محمود نیکبخت؛ از نسل ادیبان «جُنگ اصفهان»

محمود نیکبخت؛ از نسل ادیبان «جُنگ اصفهان»
رادیو فردا
رادیو فردا - ۱۰ خرداد ۱۴۰۰

«هنوز زنجره در کار بافتن شب بود
مگو شب
تو و این همه باد برای رفتن ما
مگو که بادبانی نیست...»

محمود نیکبخت منتقد ادبی، شاعر و مترجم که یک هفته پیش در ۷۰ سالگی درگذشت، از نویسندگان نشریه اسطوره‌ای و پرآوازه «جنگ اصفهان» به شمار می‌رفت.

در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ که ادبیات ایران رونق تازه‌ای گرفته بود، جنگ‌ها و نشریات ادبی گوناگونی منتشر می‌شد که «جنگ اصفهان» یکی از مشهورترین و معتبرین نشریه در میان آنان بود. نخستین شماره «جنگ اصفهان» در تابستان ۱۳۴۴ منتشر شد و از همان ابتدا مشخص بود که قرار است خط‌مشی ادبی ویژه‌ای دنبال کند.

هسته مرکزی این نشریه، ابوالحسن نجفی، محمد حقوقی و هوشنگ گلشیری، هر سه اهل اصفهان بودند و به قول حسن میرعابدینی، منتقد ادبی، این نشریه «نمایشگر فضای فرهنگ اصیل اصفهان» به شمار می‌رفت. میرعابدینی در کتاب «صد سال داستان‌نویسی ایران» نوشته است که نویسندگان این جنگ که بعداً به حلقه ادبی جنگ اصفهان مشهور شدند، بیشتر پیرو جنبش ادبی «رمان نو» در فرانسه بودند.

اما صرف‌نظر از این که نویسندگان این حلقه به چه نحله ادبی گرایش داشتند، یک ویژگی قابل انکار نیست؛ این که زبان و نوع نگارش داستان در میان نویسندگان جنگ اصفهان اهمیت ویژه داشت.

محمود نیکبخت نیز از آنجا که خود اصفهانی بود، با برخی از نویسندگان جنگ اصفهان آشنایی داشت و در برخی جلسات آن نیز شرکت کرد.

او خود درباره چگونگی آشنایی‌اش با جنگ اصفهان گفته بود: «تا قبل از ورود به نشست‌های جُنگ، با برخی از اعضای آن دوست بودم. آشنایی من با آن‌ها از سال‌های ۴۴ و ۴۵ آغاز شده بود. به عنوان نمونه با آقای حقوقی در دبیرستان ادب آشنا شدم.

"با این حال، نیکبخت گفته بود که ترجمه کار اصلی او نبود و گاهی از سر ضرورت به ترجمه و انتشار آن می‌پرداخت.همچنین حضور در جُنگ اصفهان، او را به کار نقد ادبی علاقه‌مند کرد"من سال آخر دبیرستان بودم و ایشان مسئول کتابخانه بودند.»

نیکبخت مقالاتی را در جنگ اصفهان به چاپ رساند که بعدها مباحث آن مقالات را در کتاب‌های خود گسترش داد؛ از جمله کتاب «از گمشدگی تا رهایی» که گفته می‌شود بسط یافته مقاله «نقبی به سوی نور» است که در جنگ اصفهان به چاپ رسیده بود.

از ترجمه شعر، تا نقد شعر

آن طور که نیکبخت گفته، او در سال ۶۰ در نشست‌های جُنگ شرکت می‌کرده است.

در همان دوره به ترجمه شعر روی آورد و با این که از زبان انگلیسی ترجمه‌ می‌کرد، اما فقط به شاعران انگلیسی‌زبان علاقه‌مند نبود، بلکه از شاعران دیگر زبان‌هایی که شعرشان به انگلیسی ترجمه شده بود نیز شعرهایی به فارسی ترجمه کرد.

از جمله اشعار جوزپه اونگارتی، شاعر ایتالیایی که بعداً در سال ۱۳۷۰، کتابی با عنوان «شعر و زندگی اونگارتی» از سوی مؤسسه انتشارات بهینه منتشر کرد. همچنین او ۱۰ سال بعد، به طور مشترک با مترجم دیگری کتاب «آناباز؛ سن ژون پرس، شاعر صبح جهان» را به چاپ رساند.

«ازرا پوند، شعر سینو»، «زیبگینو هربرت، شعر هفتمین فرشته» و «میروسلاو هلاب، ژیتوی شعبده‌باز» از دیگر آثار او در حوزه ترجمه شعر است. با این حال، نیکبخت گفته بود که ترجمه کار اصلی او نبود و گاهی از سر ضرورت به ترجمه و انتشار آن می‌پرداخت.

همچنین حضور در جُنگ اصفهان، او را به کار نقد ادبی علاقه‌مند کرد. خودش گفته بود که در جلسات جنگ اصفهان بود که «متوجه شدم نقد چه ضرورتی دارد. نوع برخورد افراد با آثار، فاقد تدقیق و تعمیق بود.»

او نقدهای محمد حقوقی یا نوع نگاه مهدی اخوان ثالث به شعر نیما یوشیج را زیر سؤال برد و گفت از آنجا که می‌خواست به نقد آنان پاسخ دهد، «خود به خود به سمت نقد» آنها رفته است.

محمود نیکبخت در نشستی ادبی در اصفهان

آثاری همچون «از اندیشه تا شعر: مشکل شاملو در شعر» و «از گمشدگی تا رهایی: شعر و زندگی فروغ فرخزاد»، از جمله کتاب‌هایی است که نیکبخت در حوزه نقد شعر معاصر فارسی از خود بر جای گذاشته است.

او در کتاب «از گمشدگی تا رهایی» درباره شعر «بر او ببخشایید» سروده فروغ فرخزاد در مجموعه «تولدی دیگر» نوشت: «هیچ‌گاه مردگی انسان این روزگار تا به این حد به زبان راه نیافته بود.»

نیکبخت معتقد بود: «در سرزمینی که مرگ تنها حقوق حقه خلق بوده است و زیستن نقض قانون رایج، «بر او ببخشایید» زوال‌نامه شعری مردمی است که آنقدر مرده‌اند که حتی تصور زنده بودن نیز برایشان جرم است و گناهی نیازمند بخشایش.»

محمود نیکبخت در میان شاعران زنده نیز آثار ضیاء موحد را بررسی کرده بود که او نیز از شاعران اهل اصفهان است.

او در بهار ۱۳۷۱، مجموعه‌ای را با عنوان «کتاب شعر» در اصفهان منتشر کرد که شامل ترجمه مقالاتی از منتقدان و شاعران جهان و ایران بود.

مترجمان، نویسندگان و شاعران ایرانی این مجموعه نظیر احمد میرعلایی، احمد اخوت و کیوان قدرخواه، همه از ادیبان اصفهان بودند.

نیکبخت در مقدمه‌ای که بر این مجموعه نوشت، تأکید کرد: «از پیدایش شعر امروز هفت دهه می‌گذرد ولی هنوز هم بخش غالبی از ادبیات شعری ما در هر دو قلمرو شعر و نقد، فاقد اساسی‌ترین ویژگی‌های این گونه شعر است.»

این منتقد ادبی با توجه به این موضوع، دلیل انتشار چنین مجموعه‌ای را «کمبود منابع و مآخذ اصیل، در راه شناخت آن ویژگی‌ها و پاسخ گفتن به این ضرورت‌ها» اعلام کرد.

او در مقدمه جلد دوم «کتاب شعر» نیز که دو سال بعد منتشر شد، نوشت: «شعر امروز هیچ‌گاه این گونه گرفتار سطحی‌گرایی و ساده‌گیری و انواع تشبث و تقلید نبوده است. ژورنالیزم بر همه چیز غالب شده و تبلیغ جای تفهیم را گرفته است.»

نیکبخت اضافه کرد که همه آثاری که برای این مجموعه انتخاب شدند «در راستای شناخت چگونگی زبان و اندیشه شعری» برگزیده و به فارسی برگردانده شدند.

اما او خود شاعر هم بود و دفترهای شعر «نمی‌دانم از که می‌گویم»، «این درخت کویری ما»، «این خانه نمور است»، «هنوز»، «با مهر برای بانوک» و شعر بلند «من دریای تو را یافتم» را منتشر کرد.

همچنین نیکبخت در سال‌های پایانی عمرش داوری برخی از جوایز ادبی در حوزه شعر را نیز برعهده داشت، از جمله در سال ۱۳۹۷ که جزو هیئت داوران جایزه شعر شاملو بود.

تلاش برای اصلاح خوانش بوف کور

این منتقد ادبی، گرچه بیشتر به شعر علاقه‌مند بود، اما در حوزه نقد ادبیات داستانی معاصر ایران نیز آثاری دارد و به ویژه جهان داستانی صادق هدایت و بهرام صادقی را بررسی کرد.

او چند سال پیش، کتاب «بوطیقای بوف‌ کور: روایت‌شناسی روان‌گسیختگی در تکنیک بوف‌کور» را منتشر کرد که یکی از مطرح‌ترین کتاب‌های او به شمار می‌رود.

نیکبخت درباره این کتابش گفته بود که «قصد دارد اشتباهات تاریخی را که درباره بوف کور و در خوانش آن صورت گرفته، اصلاح کند.»

او نقش علائم سجاوندی را در خوانش این اثر مهم ادبی ایران مؤثر می‌دانست و معتقد بود «هیچ‌ کدام از نسخه‌های بوف کوری که در شش دهه گذشته خوانده‌ایم، به ویژه از لحاظ نشانه‌های سجاوندی، منطبق بر متن دست‌نویس هدایت نیست.»

نویسنده «بوطیقای بوف‌کور» در این کتاب علاوه بر شرح نظرات خود درباره «بوف کور»، در بخش دوم نیز مجموعه‌ای از نقدهای نویسندگان و منتقدانی چون هوشنگ گلشیری، رضا براهنی، آذر نفیسی و جلال آل‌احمد بر بوف کور را گردآوری کرده و با عنوان «پیشینه بوف کورشناسی در ادبیات معاصر» آورده است.

او همچنین بهرام صادقی را صاحب «تکنیک تازه» در داستان‌نویسی ایران می‌دانست و معتقد بود صادقی «اگرچه آثار کمی نوشت اما بسیار تأثیرگذار بود و بر همه کسانی که بعد از او اثری نوشته‌اند، تأثیر گذاشته است.»

به گفته نیکبخت، اگرچه تأثیرگذاری بهرام صادقی «به عمد یا غیرعمد نادیده گرفته می‌شود اما غیرقابل‌ انکار است.»

این منتقد ادبی همچنین سردبیری دو شماره از فصلنامه‌ «جُنگ پردیس» را برعهده داشت و در نشست‌ها و کلاس‌هایی نیز به آموزش نقد ادبی و بحث درباره آثار ادبی می‌پرداخت؛ هرچند که به گفته نزدیکانش، فعالیت او این اواخر در این زمینه کمتر شده بود.

ادبیات ایران

اسماعیل خویی؛ شاعر آزادی و عشق و صدای رسای اعتراض

منصور اوجی؛ شیراز نام دیگر او بود

داستان دختری که کافکا و هدایت را ملاقات کرد

تماشای ویرانی آدم‌ها در جهان داستانی رضا قاسمی

چه شد که عباس صفاری تابوتش را در ایران جا گذاشت؟

محمدرضا باطنی؛ مخالف ادبیات فارسی یا دشمنِ فریبِ زبان؟‎

بدرالزمان قریب، راوی زبانی خاموش

احمد شاملو؛ زنده در اعتراض، ماندگار در ادبیات

نجف دریابندری؛ سرگذشت مترجمِ محکوم به اعدام

و آن دو شعله خاموش؛ گفت‌وگو با شاداب وجدی



منابع خبر

اخبار مرتبط