بازرسیهای خانه به خانه طالبان، چشم دید یک شهروند کابل
تبلیغ بازرگانی
حرف و سخنهای زیادی در شبکههای مجازی، از بازداشت و لت وکوب افراد از سوی طالبان به نشر میرسد، شماری که طالبان خانههای شان را بازرسی کردند میگفتند طالبان در پی تعقیب و بازداشت یک قوم خاص در کابل و ولایات اطراف آن هستند، برخی دیگر نیز از مردم میخواهند تا در مورد امنیت خانواده و مال خویش توجه کنند، چون طالبان با خانمها وحتی اطفال رویه خشن دارند.
طالبان بازرسیهای شان را در کابل از مناطق خیرخانه (حوزه پانزدهم، حوزه هفدهم و حوزه چهارم پولیس) آغاز کردند، پس از آن مناطق مرکزی شهر مثل قلعه فتحالله، شهر نو و غرب کابل نیز از سوی آنها بازرسی میشود.
بعد از ظهر روز پنج شنبه ۵ حوت (اسفند) ساحه قلعه فتحالله نظامی شد و در انتها و ابتدای هر خیابان، کوچه و پس کوچهها، یک یا دو سرباز طالبان ایستاده بودند، تمام وسایط نقلیه هنگام عبور از جادهها، نیز بازرسی میشد.
باشندگان این منطقه نیز همه نگران و پریشان بودند و همه انتظار یک حادثه ناشناخته و مبهم را میکشیدند و هر کس با هم قطاران و همسایگان خویش در مورد چگونگی بازرسیهای خانهها از سوی طالبان حرف میزدند و اینکه چه اجناسی را آنها بازرسی میکنند، اما دیدگاهها متفاوت و ناهمگون بود.
شماری از افراد که کارمند دولت پیشین بودند، نیز مجبور شدند قبل از رسیدن نوبت بازرسی خانههای شان، مکان بود وباش خویش را تغییر داده و به جای دیگری بروند.
خانمها نیز بخاطر اینکه طالبان به خانههای شان هجوم میآوردند، اکثرا خانهها را ترک کرده بودند و از هر خانواده تنها یک تن برای نگهداری مال و وسایل خانه در خانهها مانده بودند، خانمها جواهرات، پول نقد و وسایل الکترونیکی (موبایل و کمپیوتر) خود و اعضای خانواده شان را نیز با خود برده بودند تا در دست طالبان نیافتد.
روز بازرسی
از فضای ایجاد شده و گشت و گذار طالبان در جادهها معلوم میشد، که امروز یا فردا خانههای ما نیز بازرسی خواهد شد، من نیز خانواده را به نقطه دیگر کابل انتقال داده بودم، صبح روز شنبه ٧ حوت (اسفند) خودم تنها به خانه برگشتم تا ببینم اوضاع از چه قرار است؟
در مقابل خانه ما نیز دو سرباز طالبان ایستاده بودند هر فرد که از خانۀ خویش بیرون میرفت، مورد بازرسی بدنی از سوی طالبان قرار میگرفت و هنگام برگشتن به خانه نیز بازرسی میشد به همین دلیل، هیچ کسی نمیتوانست، بدون اجازه آنها چیزی را از یک مکان به مکان دیگر انتقال دهد.
حوالی ساعت ۱۲ ظهر شنبه بود که طالبان با صورتهای پر از ریش و یونیفورمهای نامنظم که از نظامیان حکومت پیشین به ارث برده بودند، نزدیک خانه ما شدند، حدود ۳۰ سرباز مسلح، با سه عراده رنجر( واسطه نقلیه نظامی مروج در افغانستان) در برابر آپارتمان ما ایستاده شدند و نخست ده تن از سربازان چهار سمت آپارتمان را محاصره کردند، این محاصره شدن، من را بیشتر به یاد حملات تروریستی شش ماه قبل در نقاط مختلف افغانستان، انداخت.
در زمان حکومت جمهوریت، همین سربازان طالبان با انجام حملات تروریستی در نقاط مختلف کشور با استفاده از هرگونه ابزار و تجهیزات نظامی که آخرین تجهیزات نظامی شان واسکتهای انتحاری بود تلاش بر گرفتن جان غیرنظامیان و نیروهای امنیتی حکومت داشتند، سرخط خبرهای هر روز رسانههای افغانستان حملات انتحاری و تروریستی بود که اکثریت آنها را اعضای طالبان انجام میدادند.
پس از آغاز حملات تروریستی در یک ساحه، نیروهای امنیتی حکومت پیشین، نیز همینگونه، یک آپارتمان و یا ساحه را در محاصره خویش قرار میدادند و مانع عبور غیر نظامیان میشدند تا از افزایش تلفات جلوگیری نمایند. اما این بار کسانی که پیش از این در پی انجام حملات تروریستی بودند و از سوی نیروهای امنیتی محاصره میشدند، آپارتمان ما را در محاصره نظامی قرار داده بودند، تصور چنین صحنه یی نیز وحشت آور است، اما باشندگان این آپارتمان چاره یی جز همکاری با طالبان نداشتند.
واحد نشیمن ما چهار اتاق دارد که سه اتاق آن را من به کرایه گرفتهام و در یک اتاق آن وسایل و اسباب صاحب آپارتمان نگهداری میشود، که اکنون خود او در یکی از کشورهای اروپایی زندگی میکند.
هنگام رفتن، صاحب خانه دروازه این اتاق را قفل کرده و کلیدها را نیز با خود برده بود و ما اجازه باز کردن این دروازه را نداشتیم.
من نیز در واحد خویش منتظر آمدن نیروهای طالبان بودم، از پشت دروازه، صداهای شان را میشنیدم که در زبان پشتو با همدیگر صحبت میکردند، دلم آرام نگرفت و در نهایت در را گشودم و آنها را داخل خانه تعارف کردم، یکی از آنها به زبان پشتو گفت «منتظر باش نوبت شما نیز میرسد، آیا سیاسرها (خانمها) در داخل خانه هستند؟».
من جواب دادم که نه من تنها هستم و بیایید خانه ما را نیز تلاشی (بازرسی) نمایید.
او به سایر سربازان اشاره کرده و پرسید که آیا تلاشی منزل بالا تمام شد؟. آنها نیز با اشاره گفتند بلی! پس از آن بیش از ۲۰ سرباز مسلح با بوتهای خویش وارد واحد من شدند و هر کدام به سوی یک اتاق حرکت کردند تا تمام نقاط واحد را بررسی نمایند.
من نیز گوشه یی ایستادم و تلاش میکردم که با آنها خوش رفتاری نمایم تا مبادا مشکلی برای من ایجاد شود، ولی ترس و نگرانی، قلب من را به لرزه انداخته بود، چون دو پایه کمپیوتر در خانه داشتم، که مدارک تحصیلی وکاری من در حافظه آنها نگهداری میشد.
در میان ۲۰ سرباز تلاش کردم از چهرههای شان تشخیص دهم که خوش برخورد آنها چه کسی است و بالاخره با لبخند به یکی از آنها رو کرده و پرسیدم «ببخشید! شما از کدام نهاد نظامی هستید؟»
او گفت «کمیسیونی تازه تشکیل شده است که از سه نهاد نظامی، وزارتهای دفاع، داخله و استخبارات و در راس هر تیم، یک تن به عنوان ناظر حضور دارد».
به شوخی به او گفتم «من شایعاتی زیادی از بد رفتاریهای شما شنیدهام، اندکی نگران هستم، اما برخورد شما زیاد هم خشن نبود؟»
او گفت «مجاهدین امارت اسلامی با مردم عام بد رفتاری نمیکند، با دست اشاره کرد به یکی از سربازان و گفت این فرد تمام قرآن را حفظ کرده است و این فرد در زندگی خویش هیچگاه به کسی خیانت نمیکند، ما نیز عسکر هستیم و باید اوامر بالا دست خویش را اجرا نماییم، ما هم خوش نیستیم که شما اذیت شوید، اما این کار برای امنیت خودتان خوب است، چون با استفاده از لباس نظامی شماری اوباش و ولگرد، شب هنگام به اسم امارت اسلامی بر خانههای مردم حمله میکنند».
من با اشاره سر حرفهای او را تایید میکردم و گفتم بلی! جرایم جنایی در شهر بیشتر شده است و نیاز است که حکومت امنیت شهر را بهتر سازد؟
او گفت «ما نیز تلاش میکنیم، اما هر نهاد وظیفه خاص خودش را پیش میبرد، من نماینده وزارت دفاع هستم، وظیفه من دفاع از وطن است، اما تامین امنیت شهر وظیفه وزارت داخله است».
از او پرسیدم که از وزارت امر به معروف و نهی از منکر آیا نماینده یی در تیم شما است؟
او گفت «نخیر، وزارت امر به معروف به وظایف نظامی کاری ندارد؛ و با خنده افزود «او به ریش تو کار دارد و باید مسلمانان سنت پیامبر را رعایت نمایند.»
از این نظامی طالبان پرسیدم، که در پی این بازرسیها آیا تاکنون سلاح و مهمات جنگی نیز از خانهها دریافت کردید؟
او گفت: «بلی بی شمار! سلاح و مهمات زیادی از برخی خانهها به دست ما افتاده است، و همین اکنون به ما گزارش رسیده است که در یک خانه بیش از ۸۰ میل سلاح کلاشینکوف و سلاحهای آمریکایی و یک میل راکت انداز مخفی است، قرار است فردا و یا همین امروز به آن خانه برای بازرسی برویم».
در همین هنگام، سایر سربازان از من پرسیدند که این دروازه چرا بسته است و باید باز شود. برایشان گفتم این اتاق مربوط من نمیشود و باید صاحب خانه اجازه دهد تا دروازه آن باز شود، گفت باید داخل اتاق را ببینیم. من گفتم پس دروازه را شکستانده و وارد شوید، چون من اجازه و کلید این اتاق را ندارم.
پس از آن به یکی از سربازان که از همه قد بلند تر و قوی هیکل تر بود دستور دادند که با لگد دروازه را بشکناند؛ او نیز با زدن چند لگد محکم، دروازه را از بین برد و اتاق را باز کرد.
پس از بررسی چند دقیقه یی در حالی که فرشهای روی اتاق کثیف و پر از خاک شده بود، همچنان تمام وسایل خانه که پیش از این منظم هر کدام در جای مشخص چیده شده بود، حالا همه در وسط اتاق انبار بودند، اما هیچ چیزی که مد نظر طالبان باشد دریافت نکردند.
نظامیان طالبان نیز یکی پس از دیگری خانه مان را ترک کردند، من نیز نفس راحتی کشیدم و احساس میکردم انگار بار سنگینی از روی دوشم برداشته شده است.
بعد این ماجرا، در مقابل آپارتمان آمدم تا وضع همسایههای مان را بررسی نمایم، که در این میان از خانه یکی از همسایههای مان یک میل تفنگچه کمری به دست آورده بودند و رئیس فامیل را نیز در عقب رنجر دست بند زده و با خود بردند.
سایر همسایهها همه از برخورد و نحوه بازرسی خانههای شان صحبت میکردند و هر چند شماری از همسایهها از رفتار طالبان ناراضی به نظر میرسیدند، کسی جرئت ابراز مخالفت نداشت.
یکی از همسایههای مان گفت: «از خانه یکی از اقوام ما یک دست لباس نظامی دریافت کردند و پس از دریافت این لباس بررسیهای شان را جدی تر کرده و حتی دوشگها و کوچها و فرش روی اتاق شان را باز کرده و پاره نمودند».
همسایۀ دیگری گفت «وقتی به خانه یکی از دوستان من رفتند،حتی داخل زخیره آّب آشامیدنی را نیز بررسی کرده و باغچه حیات آنها را نیز با ابزارهای ساختمانی حفر کردهاند، گمان میکنم کسی به طالبان گزارش اشتباه داده بوده است که در این خانه سلاح نگهداری میشود».
در نهایت یکی از همسایهها که از همه مسن تر است، گفت «خوب خدا را شکر که بخیر گذشت» و با اشاره به همسایهای که در خانه اش یک میل تفنگچه کمری یافت شده بود، افزود «اما وای به حال مصطفی!!! میگویند حالا او را به زندان میبرند و از او بازجویی میکنند که مبادا با جبهه مقاومت و یا سایر گروههای نظامی که علیه طالبان مبارزه میکنند دست نداشته باشد، خدا از زندان طالبان نجات دهد».
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید
اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران