۱۴ تکنیک برای حفظ «عشق» بعد از ازدواج
«روزی که علی به خواستگاریاش آمد از خوشحالی سر از پا نمیشناخت؛ نزدیک به سه سال میشد که در دانشگاه با هم آشنا شده بودند. علی کوهی از انرژی مثبت بود. آن دو سر کلاس درس و در ساعات غیر درس معمولاً با هم تبادل اطلاعات علمی داشتند و به همین ترتیب با هم بیشتر آشنا شدند. تا اینکه ترم آخر علی از او خواستگاری کرد. حالا او احساس میکرد خوشبختترین فرد روی زمین است.
"«روزی که علی به خواستگاریاش آمد از خوشحالی سر از پا نمیشناخت؛ نزدیک به سه سال میشد که در دانشگاه با هم آشنا شده بودند"البته علی هم همین احساس را نسبت به او داشت. هرروز نسبت به هم عشقشان بیشتر میشد.
دوران نامزدی خاطرهانگیزی داشتند. با خودشان فکر میکردند که این عشق تا آخر عمر همراهشان خواهد بود و یک زندگی رؤیایی برای خود ترسیم کرده بودند. تا اینکه با کمک خانوادههایشان اسباب ازدواجشان فراهم شد و با یک مراسم نسبتاً ساده، زندگی مشترک خود را در یک خانه اجارهای شروع کردند. سال اول ازدواجشان به خوبی گذشت.
ولی از سال دوم که علی به دلیل مشکلاتی از کار برکنار شد و صاحب خانه نیز مبلغ اجاره بها را افزایش داد، اخلاق مرد کاملاً عوض شد و زندگی این دو مرغ عشق دچار دگرگونی شدیدی شد. ظرف کمتر از سه ماه آن همه عشق و شور و علاقهای که به هم داشتند تقریباً به پایان رسید و شور و شوق ازدواجشان به نفرت از زندگی مشترک و پشیمانی از ازدواج تبدیل شد.»
این داستان برایتان آشنا نیست؟! شاید داستان شما باشد. اینها دغدغههای یکی از مراجعین به مراکز مشاوره روانشناسی است. شاید ما هم در برههایی از زندگی مشترک خود با چنین اتفاقاتی روبرو شدهایم و سردی در روابط همراه با احساس شکست در ازدواج را تجربه کرده باشیم. با خانم دکتر «پروین ناظمی» روانشناس، مشاور خانواده و زوج درمانگر به گفتگو نشستیم تا از نظرات و راهکارهای ایشان برای حفظ و مراقبت از عشق در زندگی مشترک بهره ببریم.
دیگر رویا پردازی بس است، مهارتهای زندگی را یاد بگیرید
خانم ناظمی! بسیاری از متاهلها این دغدغه را دارند که عشق میان زوجین بعد از گذشت یک سال ناپدید میشود و عادت جای آن را میگیرد.
"آن دو سر کلاس درس و در ساعات غیر درس معمولاً با هم تبادل اطلاعات علمی داشتند و به همین ترتیب با هم بیشتر آشنا شدند"اما چرا؟ باید چه کنیم که سالیان سال مثل روز اول عاشق همسرمان باشیم؟
همه ما انسانها در دوران مجردی رویاها و آرزوهایی را در سر میپرورانیم و همیشه ادعا داریم که ما بهترین زندگی را خواهیم داشت. وقتی دیگران و مشکلاتشان را میبینیم، با خودمان میگوییم: مگه من میگذاریم زندگی ام به این مسیر کشیده شود! یا من این شکلی عمل میکنم و این راه حل را پیدا میکنم!
زوجین به جای ینکه رویایپردازی کنند و آرزوهایشان را در ذهنشان مرور کنند، باید مهارتهای زندگی مشترک و رابطه زناشویی را قبل از ازدواج فرا بگیرند و خودشان را توانمندیکنند. متاسفانه هنگامی که وارد زندگی مشترک میشویم، متوجه میشویم که خیلی از مسائل از دستمان خارج هست. یعنی همان اتفاقاتی که شاید برایمان خوشایند نبود و همیشه اعتراض داشتیم و انتقاد میکردیم و میگفتیم اگر من جای آن آدم بودم این کار را میکردم، در زندگی مشترک میبینیم که برای خودمان هم آن اتفاق افتاده است و با این حال همان رفتار غلط را ما هم انجام میدهیم. در اینجا باید تاکید کنیم که زوجین به جز اینکه رویایپردازی کنند و آرزوهایشان را در ذهنشان بیاورند باید یک سری مهارتهای زندگی مشترک و رابطه زناشویی را قبل از ازدواجمان یاد بگیرند و یک سری از توانمندیها را در خودشان ایجاد کنند.
چه مهارتهایی را قبل از ازدواج باید بیاموزیم؟!
مهارتهایی از این قبیل که چطور در زندگی مشترک سازگاری داشته باشند یا چطور با مشکلات بزرگ و کوچک روبه رو شوند و در چه موقعیتهایی چه رفتارهایی بروز دهند.
در هر حال در این زندگی یک موجودی به نام زن و یک موجودی به نام مرد وجود دارد، باید بدانیم که زن و مرد و اصلا این دو انسان چه تفاوتها و شباهتهایی با یکدیگر دارند. تفاوتهایی از لحاظ فرهنگی، روانشناختی و فیزیولوژیکی که در یک زندگی مشترک اهمیت زیادی دارد؛ بنابراین در ابتدا باید کسب مهارتهای روابط زناشویی را یاد بگیریم. همچنین قبل از طرف مقابل مان لازم است خودمان را هم بشناسیم. برخی از افراد هستند که وارد زندگی مشترک میشوند و ادعا هم میکنند که خیلی عاشق هستند، اما بعد از ۱ سال یا ۵ سال یا ۱۰ سال میگویند دیگر عاشق نیستیم و عشق مان ته کشید! مشکل اینجاست که این افراد اصلا خودشان را هم نشناختند و چه برسد به اینکه بدانند چه شخصی با چه ویژگی را دوست را دوست دارند.
پس خودشناسی در این حد اهمیت دارد.
بله. اگر من خودم را بشناسم و به ارزشها و انتظاراتم و نقشها و خصوصیتها و برنامههایم واقف باشم، میدانم باید دنبال چه آدمی با چه شخصیت و نشانههایی باشم.
"با خودشان فکر میکردند که این عشق تا آخر عمر همراهشان خواهد بود و یک زندگی رؤیایی برای خود ترسیم کرده بودند"میدانم چه آدمی را باید پیدا کنم که بعد از ۳۰ سال هم همانند روز اول عاشقش بمانم. همچنین تعریفی که از عشق میکنیم را قبل از ازدواج و بعد از ازدواج باید بدانیم. برخیها که قبل از ازدواج با هم در ارتباط هستند، تصور میکنند که بعد از ازدواج هم همین احساس را دارند درحالی که شما قبل از زادواج زیاد با طرف مقابل تان زیاد وقت نمیگذارید و در حقیقت زیر یک سقف که نیستید، پس این تعریف از عشق بعد از ازدواج متفاوت است.
تعریف و تجربه افراد از عشق وقتی که هنوز وارد یک زندگی مشترک نشدهاند این است که میگویند: یک احساس و هیجانی که خیلی قشنگ هست و لذت میبریم. روی طرف مقابل مان حساس هستیم و مدام دوست داریم با او وقت بگذرانیم و تفکرمان این است که چه بکنیم که بتوانیم بهترین رابطه را با هم داشته باشیم. اما خیلی از مسائلی که اتفاق میافتد اجازه نمیدهد این رابطه به خوبی پیش برود.
چه اتفاقاتی اجازه نمیدهد رابطه و عشق قبل از ازدواج به خوبی پیش برود؟
معمولا بعد از ازدواج، ابتدای زندگی خوب است، اما بعد از دو ماه یا حتی یک هفته در اثر یک رفتار متفاوت یا حرف نا به جا رابطه دچار مشکل میشود و زوجین احساسی که دارند این است که میگویند: من چه انتخابی کردم! یا حتی رفتارها و حرفها را به اشتباه برداشت کنند و هر دعوایی که اتفاق میافتد میگویند: دیگه دوستش ندارم.
معمولا به دلیل نیمکره راست که نقطه عواطف در این نیمکره است و نیمکره فعالتری است، خانمها عاطفیتر هستند و حساستر؛ بنابراین خانمها در این میان بیشتر فکرشان درگیر میشود.
حتی یک سری رفتارهایی که نشانه دوست داشتن است را زوجین متوجه نمیشوند. البته کاملا طبیعی است چراکه هرکسی یک ویژگی دارد. هر کدام از زوجها در یک خانواده متفاوت تربیت شدهاند، هر کدام شان با یک دیدگاه متفاوت وارد زندگی مشترک شده است. ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که همانطور که من در مورد عشق و دوست داشتن فکر میکنم طرف مقابل هم فکر کند!
از رابطه زناشویی تان مراقبت کنید!
تصور کنید مهارت و آموزشهای قبل از ازدواج را بلدیم، بعد از ازدواج چه مراقبتهایی باید از کانون خانواده صورت بگیرد تا عشق زوجها ماندگار شود؟
خیلی ساده است. تصور کنید مثلا یکی از وسایل خانه را خیلی دوست دارید.
"تا اینکه با کمک خانوادههایشان اسباب ازدواجشان فراهم شد و با یک مراسم نسبتاً ساده، زندگی مشترک خود را در یک خانه اجارهای شروع کردند"مرتب و هر روز و شاید هر لحظه تمیزش میکنید. نگاهش میکنید. حواستان هست آسیبی نبیند. از آن مراقبت میکنید. همین! مشکل اینجاست که ما از دوست داشتنهایمان مراقبت نمیکنیم.
قبل از آغاز زندگی مشترک هدفمان ازدواج است و حتی شاید برایش وقت بگذاریم تا ازدواج بدون نقص و خوبی داشته باشیم، اما بعد از ازدواج دیگر میسپاریمش به فراموشی. در حالی که باید از آن مراقبت کرد تا خراب نشود.
* رویاییترین دورانی که سختترین دوارن است
چه مراقبتهایی باید انجام شود؟
مراقبت یعنی گفتگو کنیم. یعنی اگر احساس من الان نسبت به همسرم منفی شده به او بگویم و دنبال راه و چاره باشیم. زوجین باید ابتدای زندگی با این هدف پیش بروند که ما میخواهیم از عشق مان و از وجود هر کداممان و از زندگی مشترک مان محافظت و مراقبت کنیم.
زوجین باید ابتدای زندگی با این هدف پیش بروند که ما میخواهیم از عشق مان، از وجود هر کداممان، از زندگی مشترک مان محافظت و مراقبت کنیم. این کار راحتی است به شرطی که از همان ابتدا عقیده و هدف مراقبت را داشته باشند.
"ولی از سال دوم که علی به دلیل مشکلاتی از کار برکنار شد و صاحب خانه نیز مبلغ اجاره بها را افزایش داد، اخلاق مرد کاملاً عوض شد و زندگی این دو مرغ عشق دچار دگرگونی شدیدی شد"۳ تا ۵ سال اول زندگی مشترک خیلی مهم است. همه فکر میکنند رویاییترین دوره این ایام است، اما نه سختترین دوره زندگی و روابط زناشویی است. چون دو تا آدم متفاوت میخواهند با هم کنار بیایند و یک فرهنگ مشترک برای ادامه زندگیشان ایجاد کنند. اگر با نا آگاهی وارد شوند و هدفی نداشته باشند، این مسائل و تفاوتها عشقشان را از بین میبرد.
برای اینکه بتوان نهال انعطافپذیر زندگی اوایل ازدواج را به بار بنشانیم و بعد از ازدواج به طور مستمر عشق بازتولید شود، چه راهکارهایی پیشنهاد میدهید؟
*راهکار اول: گفتگو
راهکار اول گفتگو است. زن و شوهر با هم دیگر آنقدر صمیمی باشند که بتوانند حتی در مورد احساسات منفی هم صحبت کنند.
یعنی آنقدر مهارت شنیدن داشته باشند که اگر از هم انتقاد هم میشنوند، به آنها بر نخورد. برخی از زوجین میگویند گفتگو میکنیم، اما به نتیجه نمیرسیم! در حالی که گفتگو باید سازنده، با هدف و نتیجه محور باشد و راهکار پیدا کنند. نه اینکه بگویند با هم حرف زدیم، اما نتیجهای نرسیدیم
زن و شوهر برای گفتگو میتوانند ۱۵ روز یکبار یا هفتگی قراری را با هم تنظیم کنند. مثلا قرار بگذارند که در هفته یک روز خاص و زمان خاصی را در مورد مسائلی که در هفته اتفاق افتاده است، صحبت کنند.
این گفتگو چه قوانینی باید داشته باشد؟
در گفتگو طرف مقابل را متهم و محکوم نکنیم. همچنین گفتوگویمان را با کلمه «تو» شروع نکنیم.
"شاید ما هم در برههایی از زندگی مشترک خود با چنین اتفاقاتی روبرو شدهایم و سردی در روابط همراه با احساس شکست در ازدواج را تجربه کرده باشیم"مثلا بگوییم: «من» از فلان رفتار احساس بدی بهم دست داد. یا «من» فلان برداشت را از آن کار کردم. وقتی با کلمه «من» شروع بشود فرد گاردش شکسته میشود، اما وقتی بگوییم «تو» گاردش بسته میشود و دیگر نمیپذیرد. قانون دوم در گفتگو اعلام تنفس است. یعنی یک ربع آقا صحبت کند و سوال کند و خانم جواب بدهد و برعکس.
اگر گفتگو به سمت عصبانیت رفت باید آن طرفی که هنوز بر خودش مسلط است، اعلام تنفس کند.
*راهکار دوم: ایجاد فرهنگ مشترکِ زن و شوهری
راهکار دوم مراقبت از عشق، ایجاد یک فرهنگ مشترک بین خودتان است. وقتی زن و شوهر آمدند یک زندگی مشترک را ایجاد کردند، باید یک فرهنگ مشترک هم بین خودشان ایجاد کنند. فرهنگی مشترک از دیدگاه، مجموع نگرشهایمان و نوع رفتارهایشان. یعنی هیچ چیزی مختص «من» یا «او» نباشد. بلکه فرهنگی مختص به «ما» باشد.
*راهکار سوم: قدرت انعطاف پذیری
راهکار سوم مراقبت از عشق، وجود انعطافپذیری است.
"متاسفانه هنگامی که وارد زندگی مشترک میشویم، متوجه میشویم که خیلی از مسائل از دستمان خارج هست"در حقیقت این یک نکته مهم در این است که بتوانیم عشقمان را محفوظ نگه داریم. چون در صورت منعطف بودن میتوانیم اشتباه خودمان را بپذیریم و عذرخواهی کنیم. یا جبرانش کنیم یا تکرارش نکنیم.
*راهکار چهارم: جدایی ممنوع!
راهکار چهارم این است که حتی اگر زوجین با هم قهر میکنند، کنار هم باشند و از هم جدا نشوند. مثلا نگویند: من میروم خانه پدرم. یا مادرم.
یا من فلان جا میخوابم. سعی کنند در بدترین حالات روحیشان که از هم عصبانی هستند حتما حتما کنار هم باشند. جای خواب شان را هم عوض نکنند.
* راهکار پنجم: اختصاص زمانی به خودتان
راهکار پنجم مراقبت از عشق، توجه به خودمان و اختصاص زمانهایی خاص به خودمان است. یعنی هر کدام از زوجین برای خودشان ارزشمندند پس یک زمان خاصی را برای خودشان بگذارند. مثلا یک خانم یا آقایی که اصلا برای خودشان زمان نمیگذارند.
"در هر حال در این زندگی یک موجودی به نام زن و یک موجودی به نام مرد وجود دارد، باید بدانیم که زن و مرد و اصلا این دو انسان چه تفاوتها و شباهتهایی با یکدیگر دارند"داخل خانه یا مثلا با روابط خانودگی یا حتی در خانه مثلا ده دقیقه یا نیم ساعت با کتاب خواندن یا فیلم دیدن … خیلی مهم است که ما یک زمانی برای خودمان داشته باشیم. برای فکر کردن و آرام کردن خودمان. تا بتوانیم رفتارهای خودمان را در زندگی بهتر کنیم. همچنین منظور از توجه به خودمان آراسته بودن در هنگام رویارویی با همسر هم هست.
*راهکار ششم: ایجاد تفریحات و علایق مشترک
زن و شوهر باید تفریحات و علایق مشترکی برای خودشان ایجاد کنند تا در زمانهای با هم بودن از آن اشتراک لذت ببرند.
* راهکار هفتم: توجه به روابط جنسی
راهکار هفتم توجه به ارتباط زناشویی است. ممکن است یک سری مشکلات در روابط زناشویی در ابتدای زندگی مشترک باشد، اگر مسئلهای هست همان ابتدا باید حلش کنند.
اگر میبینند از هم دور و سرد و فاصله دارند و احساس تمایلی به همسر خود ندارند، حتمابه پزشک مراجعه کنند شاید مشکلات فیزیوژیکی یا روانی باشد که باید حل شود.
* راهکار هشتم: خوش خلق بودن
راهکار هشتم خوش خلقی است. باید بتوانیم با تمام فشارهایی که به ما میآید خوش خلقی را در روابط زناشویی داشته باشیم. چطور وقتی هزار تا فشار به ما میآید، اما وقتی دوستمان را میبینیم، میخندیم. اما اکثرا بدخلقیهایمان و دردهایمان را میبریم در خانه و زندگی مشترک مان. همسران میتوانند با هم همدلی داشته باشند، ولی نگذاریم که هر روز و همیشه بد خلقی باشد.
* راهکار نهم: اولویت اول تان، زندگی مشترک باشد
اولویت اول ما زندگی مشترکمان باشد.
"تفاوتهایی از لحاظ فرهنگی، روانشناختی و فیزیولوژیکی که در یک زندگی مشترک اهمیت زیادی دارد؛ بنابراین در ابتدا باید کسب مهارتهای روابط زناشویی را یاد بگیریم"گاهی اولویتبندیهایمان ایراد دارد. مثلا کار و شغل برخی مهمتر هست. درست است کار مهم است، اما مهمتر از زندگی مشترک تان. همچنین در زندگی مشترک اهداف شخصیمان باید طوری باشد که به اهداف مشترک زندگی آسیب نزند.
* راهکار دهم: هنر درست عشق ورزیدن
راهکار دهم؛ هنر عشق ورزیدن است. عشق ورزیدن فقط در کلام نیست.
در نگاه، کمک کردن و رفتارهایمان هست. فکر نکنیم اگر بگوییم «عاشقتم» تمام است. نه این کفایت نمیکند. در رفتارهایمان سعی کنیم عشق و دوست داشتنمان را نشان دهیم. برخیها میگویند من اصلا بلد نیستم ابراز کنم و این ابراز علاقهها را لوس بازی میدانند.
"اگر من خودم را بشناسم و به ارزشها و انتظاراتم و نقشها و خصوصیتها و برنامههایم واقف باشم، میدانم باید دنبال چه آدمی با چه شخصیت و نشانههایی باشم"اما این تصور کم کم باعث میشود که زوجین از هم دور شوند.
* راهکار یازدهم: تغییر دادن ممنوع!
راهکار یازدهم این است که سعی نکنیم طرف مقابل مان را تغییر دهیم. همانطوری که همسرمان را دیدیم، همانطوری هم او را بپذیریم. خیلی از مواقع عشق ما جایی از بین میرود که میخواهیم طرف مقابلمان را تغییر دهیم. در حقیقت زندگی مشترک اثرپذیری و اثرگذاری است، اما به مرور زمان. ما این انسان را قبلا دیدیم و پذیرفتیم.
حالا یک سری از خصویاصتش برای ما قابل تحمل نیست، نباید دعوا کنیم.
* راهکار دوازدهم: تحقیر، توهین و سرزنش ممنوع!
راهکار دوازدهم این است که به هیچ وجه همسرتان را تحقیر و سرزنش نکنید و توهین را در زندگی مشترک کنار بگذارید، چراکه صددرصد عشق را از بین میبرد.
* راهکار سیزدهم: مسئولیت پذیر باشیم
راهکار سیزدهم مراقبت از عشق، مسئولیت پذیر است. هرکدام از زوجین اگر احساس مسئولیتپذیری نسبت به حفظ زندگی و مراقبت از عشقشان را داشته باشند، همیشه سعی میکنند راه حل پیدا کنند. این چنین نباشد که یکی از طرفین بگوید: من دیگه نمیتوانم. او کاری کند یا نوبت اوست.
*راهکار چهاردهم: بیان نیازها و خواستههای منطقی
راهکار چهاردهم، بیان نیازها و خواستههای واقع بینانه و منطقی است. ممکن است یکی بگوید با خانوادهات قطع ارتباط کن یا بگوید فلان خونه را با فلان متراژ برایم فراهم کن، اما شرایطش نیست، این خواسته منطقی نیست.
حفاظت از عشق و دوست داشتن یکدیگر کار سادهای نیست، حواستان به زندگی باشد.
منبع: فارس
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران