گزارشی از رویداد‌های قبل و بعد از ولادت حضرت محمد مصطفی (ص)

گزارشی از رویداد‌های قبل و بعد از ولادت حضرت محمد مصطفی (ص)
باشگاه خبرنگاران
باشگاه خبرنگاران - ۱۱ آبان ۱۳۹۹

ولادت باسعادت پیامبر عظیم‌الشأن اسلام، حضرت محمد مصطفی (ص) به جامعه بشری حیاتی الهی بخشید.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، میلاد رسول رحمت، آن صفوت عالمیان، آن حبیب خدا، نقطه‌عطفی در تاریخ بشریت است. آن حضرت در محیطی دیده به جهان گشود که در جهل و ستم غوطه‌ور بود. یکی از معجزات بزرگ رسول‌خدا (ص)، زدودن آثار ظلم و جهل از چهره شبه‌جزیره عربستان و عرضه عالی‌ترین مکتب انسان‌ساز به بشریت است. زندگی پرفراز و نشیب حبیب‌خدا (ص)، مشحون از نکات آموزنده و وقایع شگفت‌آوری است که بازگوکردن آن‌ها، یادآوری بهترین خوبی‌هاست.

با این‌حال، در بررسی وقایع زندگانی پیامبراکرم (ص)، باید به همه جوانب توجه کنیم و نباید به یک دوره خاص، محدود شویم.

" ولادت باسعادت پیامبر عظیم‌الشأن اسلام، حضرت محمد مصطفی (ص) به جامعه بشری حیاتی الهی بخشید"به همین دلیل، آشنایی با وقایع دوران ولادت آن حضرت، به اندازه شناختن اتفاقات دوران جوانی و سپس، بعثت خیرالبشر (ص)، مهم و تأثیرگذار است. آن‌چه در پی می‌آید، فراز‌هایی از جلد نخست کتاب ارزشمند «پیشوایان هدایت» است که زیرنظر حجت‌الاسلام سید منذر حکیم به رشته تحریر درآمده است. «پیشوایان هدایت»، مجموعه‌ای ۱۴ جلدی است که هر یک از مجلدات آن، به یکی از معصومین (ع) اختصاص دارد. در نخستین جلد کتاب، به زندگانی حضرت ختمی‌مرتبت (ص) پرداخته شده است.

بیشتر بخوانید:

  • چه اعمالی در سالروز ولادت «پیامبر اکرم(ص)» نیکوست؟


طلوع خورشید هدایت در سرزمین جهالت

قبل از بعثت نَبَوی، فساد و جور و ستم در جامعه شبه‌جزیره عربستان، ریشه دوانیده بود. جامعه یادشده، از یکپارچگی لازم برخوردار نبود و برای جلوگیری از سقوط و تباهی که نشانه‌هایش در جامعه جزیرة‌العرب پدیدار شده بود، ویژگی‌های اجتماعی و فرهنگی برخاسته از زندگی صحرانشینی کافی به نظر نمی‌رسید.

پیمان‌هایی که در آن دیار به وجود آمد، پدیده‌ای اجتماعی برای رویارویی با آن پراکندگی بود، ولی تعدّد آن‌ها، دلیل نابودی قدرت مرکزی در آن جامعه به شمار می‌آمد. ما به جز اقدام برخی افراد که تنها نمایانگر نپذیرفتن فساد و تباهی جامعه آن روز بود، هیچ حرکت و اقدام قابل‌توجهی در مسیر اصلاح و تغییر در جزیرة‌العرب نمی‌بینیم. ولی همین اقدامات فردی نیز، به سطحِ نظریه یا حرکت دگرگون‌ساز مؤثّری در این جامعه نرسید. گاهی جدایی و ازهم‌پاشیدگی جامعه قریشی را، در پدیده اختلاف آنان پیرامون بنای کعبه نیز، می‌توان ملاحظه کرد؛ آن هم زمانی که قریش از گرامی‌ترین و یکپارچه‌ترین قبایل عرب به شمار می‌رفت.

رویداد پرشکوه ولادت آخرین پیامبر (ص)

هنوز آیین نصرانیت اهداف خود را در جامعه بشری محقق نکرده و تأثیر زیادی نگذاشته بود که دنیا غرق در مظاهر گمراهی و انحراف شد و مردم در دام گمراهی فتنه‌ها گرفتار و سرگردان شدند و جهل و نادانی، آنان را خوار و بی‌مقدار کرد. آشفتگی اوضاع روم، کمتر از آشفتگی اوضاع رُقبای خود در فارس نبود و جزیرة‌العرب، اوضاعی بهتر از آن دو نداشت و همه در لبه گودالی از آتش قرار داشت.

" به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، میلاد رسول رحمت، آن صفوت عالمیان، آن حبیب خدا، نقطه‌عطفی در تاریخ بشریت است"قرآن کریم به گونه‌ای بسیار رسا و بلیغ، گوشه‌ای از زندگی اسف‌بار بشر را در آن دوران شرح داده است؛ چنان‌که علی بن ابی‌طالب (ع) در تعدادی از خطبه‌های خود، از اوضاع دردناکی که با آن هم‌دوران بوده، تصویری ملموس ارائه داده است. از جمله، در توصیف اوضاع جامعه‌ای که پیامبراکرم (ص) در آن به رسالت مبعوث شد، می‌فرماید: «هنگامی خداوند رسالت را بر عهده او گذارد که مدت‌ها از بعثت پیامبران پیشین سپری شده بود و ملت‌ها در خواب عمیقی فرو رفته بودند، فتنه و فساد، جهان را فرا گرفته و کار‌های خلاف میان مردم گسترش یافته بود و آتش جنگ زبانه می‌کشید. روشنایی از دنیا رخت بربسته و مکر و فریب ظاهر شده بود. برگ‌های درخت زندگی به زردی گراییده بود و از ثمره زندگی خبری نبود. آب حیاتِ انسان به زمین فرو رفته و نشانه‌های هدایت فرسوده شده بود.

پرچم‌های هلاکت و بدبختی آشکار شده بود.» در اوضاعی چنین دشوار که بشر آن را پشت سر می‌گذاشت، نورالهی درخشید و بندگان خدا و دیار آنان را روشنایی بخشید و به زندگی ارزشمند و سعادت همیشگی مژده داد. اهل‌بیت رسول‌خدا (ص) که از دیگران آگاه‌ترند، روز میلاد آن بزرگوار را در پگاه روز جمعه، هفدهم ربیع‌الاوّل، دانسته‌اند و همین تاریخ، بین شیعه معروف است. دیگران برآنند که آن حضرت، روز دوشنبه، دوازدهم همین ماه چشم به جهان گشوده است. برخی منابع تاریخی و روایی از وقوع رخداد‌های شگفت‌انگیزی در روز ولادت آن بزرگوار سخن می‌گوید؛ از جمله خاموش شدن آتش آتشکده فارس، وقوع زمین لرزه‌ای که در اثر آن دَیر و صومعه‌ها ویران شد و هر معبودی که در کنار خدای عزّوجل مورد پرستش قرار می‌گرفت، از جایگاهش برکنده شد و بت‌های نصب‌شده، به رو، بر زمین فرو افتادند. زمانی که وجود مقدس رسول‌اکرم (ص) پا به عرصه وجود نهاد، این جملات را بر زبان می‌آورد: «ا...

"یکی از معجزات بزرگ رسول‌خدا (ص)، زدودن آثار ظلم و جهل از چهره شبه‌جزیره عربستان و عرضه عالی‌ترین مکتب انسان‌ساز به بشریت است"اکبر، والحمد ا... کثیراً وسبحان ا... بکرةً واصیلاً.» پیامبر اسلام (ص) به دو نام «محمد» و «احمد» معروف بود و قرآن کریم هر دو نام را یادآور شده است. تاریخ‌نگاران آورده‌اند که عبدالمطلّب، جد پیامبر (ص)، آن حضرت را «محمد» نامید و در پاسخ آنانی که سبب این نام‌گذاری را از او جویا شدند، می‌فرمود: خواستم وی در آسمان و زمین مورد ستایش قرار گیرد؛ چنان که مادرش آمنه نیز، قبل از جدش وی را «احمد» نام نهاده بود.

فلسفه نهضت علمی امام جعفر صادق (ع)

دوران امامت سه امام بزرگوار پس از واقعه عاشورا، یعنی امام سجاد، امام باقر و امام صادق علیهم‌السلام را می‌توان دوره تبیین فکری، علمی و فرهنگی اسلام‌ناب دانست. در این دوران بود که امام سجاد علیه‌السلام با تلاش علمی خود و نیز بهره‌گیری از قالب مناجات و دعا، به بازسازی پایه‌های اسلام ناب پرداختند.

در ادامه حرکت ایشان، امام باقر علیه‌السلام هندسه و چهارچوب اسلام اصیل نبوی و علوی را با اصول و فروع دین تبیین کردند و سپس امام صادق علیه‌السلام پایه‌های دین را بر آن بنا نهادند و مرجعیت علمی، دینی و سیاسی ائمه (ع) را تثبیت کردند.

چرا نهضت علمی؟

یکی از روشن‌ترین دلایل روی‌آوردن امام صادق علیه‌السلام به نهضت علمی، این است که در «زمان امام صادق علیه‌السلام یک نهضت علمی و فکری و فرهنگی عظیم و جنگ عقاید شروع شده بود که نه قبلش و نه بعدش همچون نهضت عظیمی وجود نداشت. به قول یکی از مورخین، مسلمانان در این وقت از میدان جنگ و لشکرکشی متوجه فتح دروازه‌های علم و فرهنگ شدند. مردم تحت‌تأثیر تشویق‌های قرآن و پیامبر به علم‌آموزی و تعقل قرار گرفته بودند.

