تضعیف رسانه‌های ایرانی در لبنان، نفوذ رقبا را بیشتر می‌کند

تضعیف رسانه‌های ایرانی در لبنان، نفوذ رقبا را بیشتر می‌کند
خبرگزاری مهر
خبرگزاری مهر - ۱۹ تیر ۱۴۰۱



خبرگزاری مهر،

گروه فرهنگ و اندیشه_ فاطمه ترکاشوند: ارتباط فرهنگی با سایر ملت‌های جهان موضوعی است که از کشوری با سابقه فرهنگی و تاریخی چندهزارساله مانند ایران انتظار می‌رود. اما موانع بسیاری باعث شده تا ایران در مسیر با مشکلاتی مواجه باشد. با تمام این‌ها این ارتباط فرهنگی با برخی کشورها به علت نزدیکی تاریخی و سیاسی بیشتر میسر شده است.

در ادامه پرونده «دیپلماسی فرهنگی» به سراغ کشور مهم منطقه یعنی لبنان رفتیم تا راه‌های تقویت پیوند فرهنگی میان ملت را از مدیر سایت «لبنانیران» جست‌وجو کنیم. محمود علوی، مدیر این پایگاه فرهنگی-اجتماعی، در بیش از یک دهه زندگی در لبنان به شناختی مستقیم از دیدگاه یک فعال رسانه‌ای با این جامعه لبنان و موقعیت فرهنگی و رسانه‌ای ایران در افکار عمومی این کشور دست یافته است.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می خوانید.

* آقای علوی حرکت کلی ایران در مسیر برقراری ارتباط با سایر ملت‌ها را خصوصاً در حوزه جغرافیایی لبنان که محل تمرکز فعالیت رسانه‌ای شماست، چطور ارزیابی می‌کنید؟

ایران از ظرفیت زیادی برای گسترش روابطش با سایر کشورها برخوردار است. بنابراین دستاوردها را باید با ظرفیت‌های بالقوه سنجید.

"خبرگزاری مهر،گروه فرهنگ و اندیشه_ فاطمه ترکاشوند: ارتباط فرهنگی با سایر ملت‌های جهان موضوعی است که از کشوری با سابقه فرهنگی و تاریخی چندهزارساله مانند ایران انتظار می‌رود"با تمام این‌ها به نظر می‌رسد که ایران نتوانسته از تمام ظرفیت خودش استفاده کند. به هر حال ما با تمام ملت‌های مختلف منطقه، روابط دیرینه و پیوندهای مشترک قدیمی داریم که می‌تواند خیلی به ما در تعمیق ارتباطات در همه حوزه‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کمک کند. ولی متأسفانه در این زمینه کار جدی و پرظرفیت انجام نشده و می‌شود تصور کرد که می‌توانست خیلی خیلی بهتر باشد.

* بین کشورهایی متحد ایران که از حیث فرهنگی و سیاسی به ما نزدیکی بیشتری هم دارند، لبنان جایگاه ویژه‌ای دارد. بنابراین می‌توان انتظار داشت که دیپلماسی فرهنگی ما با لبنان قوی بوده باشد. سهم فرهنگ در ارتباط دیپلماتیک ایران با ملت لبنان چقدر است؟

پیوند دو ملت ایران و لبنان خیلی قدیمی است و قطعاً خوانندگان شما خبر دارند که علمای لبنان در دوره‌ای برای فرار از دست حکومت عثمانی به ایران آمدند و حکومت صفوی هم آنان را بسیار احترام کرد و موجب ارتقای رابطه دوطرفه شد.

ما علمای بزرگی را از لبنان داریم که به ایران آمدند و خدمات زیادی داشتند در حالی که خودشان از روستاهای لبنان آمده بودند. گفته می‌شود که در زمان شهید اول، هر روستا که آن زمان نام جبل عامل داشت، ۷۰ مجتهد داشت. البته فشار حکومت عثمانی بسیاری از آنان را کشت یا تبعید کرد. به‌هرحال پیوند ما بسیار قدیمی است.

پیش از انقلاب هم پیوند ما بسیار جدی بوده چون علمای زیادی خصوصاً امام موسی صدر در آن جا نقش‌آفرینی کردند و خیلی از انقلابیون ایران هم برای فرار از فشار ساواک و شاه، به لبنان می‌رفتند. در مدرسه‌ای که امام موسی صدر در جنوب لبنان در جبل عامل تأسیس کرده بود و شهید چمران مدیر آن بود، همه معلم‌ها و شاگردها، ایرانی‌هایی را به یاد می‌آورند که به آن جا رفته بودند و آن‌ها آن زمان نمی‌دانستند که ایرانی‌ها به علت فرار از دست ساواک به آن جا رفته‌اند و امام موسی صدر آنان را در قامت معلمی قرار داده بود تا بتواند کارهای اقامت‌شان را درست کند.

از همان زمان لبنانی‌ها با ایرانی‌ها آشنا بودند و دو ملت با هم تبادل فرهنگی داشتند.

"به هر حال ما با تمام ملت‌های مختلف منطقه، روابط دیرینه و پیوندهای مشترک قدیمی داریم که می‌تواند خیلی به ما در تعمیق ارتباطات در همه حوزه‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کمک کند"بعد از انقلاب خیلی این رابطه بیشتر شد و به مرور شکل ارتباط سیاسی و بعد هم امنیتی و نظامی، توسعه بیشتری پیدا کرد اما به همان نسبت تبادل فرهنگی‌مان رشد پیدا نکرد.

مقدار زیادی از این رابطه فرهنگی محصول الگوگیری طبیعی شیعیان لبنان از ایران بود که باید اذعان کنیم محصول برنامه‌ریزی و تدابیر ما نبوده بلکه خودشان الگو گرفته‌اند و انقلاب ما آنقدر بزرگ و اثرگذار بود که خودش طبیعتاً باعث شد شیعیان لبنان از ما الگو بگیرند. شاید مسئولین فرهنگی کشور و حتی خود حضرت امام هم برای ایران برنامه‌ریزی نکرده بودند اما آن اخلاصی که امام و مردم داشتند، چنین برکتی را ایجاد کرد به نحوی که اگر کشوری می‌خواست چنین برنامه‌ریزی‌ای برای اثرگذاری داشته باشد، باید صد سال وقت می‌گذاشت و کار می‌کرد.

انقلاب ایران آن قدر در لبنان تأثیرگذار بود که شخصاً از مردم لبنان شنیدم که می‌گفتند ما قبل از انقلاب ایران حتی سنی‌هایمان هم خیلی حجاب نداشتند؛ اهل سنتی که ظاهراً نباید چندان از ایران الگو بگیرند اما حتی آنان هم از انقلاب ایران تأثیر گرفتند. اساساً حرکت‌های اسلامی بعد از انقلاب اسلامی ایران در لبنان قوت و شدت گرفت و حرکت‌های چپی کمونیستی بسیار ضعیف شد چرا که دیدند در ایران، اسلام توانسته است قدرتی مانند شاه را سرنگون کند.

* اما با تمام این‌ها بخش برنامه‌ریزی‌شده دیپلماسی فرهنگی میان ایران و لبنان، بعد از انقلاب رشد کمتری در مقایسه با انتظارات داشته است؟

بله به اندازه شاخه‌های سیاسی و نظامی، رشد نداشته است. البته ارتباط اقتصادی هم همین طور بوده است. یعنی ما نتوانسته‌ایم از این رابطه بهره‌وری اقتصادی داشته باشیم.

ما در هیچ کشوری مانند لبنان، چنین متحدان قدرتمندی در دولت نداشته‌ایم که علناً هم‌سو با سیاست‌های ما باشند اما در عین حال از این رابطه در مقایسه با آمریکا و عربستان سود اقتصادی نبرده‌ایم و با تمام این‌ها دولت لبنان، معاملات اقتصادی دوجانبه با ایران را باوجود این هم‌سویی نپذیرفته است. به نظر می‌رسد که در این زمینه توفیق زیادی نداشته‌ایم.

* تصویر ما ایرانی‌ها از جامعه لبنان، یک جامعه چندقومیتی و چندمذهبی است و قدرت هم میان آنان به سرعت دست به دست می‌شود. این دست‌به‌دست شدن قدرت ممکن است یکی از موانع ما برای ارتباط مؤثر فرهنگی با لبنان بوده باشد؟

این چندمذهبی و چندقومیتی بودن و این که دسته‌ها و جناح‌های زیادی در لبنان وجود دارد، می‌تواند یکی از دلایل این ضعف باشد. چنین ویژگی‌ای در عراق هم وجود دارد و طبیعتاً باعث می‌شود ما به آن اندازه که می‌توانیم از ارتباط با کشورهای دیگری که سیاست خارجی واحد و روشنی دارند بهره ببریم، در ارتباط با این کشورها موفق نباشیم.

اما بگذارید نکات ریزتری را بگویم. اغلب اوقات حزب‌الله می‌گوید که ما در کار دولت مداخله نمی‌کنیم و اگر مثلاً لوله‌ای جایی ترکیده باشد، وظیفه دولت است که آن را درست کند.

"ما علمای بزرگی را از لبنان داریم که به ایران آمدند و خدمات زیادی داشتند در حالی که خودشان از روستاهای لبنان آمده بودند"اما گاهی هم می‌آید همین کار را انجام می‌دهد! خب چه شد؟ آیا حزب‌الله قدرت و اختیار نداشت؟ چرا داشت اما فقط وقتی از آن استفاده می‌کند که دولت در ترمیم مشکلات ناکارآمد عمل کرده باشد.

بنابراین جاهایی هست که وارد می‌شوند و فشار می‌آورند و جاهایی به این برآورد نمی‌رسند که ورودشان در زمینه‌های فرهنگی و اقتصادی مثبت است. در قضیه اخیر گازوئیل لبنان، دولت آن قدر دست‌دست کرد و منتظر چراغ سبز آمریکا و سیاسیون وابسته به آمریکا برای واردات ماند که حزب‌الله وارد شد و گفت شما شمشیر را روی گلوی مردم گذاشته‌اید، بنابراین ما خودمان گازوئیل را وارد می‌کنیم و کسی هم نمی‌تواند جلویمان را بگیرد. آمریکا و اسرائیل هم حق دخالت ندارد چون آن کشتی خاک لبنان است و کسی هم نهایتاً جرئت نکرد کارشکنی کند.

بنابراین حزب‌الله می‌تواند وارد شود و مؤثر باشد اما ما نتوانسته‌ایم از این پتانسیل در حوزه‌های فرهنگی به قدر کافی بهره‌برداری کنیم و در جامعه لبنان مؤثر باشیم.

* چه تصویری از حاکمیت ایران در جامعه لبنان و افکار عمومی آن وجود دارد؟ آیا جایی هست که نیاز باشد آن تصویر را تغییر دهیم؟

خوشبختانه من با گروه‌های مختلفی از دسته‌جات غیرهم‌سو با ایران از جامعه لبنان در ارتباط هستم و مصاحبه داشته‌ام، کسانی که هیچ نسبتی با سیاست ایران ندارند یا کاملاً مخالف و ضد ما هستند. باید بگویم قریب به اتفاق آنان، ایران را به عنوان کشوری بزرگ و قدرتمند و با دیرینه فرهنگی زیاد می‌شناسند و قبول دارند و این تصویر را هم دوست دارند.

مثلاً یکی از وزرای قدیمی و مسیحی لبنان هست که از حزب قوات لبنانیه محسوب می‌شود، قبل از انقلاب هم سفرهایی به ایران داشته و بعد از انقلاب هم به خاطر برخی سروده‌هایش در وصف امیرالمومنین (ع) به ایران دعوت شده است. اما به هر حال کاملاً مخالف با سیاست‌های ایران و خط حزب‌الله است و می‌گوید چرا ایران دخالت می‌کند و توجیه هم نشده‌اند که ایران اصلاً در سیاست‌های داخلی لبنان دخالت نمی‌کند.

یعنی ما در زمینه توجیه افکار عمومی لبنان در دسته‌های غیرهم‌سو با خودمان، موفق نبوده‌ایم و در زمینه توجیه افکار عمومی لبنان لااقل نسبت به سیاست‌های خودمان در قبال آنان نتوانسته‌ایم مؤثر باشیم.

مثلاً رسانه‌های ما به عنوان جبهه مقابل برایشان تعریف می‌شود.

* این نگاه در گروه‌های هم‌سو با ایران و شیعیان هم دامنه دارد؟

نه این طور نیست. به علت همان چنددستگی جامعه لبنان، انگار نوعی معادله چندمجهولی است. ما هم فاکتور مؤثر دین را داریم و هم فاکتور مؤثر حزب سیاسی را؛ یعنی مثلاً بعضی از احزاب مسیحی هستند که با ما خوبند و برخی دیگر با ما خوب نیستند. این باعث می‌شود که هواداران آن احزاب فارغ از دین‌شان، با ما خوب یا بد باشند. حتی این نکته هم مهم است وقتی سیاست دولت تغییر می‌کند نگاه این احزاب هم در واکنش به آن، در نسبت با ایران تغییر می‌کند.

به همین خاطر است که می‌بینید یک حزبی در دوره‌ای به حزب‌الله نزدیک می‌شود و با ایران هم دوست می‌شود اما در دوره‌ای دیگر، این طور نیست.

"گفته می‌شود که در زمان شهید اول، هر روستا که آن زمان نام جبل عامل داشت، ۷۰ مجتهد داشت"در اهل سنت هم همین طور؛ برخی احزاب‌شان با ایران هم‌سو هستند و برخی دیگر نه؛ اما در میان شیعیان بسیار بسیار اندکند افرادی که با ایران مخالف باشند. انتخابات هم نشان داده است که میزان رأی و اقبال به این افراد در جامعه لبنان چقدر ناچیز است.

* بستر این بد یا خوب شدن و نزدیک و دور شدن احزاب و افراد به ایران را، بیشتر سیاست تعریف می‌کند یا فرهنگ هم در آن مؤثر است؟

سیاست، آن را تعریف می‌کند.

* اساساً افکار عمومی لبنان، تصویرش از ایران را از کدام دریچه‌ها دریافت می‌کند؟ رسانه‌های هم‌سو با ایران یا رسانه‌های خنثی یا ضد ایران؟ اصلاً ایران در لبنان، رسانه اثرگذاری دارد؟

متأسفانه رسانه‌های ما در لبنان مدتی است که تعدادشان خیلی کم شده خصوصاً در یکی دو سال اخیر که بعضی از دفاتر بسته شده است. خیلی از دفاتر ایرنا در کل دنیا بسته شد اما در لبنان چون ویژه‌تر بود بسته نشد اما باز هم فعالیتش بسیار کاهش پیدا کرده است. به همین صورت واحد مرکزی خبر. در این زمینه به خاطر فشارهای سیاسی و شاید بیش از آن، فشارهای اقتصادی و تحریم‌ها و مشکلات مالی خودمان عقب‌نشینی زیادی داشته‌ایم.

* آن زمان که رسانه‌هایمان بیشتر و فعال‌تر بودند در لبنان، جریان‌ساز بودیم و مردم ایران را از دریچه رسانه‌های خودمان می‌شناختند؟

هیچ وقت رسانه‌هایمان، جریان‌ساز نبوده‌اند و آن بخشی از افکار عمومی هم که ایران را دوست دارد بیشتر در میان شیعیان هستند، از شبکه‌های خودشان مثل المنار، ما را دنبال می‌کنند.

اهل سنت یا مسیحی‌ها هم از روزنامه‌ها و مجلاتی که یا با ایران خوب هستند یا نگاه میانه‌ای دارند یا تلاش می‌کنند سوگیری خاصی نداشته باشند، دنبال می‌کنند.

* این رسانه‌هایی که در میدان ایران قرار می‌گیرند و نزدیک‌تر یا میانه هستند در جامعه لبنان، جریان‌سازترند یا رسانه‌هایی که روایت‌های مخالف ایران را بیشتر بازتاب می‌دهند و پررنگ می‌کنند؟

آن مقداری که من به نظرم می‌رسد این طور است که ما جریان‌ساز نیستیم. حتی رسانه‌های خود حزب‌الله هم برای کل جامعه لبنان جریان‌ساز محسوب نمی‌شود. وقتی یک انسان عادی مسیحی یا سنی که خیلی کاری هم با مسائل سیاسی ندارد، می‌خواهد یک شبکه‌ای را انتخاب و تماشا کند، بیشتر به سراغ شبکه‌های خودشان و برنامه‌های سرگرمی می‌رود و با میانه‌ای ندارند.

این شبکه از عربستان پول گرفته و اسناد آن هم آشکار شده که میلیون‌ها دلار دریافت کرده است. آن وقت می‌بینیم چقدر راحت برای آنان تبلیغ می‌کند و علیه ما برنامه می‌سازد. بنابراین چنین شبکه‌هایی جریان‌سازتر هستند و برنامه‌هایشان در کل جهان عرب دیده می‌شود و مسابقه‌ها و برنامه‌های سرگرمی‌شان پربازدید است.

"به نظر می‌رسد که در این زمینه توفیق زیادی نداشته‌ایم.* تصویر ما ایرانی‌ها از جامعه لبنان، یک جامعه چندقومیتی و چندمذهبی است و قدرت هم میان آنان به سرعت دست به دست می‌شود"البته خیلی هم کثیف و ضدفرهنگی هستندالبته ما هم شبکه غیرخبری و غیرسیاسی در آن جا نداشته‌ایم. شاید الکوثر مقداری در این زمینه‌ها تلاش‌هایی کرده باشد اما چقدر بیننده دارد؟ حتی خود شیعیان هم چندان بیننده این شبکه نیستند. از آن طرف اما الجدید یا MTV را می‌بینید و مبالغی که خرج‌شان می‌شود که وحشتناک است! فقط استودیویی که MTV دارد آن اوایلی که ساخته شد در خاورمیانه، تک بود.

خب این شبکه از عربستان پول گرفته و اسناد آن هم آشکار شده که میلیون‌ها دلار دریافت کرده است. آن وقت می‌بینیم چقدر راحت برای آنان تبلیغ می‌کند و علیه ما برنامه می‌سازد. بنابراین چنین شبکه‌هایی جریان‌سازتر هستند و برنامه‌هایشان در کل جهان عرب دیده می‌شود و مسابقه‌ها و برنامه‌های سرگرمی‌شان پربازدید است.

البته خیلی هم کثیف و ضدفرهنگی هستند.

* متقابلاً شناخت افکار عمومی ایران از لبنان را چقدر نزدیک به واقع می‌دانید؟

به نظرم خیلی ضعیف است. در این زمینه هر قدر هم تلاش می‌کنیم چون رسانه مطرحی نیستیم نمی‌توانیم بین کل مردم تأثیرگذار باشیم. در ایران یک عده‌ای هستند که به لبنان اهمیت می‌دهند که بیشتر هم به خاطر جریان مقاومت است. عده‌ای دیگر هم به خاطر زیبایی لبنان و خواننده‌ها و مسائلی از این دست است که بیشترشان هم علاقه چندانی یا شناختی از حزب‌الله ندارند.

این دسته افراد خاکستری که از رسانه‌های خارجی تغذیه می‌شوند لبنان را جایی می‌بینند که ایران در آن دخالت و آن را خراب کرده است و دارد به گروهی پول می‌دهد تا کشور آن‌ها را خراب کند. این‌ها خیلی راحت دروغ‌ها و شایعات از شبکه‌های مختلف را می‌پذیرند و باور و منتشر کرده و یک‌کلاغ‌چهل کلاغ می‌کنند.

* در این رابطه دوطرفه که اختلالاتی در آن مشاهده می‌شود فکر می‌کنید کجا بهتر است تا وارد شویم و این تصویر دوسویه را ترمیم و به واقع نزدیک‌تر کنیم؟ اصلاً این رابطه در زمینه‌های فرهنگی قابل ترمیم است یا بخش سیاسی باید آن را هدایت کند؟

قطعاً فرهنگ نقش زیادتری در اصلاح این وضع دارد؛ حتی در اصلاح وضع سیاسی و اقتصادی ایران، سهم فرهنگ بیشتر است.

"اغلب اوقات حزب‌الله می‌گوید که ما در کار دولت مداخله نمی‌کنیم و اگر مثلاً لوله‌ای جایی ترکیده باشد، وظیفه دولت است که آن را درست کند"طی این سال‌ها که لبنانی‌ها با ایران به علت نقش آن در جنگ سوریه و مقابله با داعش و کمک‌هایش بیشتر آشنا شده‌اند و حتی مسیحیان بیشتری به ایران متمایل شده‌اند و به خاطر وضع اقتصادی، ایرانی‌های بیشتری به آن جا رفته‌اند، طبیعتاً حالا بیشتر با محصولات ما آشنا شده‌اند و بیشتر دوست دارند از ما بخرند.

یعنی اگر بخش فرهنگی خوب عمل کند ما در سایر بخش‌ها هم خیلی راحت‌تر جلو می‌افتیم. مثلاً در بخش تبادل دانشجو هر قدر بیشتر جلو برویم تبادل فرهنگی‌مان هم بیشتر می‌شود و نگاه درست‌تری نسبت به ما پیدا می‌کنند و تصویر ما هم از آنان درست‌تر می‌شود.

* تبادل دانشجو چیست؟

البته ایران و لبنان، قرارداد تبادل دانشجو و استاد دارند اما خیلی کم اجرا می‌شود یا شاید طبق خود قرارداد، این تعداد کم باشد. اما در هر حال تعداد دانشجویان لبنانی در ایران بیشتر است تا دانشجویان ایرانی در لبنان. این خیلی موضوع مهمی است. این دانشجوها بعداً در کشور خودشان، سفیران ما خواهند بود.

من می‌دیدم دانشجوی لبنانی فارغ‌التحصیل ایران، دکتر دندانپزشک بود و فارسی را به بلاغت و فصاحت صحبت می‌کرد و بسیار درست و منطقی از ایران دفاع می‌کرد چون واقعیت‌ها را دیده بود و می‌دانستمثلاً من می‌دیدم دانشجوی لبنانی فارغ‌التحصیل ایران، دکتر دندانپزشک بود و فارسی را به بلاغت و فصاحت صحبت می‌کرد و بسیار درست و منطقی از ایران دفاع می‌کرد چون واقعیت‌ها را دیده بود و می‌دانست.

برای خود من جالب بود که می‌گفت در لبنان وقتی فارغ‌التحصیلان دندان‌پزشکی دور هم می‌نشینیم دانشجویان فارغ‌التحصیل دانشگاه ملی لبنان از همه سر هستند و کسی نمی‌تواند جلوی آن‌ها حرف بزند، می‌گفت ما تنها کسانی هستیم که می‌توانیم جلوی آن‌ها حرف بزنیم و آن‌ها هم می‌پذیرند و احترام می‌گذارند.

این نشان می‌دهد که سطح علمی دانشگاه ما چقدر بالاست که وقتی فارغ‌التحصیل دانشگاه ما به آن جا می‌رود می‌تواند حرفی برای گفتن داشته باشد. این‌ها خیلی تأثیرگذار است. وقتی یک فرد تأثیرگذار و تحصیل‌کرده، جایی از ایران حرف می‌زند، طبیعتاً خیلی نفوذ بیشتری دارد تا این که ما رسانه‌ای داشته باشیم که یک خبرنگار در آن از ایران چیزی بگوید.

در این مورد آن فرد لبنانی دارد یک هم‌وطن خودش را می‌بیند که نه تنها سطح علمی بالایی دارد بلکه در دفاع از ایران یا بازگویی واقعیت‌های ایران حرف برای گفتن دارد.

* مقداری از سایت «لیبانیران» برایمان بگویید. در سایت شما یک بخش «پربیننده‌ترین» وجود دارد که بیشتر مطالب پربیننده آن هم اتفاقاً در زمینه فرهنگی هستند. چیزهایی مثل ازدواج یا حتی زعتر که نشان می‌دهد ظرفیت فرهنگی برای کنجکاوی دوطرفه زیاد است.

"مثلاً رسانه‌های ما به عنوان جبهه مقابل برایشان تعریف می‌شود.* این نگاه در گروه‌های هم‌سو با ایران و شیعیان هم دامنه دارد؟نه این طور نیست"خودتان این مسئله را چطور می‌بینید؟ این جست‌وجوگری فرهنگی به چه معناست؟

۱۲ سال پیش که من به لبنان رفتم و ۱۱ سال آن جا ساکن بودم، از همان سال اول شروع کردم به وبلاگ‌نویسی که در ابتدا بیشتر هم خاطرات روزانه و مربوط بود به چیزهایی که می‌دیدم. بعد از آن که جنگ سوریه آغاز شد، مطالب تحلیلی از اخبار لبنان و سوریه را هم پوشش می‌دادم و هر چیزی که به نظرم جالب می‌آمد. بیشتر هم به مسائل فرهنگی و اجتماعی توجه داشتم. چیزهایی مثل آداب و رسوم مردم و رفتارها و تفاوت‌ها و شباهت‌هایشان با ما.

مقداری از این کنجکاوی هم به این برمی‌گشت که وقتی ایران بودم یک هم‌کلاسی لبنانی داشتم که برایش همیشه رفتارهای ما جالب بود و هر چیزی می‌دید به من می‌گفت تفاوت‌ها یا شباهت‌های فرهنگی‌مان چیست. این باعث شده بود که نگاه من به تفاوت‌های فرهنگی تیز شود.

در این سال‌ها همین را ادامه دادم.

ما خودمان را رسانه خبری نمی‌دانیم و به جایی هم وصل نیستیم. از همان اول یک وبلاگ ساده بود تا بعد که از جیب‌مان پولی گذاشتیم و دامنه و آدرس خریدیم و تبدیل به سایت شد. این سایت همیشه مستقل بوده و حتی در دوره‌ای هم که با رایزن فرهنگی‌مان در لبنان آشنا درآمدیم هیچ رابطه سازمانی‌ای برای سایت شکل نگرفت و خود ایشان تا مدت‌ها و بسیاری دیگر از ایرانی‌ها خبر نداشتند که این سایت متعلق به بنده است.

* تاکنون اتفاق افتاده که روایت زاویه‌داری با روایت رسمی داخلی ایران منتشر کنید و برایتان دردسرساز شود؟

تا الان چنین اتفاقی نیفتاده است. حتی وقت‌هایی که روایت زاویه‌داری داشته‌ایم چنین اتفاقی نیفتاده است. البته غالباً این طور نیست چون ما به کشور خودمان تعلق خاطر داریم و این طور نیست که فکر کنیم روایت‌های زاویه‌دار، درست‌تر هستند.

"ما هم فاکتور مؤثر دین را داریم و هم فاکتور مؤثر حزب سیاسی را؛ یعنی مثلاً بعضی از احزاب مسیحی هستند که با ما خوبند و برخی دیگر با ما خوب نیستند"سایت «لیبانیران» روایت خودش را می‌گوید. ممکن است خبری را در ایران نگویند اما ما در آن جا بدانیم و بگوییم. اتفاقاً بیشتر هم اخبار ما در لبنان دردسرساز شده است. البته نه خیلی دردسر بزرگ؛

مثلاً زمانی که رهبری یک جراحی داشتند و یکی از فرماندهان حزب‌الله گفت ما این جا این مقدار پول را جمع کرده‌ایم تا برای ایشان نذر کنیم و گوسفند قربانی کنیم، ما این خبر را بازتاب دادیم. ظاهراً روزهای بعد آن، یکی از فرماندهان سپاه به آن فرمانده حزب‌الله گفته بوده که شما چینین کرده‌اید و او هم با تعجب پرسیده که شما از کجا می‌دانید و خلاصه از آن طرف به ما گفتند که این‌ها را نگویید.

(می‌خندد)

* سایت‌تان نسخه عربی ندارد؟

اوایل نسخه عربی و انگلیسی هم داشت اما به هر حال ما توان محدودی از نظر مالی و زمانی داریم چه خودم و چه دوستانی که بعداً اضافه شدند، آن قدری زمان و بودجه نداشتیم که بتوانیم آن بخش‌ها را هم ادامه دهیم. به همین خاطر صفحات انگلیسی و عربی تعطیل شد.

* کالاهای فرهنگی محبوب در میان لبنانی‌ها تا چه اندازه متأثر از دشمنان ما و محور مقاومت یعنی اسرائیل و آمریکاست؟

درمورد اسرائیل که غالب لبنانی‌ها با آن دشمن هستند و قانونی رسمی لبنان این است که حق تعامل با اسرائیل وجود ندارد و اگر کسی تعامل کند دستگیر و محاکمه می‌شود. البته پیش آمده است که بعضی از خبرنگاران یا افرادی که در خط آمریکا باشند، حمایت‌هایی از اسرائیل داشته باشند اما اغلب گیر می‌افتند و دادگاهی و اعمال قانون می‌شوند.

هنوز هم راحت می‌گویند که باید مشکل‌مان را با اسرائیل حل کنیم و این دعواها منشأش ایران است و چنین زوایه‌دیدی دارند. اما این‌ها خیلی کم هستند و اسرائیل در لبنان، هیچ نفوذ فرهنگی ندارد و نمی‌تواند داشته باشداسرائیل در لبنان منفور است و این موضوع ارتباطی هم با نگاه‌شان به ایران ندارد. یعنی اگر با ایران هم بد باشند باز هم به این معنی نیست که با اسرائیل خوب هستند.

"در اهل سنت هم همین طور؛ برخی احزاب‌شان با ایران هم‌سو هستند و برخی دیگر نه؛ اما در میان شیعیان بسیار بسیار اندکند افرادی که با ایران مخالف باشند"این جور نیست که کسی از جریان المستقبل یا قوات لبنانیه باشد و با ایران بد باشد، لزوماً با اسرائیل نسبت مثبتی داشته باشد.

فقط عده کمی از مسیحیان تندرو که یک سویه‌های نژادپرستانه در جنس مسیحیت خودشان دارند و حتی بقیه مسیحیان را هم قبول ندارند، هستند که چون از قبل با اسرائیل هم‌پیمان بوده‌اند هنوز هم راحت می‌گویند که باید مشکل‌مان را با اسرائیل حل کنیم و این دعواها منشأش ایران است و چنین زوایه‌دیدی دارند. اما این‌ها خیلی کم هستند و اسرائیل در لبنان، هیچ نفوذ فرهنگی ندارد و نمی‌تواند داشته باشد.

* آمریکا چطور؟

آمریکا بله. نفوذ زیادی دارد.

* از ایران قوی‌تر است؟

از لحاظ بودجه که خیلی قوی‌تر است و از لحاظ فعالیت کردن و برنامه‌ریزی و کار انجام دادن هم خیلی قوی‌ترند. آمریکا خیلی پول خرج می‌کند و تلاش زیادی هم می‌کند.

مطرح‌ترین دانشگاه لبنان یک دانشگاه آمریکایی است. یکی از بهترین بیمارستان‌های لبنان هم متعلق به آمریکایی‌ها و همین دانشگاه است* این نفوذ را بیشتر در کدام شاخه‌های فرهنگی توسعه می‌دهد؟ کالاهای فرهنگی یا رسانه‌ها یا فیلم و کتاب و…؟

در همه آن‌ها فعال هستند.

مطرح‌ترین دانشگاه لبنان یک دانشگاه آمریکایی است. یکی از بهترین بیمارستان‌های لبنان هم متعلق به آمریکایی‌ها و همین دانشگاه است. فرانسه هم بیمارستان دارد.

* ایران بیمارستان ندارد؟

چرا ایران هم بیمارستان رسول اعظم و بیمارستان شیخ راغب حرب را دارد و یک بیمارستان هم در بعلبک دارد.

* دانشگاه چطور؟

ما دانشگاه‌های خودمان را داریم. مثلاً دانشگاه آزاد را داشتیم که البته وزارت علوم لبنان مدرک آن را قبول نداشت و مدرکش را دانشگاه آزاد خود ایران صادر می‌کرد و آن جا معادل می‌شد. ولی حزب‌الله چند سالی است یک دانشگاه المعارف را دایر کرده است.

"خیلی از دفاتر ایرنا در کل دنیا بسته شد اما در لبنان چون ویژه‌تر بود بسته نشد اما باز هم فعالیتش بسیار کاهش پیدا کرده است"قبل از آن هم یک دانشگاه به نام اسلامیه وجود داشت که زیر نظر مجلس اعلای شیعیان بود و امام موسی صدر همان زمان، مجوزش را گرفته بود اما بعد از ایشان تأسیس شد.

یک نکته را هم شاید مفید باشد این جا بگویم.

شهید رکن‌آبادی، سفیر ما در لبنان در همه زمینه‌ها در لبنان فعال بود. خصوصاً در زمینه‌های فرهنگی و رسانه‌ای. ایشان خیلی وقت‌ها رسانه‌های مختلف را دعوت می‌کرد و یک کنفرانس خبری یا شاید بهتر باشد بگویم یک نشست صمیمانه و گرم را ترتیب می‌داد و به سوالات خبرنگاران جواب می‌داد.

یک جور دورهمی بود که طبیعتاً وقتی خبرنگاران را از هر رسانه‌ای دعوت کنی تا دیدار نزدیک اتفاق بیفتد، احترام بگذارید، سوالش را گوش کنید و جوابش را بدهید خیلی تأثیرگذار است. ما بعد از ایشان دیگر چنین چیزی ندیدیم در حالی که واقعاً مؤثر بود.

از آن طرف می‌بینیم ترکیه دارد در لبنان، فعالیت می‌کند از مرکز آموزش زبان گرفته تا هر نوع فعالیت فرهنگی مثل چاپ کتاب تا سریال‌هایشان که از شبکه‌های خود ترکیه، پخش می‌شود و خیلی هم پرطرفدار استشهید رکن‌آبادی عربی لبنانی را هم خیلی خوب صحبت می‌کرد چون خودش هم آن جا درس خوانده بود و مردمش را می‌شناخت و بسیار تأثیر داشت و در دل مردم نفوذ کرده بود.

از آن طرف می‌بینیم ترکیه دارد در لبنان، فعالیت می‌کند از مرکز آموزش زبان گرفته تا هر نوع فعالیت فرهنگی مثل چاپ کتاب تا سریال‌هایشان که از شبکه‌های خود ترکیه، پخش می‌شود و خیلی هم پرطرفدار است. چندسالی است در جنگ سوریه تلاش دارند از اهل سنت لبنان یارگیری کنند و این کار را هم انجام داده‌اند و حتی در سیاسیون متحدانی برای خودشان دست‌وپا کرده‌اند.

مثلاً از حزب المستقبل، برادر سعد حریری هم الان هم‌سو با ترکیه است و از آن جا حمایت می‌شود.

* درمجموع نفوذ فرهنگی ایران را در لبنان در وضعیت رضایت‌بخشی می‌بینید؟

نفوذ ایران به شدت بالاست اما محصول کار خودمان نیست بلکه محصول فعالیت حزب‌الله و مقاومت است. البته ایران نشان داده همراه با همه مردم لبنان است و حزب‌الله و غیر آن برایش تفاوتی ندارد خصوصاً در این دوره‌ای که دوره عسرت بوده است. در همین ماجرای گازوئیل، گازوئیل وارداتی میان همه گروه‌های مردم، خانه‌های سالمندان، مهدکودک‌ها و همه جا توزیع شد و چقدر همه خوشحال شدند و تشکر کردند. این کارها هم خیلی مؤثر است.

منابع خبر

اخبار مرتبط

آفتاب - ۲۶ فروردین ۱۳۹۹
خبر آنلاین - ۲۰ مهر ۱۴۰۰
ایسنا - ۳۱ شهریور ۱۴۰۰
ایسنا - ۱۲ فروردین ۱۴۰۰