ازدواج ولیعهد ایران با فوزیه و بحث وحدت شیعه و سنی در مصر!
از زمانی که رضاشاه تصمیم گرفت تا فوزیه را به عقد پسرش محمدرضا درآورد، یکی دو سال به پایان سلطنتش مانده بود. در این مدت، شماری از نویسندگان و روزنامه نگاران مصری، شروع به نگارش آثاری در باره ایران کردند و در این زمینه، کتابها و برخی از ویژه نامه های مطبوعاتی انتشار دادند.
یکی از کتابهایی که اخیرا دیدم، اثری است از احمد محمود الساعاتی با عنوان «رضا شاه بهلوی نهضة ایران الحدیثه» که در سال ۱۹۳۹ م / ۱۳۵۸ ق توسط مکتبة النهضة المصریه منتشر شده است.
روی کتاب آمده است که گویا این الساداتی در دارالکتب المصریه بوده است (شاید کارمند). فرد دیگری هم با عنوان عبدالوهاب عزام، به عنوان استاد ادبیات ایرانی در دانشگاه فواد الاول، بر این کتاب مقدمه نوشته است. در این کتاب، تعدادی عکس از رضا شاه و پسرش همراه فوزیه درج شده است. نسخه ای از این کتاب، توسط مؤلف آن به قاسم غنی که زمانی سفیر ایران در مصر بوده، تقدیم شده که دقیقا همین نسخه ای است که تصویر آن در اختیار بنده است و در کتابخانه مجلس نگهداری می شود.
یک نکته شگفت نزدیک شدن دولت عجمی وایرانگرای پهلوی به یک دولت عربی یکی از پدیده های شگفت این دوره است.آیا این کار با هدف خاصی مثلا نزدیک شدن دولت های منطقه به هم انجام شده است؟ و آیا به خصوص، تفکری در زمینه وحدت شیعه و سنی پشت سر آن بوده است؟
فهرست کتاب نشان می دهد که مؤلف خواسته است یک دوره تاریخ ایران را از امپراتوری ساسانی تا دوره معاصر بنگارد.
"از زمانی که رضاشاه تصمیم گرفت تا فوزیه را به عقد پسرش محمدرضا درآورد، یکی دو سال به پایان سلطنتش مانده بود"بنابرین اولین بخش دولت ساسانی، سپس ایران تحت الحکم الاسلامی تا نهایت دوره مغول، آنگاه دوره صفوی و قاجار است که بسیار سریع رد شده است. بعد از آن با تفصیل بیشتری به قرارداد ۱۹۱۹، جنگ جهانی اول و سپس ماجراهایی است که به سلطنت رضا شاه ختم شد. کودتای سید ضیاء، جمهوری خواهی و سلطنت، ارتش، شیخ خزعل، خلع قاجار، ایران جدید و در نهایت کلیاتی در باره ایران، از جمله جغرافیای ایران، ساکنان ایران، دیانت و فرهنگ در ایران، وضعیت اقتصادی و در نهایت بحثی در باره مذهب شیعه آمده است.
به جز مقدمه که از عبدالوهاب عزام است و متن کتاب که از نویسنده یعنی احمد الساداتی است، بحث پایانی کتاب در باره شیعه (از صفحه ۱۶۳ تا ۲۰۲) که نسبتا طولانی است، از دکتر محمد حسن الاعظمی دبیر کل جماعت اخوت اسلامی (الجماعة الاخوة الاسلامیه) است. این جمعیت، دقیقا در همین زمان، برای تحقق بخشیدن به امر وحدت شیعه و سنی ایجاد شده است.
اعظمی با اشاره به دوستی اش با نویسنده کتاب یعنی ساداتی، گفته است که از وی خواسته تا در باره مذهب شیعه، که مذهب اکثریت مردم ایران است، مطلبی بنویسد.
او می گوید ما در عصری زندگی می کنیم که باید بهتر مطالب و نظرات همدیگر را بشناسیم و بر اساس آنها ارتباط و اخوت خود را استوار کنیم. سپس تاکید می کند که من با این که در الازهر درس خوانده ام، اما قبلش در هند، با مذاهب مختلف آشنا بودم، چون مناظرات مذهبی در آنجا بسیار زیاد است.
طبعا با اصول مذهب شیعه و سنی در آنجا آشنا شدم. هر دوی اینها، شهادتین می گویند، به شعائر و ارکان اسلامی باور دارند، زکات می دهند و روزه می گیرند، و حج می روند و حدود و آداب را رعایت می کنند. با این حال شاهد تکفیر و تفسیق آنها توسط یکدیگر بوده و گاه همدیگر را بدتر از کفار می دانند. این در حالی است که هر دوی آنها تدین به دین اسلام دارند و به یک قبله نماز می خواند.
اعظمی می گوید دلیل این اختلافات، یا سیاسی است یا برخی از آرای فقهی که اختلاف در آنها تا مروز برجای مانده است. اما این اختلافات، به دنبال خود، مطالب دیگری را هم به همراه داشته و آنها نسبت های نادرستی است که به هم می دهند، از جمله این که اینها معتقدند مثلا جبرئیل در رساندن پیام وحی اشتباه کرده است.
سپس می نویسد: اسلام دین تسامح است، و از آغاز اسلام به این سوی، این تسامح در آن شناخته شده بوده است.
"در این مدت، شماری از نویسندگان و روزنامه نگاران مصری، شروع به نگارش آثاری در باره ایران کردند و در این زمینه، کتابها و برخی از ویژه نامه های مطبوعاتی انتشار دادند"اسلامی که دعوت به تعامل درست با اهل ذمه می کند، طبعا نسبت به مسلمانان باید روحیه اخوت را بیشتر تاکید کند. البته الان من درصدد نیستم که فرقه های اسلامی را الغاء کنم، چنان که هیچ کس توان این کار را ندارد، اما وقتی می شود به اسم وطن اقوام مختلف را جمع کرد، به اسم وحدت دینی، نمی توان این همه مسلمان را گردآورد.
اعظمی می گوید در حال حاضر در مصر، گروه های مختلف مذهبی هستند، و همین که برخی در محاکم قضایی و شرعی به آراء مذاهب دیگر عمل می کنند، به خاطر مشکلاتی است که خانواده ها گرفتار آن بوده و به این ترتیب حل شده است.
سپس می گوید یکی از زمینه های این وحدت، می تواند همین مصاهرت، یعنی ازدواج پسر شاه ایران با دختر پادشاه مصر باشد. در این زمینه توضیحات بیشتری هم داده شده و سپس با اشاره به این که بسیاری از آنچه به شیعه نسبت می دهند، صحیح نیست، می گوید تلاش می کند تا در این زمینه روشنگری کرده و اهل سنت را با عقاید درست شیعیان آشنا سازد. مثلا در باره نماز جمعه، به دلیل این که برخی از شیعیان آن را اقامه نمی کنند، تصور می شود که آنها نماز جمعه را قبول ندارند، در حالی که آنها شرطی برای صحت نماز جمعه دارند و آن این که باید امام معصوم از اهل بیت آن را اقامه کند. کما این که حنفی ها هم شروط دیگری دارند.
مانند این مورد بسیار است.
اعظمی می گوید که ما این «جماعت اخوت اسلامی» را برای همین درست کردیم تا بین مذاهب مختلف، با برگزاری جلسات علمی و کنفرانس ها و مبادلات علمی و دانشجویی، بتوانیم مشکلات را حل کنیم. اما در اینجا تلاش می کنم تا مذهب شیعه را معرفی می کنم و در این زمینه باید بگویم که از آثار علمای معاصر شیعه مانند شیخ محمد حسین آل کاشف الغطاء و سید محسن امین استفاده کرده ام، زیرا هر دانشی را باید از منبع اصلی متعلق به خودش استفاده کرد، هرچند در هر فرقه ای افراد افراطی هم هستند، چنان که در میان اهل سنت هم کسانی هستند که آثاری تألیف کرده و مطالبی نوشته اند که ربطی به اهل سنت ندارد و نباید مورد استناد مخالفان اهل سنت قرار گیرد.
شیخ محمد حسن اعظمی از صفحه ۱۷۱ به بعد، به معرفی مذهب شیعه پرداخته تحت عناوینی چون معنی لفظ الشیعه، فرق الشیعه، انتشار الشیعه، و خلاصة عقیدة الشیعة الاثنی عشریه مطالبی در معرفی شیعه نوشته است. وی سپس می گوید: مسلمانان، از قدیم و جدید، اتفاق نظر دارند که هیچ کس نمی تواند قائل به شهادتین را تکفیر کند. سپس در این زمینه مطالبی از ابن عربی و رشید رضا (المنار: ۱۷/ ۴۴) آورده است. همین طور نقلی از النبهانی بیروتی در اوائل کتابش با عنوان شواهد الحق.
"یکی از کتابهایی که اخیرا دیدم، اثری است از احمد محمود الساعاتی با عنوان «رضا شاه بهلوی نهضة ایران الحدیثه» که در سال ۱۹۳۹ م / ۱۳۵۸ ق توسط مکتبة النهضة المصریه منتشر شده است"حتی ابن تیمیه هم در رساله الاستغاثه (مجموعه الرسائل الکبری: ۱/۴۷۰) نوشته است که رسول (ص) شفاعت اهل کبائر از اهل توحید را کرده و هیچ کدام از اهل توحید، برای ابد در آتش نخواهند ماند. پس از آن نمونه های دیگری هم از اقوال علمای سنی آورده است و مطالب بیشتر در این زمینه را به کتاب الفصول المهمه فی تألیف الامه شرف الدین اجاع داده است. این آخرین سطور کتاب در صفحه ۲۰۲ است.
شاید گفته شود که ماجرای وحدت شیعه و سنی در مصر، و تأسیس مرکزی برای وحدت، از ماجرای ازدواج محمدرضا پهلوی با فوزیه آغاز شده است، اما نباید ماجرا در همین جا محدود کرد، در آن زمان، تفکر اعتدالی در مصر حاکم بود و دانشمندان این کشور، به ندرت گرفتار افراط بودند. این وضعیت دلایل تاریخی خاص خود را داشت، اما بیش از همه، غلبه فضاهای فکری جدید که همزیستی بیشتر اقوام و طوایف را ترویج می کرد، تأثیر گذاشته بود.
متاسفانه از اوائل قرن بیستم که کتابهای ابن تیمیه چاپ شد، و به سرعت و با گستردگی توزیع گردید، به تدریج جریان افراط بر اعتدال غلبه کرد تا این که دیدیم این روزها، رسما آتش زدن یک مسلمان سنی که خلبان اردنی بود، به فتوای ابن تیمیه منسوب شد.
ماجرای وحدت اسلامی در مصر، بعدها در دوره پهلوی دوم هم مورد حمایت قرار گرفت و نه تنها دولت، بلکه در قم آیت الله بروجردی نیز بشدت از آن حمایت کرد. نتیجه آن که رفت و آمدهای زیادی صورت گرفت، برخی از آثار معتدل شیعه در مصر چاپ شد، بسیاری از دانشمندان مصری، مقالاتی در لزوم وحدت و ارائه تصویری معتدل از شیعه نوشتند....
به هر روی آن فضا تغییر کرد و رسید به این نقطه که به نظر می رسد به شکل بدی درآمده و گویا از کنترل خارج شده است.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران