بازیگری که سینما را به خاطر معلم شدن کنار گذاشت

بازیگری که سینما را به خاطر معلم شدن کنار گذاشت
خبر آنلاین
خبر آنلاین - ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰

شهرام زرگر همزمان با روز معلم از لذت‌های معلمی می‌گوید و توضیح می‌دهد که چرا بازیگری را به خاطر معلمی کنار گذاشت.

او سال ۷۳ جوان اول فیلم «دل و دشنه» مسعود جعفری جوزانی بوده که تماما در محل اسکان قشقایی‌ها ضبط شده است.

او معتقد است شاید همین حضور در ایل قشقایی با آن پوشاک و اسب‌ها و شیوه زندگی، سبب‌ساز علاقه او به فرهنگ عامه شده است. درسی که حالا با اشتیاق در دانشگاه تدریسش می‌کند.

زرگر می‌گوید: دیدم در این شیوه زندگی رمز و رازی هست. بازی‌ها، عروسی، خاکسپاری، درمان حیوانات،  تیمار کودکان مصدوم  و ... دیدم هواشناسی را چگونه پیش‌بینی می‌کنند. آنان زندگی را با زندگی کردن آموخته‌اند، هوا را از روی هوا پیش بینی می‌کنند نه با مراجعه به اپلیکشن‌های هواشناسی.

او پس از آن در پروژه‌های دیگری هم نقش‌آفرینی کرده است؛ «دشت ارغوانی» کار نادر مقدس، مجموعه «تنهاترین سردار» مهدی فخیم‌زاده، فیلم‌های «عقرب» و «ارابه مرگ» رضا قهرمانی ، مجموعه تلویزیونی با محمد صالح علاء و ...

"درسی که حالا با اشتیاق در دانشگاه تدریسش می‌کند.زرگر می‌گوید: دیدم در این شیوه زندگی رمز و رازی هست"اما بازیگری، هرگز مورد علاقه او نبوده و نیست و مدتی بعد این دانشجوی جوان راه خود را پیدا می‌کند؛ معلمی، شغلی که همچنان عاشقانه دوستش می‌دارد.

زرگر سخنش را با مرور دوره دانشجویی آغاز می‌کند: معلمی را با استشمام عطر این کسوت از معدود معلمان خوب خودم تجربه کردم، من شاگردی استاد فرهاد ناظرزاده کرمانی را کرده‌ام که نمونه سلامت، صداقت و احترام و دانش به معنای واقعی بوده و هست.

او ادامه می‌دهد: معلمان خوب دیگری هم داشته‌ام که بردن نام‌شان اطاله کلام است  و با اینکه بعدا با برخی از آنان همکار شدم ولی همیشه آنان را به عنوان معلم نگریسته‌ام . بخشی از زندگی ما تقلید است یا اینکه خود را جای الگوهای‌مان قرار داده‌ایم هرچند اطممینان دارم نتوانستم ادایشان را در بیاورم.

اما ورود او به حوزه تدریس چنین داستانی دارد: «به طور تصادفی وارد وادی تدریس شدم. کسانی هستند که ما را به ادامه راه تشویق می‌کنند و از سختی راه نمی‌ترسانند. بابت پای آبله یا کفش پاره‌مان تحقیرمان نمی‌کنند. تلاشم بر این بوده که ادای آنان را در بیاورم.

نمی‌دانم موفق بوده‌ام.»

او که شیفته ادبیات بوده، درباره ورود خود به تئاتر هم می‌گوید: «به ادبیات علاقه داشتم و در تئاتر هم به دنبال علاقه‌ام در ادبیات بودم. انتخاب مدیران گروه و هیات انتخاب مرا به بازیگری کشاند. به بازیگری علاقه نداشتم و ندارم شاید به دلیل کمرویی که آن زمان داشتم و خود را در آن جایگاه، بجا نمی‌دانم. چند سالی بازیگری کردم ولی جایی تکلیف خود را مشخص کردم.»

زرگر می‌افزاید: اولین بار استادم عطا کوپال زمینه تدریس را برایم فراهم کرد. آموزش واحد درس دشواری را به من سپرد که پیش از من استاد کاربلدی هم داشت.

"نمی‌دانم موفق بوده‌ام.»او که شیفته ادبیات بوده، درباره ورود خود به تئاتر هم می‌گوید: «به ادبیات علاقه داشتم و در تئاتر هم به دنبال علاقه‌ام در ادبیات بودم"اگر ذهنیت امروز را می‌داشتم، به احتمال قوی نمی‌پذیرفتم ولی حال و هوای جوانی متفاوت است و این گونه بود که تیر ماه فارغ‌التحصیل شدم و مهر به تدریس مشغول شدم. با اعتمادی که او به من داد، جسارت پیدا کردم.

زرگر از نکته دیگری هم یاد می‌کند؛ تصادفی بودن حضور یک استاد  در یک کلاس: «ممکن است دانشجویان به ضرورت یا تصادف چند واحد درسی با ما باشند. نام این موقعیت را تقارن وقت می‌گذارم و بخت خود می‌دانم و موفقیت‌شان برایم دلگرم‌کننده است. در یک دو سال اخیر رتبه یک دکتری دانشجوی عزیز من بودند. همچنانکه رتبه‌های برگزیده از میان دانشجویان من بودند و این برایم بسیار شوق‌انگیز است.

وقتی من به هم‌دانشگاهی بودن با اصغر فرهادی می‌بالم، فکر کنید معلمش چه حسی دارد!»
۵۸۵۸

منابع خبر

اخبار مرتبط