فیزیک‌ این‌کتاب درست است اما شیمی‌اش نه/تمام‌شدن جنگ درون و بیرون

فیزیک‌ این‌کتاب درست است اما شیمی‌اش نه/تمام‌شدن جنگ درون و بیرون
خبرگزاری مهر
خبرگزاری مهر - ۲۱ مرداد ۱۳۹۹

به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی و نقد و بررسی رمان «جنگ کی تمام می‌شود؟» نوشته صادق وفایی، عصر دیروز یکشنبه ۱۹ مرداد با حضور میثم رشیدی مهرآبادی، محسن باقری اصل و نویسنده اثر در فرهنگسرای رسانه برگزار شد.

میثم رشیدی مهرآبادی در ابتدای این نشست به بیان مقدماتی درباره روز خبرنگار و نوشته‌شدن کتاب «جنگ کی تمام می‌شود؟» توسط یک‌خبرنگار حوزه کتاب پرداخت و سپس وفایی در پاسخ به سوال رشیدی درباره چرایی علاقه‌اش به مقطع تاریخی جنگ جهانی دوم گفت: راستش از سالیان دور و دوران نوجوانی، علاقه زیادی به مقطع تاریخی جنگ جهانی دوم داشتم که در نتیجه مطالعات و پژوهش‌هایی در این زمینه داشتم. تئاترهایی هم که تاکنون کرده‌ام، یا در مورد جنگ جهانی دوم بوده و یا استیلای کمونیسم در اروپا. در رمان «جنگ کی تمام می‌شود؟» هم سعی کردم گوشه‌ای از فجایع بشری در قرن بیستم را به تصویر بکشم که در غرب رخ داده‌اند.

وفایی سپس به بیان چگونگی ورودش به حوزه خبر و فعالیت‌های خود به‌عنوان خبرنگار کتاب در خبرگزاری مهر پرداخت.

پس از بیان مقدمات جلسه، محسن باقری‌اصل به‌عنوان منتقد نشست، با اشاره به کتاب «جنگ کی تمام می‌شود» گفت: می‌خواهم صحبت‌هایم را با این سوال آغاز کنم که یک خبرنگار چگونه می‌تواند رمان‌نویس باشد؟ در این زمینه چندنکته مهم وجود دارد. به نظرم هر کس مدیوم خاصی دارد که نباید از آن خارج شود. مدیوم به هرکس یاد می‌دهد که چه فرمی از کار را باید انجام دهد.

"تئاترهایی هم که تاکنون کرده‌ام، یا در مورد جنگ جهانی دوم بوده و یا استیلای کمونیسم در اروپا"این موضوع بسیار مهم است. جالب است بدانید وقتی به نویسندگان شاخص دنیا نظیر همینگوی هم نگاه می‌کنیم می‌بینیم که آنان هم آثاری دارند که در فضای خبرنگاری و گزارش بوده است. در حقیقت شاید بتوان گفت همینگوی یک خبرنگار بوده است و در کتاب «پیرمرد و دریا» یش نمونه‌های بهتری از گزارش‌هایش را می‌بینیم.

سال ۹۷ می‌خواستم این متن را اجرا کنم و آن را به ۳ سالن دولتی ارائه کردم که هر سه آن را رد کردند. کارمان دانشجویی و خوب بود اما چون چهره نداشتیم آن را رد کردند. از این اتفاق خیلی ناراحت شدم و چون می‌خواستم حرفم درباره جنگ را به گوش مخاطب برسانم سراغ نوشتن کتاب رفتم.

در حقیقت هسته مرکزی این کتاب همان نمایش‌نامه است وی افزود: به‌نظرم موضوع مهمی که وجود دارد این است که کتاب، مبتنی بر زیست نویسنده‌اش باشد. حتی فارغ از مطالعات او، کتاب باید بر پایه زیست نویسنده نوشته شده باشد. خبرنگارها از این جهت موقعیت‌های بسیار ممتازی را درک کرده‌اند؛ در حقیقت آنان می‌توانند وقایع را از نزدیک ببینند و همین‌موضوع کمک به زیست‌شان در کتابشان می‌کند. در نقطه مقابل به یک‌نویسنده روشن‌فکر نگاه کنید که بسیاری از موقعیت‌های یک‌خبرنگار را درک نکرده و شاید مهم‌ترین اتفاق زندگی‌اش ریختن خاکستر سیگارش در زیرسیگاری باشد. ماحصل کار او هم یک رمان آپارتمانی است.

"جالب است بدانید وقتی به نویسندگان شاخص دنیا نظیر همینگوی هم نگاه می‌کنیم می‌بینیم که آنان هم آثاری دارند که در فضای خبرنگاری و گزارش بوده است"در مجموع، احتمالاً برای مخاطب بسیار جذاب است که یک خبرنگار تجربیات خود را تبدیل به درام کند.

«جنگ کی تمام می‌شود؟» از دل یک نمایش‌نامه متولد شد

در بخشی از این نشست وفایی در پاسخ به رشیدی مهرآبادی، با اشاره به سابقه نگارش کتاب «جنگ کی تمام می‌شود؟» گفت: طی همین‌روزها، کتاب دیگری از من چاپ شده که درباره تاریخ شفاهی دوبله ایران است. در آن کتاب گفت‌وگوهایی با بسیاری از دوبلورهای کشور داشتم و ذات آن کتاب کاملاً خبری است. یعنی موفق شدم در آن کتاب به‌عنوان یک خبرنگار و مستندنویس، زندگی تعدادی از هنرمندان دوبله را در قالبی فشرده _ هرکدام حدود ۳۰ صفحه _ ثبت می‌کنم. اما درباره کتاب «جنگ کی تمام می‌شود؟» باید بگویم قلم خبرنگاری را خودآگاهانه در آن دخیل نکردم.

این داستان‌نویس ادامه داد: سال ۹۳ نمایش‌نامه «جنگ کی تمام می‌شود؟» را با رویکردی ضدجنگ و مفاهیم انسانی، درباره جنگ جهانی دوم نوشتم. برای اجرایش هم عجله‌ای نداشتم و منتظر زمان مناسب بودم.

سال ۹۷ می‌خواستم این متن را اجرا کنم و آن را به ۳ سالن دولتی ارائه کردم که هر سه آن را رد کردند. کارمان دانشجویی و خوب بود اما چون چهره نداشتیم آن را رد کردند. از این اتفاق خیلی ناراحت شدم و چون می‌خواستم حرفم درباره جنگ را به گوش مخاطب برسانم سراغ نوشتن کتاب رفتم. در حقیقت هسته مرکزی این کتاب همان نمایش‌نامه است. راستش به من گفته می‌شد که کتاب یا داستان بنویس ولی من منتظر زمانی بودم که این خواسته از درون خودم بجوشد.

"از این اتفاق خیلی ناراحت شدم و چون می‌خواستم حرفم درباره جنگ را به گوش مخاطب برسانم سراغ نوشتن کتاب رفتم"شب‌هایی که این کتاب را می‌نوشتم، ندای درونی‌ام این بود که من یک کارگردان و نمایش‌نامه‌نویس تئاتر هستم و چون اجازه ندادند که در آن قالب کار کنم، حرفم را در قاب دیگری آوردم تا به سمع و نظر مخاطب برسد.

کتاب‌نوشتن جوششی است نه‌کوششی

این خبرنگار گفت: من معتقدم کتاب‌نوشتن جوششی است نه کوششی. و در حقیقت نمی‌توانم ادای کتاب‌نوشتن را درآورد. اکنون هم که مشغول نوشتن رمان دیگری درباره جنگ جهانی دوم هستم، کارم گاهی متوقف شده و گاهی هم قصه چنان من را به سمت خودش کشیده که نتوانستم ننویسمش. بسیاری از کسانی که جنگ کی تمام می‌شود؟» را خواندند به من می‌گویند که این کتاب تصویری است؛ و می‌گویند وقتی آن را می‌خوانیم انگار داریم تئاتر می‌بینیم. حدس خودم این است که علت این موضوع احتمالاً این دلیل است که متن از دل یک نمایش‌نامه بیرون آمده است.

در این زمینه حس می‌کنم قلم خبرنگاری من با ناخودآگاهم در نثر کتاب تاثیرگذار بوده است. این معنی را می‌توان در کوتاهی جملات یا عدم اطناب داستان دید.

نویسنده ایرانی باید داستان ایرانی بنویسد

در ادامه این نشست باقری‌اصل در بخش دوم سخنان خود، با اشاره به تصویری‌بودن کتاب گفت: دوست داشتم تئاتر این کار را می‌دیدم اما باید بگویم که از خواندن این رمان خیلی لذت نبردم. طی چند وقت اخیر خیلی‌ها می‌آیند و می‌گویند داستان ایرانی بخوانیم! به نظرم این موضوع مانی‌فست نویسنده‌های شکست‌خورده ایران است که مردم کتاب‌هایشان را نمی‌خوانند و از مخاطب توقع دارند که همینگوی، کافکا و … را نخوانند تا کتاب‌های آن‌ها را بخواند. حال در نقطه مقابل، این‌که نویسنده ایرانی داستان خارجی می‌نویسد کمی برایم عجیب است. اولاً ترجیح می‌دهم که داستان خارجی را از نویسنده خارجی بخوانم که زیستش را دارد.

"در حقیقت هسته مرکزی این کتاب همان نمایش‌نامه است وی افزود: به‌نظرم موضوع مهمی که وجود دارد این است که کتاب، مبتنی بر زیست نویسنده‌اش باشد"علاوه بر این، به نظرم لحن‌های سه شخصیت اصلی کتاب که از کشورهای متفاوتی هستند، هیچ فرقی با هم ندارد. من معتقدم نویسنده ایرانی باید داستان ایرانی بنویسد چرا که زیستش را دارد و مفاهیم برایش پرمعناتر است.

وفایی در پاسخ به این نکته باقری اصل گفت: من با شما مخالفم چون نویسنده‌های زیادی در دنیا هستند که شخصیت‌های داستانشان و اقلیم قصه را از کشورهای دیگر انتخاب می‌کنند. جنگ جهانی دوم حوزه علاقه‌مندی من در مطالعاتم است و خیلی دوست دارم گوشه‌هایی از آن را به تصویر بکشم و پیش چشم مخاطب بیاورم. هدف زیرپوستی من از طرح قصه، نشان دادن بخشی از فجایعی است که تمدن غرب و کشورهایش به مردم دنیا و مردم خودشان تحمیل کرده‌اند. چون قائل به دو گونه تمدن هستم؛ تمدن غربی و شرقی.

شرقی‌ها هم در طول تاریخ کشت و کشتار داشته‌اند اما جریان غالب در تمدن غرب، کشتار، تجاوز، انسانیت معطوف به حیوانیت و غرایض و سوءاستفاده بوده است. از این حیث، تمدن شرق را تمدنی بی‌آزارتر می‌دانم. به‌هرحال جنگ‌های اول و دوم جهانی فجایع بشری بزرگی به بار آوردند و گوشه‌ای از خرابی‌های ناشی از برپایی تمدن غرب بودند. من در نوشتن نمایش‌نامه و قصه «جنگ کی تمام می‌شود؟» این موضوعات را به‌عنوان ایدئولوژی خودم در نظر داشتم. قصه‌ام هم از دل آدم‌های همان‌اقلیم غرب جوشیده است.

محسن باقری اصل

وی در ادامه گفت: البته این را بگویم که مطالعات زیادی هم در زمینه جنگ خودمان یعنی دفاع مقدس داشته‌ام و معتقدم گوشه‌های زیادی از این واقعه تاریخی ظرفیت فوق‌العاده عجیبی برای رمان‌شدن یا نمایش‌نامه‌شدن دارند.

"خبرنگارها از این جهت موقعیت‌های بسیار ممتازی را درک کرده‌اند؛ در حقیقت آنان می‌توانند وقایع را از نزدیک ببینند و همین‌موضوع کمک به زیست‌شان در کتابشان می‌کند"اما آن جوشش درباره دفاع مقدس هنوز در زمینه رمان‌نویسی در من رخ نداده است. یک‌بار یک‌رمان در این‌باره نوشتم که پاره‌اش کردم. ولی در زمینه مستندپژوهشی مطالعات زیادی درباره جنگ خودمان داشته‌ام و به علاقه‌مندان مطالعه کتاب‌هایی که پژوهشگرانی چون گلعلی بابایی و حسین بهزاد منتشر کرده‌اند، توصیه می‌کنم. چون در این کتاب‌های مستند، لحظه‌های عجیبی وجود دارد که هرکدام ظرفیت تبدیل‌شدن به یک رمان قطور را دارند.

پنج‌کشور دنیا ۲۲۴ ساعته علیه ایران فعالیت خبری می‌کنند

شاید هیچ کشوری به جز ایران نباشد که ۵ کشور دنیا اتاق خبر ۲۴ ساعته‌ای برای پوشش اخبار و رویدادهایش داشته باشند. شاید این حرف در جلسه‌های عمومی این‌گونه تفسیر شود که بگویند شما همه را دشمن می‌دانید و دنبال توطئه‌اید، اما در چنین جمع‌های تخصصی و از زاویه مخاطب تخصصی، راحت می‌توان گفت که ۵ کشور دنیا شبانه‌روزی علیه ما فعالیت می‌کنند و در این فعالیت تابع هیچ قانون و ضابطه‌ای هم نیستند در بخش دیگری از این برنامه، مهدی محمدی رئیس فرهنگسرای رسانه، به بیان سخنانی درباره روز خبرنگار و چرایی برگزاری این نشست پرداخت و گفت: همه‌ساله در روز خبرنگار سعی می‌کنیم علاوه بر برنامه‌هایی که طرح‌ریزی می‌شود، پیوستی به حوزه کتاب داشته باشیم و از خبرنگارانی که در این حوزه فعالیت دارند تقدیر کنیم.

در حوزه خبری باید بگویم که وضعیت عجیبی داریم و شاید هیچ کشوری به جز ایران نباشد که ۵ کشور دنیا اتاق خبر ۲۴ ساعته‌ای برای پوشش اخبار و رویدادهایش داشته باشند. شاید این حرف در جلسه‌های عمومی این‌گونه تفسیر شود که بگویند شما همه را دشمن می‌دانید و دنبال توطئه‌اید، اما در چنین جمع‌های تخصصی و از زاویه مخاطب تخصصی، راحت می‌توان گفت که ۵ کشور دنیا شبانه‌روزی علیه ما فعالیت می‌کنند و در این فعالیت تابع هیچ قانون و ضابطه‌ای هم نیستند.

وی افزود: مجموعه خبرنگاران ایرانی که سالی یک‌بار به‌مناسبت روز خبرنگار مورد توجه قرار می‌گیرند، نقطه مقابل تلاش‌های همان ۵ کشورند که ۲۴ ساعته علیه ما فعالیت می‌کنند و شبکه‌های متعددی هم دارند. جامعه‌ای که یکه و تنها برابر این حجم از خبرهای سوء قرار دارد، جامعه خبرنگاری است و باید از این زاویه، این روز را به آن‌ها خسته نباشید و تبریک بگوییم. من معتقدم که خلاهای ما، ناشی از اشکال ابزاری نیست. شاید از نظر امکانات و تجهیزات و تعداد رسانه خیلی مشکلی نداشته باشیم.

"در نقطه مقابل به یک‌نویسنده روشن‌فکر نگاه کنید که بسیاری از موقعیت‌های یک‌خبرنگار را درک نکرده و شاید مهم‌ترین اتفاق زندگی‌اش ریختن خاکستر سیگارش در زیرسیگاری باشد"اما فضای داخلی رسانه‌ای ما و آن چیزی که بین رسانه‌های ما در جریان است، اگر ناظر بر تمام ظرفیت‌های بچه‌های خبرنگار و روزنامه‌نگار باشد، اوضاع‌مان خیلی بهتر می‌شود. به نظرم با همین استعداد و انرژی که داریم قابلیت تقابل با رسانه‌های دنیا را داریم و خیلی وقت‌ها هم این موضوع را نشان داده و ثابت کرده‌ایم.

مهدی محمدی رئیس فرهنگسرای رسانه

رئیس فرهنگسرای رسانه در ادامه گفت: امروز می‌بینیم ظرفیت یک‌خبرنگار در شبکه‌های مجازی می‌تواند اندازه یک‌رسانه، کمک‌کننده باشد. پس باید اعتماد و حمایت کرد. مهمترین ضعفی که جامعه رسانه‌ای ما با آن دست به گریبان است، نبود حمایت است در حالی که باید به ظرفیت‌های خودمان بیشتر عنایت داشته باشیم. نمونه این ظرفیت‌ها، همین‌جلسه و نگارش یک کتاب توسط یک خبرنگار است.

ورود به کتاب نوشتن از سوی آقای وفایی، ورودی خاص و ویژه است.

محمدی با اشاره به تلاش فرهنگسرای رسانه برای نمایش ظرفیت‌های رسانه‌های مکتوب گفت: همیشه تلاش ما در فرهنگسرای رسانه بر این بوده که این‌جا محملی برای دیده شدن این‌گونه اتفاقات مکتوب و از جنس کتاب باشد. به نظرم نکته مهم در این زمینه نشان‌دادن قابلیت‌ها و توانمندی‌های بچه‌های رسانه است که شاید تاکنون کمتر به آن توجه شده باشد. جهت‌گیری ما توجه به رسانه‌های مکتوب است که البته معتقدم این بخش از رسانه، مادر رسانه‌های جدید است. بنابراین تلاش می‌کنیم با یک‌سری از اقدامات این‌چنینی، آن بی‌توجهی‌ها را جبران کنیم و توجهات را به سمت رسانه‌های مکتوب ببریم. روزنامه‌های ما اکنون از نظر موضوعات اقتصادی در سخت‌ترین شرایط عمر خود به سر می‌برند.

"در آن کتاب گفت‌وگوهایی با بسیاری از دوبلورهای کشور داشتم و ذات آن کتاب کاملاً خبری است"از همه دوستان هم درخواست دارم که کمک کنند تا این مسیری که انتخاب کرده‌ایم به نتیجه برسد.

فیزیک این کتاب درست است اما شیمی‌اش نه

در ادامه مراسم و بازگشت به موضوع نقد، محسن باقری‌اصل گفت: جمله‌بندی‌های کتاب «جنگ کی تمام می‌شود؟» بسیار خوب است و این در حالی است که بعضی از نویسنده‌های بزرگ را داریم که حتی فیزیک جملاتشان غلط است. ویرایش فنی کتاب هم بسیار خوب بود. نویسنده اثر در بخشی از سخنانش اشاره کرد این کتاب از یک نمایشنامه گرفته شده اما باید بگویم که ادبیات و رمان بسیار بزرگ‌تر از سینما و تئاتر است. در این زمینه ما با کتابی مواجهیم که فیزیکش درست است اما شیمی آن درست نیست. در حقیقت فعل و انفعالات بین شخصیت‌ها در آن به خوبی انجام نشده است.

نام اثر ضدجنگ است اما به نظرم ضدجنگ نیست.

چون تصاویر زیادی از خیلی از اتفاقاتی که در جنگ رخ می‌دهد در آن ارائه نشده است. من خیلی به جوششی‌بودنی که نویسنده به آن اشاره کرد، اعتقاد ندارم. نوشتن کار نویسنده است. به‌نظرم همان‌طور که خبرنگار برای نوشتن یک گزارش کوشش می‌کند در نویسندگی نیز همین است این منتقد اضافه کرد: به نظرم کتاب نتوانسته حتی به پوسته جنگ نزدیک شود. نام اثر ضدجنگ است اما به نظرم ضدجنگ نیست.

"یعنی موفق شدم در آن کتاب به‌عنوان یک خبرنگار و مستندنویس، زندگی تعدادی از هنرمندان دوبله را در قالبی فشرده _ هرکدام حدود ۳۰ صفحه _ ثبت می‌کنم"چون تصاویر زیادی از خیلی از اتفاقاتی که در جنگ رخ می‌دهد در آن ارائه نشده است. من خیلی به جوششی‌بودنی که نویسنده به آن اشاره کرد، اعتقاد ندارم. نوشتن کار نویسنده است. به‌نظرم همان‌طور که خبرنگار برای نوشتن یک گزارش کوشش می‌کند در نویسندگی نیز همین است. در مورد فلسفه هم همین‌طور است.

شخصیت سرگرد آلمانی داستان، دانش‌آموخته فلسفه است و از این حیث، جملاتی کوتاه از برخی فلاسفه را به‌عنوان ارجاع در داستان می‌بینیم.

در بخش پایانی سخنرانی این برنامه هم وفایی در پاسخ گفت: مهم‌ترین چیز برای من قصه‌گویی با توجه به اهدافم بود. من مسائل مستند تاریخی و فلسفه را به خدمت قصه‌ام درآوردم. نخواستم رمانی مثل «دنیای سوفی» بنویسم. فلسفه در این کار وجود دارد اما در خدمت قصه است. زمان نوشتن نمایشنامه هم که یک‌اثر تک‌پرده‌ای بود، قصه و اتفاق برایم خیلی مهم بود چون می‌خواهم مخاطب را پای حرفی که می‌خواهم بزنم، نگه دارم.

"سال ۹۷ می‌خواستم این متن را اجرا کنم و آن را به ۳ سالن دولتی ارائه کردم که هر سه آن را رد کردند"باید حرف‌های مهم و اهداف داستان را به‌صورت غیرمستقیم بیان کرد اما خب در مواقعی راه چاره‌ای جز صراحت و حرف مستقیم نمی‌ماند. من می‌خواستم درباره غربی بنویسم که مهد آتش‌افروزی بوده و هنوز هم هست. این آتش یک‌زمان دامن خود غربی‌ها را گرفت و زمانی دیگر دامن مردم دیگر نقاط جهان را.

این خبرنگار گفت: هدف من گفتن یک‌قصه ضدجنگ در بستر جنگ‌افروزی یعنی اروپای قرن بیستم و جنگ جهانی دوم بود. اما درباره عنوان کتاب که آقای باقری به آن اشاره داشتند باید بگویم این عنوان، دو معنی دارد؛ یکی ناظر به جنگ بیرونی آدم‌ها با یکدیگر و طرح این سوال که بالاخره این جنگ‌ها کی قرار است تمام شوند؟ و دوم، جنگ درونی شخصیت سرگرد آلمانی است. نمی‌خواهم بگویم او شخصیت اصلی قصه است اما بالاخره اگر نباشد، شالوده قصه از بین می‌رود.

معنی دوم «جنگ کی تمام می‌شود؟» وقتی است که این سرگرد فیلسوف و درگیر با خود، کشته می‌شود و جنگ‌های درونی‌اش به پایان می‌رسند.

در پایان این مراسم از صادق وفایی، میثم رشیدی مهرآبادی، محسن باقری اصل و محمد خضریان به‌عنوان فعالان عرصه فرهنگ و رسانه تقدیر شد.

منابع خبر

اخبار مرتبط