رمان های فراموش ناشده 'زنان بدون مردان'
رمان های فراموش ناشده 'زنان بدون مردان'
- رضا نوری
- روزنامهنگار
بیبیسی فارسی در مجموعهای به معرفی رمانهایی میپردازد که فقط یکبار در داخل ایران منتشر شدند اما بر فضای ادبیات داستانی ایران تاثیرگذار بودند و گاهی با جنجال های حاشیه ای هم همراه بودند.
منبع تصویر،
Socail Media
توضیح تصویر،
رمان زنان بدون مردان رمانی که سرنوشت نویسنده اش را تغییر داد
"در سال هشتم زندگیش به او گفته بودند دختری که پرده بکارت نداشته باشد خدا او را هرگز نمیبخشاید. و حالا دو شب و سه روز بود که میدانست پرده نیست و سوراخ است. چیزی در تنش شکسته بود. خشم سردی تنش را پر کرده بود. به فکر تمام آن روزهای بچگی افتاده بود که با حسرت به درختها نگاه کرده بود به آرزوی آن که یک روز و فقط یک بار از یکی از آنها بالا برود و از ترس بکارت هرگز از درخت بالا نرفته بود."
رمان "زنان بدون مردان" نوشته شهرنوش پارسیپور، نویسنده مشهور ایرانی، از رمانهای مطرح ادبیات معاصر ایران است که به تیغ تیز سانسور در این کشور دچار شد.
با این حال، توقیف "زنان بدون مردان" مانع از خوانده شدن آن نشده و تاکنون این رمان به زبانهای مختلف نیز ترجمه شده است.
بیشتر بخوانید:
- 'و خدایان دوشنبهها می خندند'؛ نخستین رمان همجنسگرایان ایرانی
- رمانهای فراموش ناشده؛ شب هول: 'من که قهرمان نیستم'
- 'سفر شب و ظهور حضرت': از روشنفکرها تا لاتها در تهران پیش از انقلاب
- شهرنوش پارسی-پور اگر زن نبودم ...
"شاید عنوان کتاب زنان بدون مردان این خارخار را ایجاد میکند که این کتاب فمنیستی است در حالی که اصلا این جوری نیست"
همچنین شیرین نشاط، سینماگر ایرانی، بر اساس این رمان فیلمی ساخت که در سال ۱۳۸۸ جایزه "شیر نقرهای" جشنواره ونیز را از آن خود کرد.
منبع تصویر،
Socail Media
توضیح تصویر،
شهرنوش پارسیپور نویسندگی را از همان نوجوانی آغاز کرده است: "جدیترین کار دنیا به نظرم نوشتن بود."
زنان و عشق
شهرنوش پارسیپور که اکنون در آستانه ۷۵ سالگی است، نویسندگی را از همان نوجوانی آغاز کرده است: "جدیترین کار دنیا به نظرم نوشتن بود."
او که در دهه ۱۳۵۰ و دوران حکومت پهلوی، به دلیل مسائل سیاسی تجربه زندان را پشت سر گذاشته، با رمان "سگ و زمستان بلند" جایگاه خود را به عنوان نویسنده در ادبیات ایران تثبیت کرد. پارسیپور از همان اولین آثارش علاقه خود را به پرداختن به مسائل اجتماعی و بازتاب دغدغههای جمعی را نشان داد.
او چه در آثاری که پیش و پس از انقلاب در ایران نوشت و چه در آثاری که در خارج از کشور منتشر کرده، به ویژه به ناکامیها و مشکلات زنان در جامعه مردسالار و زنستیز ایران پرداخته است.
با این وجود، پارسیپور خود را "نویسنده فمینیست" نمیداند: "من اصلا فمینیست نیستم و سعی دارم مردها و زنها را در کنار هم مطرح کنم. شاید عنوان کتاب زنان بدون مردان این خارخار را ایجاد میکند که این کتاب فمنیستی است در حالی که اصلا این جوری نیست. یعنی من از این ژانر نویسندگان نیستم."
مضمون "عشق" نیز در کنار موضوع زنان، یکی از مضامین اصلی آثار پارسیپور است. برخی معتقدند که او در آثارش عشقی را ستایش میکند که "فارغ از قراردادها و سنتها" مشخص میشود.
پارسیپور به دلیل دستاوردهای جدیدی که در حوزه زبان برای ادبیات فارسی ایران به ارمغان آورده و شیوههای نویی که در روایت به کار برده، جزو نویسندگان مدرن ایران است.
'زنان بدون مردان'؛ داستان پنج زن
اما آن طور که در پایان رمان "زنان بدون مردان" ذکر شده، پارسیپور این رمان را در تابستان ۱۳۵۷ در پاریس نوشت و چند سال بعد، نشر "نقره" نسخه بازنویسی شده آن را در بهار ۱۳۶۸ در تهران منتشر کرد: "'زنان بدون مردان ' در زمانهای مختلف زمان شاه نوشته شده، بعد از انقلاب اسلامی جمعبندی شده."
اما نویسنده در این فاصله و پس از انقلاب به دلایل سیاسی و این بار به مدت طولانیتر به زندان افتاده بود.
همچنین کمی پیشتر، رمان "طوبا و معنای شب" درست یک هفته پس از مرگ روحالله خمینی منتشر شد که نویسندگان، منتقدان و خوانندگان از این کتاب استقبال زیادی کردند: "وقتی آیتالله خمینی فوت کرد، یواش یواش جو آزادتر شد." طوبا و معنای شب بارها در ایران تجدید چاپ شده است.
اما رمان "زنان بدون مردان" که درباره پنج زن به نامهای مهدخت، فائزه، مونس، فرخ لقا و زرینکلاه است، دو سه سال قبل از آن، برای گرفتن مجوز از سوی ناشر به وزارت ارشاد داده شده بود.
پارسیپور آن طور که خود روایت کرده، میپذیرد که برای چاپ این رمان در داخل ایران، جملاتی از آن که از نظر وزارت ارشاد مناسب تشخیص داده نشده بود، حذف شود. در آن زمان محمد خاتمی، عهدهدار وزارت ارشاد بود.
داستان "زنان بدون مردان" در روزهای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ میگذرد، هرچند تاثیر وقایع سیاسی بر زندگی زنان به طور واضح شرح داده نمیشود و بیشتر به دغدغههای زنانه آنان پرداخته شده است.
به طور کلی شخصیتهای اصلی این رمان، همگی زنانی آسیب دیده از مردان و از تفکرات سنتی جامعهاند؛ زنانی که میخواهند از بندهای چنین جامعهای رها شوند.
بکارت، نماد سرکوب زنان
اولین فصل رمان "زنان بدون مردان" به مهدخت اختصاص دارد. زنی که چنان امیال طبیعی خود را سرکوب کرده که در نهایت برای رهایی از تن، تصمیم میگیرد خود را در باغچهای به شکل درخت بکارد: "اگر درخت میشد آن وقت جوانه میزد. پر از جوانه میشد.
"یعنی من از این ژانر نویسندگان نیستم."مضمون "عشق" نیز در کنار موضوع زنان، یکی از مضامین اصلی آثار پارسیپور است"جوانههایش را به دست باد میداد، یک باغ پر از مهدخت."
فائزه و مونس دو زن دیگر داستان، بیش از هرچیز به بکارت خود و حفظ آن میاندیشند، هرچند حتی معنای دقیق فیزیولوژیک آن را نمیدانند. عصر روز ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ در تهران، این دو دختر اوقات خود را به بحث درباره همین موضوع میپردازند.
شهرنوش پارسیپور انگیزه نوشتن این رمان را چنین شرح داده است: "تا نسل ما خیلی از دخترها اساسا با بدن خودشان بیگانه بودند. چیزی از بدن خودشان نمیدانستند. من خودم حتی تا زمانی که بچهدار هم شده بودم واقعا نمیدانستم بکارت چیست."
فائزه در این رمان در عین حال مدام به وصال جسمانی میاندیشد و به امید ازدواج با امیرخان برادر مونس، به خانه او رفته است. اما خود مونس در شب کودتا در خانه مانده، چون به اعتقاد برادرش امیرخان "اصلا معنی ندارد زن برود بیرون.
خانه مال زن است. بیرون مال مرد."
مونس ساعت ۴ بعدازظهر روز ۲۷ مرداد ۱۳۳۲ وقتی بیش از دو روز به موضوع بکارت و توضیحات دوستش فائزه درباره آن فکر میکند، تصمیم میگیرد خانه را ترک کند: "مونس روی بام خانه ایستاده بود و به خیابان نگاه میکرد. دقیقا ۵۶ ساعت بود که حتی یک ثانیه نخوابیده بود. امیرخان گفته بود نباید بیرون برود. آنجا از بالا به خیابان نگاه میکرد.
"پارسیپور آن طور که خود روایت کرده، میپذیرد که برای چاپ این رمان در داخل ایران، جملاتی از آن که از نظر وزارت ارشاد مناسب تشخیص داده نشده بود، حذف شود"خیابان شلوغ بود. گاهی عدهای از طرف راست میدویدند و گاهی عدهای از طرف چپ. در هرحال هر دسته که میدوید دسته مقابل فرار میکرد. بعد تعدادی کامیون رد شده بود پر از آدم. چند تا تانک رد شده بود و از دور صدای مسلسل میآمد...
مونس به این فکر بود که ۲۸ سال در تصور پرده بکارت از پنجره به باغچه نگاه کرده است…"
مونس پس از مدتی در بساط یک دستفروش، کتابی را میبیند با عنوان "راز کامیبابیهای جنسی یا بدن خود را بشناسیم." طی سه روز، سه بار آن را میخواند و بعد به خانه بازمیگردد. اما در بازگشت، امیرخان برادرش، او را به دلیل ترک خانه میکشد و در باغچه دفن میکند.
شب عروسی امیرخان با دختر چشم و گوش بسته یکی از آشنایان، مونس، تولد دوباره مییابد و از خاک بیرون میآید. حالا مونس این توانایی را یافته که افکار دیگران را بخواند. او به همراه فائزه، دوستش آنجا را ترک میکند، با این هدف که "یک کمپانی ضد برادر" درست کند تا "دیگر کسی خواهرش را نکشد."
فائزه و مونس به سوی کرج میروند، اما در راه یک راننده کامیون و شاگردش به آنها تجاوز میکنند و این دو بکارت خود را از دست میدهند. صحنه مواجهه این دو زن با این مردان نیز از صحنههای تاثیرگذاری است که نقش مردان را در تاریخ به عنوان سرکوبکننده آرزوهای زنان نشان میدهد.
"زنی که چنان امیال طبیعی خود را سرکوب کرده که در نهایت برای رهایی از تن، تصمیم میگیرد خود را در باغچهای به شکل درخت بکارد: "اگر درخت میشد آن وقت جوانه میزد"
منبع تصویر،
Socail Media
توضیح تصویر،
خاطرات زندان شامل خاطرات نویسنده و زندانیان دیگر است، انتشارات باران در سال ۱۹۹۶ آن را منتشر کرد
اعتراضی عرفانی در بستری جادویی
در رمان "زنان بدون مردان" با استفاده از شیوه ادبی رئالیسم جادویی و با تکیه بر اندیشههای عرفانی و اسطورهای تلاش کرده، به یکی از مسائل مهم اجتماعی یعنی مسئله زنان بپردازد. او در آثار پیشین خود نیز علاقه خود را به رئالیسم جادویی و به کارگیری عرفان در آثارش را نشان داده بود.
حسن میرعابدینی، در "صد سال داستاننویسی ایران" درباره این کتاب نوشته است: "از ورای داستانهایی که به ناکامیها و تلخکامیهای زنان میپردازد، چهره نومیدانه یک زندگی از دست رفته آشکار میشود تا اعتراضی عرفانی باشد بر سنتهای زنستیزانه."
گرچه موضوع "بکارت" یکی از محورهای اصلی این کتاب است، اما همه اهمیت کتاب را نمیتوان به آن خلاصه کرد. پارسیپور در این رمانش، مضامینی چون خشونت علیه زنان، تجاوز و زنکُشی، هویت زنانه و همچنین سنتهای مردسالارانه جامعه ایرانی را نیز در قالب داستان زنان روایت و نقد میکند.
مثلا فرخلقا زن دیگر این داستان، عمری را با خاطره یک عشق قدیمی و در کنار شوهری گذرانده که هرگز دوستش نداشته است. نویسنده سردی رابطهای را که میان فرخلقا و شوهرش وجود دارد، به خوبی توصیف کرده است؛ این که چگونه عشق در خاطرهها گم میشود و به مرور نفرت در وجود آدمی ریشه میدواند.
فرخ لقا پس از بازنشستگی شوهرش و در حالی که خود به یائسگی نزدیک میشود، شوهرش را به طور اشتباهی میکُشد.
بعد از آن تصمیم میگیرد که آرزوی همیشگیاش را عملی کند، باغی در کرج بخرد و آنجا را تبدیل به محفلی برای پذیرایی از دوستان و هنرمندان و ادیبان کند. اما باغی که فرخلقا میخرد، همان باغی است که مهدخت خود را در آن کاشته است.
اندکی بعد فائزه و مونس که از آن حوالی گذر میکردند به او پناه میبرند. این سه زن با حضور درخت آدم در آن باغ شروع به رسیدگی به آنجا میکنند که "باغبان مهربان" به همراه زرین کلاه نیز سر میرسند و از فرخلقا میخواهند به آنها هم در آنجا جایی دهد.
منبع تصویر،
Socail media
توضیح تصویر،
پارسی پور با رمان "سگ و زمستان بلند" جایگاه خود را به عنوان نویسنده در ادبیات ایران تثبیت کرد
مردانی بیسر و زنان نیلوفری
زرین کلاه، زن دیگر رمان، سالها "فاحشه" بوده، اما یک روز متوجه میشود که همه مشتریانش، مردانی بدون سر هستند: "زرین کلاه ۲۶ ساله و فاحشه بود. در شهر نو کار میکرد.
"جوانههایش را به دست باد میداد، یک باغ پر از مهدخت."فائزه و مونس دو زن دیگر داستان، بیش از هرچیز به بکارت خود و حفظ آن میاندیشند، هرچند حتی معنای دقیق فیزیولوژیک آن را نمیدانند"خانه اکرم طلا…. زرین کلاه از بچگی آنجا بود."
بعد از مدتی که زرین کلاه، مردان را بدون سر میبیند راز خود را برای دختر ۱۵ سالهای که به تازگی برای کار به آن خانه آمده، فاش میکند. آن دختر به زرین کلاه توصیه میکند که نماز بخواند و نذر کند تا شاید بتواند سر مردها را ببیند. زرین کلاه به حمام میرود. پنجاه بار غسل میکند.
لباس میپوشد و به شاه عبدالعظیم میرود. پس از آن روانه کرج میشود که در راه به باغبان برمیخورد.
ادامه داستان با حضور همه این زنان و باغبان مهربان در باغ رویایی کرج میگذرد. باغبان نیز با زرین کلاه عروسی میکند: "فائزه پیشنهاد کرد تا آخوند بیاورند و عقد رسمی کنند و باغبان مخالف بود. توضیح داد که خودش صیغه را خواهد خواند و احتیاجی به آخوند نخواهد داشت."
از این ازدواج، گل نیلوفری متولد میشود که در پایان رمان، نویسنده از او تصویری جادویی میسازد: زرینکلاه و باغبان عزم سفر میکنند و نیلوفر گلبرگهایش را به دور آنها میپیچد و سپس دود میشوند و به آسمان میروند.
نیلوفر در حکمت شرق و به ویژه در آیین بودا، نماد کمال است و گویی زنان در "زنان بدون مردان"، هر یک نیلوفرانی در مردابند.
کتابی که سرنوشت نویسنده را تغییر داد
اما طرح مسائل زنان به ویژه بکارت، آن هم به شیوهای نسبتا عریان و بدیع به قلم یک نویسنده زن در جامعهای که هنوز درگیر معیارهای سنتی و مذهبی بود، و حکومتی ایدئولوژیک نیز آن را از دستاوردهای مدرن پیشین دور کرد، بدون هزینه نبود.
انتشار رمان "زنان بدون مردان" خشم محافل تندرو را برانگیخت و مخالفان این کتاب، آن را "ضد اسلام" و "مغایر با اخلاق اسلامی" خواندند.
او خود در این باره گفته است: "داستان این است که سر کتاب 'زنان بدون مردان' نشریهای که اسمش 'بیان' بود حمله مخوفی به من کرد و بعد یک دفعه این حمله منتقل شد به نشریات حزباللهی مثل 'جمهوری اسلامی'، 'کیهان' و بقیه.
"اما خود مونس در شب کودتا در خانه مانده، چون به اعتقاد برادرش امیرخان "اصلا معنی ندارد زن برود بیرون"این سبب شد که ناشران از چاپ کتابهای من صرف نظر کردند. همه چیز متوقف شد."
جنجال بر سر این کتاب، موجب توقیف آن و حتی کتابهای دیگر پارسیپور، دردسر برای ناشر و خود نویسنده شد. شهرنوش پارسیپور بازداشت شد و مدتی بعد از ایران مهاجرت کرد.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران