قسمت صد و چهارده صداقت سیز
سریال صداقت سیز قسمت صد و چهارده 114Sedaghatsiz Serial Part ۱۱۴
هالوک به خانۀ ولکان میرود و بخاطر اینکه او مدام با زینب آنها را اذیت میکند به او هشدار میدهد. او غیرمستقیم ولکان را بخاطر پروژۀ جدیدی که گرفته تهدید میکند. ولکان عصبی میشود و او هم با طعنه در مورد گذشتۀ هالوک و آراز میگوید. هالوک میگوید ولکان بهخاطر تحقیق در مورد گذشتۀ او تاوان سنگینی پس خواهد داد. سپس میرود.
" سریال صداقت سیز قسمت صد و چهارده 114Sedaghatsiz Serial Part ۱۱۴ هالوک به خانۀ ولکان میرود و بخاطر اینکه او مدام با زینب آنها را اذیت میکند به او هشدار میدهد"
آراز به بیمارستان به دیدن لیلا میرود. او با عصبانیت به لیلا میگوید باید شکایتش از نیل را پس بگیرد. لیلا میگوید در ازای پس گرفتن شکایت آسیه چنین کاری میکند. آراز عصبانی میشود و از اتاق بیرون میرود. وکیل ولکان و درین به هرکدام زنگ میزند و خبر میدهد که هفته بعد دادگاه طلاقشان برگزار میشود.
غدیر در بیمارستان به دیدن دریا میرود و به دریا میگوید لیلا در ازای پس گرفتن شکایت از نیل از آراز خواسته آسیه شکایتش را پس بگیرد، اما آراز این مسأله را به آسیه نگفته چون رویش نمیشود که چنین خواستهای از آسیه داشته باشد چون این بیانصافی در حق آسیه است. غدیر به دریا تأکید میکند کسی نفهمد که او این موضوع را گفته.
آسیه و ولکان علی را پیش روانشناس میبرند. بعد از اینکه علی از اتاق بیرون میآید آسیه و ولکان پیش مشاور میروند. آیسه متوجه میشود ولکان در این مدت علی را نسبت به او و رابطهاش با آراز تحریک میکرده و از ولکان عصبانی میشود.
"وکیل ولکان و درین به هرکدام زنگ میزند و خبر میدهد که هفته بعد دادگاه طلاقشان برگزار میشود"
آراز به کلانتری میرود و از رییس پلیس در مورد حادثۀ آتشسوزی سؤال میکند. رئیس میگوید چیز زیادی نمیداند و در این مورد تحقیق میکند. آسیه به بیمارستان میرود. دریا حرفهای غدیر را به او میگوید. آسیه با کلافگی به اتاق لیلا میرود.
او با حرص میگوید شکایتش را پس میگیرد به شرطی که او هم شکایتش از نیل را پس بگیرد.
علی در خانه تلفنی با ولکان صحبت میکند. او به ولکان میگوید به روانشناس چیزی در مورد اینکه ولکان او را به خانۀ آراز برده بود نگفته. آسیه که تازه به خانه رسیده حرف علی را میشنود و عصبانی میشود اما چیزی به رویش نمیآورد. شب سرجون نیل را که آزاد شده به خانۀ آسیه میرساند.
"آیسه متوجه میشود ولکان در این مدت علی را نسبت به او و رابطهاش با آراز تحریک میکرده و از ولکان عصبانی میشود"آسیه از برگشتن نیل خوشحال میشود. نیل از آسیه تشکر میکند. آسیه آماده میشود و به علی میگوید برای شام بیرون میرود. علی سعی دارد او را بازجویی کند اما آسیه چیزی به علی نمیگوید و میرود.
درین به خانۀ ولکان میرود. او که از کار صبح ولکان عصبانیست فیلم آمدن ولکان به خانهاش و بوسیدن او را نشان میدهد و میگوید اگر فیلم را به قاضی نشان بدهد نتیجۀ دادگاه برای او گران تمام خواهد شد.
او میگوید ولکان نمیتواند به راحتی طلاق بگیرد و در رویاهای او دخالت کند. ولکان میگوید هم طلاق میگیرد و هم دخترش را از درین خواهد گرفت. درین با پوزخند از آنجا میرود.
آسیه به خانۀ آراز میرود. او که به خاطر رفتارهای علی و ولکان عصبی و کلافه شده دیگر تصمیم گرفته به خودش و زندگیاش اهمیت بدهد.
"او به ولکان میگوید به روانشناس چیزی در مورد اینکه ولکان او را به خانۀ آراز برده بود نگفته"او به آراز میگوید پس دادن انگشتر به منزلۀ جواب منفی نبوده و به آراز قول میدهد دیگر نگذارد حس بدی را تجربه کند. آراز انگشتر را میآورد و به آسیه میگوید اگر آنرا در دستش بیندازد تأیید میکند که عشق آنها حقیقیست. آسیه انگشتر را در دست خود میاندازد و آراز خوشحال میشود.
وقتی آسیه به خانه میرود با علی صحبت میکند و به او میگوید او و آراز تصمیم گرفتهاند یکدیگر را بیشتر بشناسند و از علی میخواهد همانطور که پدرش را درک کرد او را هم درک کند. صبح روز بعد وقتی آسیه به اتاق علی میرود علی نیست و کمدش هم خالیست.
او روی میز نامهای گذاشته و در آن نوشته حالا که آسیه آراز را انتخاب کرده او از زندگیاش میرود. آسیه با خواندن برگه آشفته میشود. ولکان در خانهاش نشسته و با گوشی فیلم دوربین خانۀ آسیه را نگاه میکند.
ممنون از اینکه با من همراه بودید، خدانگهدار.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران