پنهانشدن معضلات حاشیهنشینی مدرن در ظاهر موجه شهرهای جدید/ علی ناصری
خانه > slide, سایر گروهها > پنهانشدن معضلات حاشیهنشینی مدرن در ظاهر موجه شهرهای جدید/ علی ناصری
- خبر اختصاصی
- تاریخ : ۱۴۰۱/۰۷/۲۹
- دسته : slide,سایر گروهها
- لینک کوتاه :
- کد خبر : ۵۷۰
پنهانشدن معضلات حاشیهنشینی مدرن در ظاهر موجه شهرهای جدید/ علی ناصری
ماهنامه خط صلح – با شنیدن کلمهی «حاشیهنشینی» چه چیز در ذهنتان نقش میبندد؟ حلبیآبادها؟ آلونکهای کوچک و بزرگ؟ زندگی در کپرها یا هر آنچه در این سالها در تعریف این عنوان شنیدهایم؟ به نظر میرسد که چنین نشانههایی در حاشیهی شهرها کمتر از همیشه به چشم میخورد، اما آیا دیگر خبری از حاشیهنشینی نیست یا این پدیده تعریفی دیگر پیدا کرده است؟ برای دستیابی به این پاسخ بهتر است تعاریف کلیشهای را کنار بگذاریم و به حاشیهی شهرها برویم و زندگی در این مناطق را با زندگی در شهر مقایسه کنیم.
حاشیهنشینی در واقع حاصل و برونداد مشکلات اجتماعی و ساختاری است که عمدتاً بر اثر جریان سریع مهاجرت از شهرها به روستاها اتفاق میافتد. این پدیدهی اجتماعی در کشورهای توسعهنیافته پررنگتر است و در فرآیند مدیریت شهری تأثیرات منفی بیشتری دارد.
اگر بخواهیم تعریفی از حاشیهنشینی ارائه دهیم و افرادی را که در این مناطق اسکان دارند نیز هدف قرار دهیم، باید گفت حاشیهنشینان کسانیاند که در محدودهی اقتصادی شهر زندگی میکنند، ولی جذب نظام اقتصادی و اجتماعی آن نشدهاند. حاشیهنشین به فردی اطلاق میشود که به دلیل مشکلات معیشتی در نظام شهری تاب مقاومت نیاورده و به حاشیهی کلانشهرها پناه آورده است تا از هزینههای زندگی در متن شهر در امان باشد. (۱)
قطعاً تعاریف بیشتری با بیان دلایل بیشتر دربارهی شکلگیری پدیدهی حاشیهنشینی وجود دارد، اما با نگاهی به تاریخچهی شکلگیری حاشیهنشینی میتوان دلیل آن را گسترش بیرویهی کالبدهای شهری و از بین رفتن فرصتهای شغلی مناسب برای روستاییان دانست که برای دستیابی به امکانات زندگی شهری مهاجرت را انتخاب کردهاند، اما عدم توانایی اقتصادی لازم برای زیستن در شهرها آنها را به زندگی در حاشیهی شهرها ناچار کرده است؛ اما طی سالهای اخیر به دلیل گرانی غیرمتعارف زمین شهری در کلانشهرها شاهد ظهور شتابان حاشیهنشینی به شکلی متفاوت بودیم و این بار مسیر مهاجرت از روستا به شهر نبود، بلکه اکثر شهرنشینان (به خصوص تهران) توان ادامهی زندگی در شهر را نداشته و به حاشیه رانده شدهاند.
ساختمانهای بلندی که با عنوان مسکن مهر در دو سمت شرق و غرب تهران در کنار هم قرار گرفتهاند و در دل شهرهای جدیدی چون پردیس و پرند هستند، نشانههای حاشیهنشینی گذشته را در خود ندارند، اما با نگاهی دقیقتر به زندگی افراد در این مناطق میتوان به این نتیجه رسید که شاید دیگر معضلاتی چون بهداشت و تحصیل برای ساکنان این مناطق وجود ندارد؛ اما دسترسی آنها به فرصتهای شغلی و درمان همچنان از معضلات جاری برای زندگی در این مناطق به حساب میآید.
ساکنان شهر پردیس را در یک نگاه کلی میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ ساکنان «مسکنهای مهر» و دیگر ساختمانها که بخش اعظمی از آنها در اختیار بازنشستگان نهادهای مختلف دولتی و حاکمیتیاند. آبوهوای کوهستانی شهر پردیس نکتهای است که تقریباً همهی تهرانیهای مهاجرتکرده به این شهر آن را به عنوان یک امتیاز مطرح میکنند.
"حاشیهنشین به فردی اطلاق میشود که به دلیل مشکلات معیشتی در نظام شهری تاب مقاومت نیاورده و به حاشیهی کلانشهرها پناه آورده است تا از هزینههای زندگی در متن شهر در امان باشد"قطعاً شهر پردیس دیگر هیچ نسبتی با حلبیآبادها ندارد، اما اگر بخواهیم در تحلیلی دقیقتر زندگی در این شهر را مورد بررسی قرار دهیم، بهتر است سراغ ساکنان آن برویم.
نبود زایشگاه یکی از مشکلات اصلی شهر پردیس
صبح یکی از روزهای شهریور به شهر پردیس رفتیم. در یک گشتوگذار میدانی در فازهای مختلف شهر پردیس با افراد متفاوتی صحبت کردیم. یکی از جوانان ساکن در این شهر که میگفت زندگی دوران مجردی را در تهران گذرانده و پس از ازدواج به شهر پردیس آمده، برای رفتن به محل کار هر روز مسافتی طولانی را در ترافیک طی میکند و برای برگشت هم این مسافت تکرار میشود. او با ناراحتی از این شرایط تأکید داشت که بیشترین انرژی او نه برای کار که برای رفتوآمد به محل کار صرف میشود و به همین دلیل زمان اندکی را میتواند با خانوادهاش بگذراند و این بر کیفیت زندگیاش تأثیر گذاشته است. نکتهی دیگری که او به آن اشاره کرد، نبود یک زایشگاه در شهر پردیس بود.
او با اشاره به اینکه چند ماه پیش صاحب فرزندی شده است، گفت: «در روزهای پایانی بارداری همسرم مدتی در تهران بودیم و نمیتوانستیم به خانهمان برگردیم و چندین روز را در خانهی پدری گذراندیم تا فرزندم به دنیا آمد و به خانهمان برگشتیم.»
اما این معضل مسئلهای بود که جوان دیگری هم به آن اشاره کرد؛ مردی حدوداً سیساله که ساکی ورزشی به دوش دارد و از باشگاه بدنسازی بیرون آمده است و قدمزنان به سمت خانه میرود. با او همصحبت میشویم و از زندگی در پردیس میپرسیم. محل کار و زندگیاش در پردیس است. او با اشاره به اینکه بیش از دوازده سال است که در این شهر زندگی میکند، گفت: «صاحب دو فرزندم که چند ماه پیش دومین فرزندم به دنیا آمد و زمان وضع حمل همسرم با استرس فراوان او را به تهران منتقل کردم. نبود زایشگاه در این شهر باعث شد همسرم برای چندین ساعت تا رسیدن به تهران شرایط سختی را تحمل کند.»
او در ادامه گفت: «پدر من بازنشسته است و همراه مادرم در پردیس زندگی میکند، آنها هر چند ماه یکبار برای درمان بیماریهایشان و چکآپ به تهران میروند.
"آبوهوای کوهستانی شهر پردیس نکتهای است که تقریباً همهی تهرانیهای مهاجرتکرده به این شهر آن را به عنوان یک امتیاز مطرح میکنند"شهر پردیس درمانگاه و حتی بیمارستان دارد، اما این بیمارستان هنوز آنقدر مجهز نیست که ما بتوانیم در آن به امور پزشکیمان رسیدگی کنیم.»
تصادف اتومبیلها در شهر پردیس خطرناکتر از تصادف در تهران است
همان فرد در میان صحبتها یاد خاطرهای تلخ میافتد و این بار با خشم این خاطره را تعریف میکند و میگوید: «اگر در شهر پردیس تصادفی اتفاق بیفتد و نیاز به اورژانس باشد، تمام آمبولانسها با سه بیمارستان شهدای تجریش، بعثت و امام حسین قرارداد دارند و فرد مصدوم حتی اگر نیاز فوری به درمان داشته باشد، باید این مسافت طولانی را در آمبولانس طی کند. چند وقت پیش یکی از دوستانم تصادف کرد. وقتی آمبولانس آمد و پزشک وضعیت او را دید، درخواست هلیکوپتر کرد و با هلیکوپتر او را به بیمارستان شهدای تجریش منتقل کردند و در نهایت او جان خود را از دست داد. من سواد پزشکی ندارم، اما شاید اگر بیمارستانی در این نزدیکی وجود داشت، دوست من جانش را از دست نمیداد. بارها افراد در پردیس تصادف کردهاند و به شدت مصدوم شدهاند، اما در آن شرایط که باید به سرعت به بیمارستان برسند، به ناچار مسافتی طولانی را برای انتقال به بیمارستان تحمل کردهاند.»
به نظر میتوان نبود یک بیمارستان مجهز و زایشگاه را معضلی جدی در پردیس دانست؛ شهری که اتفاقاً تعداد زوجهای تازه ازدواجکرده در آن بسیار زیاد است و به گفتهی بسیاری از ساکنان در آیندهای نهچندان دور افزایش جمعیت چشمگیری خواهد داشت.
برای مطرحکردن این پرسش به یک بنگاه معاملات ملکی رفتیم تا از اقشار مختلفی که برای خرید یا اجارهی مسکن به آن مراجعه میکنند، اطلاعاتی کسب کنیم. مردی جوان (حدوداً سیوپنجساله) پشت یک میز نشسته. از او دربارهی قیمت خانهها برای خرید سوال میپرسیم؛ قیمتهایی که میگوید واقعاً شوکهکننده است. قیمت خانهها در پردیس نسبت به تهران ارزانتر است، اما نکتهی عجیب تفاوت قیمتها در نقاط مختلف است؛ حتی خانههایی ویلایی در این شهر کوچک وجود دارد که متعلق به قشر مرفهتر این جامعه است.
او برای توجیه این تفاوت قیمتها خاطرهی جالبی تعریف کرد و گفت: «چند وقت پیش در منزل یکی از اقوام که در خانههای مسکن مهر زندگی میکند، مهمان بودیم. آخر هفته بود و آپارتمان او در آخرین طبقات ساختمان بود.
"قطعاً شهر پردیس دیگر هیچ نسبتی با حلبیآبادها ندارد، اما اگر بخواهیم در تحلیلی دقیقتر زندگی در این شهر را مورد بررسی قرار دهیم، بهتر است سراغ ساکنان آن برویم"زمان صرف شام برای شستن دستهایمان با مشکل مواجه شده بودیم، چراکه شلوغی ساختمان در روز تعطیل باعث شده بود که فشار کم آب اجازه ندهد که طبقات بالا بتوانند از آب استفاده کنند.»
او در ادامه گفت: «مشخص است که چنین ساختمانهایی باید ارزانتر باشند. خانههای مسکن مهر در ظاهر تفاوت چندانی با دیگر خانهها ندارند، اما در واقع کیفیت این ساختمانها کمی پایینتر است. علاوه بر این خیابانهای طراحیشده در فازهایی از شهر پردیس که ساختمانهای مسکن مهر در آن قرار دارند، به هیچوجه پاسخگوی جمعیت زیادی که در این منطقه حضور دارند، نیست؛ البته هنوز بسیاری از این ساختمانها خالیاند و با ساکنشدن افراد بیشتر قطعاً وضعیت ترافیکی به مراتب بدتر میشود. در این شرایط مشخص است که خانههای ویلایی در مناطق کمجمعیت باید گرانتر باشند. چند وقت پیش یک مشتری داشتم که از جردن آمده بود و با یکمیلیارد تومان یک ویلای فوقالعاده به او اجاره دادم.»
از او دلیل خالیبودن برخی ساختمانهای مسکن مهر را پرسیدیم و به نکتهی عجیبی اشاره کرد: «چند وقت پیش مردی مسن، صاحب سیصد آپارتمان مسکن مهر به ما مراجعه کرد و گفت این خانهها را به صورت پکیج میفروشد.
قطعاً کمتر کسی توانایی خرید سیصد واحد خانه را با هم دارد. نمونههای اینچنین زیاد است و این یکی از دلایل خالیماندن این خانهها است.»
به داخل شهر برگشتیم. به نظر میرسد پردیس با وسعت اندکی که دارد، شهر کوچکی با قشرهای متنوع است که تضاد طبقاتی شدیدی هم در آن شکل گرفته و شکل زندگی در بخشهای مختلف با هم تفاوت دارد. به فاز دو میرویم و وارد یک مغازه میشویم. چند خانم جوان مشغول صحبت و خریدند.
"نبود زایشگاه یکی از مشکلات اصلی شهر پردیس صبح یکی از روزهای شهریور به شهر پردیس رفتیم"خودمان را معرفی میکنیم و کسی حاضر به صحبت نمیشود. در این میان صدای خانم جوانی را میشنویم که کمی با فاصله از ما میگوید: «آقا من حرف میزنم؛ از من بپرس.»
دربارهی شرایط زندگی در پردیس پرسیدیم. او هم مدتی طولانی در این شهر ساکن است و میگوید: «وقتی به پردیس آمدم، بهترین امتیازی که داشت، خلوتبودن شهر بود، اما امروز هرجا بخواهیم برویم، باید ترافیک را تحمل کنیم و برخی مواقع وضعیت از شهر تهران هم بدتر میشود. شهر خیلی شلوغ شده و همین شلوغی آسایش سالهای گذشته را از پردیس گرفته است. با وجود این شلوغی و افزایش جمعیت هنوز تعداد نانواییها و سوپرمارکتها بسیار اندک است و برخی مواقع تهیهی نان و مواد خوراکی برای ما بسیار وقتگیر میشود.»
معضلات دیگری هم از اهالی این شهر تازهتأسیس شنیدیم؛ معضلاتی که فقط یک نفر از آنهایی که با ما همصحبت شدند، مطرح کردند.
یکی از زنان ساکن فاز یازده از بوی نامطبوع فاضلاب میگفت که هر از گاهی شنیده میشود که به نظر میرسد حاصل سیستم فاضلاب نامطلوب این منطقه است؛ حتی یکی از بنگاهداران این شهر که از قضا پیمانکار بود، از ناایمنبودن ساختمانهای مسکن مهر میگفت که فونداسیون ندارند. این مسئله قطعاً نیاز به بررسی کارشناسان دارد تا در صورت صحت به فوریت به آن رسیدگی شود.
خفتگیری، خطری که پردیسنشینان را تهدید میکند
در ادامهی گشتوگذاری که در پردیس داشتیم، با چند نفر دیگر هم صحبت کردیم و تقریباً همه از همین مسایل میگفتند و میشد به راحتی اینگونه نتیجهگیری کرد که نبود بیمارستانی مجهز، زایشگاه، مترو و همچنین کمبود سوپرمارکت و نانوایی مشکلی است که اکثریت مردم پردیس به آن اشاره دارند؛ اما دو معضل جدیتر که تقریباً همهی افراد به آن اشاره کردند، معضل ناامنی و تراکم شدید جمعیت در محدودهای کوچک بود. ناامنی معضلی است که به نظر میرسد در سالهای اخیر بسیار پررنگتر شده و همزمانی این اتفاق با مهاجرت یکبارهی قشری از جامعه به این شهر حسی از بدبینی هم به وجود آورده است که میتوان آن را یک خطر جدی فرهنگی و اجتماعی دانست؛ به طوری که همان جوان ورزشکار عامل شکلگیری این معضل را واگذاری خانههای مسکن مهر در سالهای اخیر میدانست و معتقد بود این اتفاق باعث شد اقشاری از جامعه به پردیس بیایند که در بین آنها اراذل و اوباش بسیار بیشتر است. این گزاره که همراه با مطلقنگری است و توسط دیگر افراد هم مطرح شد، قطعاً نمیتواند معیار درستی برای قضاوت باشد، اما نمیتوان این نگاه را نادیده گرفت که ساکنان قدیمی پردیس پررنگشدن اتفاقاتی چون دزدی و خفتگیری و به طور کل ناامنی را برآمده از حضور ساکنان جدید پردیس میدانند و این خود نشان از یک شکاف عمیق در این جامعه کوچک است. اکثریت افرادی که با آنها صحبت کردیم، از این معضل شکایت داشتند و کمبود کلانتری را یکی دیگر از عوامل پررنگشدن آن میدانستند.
"او با اشاره به اینکه بیش از دوازده سال است که در این شهر زندگی میکند، گفت: «صاحب دو فرزندم که چند ماه پیش دومین فرزندم به دنیا آمد و زمان وضع حمل همسرم با استرس فراوان او را به تهران منتقل کردم"علاوه بر معضل اراذل و اوباش و خفتگیری به نظر میرسد که سرقت از منازل نیز در پردیس خطری جدی است که ساکنان آن را تهدید میکند. یکی از ساکنان تعریف میکرد که چندی پیش یک رانندهی تاکسی که چند مسافر به شهر پردیس آورده بود، توسط همان مسافران قربانی خفتگیری شد. به نظر میرسد کمبود کلانتری حاشیهی امنی برای این افراد ایجاد کرده که بعضاً ممکن است پردیسنشین هم نباشند، اما این شهر را برای این کار انتخاب کنند.
پردیس، شهری با ظاهری موجه و معضلاتی پنهان
قطعاً کشف دقیقتر معضلات و تحلیل و بررسی بهتر نیاز به تحقیق بیشتر دارد، اما در همین تحقیق یکروزه هم میتوان به نتایج مهمی رسید. طرح مسکن مهر اگرچه از رشد حلبیآبادها و زندگی در آلونکها جلوگیری کرده، اما اجرای این طرح به نوعی ماهیت حاشیهنشینی را تغییر داده و هنوز این معضل در کشور ما به شکلی دیگر وجود دارد. شهروندی که تجربهی زیستن در کلانشهر تهران را داشته، دیگر نمیتواند برای ادامهی زندگی به آلونکها و حلبیآبادها مهاجرت کند و شاید به همین دلیل لازم است که ظاهری موجه برای زیستن در حاشیهی شهر ایجاد شود که میتوان آن را نوعی حاشیهنشینی مدرن دانست.
پردیس شهری است در حاشیهی شهر تهران که ظاهری موجه دارد.
قطعاً نمیتوان آن را با حلبیآبادها مقایسه کرد. خانههای ویلایی و پارک فناوری و وجود شرکتهای مختلف تحت عنوان شرکتهای دانشبنیان تصور ما از حاشیهنشینی را دور میکند، اما دنبالکردن دغدغهی ساکنان این شهر نشان میدهد که همچنان بسیاری از معضلات حاشیهنشینان قدیم در این شهر وجود دارد و پنهانبودن این معضلات در زیر ظاهر موجه این شهر اتفاقاً میتواند خطرناکتر باشد و نیاز رسیدگی به آن را ناملموس کند.
مطالب مرتـبط
- صدوسیوهفتمین شماره از ماهنامهی خط صلح منتشر شد
- به دلیل مشکلات معیشتی؛ خودکشی یک شهروند در شوش
- صدوسیوششمین شماره از ماهنامهی خط صلح منتشر شد
- به دلیل مشکلات معیشتی؛ خودکشی یک کارمند سازمان صدا و سیما در تهران
- خودکشی دو کارگر در شهرستان چوار
برچسب ها: تبعیض جنسیتی حاشیه نشینی خط صلح خط صلح 137 خفت گیری زایشگاه شهر پردیس علی ناصری فقر ماهنامه خط صلح
بدون نظر
نظر بگذارید
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران