«اسطرلاب» داستان عجیب بزرگ خاندان در آستانه ۹۹ سالگی

«اسطرلاب» داستان عجیب بزرگ خاندان در آستانه ۹۹ سالگی
خبرگزاری میزان
خبرگزاری میزان - ۱۷ مهر ۱۳۹۹

خبرگزاری میزان - نمایش «اسطرلاب» به نویسندگی و کارگردانی صدرا صباحی بعد از گذراندن یک دوره اجرا در تالار مولوی حال راهی تئاتر مستقل تهران شده و پیش از تعطیلات دوباره کرونایی شهر تهران می زبان مخاطبان بود. 

تینا یونس‌تبار، مژده قربانی، میثم غنی‌زاده، مهدی سقا، الهام رحیمی بازیگرانی هستند که در این نمایش روی صحنه رفته اند. در خلاصه داستان این «اسطرلاب» آمده است: خلاصه: بزرگ خاندان در سن ۹۹ سالگی پس از سکته سوم و بعد از قطع امید کردن پزشکان از او به خانه می‌آید. ورثه او دورش گرد آمدند و منتظر رو به احتضار رفتن او می‌باشند اما بر خلاف پیش‌بینی پزشکان حال او رو به بهبودی می‌رود که این وضعیت به مزاج برخی ورثه خوش نمی‌آید.

«اسطرلاب» نمایشی رئال با کمدی موقعیتی‌ست که روابط انسان‌ها را به‌عنوان افرادی از جامعه‌ی فعلی، در یک خانواده به نمایش می‌گذارد. با همان معضلاتی از پنهانکاری، منفعت‌طلبی، و خشونت‌های سرریز؛ که نهایتا به اتفاقی تراژیک ختم می‌شود؛ و محصول همان خلاء روابط درست و پیوند‌های محکم بین اعضای خانواده است.

متن هرچند نگاهی لایه‌دار و طرح مضامینی از فرهنگ اجتماعی و بین‌فردی را پیش می‌کشد و با درآمیختگی طنزی موقعیتی و همسوشدن مخاطب با این گیرایی جلو می‌رود، با این‌حال در مقام توصیه‌کننده و یا آموزنده، بر‌نمی‌آید؛ و بستری برای تماشاگر فراهم می‌کند که قادر باشد خود، رویداد‌ها را تحلیل و درصورت دلخواه، به نتایجی دست‌یابد.

نمایش در فضایی خانوادگی‌ست سه خواهر و دو برادر تنها خویشاوندان عموی خود هستند که در حال احتضار است و قرارست در صورت فوت، وکیل او، پاکت وصیت‌نامه را بازکرده و سهم ارث هرکدام را که قابل توجه‌است، مشخص‌کند.

محل گفتگوی این خانواده در جایی شبیه به انباری‌ست که صحنه نمایش‌ست و با چند مبلی که روی آن‌ها پارچه سفیدی پوشانده‌شده، در راستای همان پنهانکاری و نیت درونی هرکدام از آنها، تشکیل‌شده؛ اگرچه طراحی چندان قوی نبوده و مورد کم‌توجهی واقع‌شده‌است.

  • بیشتر بخوانید:
  • برای مشاهده آخرین اخبار تئاتر طی هفته جاری اینجا کلیک کنید

کوچکترین خواهر پیش‌فعال‌ست و میزانی از کم‌توانی ذهنی دارد و در شروع نمایش محل مناقشه دیگران با همدیگر در رابطه با رفتار خشونت‌بار با اوست. برادر بزرگتر که بتازگی در شغل نظامی خود ترفیع‌گرفته و اسلحه حمل می‌کند، طرفدار و حامی این خواهر کوچکتر در مقابل دیگران‌ست.

در این بین گفت‌گو‌هایی شکل می‌گیرد و در نهایت به‌میراث پرارزش خانوادگی یا همان «اسطرلاب» که بنوعی میراث‌فرهنگی نیز به شمار می‌آید و دارای مبلغ بسیار هنگفتی‌ست، اشاره می‌شود که هرکدام از خواهر و برادران بدنبال طرحی برای دریافتِ آن ارثیه‌ست.

در انتها، پس از مشاجرات بسیار و بگومگو‌هایی که در می‌گیرد، در یک غافلگیری خواهر کم‌توان ذهنی، اسلحه برادر بزرگتر را از غلاف کمری‌اش در می‌آورد و به سمت خودش شلیک می‌کند.

متن با چند زاویه موازی و با حفظ محور اصلی، موقعیت‌های طنزی را از نقد به روابط فاصله‌دار و پرچالش اعضای یک خانواده، که مملو از خشونت‌ست، پیش می‌کشد، اما با این حال و با بازی روان بازیگران، چندان به نظر هدفمند نمی‌رسد و شاید در صدد ربط کامل و مرتبط اتفاقات با یکدیگر نیست؛ و چندان چرایی طرح موضوعات فرعی در لابه‌لای ازدحام درگیری و مشاجرات نیز، دقیق و روشن نیست، به ویژه که اجرا، چندین بار از ریتم خود می‌افتد و مکث بین اتفاقات، آنقدر زیاد و بی‌اثرست که عملا وقفه‌هایی را ایجاد می‌کند که تماشاگر را از ارتباط با ادامه جا می‌گذارد، تا مجددا در دایره اتصال دیالوگ‌ها وارد جریان و موقعیت شود.

نگاه انسانی به سوژه‌هایی که بار‌ها پرداخته‌شده و بسیاری از افراد با آن مواجه و آشنا هستند، هرچند قابل احترام و ارزشمند‌ست، اما در نقطه درونی خود ایستایی دارد و فراتر نمی‌رود و باز این فرض نگارنده تاکید می‌شود براینکه اساسا نویسنده و کارگردان، تنها در پیِ بسترسازی موقعیتی بودند نه طرح معضلاتی برای تعمق.

«اسطرلاب» نه طراحی نورپردازی خاصی دارد و نه میزانس‌های ویژه‌ای، و وجود کاراکتر کم‌توان ذهنی با بازی تینا یونس‌تبار، ترفندی برای ایجاد موقعیت‌های طنزی فراهم می‌آورد که اتفاقات به دنبال آن، پیش برود و جذابیتش را حفظ کند.

اما در طی اجرا چندین بار پیوستگی از دست می‌رود و گسست‌هایی قابل‌توجه وجود دارد که پختگی و انسجام بیشتری می‌طلبد.

«اسطرلاب»، نمایشی‌ست که می‌تواند تماشاگر را راضی از سالن روانه‌کند، اگرچه انتظار اتفاقی هنری و یک اجرای بی‌نقص و یا ویژه‌ی تئاتری برای آن زیاد باشد.

انتهای پیام/

منابع خبر

اخبار مرتبط