شریعتی جهانی ترین متفکر معاصر ایران است/اسلام شناسیِ شریعتی
به گزارش خبرنگار مهر، سیدجواد میری جامعه شناس و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به مناسبت چهل و سومین سالگرد شهادت دکتر علی شریعتی در یادداشتی به اسلام شناسیِ شریعتی پرداخته است:
۲۹ خرداد چهل و سومین سالگرد دکتر علی شریعتی است. او را جهانیترین متفکر معاصر ایران نامیده اند که در قرن بیستم اندیشههایش و آثارش مرزهای جغرافیایی ایران و جهان اسلام را درنوردید و در عرصه جهانی به عنوان اندیشمندی بی بدیل -بیرون از سنت فکری اروپایی / آمریکایی-مطرح شد.
در این ۴۳ سال بحثهای مهمی درباره اندیشههای شریعتی مطرح شده است ولی هر چه دقیقتر به صورتبندیهای موجود در باب افکار شریعتی نظر میاندازیم به نکته جالبی می رسیم و آن "معاصرت مداوم" شریعتی است و توگویی او کماکان "قدرت دیالوگ" با اکنونیان و اینجائیان را دارد و این توفیق اندکی در حوزه فکر و اندیشه نیست.
نکته جالب توجه دیگر در باب شریعتی این است که نسل جدیدی در حوزه علوم اجتماعی و انسانی و فلسفه انتقادی در بیرون از ایران در آسیا و اروپا و آفریقا و آمریکا پا به عرصه آکادمی گذاشته اند که در اندیشههای شریعتی امکان طرح نوین ایدههای عدالت و معنویت و عقلانیت و آزادی را مییابند و اینان تلاشی دوباره در بازسازی گفتمان شریعتی به عنوان الگوی آلترناتیو آغاز کرده اند که در سالهای پیش روی ثمره این جنبش نوین آشکار خواهد شد.
یکی از بحثهایی که اکنون و فردای ایران و جهان اسلام را درگیر خود کرده است موضوع "اسلام" به مثابه یک دین و نظام معنایی و جهان بینی و مدل حکمرانی است. اولین پرسشی که در اینجا مطرح میگردد این است که "اسلام" چیست؟ برای درک چیستی و صورت و محتوای اسلام ما نیازمند شناخت از پدیدهای به نام دین در جهان انسانی هستیم و سپس یک نوع از این پدیدار به نام "اسلام" که بخشی از موجودیتی عام به عنوان دین است. شریعتی درسگفتارهای خویش در باب دین و اسلام را ذیل موضوع "شناخت اسلام" مطرح کرد و در مجموعه آثارش با عنوان "اسلام شناسی" به چاپ رسیده است.
بسیاری از منتقدین شریعتی بر این باورند که تاریخ مصرف "اسلامشناسی" مشهد و تهران گذشته است و صرفاً میتوان در باب این آثار بحث تاریخی در حوزه "تاریخ اندیشهها" کرد ولی این رویکرد غافل از این مهم است که در این چهار دهه -پس از مرگ شریعتی- جهان اسلام -و حتی جهان به نوعی- درگیر این پرسش است که دین چیست و نسبت دین و جامعه چیست و چگونه خوانشی از دینی مانند اسلام میتواند در عین اینکه وحدت انسانی را تکریم میکند و تنوع آن را تخریب نخواهد کرد به عدالت (نه آنکه آن را تقلیل به عدل الهی در آخرت بدهد) و آزادی (نه اینکه آن را محدود به طبقه خاص و حاکمان در نسبت با محکومان کند) توجه بنیادین دارد-نیاز جدی دارد.
کدامین صورتبندی از اسلام میتواند هم در عرصه جهانی و همراه با روشنفکران جهانی و هم در عرصه اسلامی و همراه با روشنفکران جهان اسلام و هم در عرصه ایرانی و همراه با روشنفکران و اندیشمندان دردآگاه ایرانی به دیالوگ بنشیند؟ دقیقاً در این بزنگاه است که پس از ۵۰ سال ما میبینیم که طرحی که شریعتی از خوانش توأم با شناخت از اسلام مطرح کرده است امری متعلق به "گذشته" نیست بل چالشی پیش روی ما و برای "آینده" است، البته این بدین معنا نیست که ما اسلامشناسی شریعتی را نعل به نعل در ۱۴۰۰ تکرار کنیم بل باز-گشت ما به شریعتی بدین معناست که دین بدون شناخت در جامعه فاجعه آفرین است و برای عبور از فاجعهای که جهان اسلام را به نام دین گرفته است چارهای جز شناختِ اسلام نیست.
اما این شناخت چگونه ممکن است؟ با کدامین روش؟ از کدامین منظر؟ با اتکاء به کدامین مرجع و منابع فکری؟ اینجاست که باز-گشت به گفتمان شریعتی میتواند ما را یاری کند تا صورتبندی نوینی از الهیات اجتماعی برسازیم و از این اتمهای منفرد و منفعل یک جامعه انسانی بسازیم تا به صورت انفرادی به دنبال تسکین دردهای خویش نباشند بل به این خودآگاهی برسند که راه فلاح خویش از راه اصلاح جامعه میگذرد. باز هم در آخر سالگرد شهادت شریعتی در ۲۹ خرداد را به عنوان فرصتی تاریخی برای طرح ایدهها و ایده آل های انسانی برای احیای جامعه و ارزشهای والا و متعالی یادآور میشوم و برای دکتر علی شریعتی علو درجات از رفیق اعلی مسئلت دارم.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران