و مجازات تکمیلی
    • اعتراضات سراسری؛ حامد صابر آزاد شد
    • عبدالله رضایی با تودیع قرار وثیقه از زندان دیزل آباد کرمانشاه آزاد شد
    • سپیده سالاروند به دو سال حبس و مجازات تکمیلی محکوم شد
    • اعتراضات سراسری؛ سمانه و مهدی دادگر به حبس، شلاق و جزای نقدی محکوم شدند

برچسب ها: اعتراضات دانشجویی اعتراضات سراسری جنبش دانشجویی خط صلح خط صلح 140 روشنفکران فرهاد محرابی ماهنامه خط صلح وضعیت انقلابی

بدون نظر



نظر بگذارید

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری مهر - ۲۶ شهریور ۱۴۰۱
رادیو زمانه - ۲۱ آذر ۱۴۰۱
ایسنا - ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
رادیو زمانه - ۲۷ آذر ۱۴۰۱