نهضت‌های علمی و فکری بیش از نهضت‌های سیاسی وجود داشت. علوم اسلامی در حالت تدوین بود. دعوای امویان و عباسیان فرصتی طلایی را به وجود آورده بود.

"به همین دلیل، آشنایی با وقایع دوران ولادت آن حضرت، به اندازه شناختن اتفاقات دوران جوانی و سپس، بعثت خیرالبشر (ص)، مهم و تأثیرگذار است"در میان مسلمانان یک شور و هیجان برای فهمیدن و تحقیق پیدا شده بود [..]همه این‌ها ایجاب می‌کرد که شخصی مثل امام صادق علیه‌السلام این جبهه را رهبری کند و بساط تعلیم و ارشاد خود را بگستراند.»، اما مهم‌ترین و اصلی‌ترین دلیلِ روی‌آوردن امام صادق علیه‌السلام به این نهضت، نکته‌ای است که تأکید داریم از این زاویه به آن نگاه شود؛ یعنی مبارزه علمی و جهاد علمی حضرت برای تشکیل حکومت اسلامی و سپس تمدن اسلامی. این نکته را با مقدمه‌ای از رهبر انقلاب روشن‌تر می‌کنیم: «رجال روحانی و قضات و محدثان و مفسران [..]به ابزاری در دست قدرتمندان یا اشتغالی برای عمر بی‌ثمر این تبه‌کاران و تبه‌روزان تبدیل شده بود.»

قیام سیاسی یا جهاد با ابزار دانش؟

این سیاست حکومت‌داران در استفاده از قدرت علم، امام صادق علیه‌السلام را بر آن داشت تا با تعمق و تدبر در جوانب امور تصمیم مهمی بگیرند. حضرت یا باید وارد کار سیاسی و مبارزه علنی می‌شدند -که با توجه به آماده‌نبودن کامل شرایط آن زمان، چه بسا به یک انتحار سیاسی دست بزنند- یا این‌که به یک انقلاب صامت و بنیادی روی آورند. رهبر انقلاب با توجه به اوضاع آن زمان، دو تصمیم و تکلیف مهم پیش روی امام (ع) را این گونه بیان می‌کنند: «نخست، تبیین و تطبیق و تفسیر مکتب که خود متضمن مبارزه با تحریف‌ها و دستکاری‌های جاهلانه و مغرضانه است و دوم، پی‌ریزی و زمینه‌سازی نظام قسط و حق و توحید -و در صورت وجود چنین نظامی، دوام بخشیدن به آن- اکنون در چنین اوضاع و احوال نابسامانی، امام صادق علیه‌السلام بار این امانت را بر دوش می‌گیرد و عهده‌دار آن دو تکلیف می‌شود. در آنِ واحد، هر دو وظیفه در برابر او قرار گرفته است؛ به کدام زودتر اقدام خواهد کرد؟ درست است که کار سیاسی، دشواری‌های فراوان دارد [..]، ولی کار فکری -یعنی مبارزه با تحریف- درحقیقت بریدن شاهرگ دستگاه خلافت است؛ دستگاهی که جز با تکیه بر دین انحرافی، توان بودن و ماندنش نیست.» (حضرت آیت‌ا...

سیدعلی خامنه‌ای، پیشوای صادق، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۶، ص ۵۰)

وابستگی برخی دانشمندان به حاکمان ستمگر

نکته مهم دیگری که بحث را روشن‌تر می‌کند، این است که حاکمان ستمگر چه نیازی به حضور دانشمندان در حکومت خود داشتند و اصولاً وجود «علم» در دربار و نظام حکومت‌داری آن‌ها چه نقشی داشت؟ رهبر انقلاب دلیل درباری شدن برخی علما و دانشمندان را در دوره بنی‌امیه و بنی‌عباس این طور بیان می‌کنند: «۱- زمامداران که از آگاهی‌های دینی، بسیار کم‌نصیب و گاه به کلی بی‌نصیب بودند، درصدد برآیند که این کمبود را به وسیله رجال دینی وابسته به خود تأمین کنند و با الحاق فق‌ها و مفسران و محدثان مزدور به دستگاه حکومت خود، این دستگاه را باز هم ترکیبی از دین و سیاست سازند. ۲- اینان طبق میل و فرمان زمامدار ستم‌پیشه و مستبد، به سهولت می‌توانستند احکام دین را به اقتضای مصالح تغییر و تبدیل داده و در پوششی از استنباط و اجتهاد -که برای مردم عادی و عامی قابل تشخیص نیست- حکم خدا را به خاطر خدایگان دگرگون سازند.» (حضرت آیت‌ا... سیدعلی خامنه‌ای، پیشوای صادق، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۶، ص ۵۰)

منبع: خراسان

انتهای پیام/

منابع خبر

اخبار مرتبط