روایت تازه از فاجعه سینما رکس

روایت تازه از فاجعه سینما رکس
آفتاب
آفتاب - ۳۱ مرداد ۱۳۹۹

آفتاب‌‌نیوز :

سینما رکس فاجعه‌ای بود که در آخرین سال حکومت محمدرضا شاه و دو هفته پیش از کشتار ۱۷ شهریور سال ۵۷ رخ داد و شوک بزرگی به جامعه ایرانی وارد کرد. در این ماجرای دلخراش ۳۷۷ نفر از مردان، زنان و کودکان اهل آبادان زنده زنده در آتش سوختند. فاجعه‌ای که در اوج اعتراضات مردم ایران به مساله بدل شد تا حکومت و مخالفانش مسئولیت آن را متوجه طرف مقابل کنند و مساله به جای آن که کارشناسی شده و به نتیجه‌ای برسد، دستمایه یک تسویه حساب تبلیغاتی دو طرف ماجرا شد.

روزناومه اطلاعات یکی از ارگان‌های تبلیغاتی حکومت آن روز‌ها نوشت: «گروهی خرابکار و غیرمعتقد به اصول انسانی با همکاری سرایدار سینما با مواد آتش‌زا سالن سینما را به آتش کشیدند». انقلابیون نیز در خیابان‌ها فریاد می‌زدند که «رکس آبادان را شاه به آتش کشید.»

با این همه ۴۲ سال پس از این فاجعه دلخراش هنوز روایت‌های رسمی نتوانسته است که افکار عمومی را قانع کند و هر از چندگاهی در رسانه‌ها درباره آن پرسشی طرح و سپس به محاق فراموشی سپرده می‌شود. پایگاه خبری انصاف نیوز در گفت‌وگویی با یکی از شاهدان عینی این ماجرای تلخ بعد از ۴۲ سال ابعاد جدیدی از این ماجرا را منتشر کرده است.

"آفتاب‌‌نیوز : سینما رکس فاجعه‌ای بود که در آخرین سال حکومت محمدرضا شاه و دو هفته پیش از کشتار ۱۷ شهریور سال ۵۷ رخ داد و شوک بزرگی به جامعه ایرانی وارد کرد"«رضا خدری» خبرنگار آبادانی روزنامه کیهان که در روز حادثه چند دقیقه بعد از آتش‌سوزی خودش را به محل حادثه می‌رساند و اولین خبرنگاری است که به داخل سینما راه پیدا کرده و عکس‌هایی را که اکنون از حادثه وجود دارد، او گرفته است. خدری متولد و بزرگ شده آبادان است و بنابراین شناخت خوبی درباره بسیاری از اشخاصی که نامشان در پرونده است، دارد. خدری در این گفتگو همه روایت‌های رسمی از این حادثه را دروغ خواند و به موضوعی که تاکنون کسی به آن اشاره نکرده پرداخت و گفت: «افراد در سینما رکس قبل از آتش‌سوزی خفه شده بودند. چرا که ممکن نیست در عرض حدود ۲۰دقیقه ۷۰۰ نفر بسوزند. چون اگر آن‌ها هوشیار بودند می‌توانستند فرار کنند.

با توجه به این‌که کسی از جایش تکان نخورده بود، یعنی همه قبل از آتش‌سوزی بیهوش شده بودند.» او ادامه داد: «من زمانی که رفتم داخل هیچ‌کس از سر جایش تکان نخورده بود؛ همه در جای خودشان سوخته بودند. من دیدم جسدی که پایش روی پایش بود و سوخته بود؛ و این سوختگی در حدی بود که نمی‌شد تشخیص داد که آن جنازه زن است یا مرد.»

بیشتر از ۴۰ نفر نجات پیدا کردند

بعضی روایت‌های رسمی می‌گوید حداقل بین ۲۰ تا ۴۰ نفر از این آتش‌سوزی نجات پیدا کرده‌اند. عباس امینی مستندساز جوان آبادانی که مستندی درباره سینما رکس ساخته، اما در گفت‌وگویی ادعا کرده که تعداد آن‌هایی که نجات پیدا کرده‌اند خیلی بیشتر است. او می‌گوید من با تعداد زیادی از آن‌ها صحبت کرده‌ام، اما آن‌ها حاضر نیستند خودشان را معرفی کنند. چراکه، چون هر کسی زنده بیرون آمده بود، در مظان اتهام بود که حتماً دستی در قضیه داشته است، فضا خیلی متشنج بود.

"در این ماجرای دلخراش ۳۷۷ نفر از مردان، زنان و کودکان اهل آبادان زنده زنده در آتش سوختند"برای همین بیشتر آن‌ها ترجیح دادند سکوت کنند، برخی آنقدر ترسیده بودند که از ایران رفتند. خبرگزاری پارس (ایرنای کنونی) همان زمان در خبری درباره نجات‌یافتگان نوشت: «از هفتصد تماشاگر کوچک و بزرگ که در سالن سینما «رکس» آبادان سرگرم تماشای فیلم بودند، در جریان آتش‌سوزی، تنها یک صد نفر توانستند خود را از مهلکه نجات دهند و به بیرون فرار کنند و شش‌صد نفر دیگر در میان جهنمی از آتش سوختند که از این عده سیصد و هفتاد و هفت نفر جان خود را از دست دادند.»

هیچ کس از سینما زنده بیرون نیامد

خدری، اما این روایت را هم دروغ می‌داند. خدری گفت: «هیچ کس از سینما رکس زنده بیرون نیامد؛ فقط یک نفر نجات پیدا کرد که آن هم بچه‌اش گریه کرده بود و بیرون آمده بود.» او توضیح می‌دهد: «سینما رکس یک سینمای قدیمی بود که همان موقع ۶۰ سال سن داشت؛ دیوارهایش هم فقط یک ردیف آجر بود، اگر این‌ها هشیار بودند و حتی به دیوار لگد می‌زدند، دیوار می‌ریخت. با توجه به این‌که آدم در زمان خطر قدرتش بیشتر می‌شود. پس این‌ها هشیار نبوده‌اند.

من آنجا بودم هیچ صدایی به بیرون نمی‌آمد. اصلاً صدای مردم و این‌ها نمی‌آمد. بعد از این‌که من داخل رفتم همه روی صندلی‌هایشان سوخته بودند و صندلی‌های آهنی از بین رفته بودند.»

ساواک درب سینما را بسته بود؟

یکی از نکاتی که در پرونده سینما رکس همیشه جای سوال دارد داستان بسته بودن درب هاست. بعضی می‌گویند درب‌ها رو به داخل باز می‌شدند و فشار جمعیت باعث شده بود که نفراتی که جلو بودند نتوانند درب را باز کنند. سلیمی‌نمین، ولی بسته بودن درب را کار ساواک می‌داند.

"پایگاه خبری انصاف نیوز در گفت‌وگویی با یکی از شاهدان عینی این ماجرای تلخ بعد از ۴۲ سال ابعاد جدیدی از این ماجرا را منتشر کرده است"او در بخشی از مصاحبه خود با تسنیم گفته: «ساواک ۴ معتاد و موادفروشی که در کمیته مشترک ساواک و شهربانی از آنان پرونده داشتند، به کار گرفتند و معلوم نیست موادمخدری مصرف کرده بودند که پس از دستور ساواک به داخل سینما رفتند. این معتادان اطلاع نداشتند که قرار است درب‌ها بسته شود و خیالشان راحت بود که با شروع آتش‌سوزی به سرعت از سینما خارج خواهند شد. یکی از آن معتادان از راه پشت‌بامی سالن سینما توانست فرار کند. البته چند نفر اقدام به فرار از آن طریق کردند که الباقی سوختند و موفق نشدند.»

همه سرجای خودشان سوختند

خدری داستان بسته بودن درب‌های سینما را نه کار ساواک می‌داند و نه فشار مردم. او داستان را این‌گونه توضیح می‌دهد: «دری که گفته می‌شود یک درب آهنی نرده‌ای بود که از بیرون می‌شد داخل را دید.

سرهنگ بیات و سرهنگ امینی که الان در رسانه‌های خارجی درباره سینما رکس صحبت می‌کنند درب آهنی را با زنجیر بسته بودند و می‌گفتند می‌خواهیم عاملین را بگیریم؛ برای جلوگیری از در رفتن آن‌ها درب را بسته‌ایم. ولی یک نکته وجود دارد. کسی اصلاً پشت در نبود که گیر کرده باشد، اگر کسی پشت در می‌آمد مردم آن‌ها را می‌دیدند و کمکشان می‌کردند. اصلاً کسی نتوانسته بود به پایین برسد. همه سر جای خودشان سوختند.»

آتش‌نشانی دیر رسید

درباره دیر رسیدن آتش‌نشانی گزارش‌های زیادی وجود دارد.

"خدری متولد و بزرگ شده آبادان است و بنابراین شناخت خوبی درباره بسیاری از اشخاصی که نامشان در پرونده است، دارد"روزنامه اطلاعات در باره این موضوع در همان سال ۵۷ نوشت: «شاهدان عینی حادثه می‌گفتند: در این میان قصور دستگاه‌های آتش‌نشانی را نیز نباید نادیده گرفت. با آنکه چندین تلفن فوری به مراکز آتش‌نشانی شد و آن‌ها در جریان حریق قرار گرفتند، اما خیلی دیر خود را به محل رساندند و ضمناً اتومبیل‌های آتش‌نشانی فاقد تجهیزات لازم بود حتی یکی از ماشین‌ها آب نداشت. سرانجام فرماندار و سایر مقامات و اکیپ‌های امدادی به محل آمدند و کار حمل اجساد به خارج سینما و انتقال مجروحین به بیمارستان و کار‌های دیگر شروع شد.» خدری هم این موضوع را تأیید می‌کند و می‌گوید: «از دم آتش‌نشانی تا دم سینما رکس کلاً ۱۰ دقیقه پیاده‌راه است، ولی آتش‌نشانی دیر رسید. آتش‌نشانی که آمد آب نداشت. شیر‌های آتش‌نشانی هم رویشان را سیمان گرفته بودند.»

چرا صاحب سینما اعدام شد؟

نبودن آب برای خاموش کردن آتش یکی از اتهاماتی بود که «علی نادری» صاحب سینما به خاطر آن اعدام شده.

حجت‌الاسلام سید حسین موسوی تبریزی، رئیس دادگاه عاملان آتش‌سوزی سینما رکس در گفت‌وگوی خود با سایت تاریخ ایرانی گفته بود: «سینما رکس از ایمنی پایینی برخوردار بود و حتی راه فرار را با ظروف نوشابه بسته بودند. شهرداری از یک هفته پیش از آتش‌سوزی اخطار کرده بود که تانکر آتش‌نشانی خالی است، اما به این توصیه عمل نشده بود. شهرداری علیه مدیر سینما رکس شهادت داد که صاحب سینما رکس اخطارهایش را نادیده گرفته است.»

خدری درباره حرف‌های آقای موسوی می‌گوید: «کدام سینما مخزن اضطراری دارد؟ همین حالا هم سینما‌های تهران مخزن ندارند. اصلاً مالک آن مجموعه آنجا نبود؛ زمانی که شنیده بود این اتفاق افتاده خودش را رسانده بود به مجموعه، نه این‌که احضارش کنند؛ خودش آمده بود. این‌که چرا اعدام شد در پرده ابهام است.»

مواد آتش‌زا در سینما رکس

درباره ماده آتش‌زا اختلاف نظر‌هایی وجود دارد.

"خدری در این گفتگو همه روایت‌های رسمی از این حادثه را دروغ خواند و به موضوعی که تاکنون کسی به آن اشاره نکرده پرداخت و گفت: «افراد در سینما رکس قبل از آتش‌سوزی خفه شده بودند"گزارشی از شهربانی آن زمان وجود دارد که می‌گوید سه گالن بنزین در این آتش‌سوزی استفاده شده. اسنادی که ویکی‌لیکس سال‌ها بعد منتشر کرده می‌گوید این آتش‌سوزی بر اثر گازوئیل بوده. عباس سلیمی نمین در مصاحبه‌ای با مرکز اسناد انقلاب اسلامی می‌گوید ماده آتش‌زا بنزین هواپیما بوده است. خدری درباره این موضوع می‌گوید: «معلوم نیست این‌ها را با چه چیزی سوزانده‌اند؛ چرا که در حدود ۲۰دقیقه آن بدن‌ها آنطور سوخته بودند. بنزین و گازوئیل این‌طور نمی‌سوزاند.

ساختمان یک طوری سوخته بود که سقف سینما با آن ارتفاع هم سوخته بود؛ این کار بیست لیتر بنزین نیست.
در عکس‌هایی که من گرفتم مشخص است که حتی راه پله‌ها که بیرون از سینما هستند هم سوخته‌اند. این‌ها ماده آتش‌زا را حتی به دیوار‌ها هم پاشیده بودند که آتش به سقف رسیده بود.»

در دادگاهی که برگزار شد عامل این آتش‌سوزی‌ها را کسی به نام «حسین تکبعلی‌زاده» عنوان کردند؛ کسی که می‌گوید خودم کبریت را کشیدم و ساختمان را آتش زدم. این فرد در مصاحبه‌های مختلف از سوی اشخاص مختلف فرد متناقضی معرفی شده بود.

قصه تکبعلی‌زاده تخیلی است

خدری که تکبعلی‌زاده را از نزدیک می‌شناخته، درباره او می‌گوید: «حسین تکبعلی‌زاده» گفت من ۲۰ لیتر بنزین برداشتم بردم و کبریت زدم و سوزاندم. خب مگر می‌شود با ۲۰ لیتر بنزین سالن ۷۰۰ نفری را آتش زد. این آقای تکبعلی‌زاده را من می‌شناختم.

"عباس امینی مستندساز جوان آبادانی که مستندی درباره سینما رکس ساخته، اما در گفت‌وگویی ادعا کرده که تعداد آن‌هایی که نجات پیدا کرده‌اند خیلی بیشتر است"او یک آدم معتادی بود که ۱۰متر راه می‌رفت زمین می‌خورد.» تکبعلی‌زاده در اظهاراتش گفت من رفتم اول سینما سهیلا را آتش بزنم دیدم دوتا پاسبان دم در است؛ برگشتم رفتم سینما رکس؛ بلیت خریدم و رفتم داخل و آتش زدم. او ضمن نامعقول خواندن این روایت می‌گوید: «من همان موقع گفتم کدام عقلی قبول می‌کند که یک نفر با بیست لیتر بنزین برود داخل سینما؛ اولاً کنترل کننده بلیت کاری با او نداشته باشد. دوما برود داخل سینما بنزین را زمین بریزد؛ کبریت بزند؛ مردم هم با او کاری نداشته باشند؟ سوم آدم معتادی که ۱۰قدم نمی‌توانست راه برود می‌گوید ایستادم تا همه بسوزند و بعد بیرون آمدم. این قصه همین الان یک قصه تخیلی است. این را به یک بچه هم بگویید می‌خندد.»

چند سوال درباره سینما رکس

او درباره تحقیقات خود می‌گوید که سؤالات بی‌جوابی در پیگیری قضیه سینما رکس وجود دارد: «وقتی بعد از انقلاب سینما رکس را با خاک یکسان کردند به شبهه‌ها دامن زدند.

مگر نمی‌گویند شاه این کار را کرد؟ خب چرا این را تبدیل به موزه نکردند و آن را تبدیل به ساندویچ‌فروشی کردند. نکته دوم این‌که چرا این حادثه را بعد از دو سال از تقویم جمهوری اسلامی حذف کردند؛ و نکته بعدی هم این‌که می‌خواستند یادمان شهدای رکس را هم خراب کنند، ولی مردم آبادان نگذاشتند. این‌ها سوالاتی است که برای من پیش آمده است.»

همه چیز همچنان در هاله‌ای از ابهام است

او در انتها این حادثه را یک راز همیشگی عنوان کرده و گفت: «من از همان ۴۲ سال پیش در حال تحقیقم؛ اما هیچ نتیجه‌ای نگرفته‌ام. ۵ نفر از خانواده جعفر سازش که از خبرنگاران روزنامه کیهان بود در این آتش‌سوزی از بین رفتند. او خیلی پیگیر این موضوع بود.

"او می‌گوید من با تعداد زیادی از آن‌ها صحبت کرده‌ام، اما آن‌ها حاضر نیستند خودشان را معرفی کنند"حتی به خارج رفت. ولی او هم به من می‌گفت که همه چیز همچنان در هاله‌ای از ابهام است. دیگر هم نمی‌شود به نتیجه‌ای رسید. آدم‌هایی که می‌دانستند بعد از ۴۲ سال به رحمت خدا رفته‌اند. بعضی‌ها از ایران رفته‌اند.»

.

منابع خبر

اخبار مرتبط