آفتی که کیان جمهوری اسلامی را تهدید میکند| سناریوی بعدی تندرورها چیست؟
آفتابنیوز :
در عمر ۵ ماهه مجلس یازدهم، بهارستان دومین هشدار نسبت به رفتارهای برخی نمایندگان را از سوی رهبر انقلاب دریافت کرد. اولین مورد بعد از حضور وزیر امور خارجه در مجلس و توهین برخی نمایندگان نسبت به او بود و حالا در پی مواضع تعدادی از نمایندگان در روزهای اخیر و بخصوص توئیت تهدیدآمیز مجتبی ذوالنور رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، رهبر انقلاب در دیدار حضوری با اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا، هتک حرمت مسئولان را حرام دانستند.
ایشان با تأکید بر تفاوت نقد با هتک حرمت اولی را جایز و دومی را حرام خواندند و تأکید کردند که در شرایط امروز کشور بیش از همیشه به انسجام و همکاری نیاز دارد. تبیین درست شرایط کشور، لزوم همکاری ملی برای رفع مشکلات و تمیز قائل شدن بین نقد و تخریب و هتک حرمت بازتابهای گستردهای در رسانهها و بین شخصیتهای سیاسی داشته و عموماً از این مواضع استقبال کردهاند. در این میان از یکسو تأکید شده که چرا به فاصله اندکی رهبری انقلاب باید دوبار یک موضوع بدیهی را به برخی نمایندگان مجلس تذکر دهند و آیا مجلسیها این پیام صریح را دریافت میکنند. یا اینکه چرا هیأت رئیسه مجلس نسبت به مواضع توهینآمیز برخی مجلسیها تذکری نداده که کار به هشدار رهبری برسد و در نهایت همه امیدوارند که تذکر رهبری فصلالخطابی باشد نه تنها برای مجلسیها که برای همه نهادها و گروههای سیاسی دیگر که به بهانه نقد به وادی تخریب و تنش گام نگذارند و در مقابل ظرفیتها و استعدادهای خود را برای تقویت همکاریهای ملی و کمک به دولت هزینه کنند که به طور حتم فواید آن به مردم میرسد.
محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهوری از جمله این شخصیتهاست که بیانات رهبری را فصلالخطاب دولت و همه گروههای سیاسی دانست.
"آفتابنیوز : در عمر ۵ ماهه مجلس یازدهم، بهارستان دومین هشدار نسبت به رفتارهای برخی نمایندگان را از سوی رهبر انقلاب دریافت کرد"او در گفتوگو با ایسنا گفت: با توجه به اینکه متأسفانه فضای توهین و هتک حرمت دولت و شخص رئیسجمهوری در سکوت و انفعال مراجع مسئول در حال باب شدن بود، بیانات ایشان بسیار بموقع بود و از رویه شدن این رفتار ناصواب جلوگیری کرد. واعظی با تشکر از بیانات بموقع رهبر معظم انقلاب افزود: با توجه حداکثری به منویات رهبر انقلاب و عمل به توصیه ایشان در زمینه وحدت و انسجام ملی، انشاءالله خواهیم توانست با همافزایی، همفکری و همدلی از شرایط خطیر فعلی با مشکلات کمتری عبور کنیم و در راستای حل مسائل مردم بکوشیم. سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در همین باره نوشت: «سخنان رهبری در هتک حرمت رئیس جمهوری صراحت و تأکید لازم و روشن را داشت. از معاندان نظام و ایران انتظاری نیست اما برخی دوستان انقلاب و کشور تغییر رویه خواهند داد؟ تا ۱۴۰۰ این هشدار و نهیب را از یاد نبریم.»
مجید انصاری عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هم در همین باره به ایرنا گفت: کسانی که ادعای ولایتمداری و انقلابیگری دارند باید بیش از دیگران به ارزشهای اخلاقی و اسلامی پایبند باشند ولی عدهای انقلابیگری را با فحاشی و هتک حرمت اشتباه گرفتهاند. وی با تأکید بر ضرورت ورود مدعیالعموم به هتک حرمت رئیس جمهوری، افزود: توهین به رئیس جمهوری با این شکل، علاوه بر اینکه در داخل تأثیر نامطلوبی دارد و باعث فرهنگسازی نادرست میشود، در عرصه بینالمللی هم مقامات عالیرتبه کشور را تضعیف کرده و باعث میشود آنها از موقعیت مطلوبی برای دفاع از منافع مردم در برابر قدرتهای خارجی برخوردار نباشند.
عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز با بیان خاطرهای از دوران جوانی خود درباره دلیل تکرار هشدارها از سوی مقام معظم رهبری گفت: وقتی پامنبریهای یکی از واعظین به تکراری بودن وعظهای وی اعتراض کردند این منبری معروف دلیل آن را تکراری بودن گناهان پامنبریها عنوان کرد و این مثال الان در مورد هتک حرمتها و هشدارهای پیاپی رهبری صادق است. چرا کار به تذکر از پشت بلندگو رسید.
خبرگزاری ایسنا هم در گزارشی به موضوع تکرار هشدارهای رهبری پرداخته و در بخشی از آن نوشته: «اظهارات صریح روز شنبه رهبر انقلاب نشان میدهد که نوع برخورد برخی جریانات سیاسی با رقبا، بشدت مورد انتقاد ایشان است تا جایی که دوباره کار به تذکر از پشت بلندگو کشیده است و تکرار لجوجانه برخی اهانتها به رئیسجمهوری بخصوص در شرایط ویژه امروز کشور، یک بار دیگر رهبر انقلاب اسلامی را ناگزیر کرد تا موضوعی را به صراحت از پشت بلندگو به عدهای از خواص تذکر دهند. در سیره مدیریتی رهبری، «تذکر از پشت بلندگو» به تصریح خود ایشان، آخرین مرحله است. این یعنی، وقتی مخالفت یا توصیه ایشان درباره موضوعی، از کانالهای غیرعلنی به مراجع مورد نظر میرسد اما به آن عمل نمیشود، ایشان دست آخر از پشت بلندگو تذکر میدهند تا مواضعشان به صورت علنی برای برخی مدعیان انقلابیگری و قاطبه مردم روشن شود.»
واکنش ذوالنور و عنابستانی
مجتبی ذوالنور، که توئیت تهدیدآمیز او و مطرح کردن اعدام رئیس جمهوری، بازتابهای گستردهای را به دنبال داشت، در پی بیانات رهبری و بدون آنکه اشاره به اشتباه بودن اقدام خود داشته باشد یا بابت تهدید و توهین خود عذرخواهی کند، نوشت: «تبعیت از فرامین الهی رهبر عزیز و ولی امرم را از اوجب واجبات میدانم و تمام آبرو، هستی و وجود خود را در اطاعت اوامرش تقدیم میدارم و در چارچوب تکالیف قانونی خود و تدابیر معظمله لحظهای از احقاق حقوق مردم شریف غفلت نخواهم کرد.» مصداق بیانات رهبری البته تنها نماینده اصولگرای قم نبود. علی اصغر عنابستانی نماینده سبزوار و از مدیران ارشد دولت احمدینژاد که توئیت توهینآمیز او هم با واکنشهایی روبهرو شده بود، در گفتوگو با برنا با ادبیاتی که به نظر نمیرسد پیام رهبری را دریافت کرده باشد، گفت: «قطعاً توهین به رئیس جمهوری بد است اما روحانی نازک نارنجی شده است! رهبری که مصداق برای این توهینها تعیین نکردهاند.»
تذکر بهموقع و پسندیده
سید حسین موسوی تبریزی؛ دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم: در درستی سخنان اخیر مقام معظم رهبری باید گفت که توهین، افترا و رساندن آزار بیدلیل به یک انسان فارغ از آنکه او فردی از عموم مردم باشد یا رئیس جمهوری، وزیر یا نماینده مجلس در زمره معاصی کبیره است.
"در این میان از یکسو تأکید شده که چرا به فاصله اندکی رهبری انقلاب باید دوبار یک موضوع بدیهی را به برخی نمایندگان مجلس تذکر دهند و آیا مجلسیها این پیام صریح را دریافت میکنند"ارتکاب به این معصیت خاصه وقتی که فرد مرتکب به آن در کشوری با نظام اسلامی صاحب مسئولیت است نادرستی دوچندان دارد. زیرا مردم به تبع مسئولیت آن فرد به رفتار و گفتار او نگاه میکنند و تأثیر میپذیرند.
من در این موارد اینگونه مثال میزنم که گاه ما روحانیون و معممین در بین خودمان شوخی حلالی مطرح میکنیم اما طرح همان شوخی در انظار جامعه از ما پذیرفته نیست. بر همین قیاس معصیت ما در جمع و گفتار ناسنجیدهمان در ملأعام چندین برابر بدتر است از اینکه این رفتار از یک فرد غیرروحانی بروز پیدا کند. مردم عادی از این رفتارها الگو میگیرند. تبدیل شدن اهانت کردن، تهمت زدن و امثالهم به رویه رفتار مسئولان و نمایندگان شیوع منکر میشود و از جامعه ما جامعهای وحشتناک میسازد.
با این حال متأسفانه شاهد آن هستیم که گاه فردی معمم حرفها و تهمتهایی میزند که سبب خجالت است و این رفتارها اخیراً شیوع بیشتری پیدا کرده است. در اغلب موارد هم ملاحظه میشود که مسأله چیزی غیر از دفاع از حقوق مردم است. مثلاً مسائل و انتقامهای شخصی یا جناحی پیش آمده و چنین مواضعی مطرح شده است. این موارد از هر طرف که باشد بد است و جامعه را به عنوان سمت بیطرف ماجرا از انقلاب و نظام ناراضی میسازد. فراموش نکنیم که رئیس جمهوری کنونی کشور فردی است که نه در قالب جناح راست و نه در قالب جناح چپ تعریف نمیشده است.
"سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در همین باره نوشت: «سخنان رهبری در هتک حرمت رئیس جمهوری صراحت و تأکید لازم و روشن را داشت"او از ابتدا در طیف طرفداران ولایت فقیه و رهبری تعریف شده، همیشه دستی در کار داشته و همواره مراجع مختلف صلاحیت او را برای برعهده داشتن مسئولیت تأیید کردهاند. اینکه حتی چنین شخصی از مواجه شدن با اهانتها و اتهامات جریانات تندرو در امان نمیماند یک تالی فاسد و نتیجه مخرب دیگر نیز دارد و آن اینکه افراد با شخصیت و با حیثیت و با آبرو نمیآیند در این نظام خدمت کنند بلکه آنهایی پا در این راه خواهند گذاشت که از چیزی مبالات ندارند. بنابر این اگر جلوی این رویه گرفته نشود چنین تبعاتی سبب میشود خدای ناکرده اصل نظام از درون پوسیده گردد. بر همین اساس تذکر رهبری نظام را امری بموقع و پسندیده میدانم و امیدوارم بیش از پیش جدی گرفته شود.
خشونت کلامی تیری بر قلب وحدت داخلی
محمدحسین فرهنگی؛ سخنگوی مجلس: تذکر اخیر رهبر معظم انقلاب برای حفظ حرمتها در بیان دیدگاهها، انتقادات و مواضع یک تذکر مسبوق به سابقه بوده است. ایشان مدتهاست که بر حفظ کرامت اخلاقی در سطوح عالی مدیران و مسئولان تأکید داشته و دارند.
کما اینکه روش و منش ایشان نیز در تمام سالهای پس از انقلاب حکایت از توجه جدی به این مسائل اخلاقی دارد. از همین رو جای تعجب دارد که چرا علی رغم این تذکرهای عیان و صریح، ما باید شاهد تکرار برخی رفتارها و موضعگیریها باشیم. به عبارتی انتظار خصوصاً از نیروهای انقلابی این بود که در منش سیاستورزی خود طوری اقدام کنند که تکرار چنین تذکرهایی لازم نباشد. هم اکنون در کشور ما مسائلی وجود دارد که در قبال آن بسیاری از نیروهای سیاسی و مردم عادی، انتقاداتی درست، منطقی و بحق دارند. لیکن وجود این مسائل هیچ دلیل و توجیهی برای هتک حرمت افراد و خصوصاً مسئولان عالی نظام نیست.
"در سیره مدیریتی رهبری، «تذکر از پشت بلندگو» به تصریح خود ایشان، آخرین مرحله است"چه اینکه چنین کاری نه تنها نسبتی با حل مسائل و بهبود اوضاع ندارد بلکه شأنیت معنوی و اخلاقی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را نیز، چه در چشم مردم و چه خصوصاً در فضای خارجی خدشهدار میکند. آن هم در شرایطی که دشمنان ما به انتظار کوچکترین مستمسکی هستند تا ماهیت نظام و انقلاب ما را در چشم افکار عمومی جهان تحریف کنند. از بین بردن حرمتها و کرامتهای اخلاقی بهترین فرصت برای این دسته از دشمنان خواهد بود. همچنین در شرایط خاص کنونی، جدای از بحث وجود مشکلات و مسائل مشهود، مسأله مهم دیگر حفظ اتحاد و یکپارچگی داخلی در ابعاد سیاسی و اجتماعی است. ترویج خشونت کلامی در سطح مسئولان تیری است که مستقیم بر قلب وحدت داخلی ما در این شرایط مینشیند و شادی آن صرفاً برای دشمنان و معاندان نظام خواهد بود.
جای تأسف است که خصوصاً در یک دهه گذشته، تذکرهای مکرر رهبری در این خصوص گاه با بیتوجهیهایی مواجه شده است. این بار اما باید امید داشت که پیام تذکر مهم و صریح رهبری توسط همه نیروهای سیاسی و خصوصاً جبهه انقلاب به درستی و کامل دریافت شده باشد و در آینده هیچ گاه و به هیچ بهانهای شاهد تکرار موضعگیریها و رفتارهایی نباشیم که نیازمند تذکر و ورود رهبر معظم انقلاب به موضوع شوند.
مقصران منتقد
علی مطهری؛ نماینده پیشین مجلس: بدون شک نوع رفتار برخی افراد و گروههایی که خود را انقلابی مینامند و معمولاً مرتبط با نهادهای حکومتی هستند آفتی است که کیان جمهوری اسلامی را تهدید میکند. اینها غیر از رهبر، متعهد به حفظ احترام هیچ یک از مقامات کشور نیستند و براحتی هتک حرمت میکنند. حملات و اهانتهایی که اخیراً به آقای روحانی، رئیس جمهوری شد و قبلاً توهینهایی که به آقای ظریف در مجلس شد و پیش از آن حمله فیزیکی با مُهر که به رئیس سابق مجلس در قم شد و باز قبل از آن حملهای که با آجر و سنگ و گاز فلفل به اینجانب در فرودگاه شیراز شد، شواهدی بر این مدعاست. وقتی از آنها سؤال میکنی که چرا این کارها را میکنید، میگویند برای حفظ نظام.
"ارتکاب به این معصیت خاصه وقتی که فرد مرتکب به آن در کشوری با نظام اسلامی صاحب مسئولیت است نادرستی دوچندان دارد"گویی نظام جمهوری اسلامی که پیام آور مکارم اخلاق است با توهین و هتک حرمت حفظ میشود. وقتی به حرف های آنها در پس توهینها دقت میکنیم میبینیم انتقاد از وضعیتی است که خود بیشترین سهم را در ایجاد آن داشتهاند. اینها را باید مقصران منتقد و به عبارت بهتر فرصت طلبان نامید. ذکر دو نمونه برای اثبات این مطلب کافی است.
نمونه اول این است که در زمان دولت قبلی خیرخواهان و مصلحان جامعه بارها هشدار دادند که مراقب باشید پرونده هستهای ما به شورای امنیت سازمان ملل نرود. اما ژست انقلابی و میل به خودنمایی همین تیپ افراد باعث شد که قطعنامهها را کاغذ پاره بنامند و مردم ایران را در یک مسیر رنج و سختی غیر ضروری قرار دهند که تا به امروز ادامه دارد، شبیه اقدام غیر ضروری تسخیر سفارت امریکا که هنوز درگیر تحریمهای آن هستیم و کسی نیست توضیح دهد که چه ضرورتی برای این کار وجود داشت.
نمونه دوم که نشان میدهد این منتقدان هتاک به وضع موجود، خود بیشترین نقش را در ایجاد این وضع داشتهاند نوع برخورد آنها با موضوع برجام است.
پس از شیرین کاری دولت قبلی و صدور قطعنامههای متعدد علیه ایران مبنی بر تحریمهای گوناگون، کل نظام به این نتیجه رسید که با مذاکره با امریکا و پنج کشور دیگر این موضوع را به سرانجام نیک برسانند و مردم را بی جهت دچار مشکلات نکنند. نتیجه این مذاکرات طولانی و طاقتفرسا توافق برجام بود که با صلاحدید کل نظام امضا شد و گشایشی برای کشور ایجاد میکرد. شرکت های اروپایی و امریکایی برای سرمایه گذاری در ایران به کشور سرازیر شدند و میرفت که رونق اقتصادی ایجاد شود که ناگاه با اقدامات مخرب همین مقصران منتقد مواجه شد. پیامها به اروپا و امریکا داده شد که آدم عاقل در ایران سرمایهگذاری نمیکند و در کنار آن برخی سخنان و اقدامات تهدیدآمیز بی موقع، به طوری که طرفهای اروپایی و امریکایی فهمیدند که سرمایهگذاری در ایران امن نیست. ترامپ هم از این فرصت استفاده کرد و از برجام خارج شد و برنامه فشار حداکثری خود را آغاز کرد و تا امروز البته مردم ایران خوب مقاومت کردهاند و به این درک رسیدهاند که در مقابل قلدری امریکا نباید سرخم کنند.
"بر همین قیاس معصیت ما در جمع و گفتار ناسنجیدهمان در ملأعام چندین برابر بدتر است از اینکه این رفتار از یک فرد غیرروحانی بروز پیدا کند"اما آیا اگر این گروه به اصطلاح انقلابی با برجام آن گونه رفتار نمیکرد و سرمایهگذاریهای خارجی در کشور انجام میشد اصلاً ترامپ میتوانست از برجام خارج شود؟ قطعاً وضع دیگری داشتیم و مجبور به تحمل یک ریاضت تحمیلی نبودیم.
اکنون همانها که زمینه این وضع را فراهم کردهاند منتقد هستند و هتاک و طلبکار. در تاریخ، این گونه افراد را «فرصتطلب» مینامند و فرصت طلبی آفتی است که گریبانگیر اکثر نهضتهای اجتماعی میشود، همچنان که استاد شهید آیتالله مطهری «رخنه فرصت طلبان» را یکی از آفات نهضت اسلامیمان دانستهاند. ایشان در کتاب «نهضتهای اسلامی» میگویند اینکه میگویند انقلاب فرزندخور است، این طور نیست؛ غفلت از رخنه فرصتطلبان است که باعث میشود انقلاب فرزندان خود را یک یک به حاشیه براند.
هشداری که رهبر انقلاب درباره هتک حرمت مسئولان بلندپایه کشور دادند مانعی است در مقابل این فرصت طلبان که از فرصت سختی معیشت مردم که خود در آن نقش اصلی را داشتهاند برای تصاحب قدرت بهرهبرداری میکنند.
مرز ادعا و اقدام در ولایتمداری
مرتضی طلایی؛ فعال سیاسی اصولگرا: آنچه در بیانات روز شنبه مقام معظم رهبری در انتقاد از برخوردهای اخیر برخی نمایندگان با رئیس جمهوری مطرح شد رویکرد متفاوت و جدیدی از سوی ایشان نبود، اما توجه داشته باشیم که این سخنان نه یک توصیه یا راهنمایی بلکه تذکری جدی بود خطاب به دوستانی که در بیان مواضعشان به مصالح، منافع و امنیت ملی و شرایط داخلی کشور توجه نمیکنند و اگرچه نیت خیرخواهانه دارند اما این نیت را در قالبی بیان میکنند که از یکسو زمینه سوءاستفاده دشمنان را فراهم میکند و از سوی دیگر موجب بروز ناامیدی میان مردم و دامن زدن به منازعات نابجای سیاسی میشود.
رهبر معظم انقلاب بارها در موضوعات مختلف همه نیروهای انقلاب را به رعایت حرمت یکدیگر دعوت کرده و توصیه کردهاند که در برخورد با یکدیگر از حدود شرع، اخلاق و قانون خارج نشوند. اینبار هم از سر خیرخواهی و دلسوزی به نیروهای انقلاب تذکر و هشدار دادند که با نوع رفتارشان موجب ناامیدی مردم و شادی دشمنان نشوند.
مشخص است که این تذکر به معنای مبرا بودن دولت و دیگر قوا از اشکال و ضعف در مدیریت نیست. به شخصه به عنوان کسی که سعی کردهام بر مدار نظرات رهبری حرکت کنم، انتقاداتی به دولت وارد میدانم اما این اعتقاد سبب نشده که به خودم اجازه بدهم که خارج از شئونات و مصالح جامعه و مردم مسئولان و دولتمردان را مخاطب قرار دهم.
طبیعتاً این به معنای نادیده گرفتن مشکلات و حاشیه امن داشتن مسئولان نیست. بلکه این فراز از سخنان رهبری مرز بین نقد و گفتمان سازنده و اثربخش را با تخریب و خارج شدن از حدود اخلاق و قانون مشخص کرده است. این همان جایی است که مرز ولایتمداری و ولایت پذیری با ادعای آن روشن میشود. سخنان رهبری در این باره کاملاً صراحت داشت و اگر بخواهیم در هر جهتی آن را تفسیر به رأی کنیم یا از آن بهرهبرداری سیاسی کنیم اشتباه است.
مسلم است که در شرایط امروز کشور، همه ما از دولت به عنوان یک مفهوم یکپارچه انتظار بیشتری داریم، اما یکایکمان میدانیم اینکه به جای نقد کردن، رئیس جمهوری یا شخصیتهای دیگر را تخریب یا از آنها اعتبارزدایی کنیم به نفع کشور نیست. این را همهمان میفهمیم و اگر نه خودمان را به تغافل زدهایم.
"تبدیل شدن اهانت کردن، تهمت زدن و امثالهم به رویه رفتار مسئولان و نمایندگان شیوع منکر میشود و از جامعه ما جامعهای وحشتناک میسازد"در عوض امیدوارم که این فرمایشات رهبری فصل جدیدی را در مناسبات جریانهای سیاسی و از جمله بین دولت و مجلس باز کند به نحوی که در باقی مانده عمر دولت تلاش همهمان بر همافزایی و بازکردن گره مشکلات مردم باشد.
در انتظار سوژه بعدی باشیم؟
غلامحسین کرباسچی؛ دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی: معلوم نیست این سناریوی تکراری قرار است چند بار دیگر تا پایان این دولت تکرار شود. رئیس جمهوری در یک سخنرانی عمومی یا در دولت تحلیلی سیاسی یا احیاناً مذهبی تاریخی را عنوان می کند و تلویحاً بر مبنای آن به مسائل اساسی کشور می پردازد و در ادامه حملات شدید و توهینها و نطقهای آتشین و تشنج آفرین شروع میشود. عدهای هم در مقابل از رئیس جمهور حمایت میکنند و به جنگ حیدری نعمتی معمول سیاسیون میپردازند و چند روزی خوراک رسانههای آن طرف آبی که منتظر کوچکترین سوژه هستند تهیه میشود و چند تحلیلگر منتظر تریبون ،همان حرفهای تکراری و پیش بینیهای کاهنانه روزهای آخر نظام و آشفتگی سیاسی را نشخوار میکنند و در این بین حادترین گرفتاری مردم و مسأله بیماری کرونا، تحریم، تورم، انسولین و کلی مسائل داخلی و خارجی که هر کدام برای آزار روحی و روانی یک جامعه سالم کافی است، تحت الشعاع قرار می گیرد تا بعد از همه اینها تذکری تکراری از ناحیه رهبری نظام و چند روزی سکوت مقطعی و انتظار برای سوژه بعدی طرفین.
راستی اگر قرار است در مورد مسأله سیاسی مثل صلح و ترک مخاصمه رئیس جمهور اتخاذ تصمیم کند راه حلش سخنرانی در دولت یا هر جمع دیگری است آنهم با تفسیر و تحلیل مسائل تاریخی و توسل به زندگی ائمه؟ یا تصمیم گیری از مسیرهای قانونی و اقناع مراکز تصمیم ساز کشور و احیاناً موافقت مقامات عالیه نظام؟
و در طرف مقابل اگر نمایندگان و سیاسیون کشور اشکالی در یک صحبت یا مصاحبه یا تحلیل رئیس جمهور میبینند راه پاسخگویی لعن و اهانت از تریبون مجلس و اهانت و توهین و برانگیختن احساسات مذهبی و تشنج آفرینی در کشور است؟ آنهم در شرایطی که همه اذعان داریم درگیر جنگی نابرابر در اقتصاد و فشارهای سیاست خارجی و محاصره روزافزون کشورهای معاند از هر طرف و این همه گرفتاری داخلی برای مردم هستیم؟
کسانی که خود را اصولگرا و پایبند به سیاستهای کلی نظام و رهبری میدانند و خود را از همه بیشتر تابع ولایت معرفی میکنند، کمترین تردیدی دارند که اینگونه سخنان و این ادبیات در حرف زدنها نه مصلحت کشور و نه خواست رهبری و نظام است؟ و بارها به این امر تصریح نشده است؟
وقتی در مجلس شورای اسلامی رئیس جمهور کشور از ناحیه نمایندهای «لعنت» میشود، نمیشود انتظار داشت که لااقل مدیریت مجلس حداقل عکسالعملی از خود نشان دهد و چهره رضایت تلویحی از مجلس به بیرون منتقل نشود؟ اگر این اهانت و هتک حرمت به تعبیر رهبری عمل حرام است که هست، کسانی که با شعار تعهد به اصول و خط مشی رهبری آرای مردم را کسب کردند و قطعاً بارها در این سالها اظهارات صریح را در این زمینه به یاد دارند، نباید موضعی بگیرند؟
آقایان و خانمهای محترم اگر بار سنگین نمایندگی مردم را که به هر صورتی فعلاً به دوش شما افتاده است می خواهید پاس بدارید و به دردهای جاری آنها بیاندیشید و فکری برای لااقل تخفیف این آلام بکنید راهش ارائه راهکارهای عملی و اقدامات غیر تبلیغاتی و سیاسی و همراهی و همدردی با آنهاست. کدام یک از موکلین شما دنبال راه انداختن نبرد سیاسی و بگو مگوهای بیحاصل در کشور و فراموشی مردم زیر دست و پای سخنرانان و ناطقان صحنه این پیکار است؟
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران