سریال سه خواهر قسمت ۹ نهم

سریال سه خواهر قسمت ۹ نهم
پندار
پندار - ۲۵ فروردین ۱۴۰۱

سومر خشمگین و ناباور در جواب نیهات که براش آرزوی بچه‌دار شدن می‌کنه می‌گه که من و ترکان هم خیلی می خوایم و نیهات براشون آرزو می‌کنه که زودتر این اتفاق بیافته. 

مینه در پشت این مکالمه در حال اشک ریختن است.

در حال رفتن هستند که تورکان از سومر می‌پرسه که آیا حرف‌هاش درباره بچه‌دار شدن جدی بوده؟

و سومر بهش می‌گه که توی ماشین حرف بزنیم.

در خانه نسرین و صادق اما دریا نیست ساعتی از نیمه شب گذشته و او هنوز به خونه نیومده. 

دونوش که بالش رو به جای دریا گذاشته بوده تا مادرش متوجه غیبت دریا نشه حالا توسط پدر و مادرش بازخواست می‌شه.

دونوش می گه ما توی مدرسه از هم جدا شدیم و آخرین بار به من گفته که به کافه می‌ره.

نسرین به همه دوست‌های دریا زنگ می‌زنه و متوجه می‌شه که اون‌ها خونه هستند و دونوش بهشون دروغ می‌گه.

دونوش می‌گه چرا نگران می‌شید دریاست دیگه رفته بگرده.

در حین دعوا دونوش می خواد از جاش بلند شه که یک‌هو از حال می‌ره و به زمین می‌افته. نسرین نگران و دستپاچه می‌شه.

دریا به خونه تورکان رفته. اما روجهان جلوش رو می‌گیره و می‌گه که اون‌ها خونه نیستن و از دریا می‌پرسه که این ساعت این‌جا چه‌کار می‌کنی و آیا مادر و پدرت خبر دارن که اینجایی؟

تلفن خونه نسرین زنگ می‌خوره. روجهان تماس گرفته و به اون‌ها خبر می‌ده که کمی پیش به این‌جا اومده نسرین از روجهان خانم می‌خواد که گوشی رو به دریا بده.

نسرین دریا رو دعوا می‌کنه و می گه باید بیای خونه ولی دریا می‌گه شب خونه نمیام و می‌مونم پیش تورکان و گوشی رو روی مادرش قطع می‌کنه.

تورکان توی ماشین دوباره از سومر درباره بچه‌دار شدن سوال می‌کنه. سومر هم جواب می‌ده اون اون‌جوری پرسید و من هم یک جوابی دادم دیگه شلوغش نکن.

نسرین نگران دونوشه و غش‌کردن‌هاش.

"اما روجهان جلوش رو می‌گیره و می‌گه که اون‌ها خونه نیستن و از دریا می‌پرسه که این ساعت این‌جا چه‌کار می‌کنی و آیا مادر و پدرت خبر دارن که اینجایی؟تلفن خونه نسرین زنگ می‌خوره"انگار که دونوش یک سابقه بیماری داره که اون ها نگراند که برگرده. قرار می‌شه صادق پیش دکتر متین بره.

دریا در خانه روجهان و اوزر مشغول پرحرفیست.  روجهان از دریا بازخواست می کنه که تا این ساعت کجا بودی و دریا جواب می‌ده که من به خونه نرفتم تا جواب مادرم رو ندم حالا شما از من سوال می‌پرسید؟ و روجهان می گه تو هنوز خیلی جوونی و متوجه خطرات بیرون نیستی.

سومر و تورکان که برمی‌گردند سومر از خونه می‌ره. تورکان دریا رو به اتاق مهمان می‌بره و قرار می شه شب رو اون‌جا بمونه. تورکان ازش می‌پرسه کجا و با کی بودی؟

 دریا به تورکان اعتراف می‌کنه که با هاکان می‌چرخیدیم.

دریا به تورکان می‌گه که هاکان می خواست من رو ببوسه ولی  من اجازه ندادم، تورکان می‌گه این جسارت رو بهش نده و دریا می گه وقتی اجازه این کار رو ندادم  بهش برخورد و نمی‌دونم دیگه می‌خواد من رو ببینه دوباره یا نه. 

تورکان می‌گه اگه یه هوس‌إاز باشه نمی‌خواد دوباره ببینه تو رو ولی اگر براش ارزشمند باشی باز هم باهات قرار می‌ذاره.

سومر به بیمارستان و پیش مینه برمی‌گرده. مینه خوشحال می‌شه و می‌گه می‌دونستم برمی‌گردی.

سومر سراغ نیهات رو می‌گیره.

مینه می‌گه که به هتلش برگشته و فردا دوباره میاد.

سومر به مینه می‌گه من فقط یه سوال ازت می‌پرسم و می‌رم:

 

این بچه از منه؟

مینه می‌گه تو من رو چی فرض می‌کنی.  شرمت باشه. 

مینه می‌گه بهم ناحقی می کنی این بچه ماست. مینه می‌گه بیا همه رو ترک کنیم و از اینجا بریم. کار و بی‌پولی دیگه برام مهم نیست دوباره از صفر شروع می‌کنیم.

تلفن مینه زنگ می‌خوره. نیهاته. سومر مینه رو ترک می کنه.

تورکان توی خونه توی اتاق خوابه که روجهان به سراغش می ره و می‌گه تو این‌طور برای خواب آماده می‌شی در حالی‌که سومر هنوز خونه نیومده.

"سومر هم جواب می‌ده اون اون‌جوری پرسید و من هم یک جوابی دادم دیگه شلوغش نکن.نسرین نگران دونوشه و غش‌کردن‌هاش"تورکان می‌گه سومر کمی ناراحته و روجهان دلیلش رو از دست دادن زمین زیتون اعلام می‌کنه. 

روجهان از تورکان سوال می‌کنه که چرا این‌قدر دیر برگشتید و تورکان ماجراهای مینه و بیمارستان رو تعریف می کنه و این‌که مینه حامله‌ست  نمی‌دونه بچه مال کیه اما شوهر سابقش کنارش بوده.

تورکان به روجهان می‌گه که شما درباره دوستی با مینه حق داشتید. و روجهان می‌گه البته که حق داشتم.

سومر به خونه برمی‌گرده و مادرش رو در حال نوازش صورت تورکان می‌بینه. دستپاچه و عصبانیه.

سومر و تورکان کمی با هم صمیمی‌تر شده‌اند.  صبح تورکان و سومر در آغوش هم  خواب هستند که دوباره مینه با ماشین دم خانه آن‌ها آمده و بوق می زند. سومر پایین می‌رود  و مینه به او می‌گه که اومدم که تکلیفم رو مشخص کنم از تو یک سوال می‌پرسم:

دیگه من رو دوست نداری؟ سومر سر تکان می‌دهد. مینه می‌گه بهم بگو که دوستم نداری ولی سومر می‌گه نمی‌تونم بگم چ.ن هنوز خیلی دوستت دارم و به همین خاطر از خودم خیلی عصبانیم. 

این را هم ببینید:
  سریال مرد اگه عاشق بشه، قسمت ۲۳ بیست و سوم

چرا این کار رو کردی وقتی که من به خاطر تو از خانواده و همه‌چیزم گذشتم؟

Üç Kız Kardeş (۳ khahar) Serial Part ۹ | English Subtitles

چرا با من بازی کردی و مینه می گه من هیچ‌کاری نکردم من هنوز همون مینه هستم. 

تورکان مینه و سومر رو می‌بینه و حرفهاشون رو می‌شنوه. 

به سومر می‌گه یالا برو.

با اون برو.

مینه دچار خون‌ٰیزی میشهسورپرایززز ..

همه این اتفاق‌ها در خواب سومر افتاده است .

سومر با فریاد از خواب می‌پره و تورکان بهش می‌گه چیزی نیست خواب دیدی.

سومرکه از کابوس بیدار شده به تورکان می‌گه من به تو خیلی ناحقی می‌کنم اما هر بار که درمونده می‌شم و راه نفسم بسته می‌شه با صبر و محبت تو روبرو میشم.

سومر به تورکان می‌گه اصلا محبت و عشق دست برنمی‌داری نه؟

تورکان می‌گه اگر یک روزی هم رفتم به خاطر دست برداشتنم نیست چون نیازه که برم می‌رم.

نیهات  مینه رو از بیمارستان به خونه می‌بره و در اون‌جا به آؤپزخونه می‌ره تا برای مینه چیزی برای خوردن آماده کنه.

نیهات به مینه می‌گه خودت رو که جمع و جور کردی وسیله‌هات رو جمع می‌کنی از این خونه می‌ریم. دیگه نمی‌خوام توی این خونه بمونی.

مینه جواب می‌ده که این وضعیت خیلی من رو اذیت می‌کنه  من نمی تونم جوری با تو ادامه بدم که انگار هیچ اتفاقی نیافتاده.

نیهات می‌گه من چیزی رو که از دست دادم دوباره به دست میارم.

به همراه اعتبارم زنی رو که دوستش دارم پس می‌گیرم این بار  سومر می‌بازه. نیهات از قرارش با روجهان به مینه می‌گه.

نسرین به دنبال دریا می‌ره در مقابل روجهان خجالت زده‌ است.

دونوش و مسعود توی خونه در حال گپ زدن هستند و دونوش به مسعود قول می‌ده که بهش خوندن و نوشتن یاد می‌ده.

مینه به خانه روجهان زنگ می‌زنه و می‌گه که باید با هم حرف بزنن و مینه روجهان رو تهدید می کنه.

تورکان به  سومر می‌گه شاید امروز دلت بخواد سرکار نری و با هم وقت بگذرونیم. سومر میگه اگر می‌خوای مثل قرارای رستورانی که با مادرم من رو مجبور کنید بریم من نیستم.

تورکان می‌گه این‌دفعه فکر خودمه اما سومر می‌گه نه امروز خیلی کار دارم ولی تورکان می‌گه خسته نشدی این‌قدر کار کردی؟ و سومر رو راضی می‌کنه که بمونه خونه.

نسرین از دست دریا بسیار عصبانیه و بهش می‌گه برو بالا که باهات حرف بزنم. 

از او بازخواست می‌کنه که کل دیروز رو بدون این‌که به پدر و مادرت خبر بدی کجا بودی و با کدوم دوستات بودی من به همه‌شون زنگ زدم.

سومر و تورکان به ساحل می‌رن و در حال قدم زدن در کنار دریا هستند و از خاطرات بچگیشون تعریف می‌کنن.

تورکان به سومر می گه تو من رو خیلی آروم متعادل و مثبت‌اندیش می‌بینی اما من رو این جور نبین من طوفان‌ها رو بیش‌تر دوست دارم.

سومر می‌گه من رو متعجب می کنی.تورکان به سومر می‌گه تو شبیه موجهایی و سومر جواب می‌ده شاید من هم مثل تو طوفان‌ها رو دوست دارم. اما بهت اعتراف میکنم که تو مثل امواج از کوبیدن به ساحل‌ها نمی‌ترسی و وقتی دریا باز آروم می‌شه نمی‌ذاری بری هر دفعه قوی‌تر می‌شی و برمی‌گردی.

سومر در خاطراتش خودش و مینه رو می ‌بینه که به کنار همین ساحل میومدن. 

تورکان از جا بلند می‌شه و توی آب ساحل شروع به رقص و پریدن می‌کنه و بعد به سومر می‌گه بیا و وقتی قبول نمی‌کنه او رو خیس می کنه.

سومر به داخل آب می‌ره تورکان خیسش می‌کنه و سومر دنبالش می‌کنه و اون رو در آغوش می کشه و می خواد تورکان رو توی دریا بندازه. 

سومر تورکان رو زمین می‌ذاره و بهش می گه خیلی به من اعتماد نکن.

"سومر مینه رو ترک می کنه.تورکان توی خونه توی اتاق خوابه که روجهان به سراغش می ره و می‌گه تو این‌طور برای خواب آماده می‌شی در حالی‌که سومر هنوز خونه نیومده"تورکان یک سنگ به شکل قلب پیدا می کنه و اون رو توی دست سومر می ذاره و می‌گه این قلب تورکانه اون رو توی دریا .

اما سومر این کار رو نمی‌کنه و می‌گه اگر بندازم قلبت می‌شکنه.تورکان  سنگ رو می گیره و خودش پرت می‌کنه توی دریا و به سومر می‌گه تو ناراحت نباش خب. 

مینه در خانه منتظر روجهان است .

روجهان از راه می‌رسه و مینه بهش می‌گه شما چقدر بی‌چاره شدید که به مار پناه بردید.

روجهان می گه کشش نده و مینه بهش می‌گه که می‌دونه برای این‌که از دست مینه خلاص بشه به نیهات پناه برده.

مینه به روجهان می‌گه از کاری که کردید خبر ندارید حتی نمی‌تونید تصور کنید که نیهات اگر روش رو برگردونه چه‌کارهایی که نمی‌تونه بکنه.

اون همه رو تک تک می‌سوزونه.

مینه به روجهان می‌گه که قصد داره به سومر بگه که این مادرش بوده که نیهات رو به این‌جا آورده و در مقابلش باغ زیتون رو به نیهات داده و سومر رو به خودش برگردونه و روجهان پسرش رو از دست می‌ده.

این را هم ببینید:
  دانلود سریال آپارتمان بیگناهان قسمت ۱۸۸ صد و هشتاد و هشتم دوبله فارسی +‌ پاورقی و خلاصه داستانApartemane Bigonahan Serial part ۱۸۸

روجهان هم می‌گه حتی اگر به قیمت از دست دادن پسرم هم باشه طوری تو رو از پا میندازم که از این‌جا به جایی فرار کنی که حتی نتونی با آدم‌ها رودررو بشی.

طوری جانت رو آتش بزنم که از درد چشمت حتی نتونی سومر رو ببینی.

روجهان موقع رفتن به مینه می‌گه بهتره که این خونه رو زودتر خالی کنی.

روجهان خشمگین و عصبانی خونه مینه رو ترک می کنه.

سومر و تورکان هنوز کنار دریا هستند و تورکان با یک نوازنده دوره‌گرد شروع به رقص و آواز خوانی می‌کنه.

سومر هم با تورکان شروع به رقصیدن و خندیدن می‌کند.

صادق به عرفان می‌سپارد که کمی درباره مسعود تحقیق کند و ببیند که قوم و خویش و کس و کاری دارد یا نه. 

فاتح به دیدن صادق می‌اید و به او می‌گه که من نیومدم که کسی رو اذیت کنم من اومدم این‌جا که یک خانواده خوب تشکیل بدیم.

فاتح می‌گه من دیگه خونه نزاهت نمی‌مونم به حکمت بگو به خونه برگرده و از صادق می‌خواد که براش یه خونه بگیره.

صادق می‌گه من دارم به این فکر می کنم که قسطای وامی رو که برای تو گرفتم چطور باید پرداخت کنم  و حالا تو به من میگی من برات خونه بگیرم؟

فاتح می‌گه اون پولی که بهم دادی رو توی کار ضرر کردم و هیچ پولی ندارم. فاتح می‌گه اون خونه‌ای که شما توش می‌شینید رو من هم ازش سهم دارم. یه کار کنیم تا زمانی که کارا درست بشه من بیام اون‌جا با شما بمونم.

صادق فاتح رو بیرون می‌کنه و فاتح می گه تو به این موضوع فکر کن به هر حال.

توی مدرسه نسرین به کلاس دخترها میاد و می‌خواد که کلاس تقویتی برای بچه هایی بذارند که نمره قبولی دانشگاه رو آرودن.

دریا هنوز با دونوش نامهربان است و او را به خاطر نیاوردن نمره قبولی دانشگاه دست می اندازد.

سردار در مدرسه از نسرین درباره علت این‌که به پدرش گفته است که باید از دونوش دور بماند سوال می‌‌کند.

نسرین می‌گوید که تو احتمالا آخر این تابستان به دانشگاه می‌ری ولی دونوش نمی‌تونه و او از همین الان خیلی ناراحت‌ می‌شه.

سریال سه خواهر قسمت ۹ نهم

این دوستی نزدیکتون بعد از رفتن تو بیش‌تر ناراحت می‌شه. 

سردار می‌گه من دونوش رو ناراحت نمی‌کنم و نسرین می‌گه بعضی وقت‌ها پدر و مادرها یه چیزی رو می‌بینن که شماها نمی‌تونید ببینید.

اگر همچین تصمیمیرگرفتم بدون یه دلیلی داره و از تصمیمم بر نمی‌گردم. دونوش به سراغ سردار می‌ره. حرف‌هایی درباره اومدن به کلاس‌های تقویتی رد و بدل می‌شه و دونوش می‌گه من که نمی‌تونم بیام ولی سردار اصرار می کنه که بیاد و به دونوش می‌گه که براش یه سورپرایزی داره اگر بیاد.

سرداراز دونوش می‌پرسه که هنوز با دریا قهرید و دنوش جواب می‌ده که هنوز توی قیافه‌ست.

سردار می گه من باهاش حرف می‌زنم. 

دریا هاکان رو در راهرو می‌بینه و بهش سلام می‌کنه اما هاکان او رو تحویل نمی‌گیره.

دریا با خودش می‌گه معلوم بود این‌طوری می‌شه. 

روجهان و نیهات قرار ملاقاتی گذاشته‌اند. روجهان به نیهات می گه به قراری که با هم گذاشته‌ بودند به طور کامل عمل نکرده است و انگار قرار بوده که نیهات به محض گرفتن باغ زیتون مینه رو از اون‌جا ببره.

نیهات می گه لازمه که قدم به قدم پیش بریم و وقتی کارهام این‌جا تموم شدند از این‌حا با مینه می‌ٰیم. من می خوام اعتبار از دست رفته‌م رو پس بگیرم و می گه که کم مونده.

روجهان اوزر تماس می‌گیره و ازش می‌خواد که درباره گذشته نیهات و مینه تحقیق کنه این‌که نیهات چه مشکلاتی داره. اوزر می‌گه باشه تحقیق می‌کنم و بعدا صحبت می‌کنیم.

مینه به باغ  میاد و سراغ سومر رو می‌گیره سلجوق دوست سومر بهش می‌گه از این جا برو و دردسر درست نکن .

مینه می‌گه من تا سومر رو نبینم از این‌جا نمی‌رم.

اوزر به سراغ مینه می‌ره و می‌پرسه که چی می خواد. اوزر می‌گه سومر اینجا نیست. 

مینه می‌گه موضوع مهمیه و من باید با سومر دیدار کنم اما اوزر میگه اگر سومر این جا بود من مانع ملاقاتتون نمی‌شدم هر مشکلی هست میتونی به من بگی.

"و روجهان می‌گه البته که حق داشتم.سومر به خونه برمی‌گرده و مادرش رو در حال نوازش صورت تورکان می‌بینه"اوزر به مینه می‌گه اگر سومر داره سعی می‌کنه ازت دور بشه تو مانعش نشو.مینه می‌گه شما نمی‌تونید من و سومر رو از هم جدا کنید.

اوزر می ‌گه می‌خوام به عنوان نصیحت یه چیزی رو برات تعریف کنم و ماجرای یک دوستی رو تعریف می کنه که یک ازدواج ناخواسته داشته است.اون دقیقا مثل شما و سومریک رابطه دیگه هم داشته دختر بیچاره سال‌ها خانم اول بودنش رو باور کرد باور داشت که زنش رو طلاق می‌ده و با اون زندگی می‌کنه اما می‌دونی چی شد؟

این را هم ببینید:  سریال امانت قسمت ۳۳۳ زیرنویس چسبیده فارسی

اون آدم هیچ‌وقت ازدواجش رو با همه ناراحتی‌هاش تموم نکرد.با این‌که اون خانم رو مثل دیوونه‌ها دوست داشت اما هیچ‌وقت زنش رو طلاق نداد.

اون زن بیچاره هم با شکست عشقی و دردش تنها موند.

تو هم به زندگیت ادامه بده اما بدون سومر.

سومر و تورکان کنار ساحل مشغول ماهیگیری هستند. سومر ماهیگیری بلد نیست و تورکان داره به او آموزش می‌ده.

سومر می‌گه شب باید ماهی بخوریم البته به شرطی که تو بپزیش.

سومر باز هم یاد مینه می‌افته. 

تورکان به سومر می‌گه توی زندگی پول و مال مهم نیست مهم آرامش و خوشحالیه و سومر مرتب در حال مقایسه کردن تورکان و مینه است. به مینه فکر می‌کنه که همه فکر و ذکرش پول بوده.

هاکان هم‌چنان به دریا بی‌محلی می‌کنه و دریا به حرف‌های تورکان درباره هوس‌باز بودن هاکان فکر می‌کنه.

سریال سه خواهر قسمت ۹ نهم

در مدرسه سردار با دریا حرف می‌زنه و ازش می‌پرسه که چی شده. دریا جوابی به سردار نمی‌ده. 

تورکان و سومر به خونه می‌رند ومشغول آشپزی می‌شوند.

روجهان به آشپزخونه می‌ٰه و بچه‌ها رو مشغول آشپزی می‌بینه. 

سومر از مادرش می‌خواد که پیاز رو خرد کنه. 

روجهان مقاومت می کنه اما در نهایت تسلیم می‌شه و با سومر و تورکان مشغول آشپزی می وند و همه خوشحال هستند.

اوزر به آشپزخونه میاد و روجهان رو در حال پیاز خرد کردن می‌بینه لب‌خندی می‌زنه و می‌ره.

در خانه تورکان و سومر و همه خانواده مشغول خوردن ماهی دست‌پخت تورکان و سومر هستند و به نظر شاد می‌آیند.

مینه به تلفن خانه زنگ زده است و می خواهد با سومر صحبت کند که سومر می‌گه بعدا بهش زنگ می‌زنم. مینه می‌‌خواد که گوشی رو به تورکان بدهند و به تورکان می‌گه که کار خیلی مهمیه و به سومر بگه که حتما بهش زنگ بزنه تورکان هم قول می‌ده که بگه.

نسرین در خانه مشغول کوتاه مردن موهای مسعود می‌شود و از او درباره خانواده‌اش سوال می‌کند. 

مشعود می‌گه که اونا رفتن و مسعود در خیابان ها راه رفت و راه رفت .

معلوم می‌شه که پدر و مادر مسعود ترکش کرده‌اند.

صادق به خانه نزاهت می رود و از فاتح شکایت کرده و ماجرای خانه را برای نزاه تعریف می‌کند نزاهت می گوید که کارها را  درست می کند.

مسعود برای دریا همه کارهایی که دونوش شب گذشته برای دریا کرده است را تعریف می‌کند از گذاشتن بالش‌ها در تخت دریا تا از هوش رفتنش را.

دریا برای آؤتی با دونوش می‌آید و می‌گوید به برنامه فردا نمی‌ره اگر دونوش اون‌جا نباشه و رضایت نامه رو پاره می‌کنه.

سومر از پنجره اتاق خواب مینه رو میإینه که دم خانه آن‌ها ایستاده است. 

روجهان به نیهات زنگ می زنه و می‌گه اگر نیاد و مینه رو نبره به پلیس زنگ می‌زنه.

اوزر به روجهان می‌گه که از معامله زمین زیتون با نیهات خبر داره و اگر سومر این رو بفهمه روجهان او رو از دست می ده.

تورکان که کمی احساس کسالت می‌کنه می‌گه بهتره بخوابم و سومر می‌ره که براش دارو بیاره. 

مینه تمام حرف‌هایش را در یک نامه برای سومر می نویسه .

در خانه صادق نسرین مشغول سر و کله زدن با دخترها برای رفتن به مراسم گرفتن جایزه است.

روجهان به تورکان گردنبندی به عنوان هدیه کارهایی که برای جلب کردن توجه سومر انجام داده می ده اما تورکان قبول نمی کنه و به روجهان می‌گه برای من بزرگ‌ترین هدیه دوست داشتن سومره. سومر این حرف ها رو از پشت در می‌شنوه.

سریال سه خواهر قسمت ۹ نهم

روجهان از توجهی که سومر به تورکان نشون می ده خوشحال می‌شه و به اون ها پیشنهاد می ده که به ازمیر برن و گردشی بکنن.

مینه نامه‌ش رو به عرفان می‌ده تا اون رو به خانه تورکان برسونه.

سردار به خانه سراغ دونوش آمده و به دونوش می‌‌گه که مادرش نمی‌خواد اون دوتا همدیگه رو ببینیند.

دونوش از این حرف تعجب می‌کنه و می پرسه یعنی دیگه اصلا نبینیم؟

سومر به مزرعه می‌ره و متوجه می‌شه باغ زیتون رو نیهات خریده و حالا داره زمین رو از زمین سومر جدا می‌کنه. 

سریال سه خواهر قسمت ۹ نهم

نیهات و سومر دعواشون می‌شه و نیهات سومر رو تهدید می کنه که انتقام تک تک کارهایی که کرده رو ‌می‌گیره. 

عرفان نامه رو میاره و به تورکان می‌ده تا اون رو به سومر بده.

مینه در خانه در حال جمع کردن وسیله‌هاشه.

تورکان می خواد نامه رو باز کنه اما پشیمون می‌شه.

تورکان در ماشین نامه رو به سومر می‌ده.سومر و تورکان به هتلی می‌رن و مینه هم وسیله‌هاش رو توی ماشین می‌ذاره و می‌ره.

سومر نامه رو باز می کنه اما با آمدن تورکان وقت نمی‌کنه که اون رو بخونه. 

سومر از تورکان می‌پرسه که تورکان تو عاشق منی؟ 

 

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری میزان - ۲۳ اسفند ۱۳۹۹
پندار - ۲۳ فروردین ۱۴۰۱
ایسنا - ۳ اسفند ۱۴۰۰
پندار - ۱۷ فروردین ۱۴۰۱