یک استان و این همه درد

یک استان و این همه درد
آفتاب
آفتاب - ۱۵ شهریور ۱۳۹۹

آفتاب‌‌نیوز :

استان سیستان و بلوچستان را باید کلکسیون فقر و محرومیت دانست. این استان به طرز باورنکردنی هر آنچه را به عنوان مشکل می‌توان تصور کرد در خود جای داده است. اگر از قهر طبیعت که شامل خشکسالی، سیل، بادهای ۱۲۰روزه سیستان و هجوم شن‌های روان بر سر و چشم مردم و.... بگذریم، ناکارآمدی و سوءمدیریت این استان را در سرلیست استان‌های محروم کشور قرار داده است، به نحوی که قصه تلخ مردمانش مدام تیتر رسانه‌ها می‌شود. از هزارویک داستان محرومیت مردمان این استان، قصه تلخ غرق شدن زنان و کودکان آنان به‌خاطر نبود آب و گاز تراژدی تلخی است که پایانی ندارد.

کمبود آب و گاز بلای جان زنان و کودکان سیستان

هنوز چشمان بسته و چهره بی‌جان زینب پورغلامی کودک ۸ساله سیستانی که برای شستن ظرف لب رودخانه رفته بود و در رودخانه غرق شد از خاطر مردم محو نشده بود که این بار غرق شدن یک دختر نوجوان ۱۲ساله به اسم مریم و زنی ۳۵ساله به نام زرخاتون که برای جمع‌آوری هیزم به حاشیه رودخانه رفته بودند، خبرساز شد.

مریم به همراه زن‌عموی خود برای جمع‌آوری هیزم به حاشیه رودخانه رفته بود تا در نبود گازشهری برای پخت و پز هیزم جمع‌آوری کنند، اما در رودخانه کاجو غرق شدند.

"این استان به طرز باورنکردنی هر آنچه را به عنوان مشکل می‌توان تصور کرد در خود جای داده است"اجساد این دو تن بعد از چند روز، توسط مردم منطقه با بستن آب سد و خاک‌ریزی در مسیر آب رودخانه کشف شد. اکنون به غیر از خانواده مریم که داغدار دختر نوجوان خود هستند، ۵ فرزند زرخاتون نیز برای همیشه فقط به خاطر مقداری هیزم مادرشان را از دست داده و حسرت و اندوهی‌تمام نشدنی را تا آخر عمر با خود دارند. بی‌شک اگر امکانات استفاده از گاز در این منطقه مهیا بود، آنان اجاق خانه را به گونه دیگری روشن و گرم نگه می‌داشتند نه به دنبال جمع‌آوری هیزم جانشان را نیز از دست بدهند.

اگر چه جنس غم خانواده زینب با خانواده زرخاتون و مریم یکی است و غم از دست دادن احساس مشترک آنهاست؛ اما ریشه داغی که بر تن آنها نشسته فرق می‌کند. کمبود آب زینب را طعمه رودخانه کرد، اما ریشه آنچه خانواده مریم و زرخاتون را داغدار کرد، نبود گاز شهری است.

قصه دراز کمبود گاز در سیستان و بلوچستان

داستان کمبود گاز مانند کمبود آب در استان سیستان و بلوچستان قصه درازی دارد. این استان ۱۱.۴درصد از مساحت کل کشور را به خود اختصاص داده است و ۲میلیون و ۷۷۰هزار نفر جمعیت دارد و بیش از ۳۴۱هزار خانوار شهری و حدود ۳۶۳هزار خانوار روستایی را در ۴۷شهر و ۱۰هزار و ۱۴روستا جای داده است.

اما با این حال گازرسانی به این استان از سال ۱۳۸۹ با ورود گاز به شهرستان ایرانشهر آغاز شد و حتی گازرسانی به زاهدان که مرکز این استان است، از سال ۹۵ آغاز شده و اکنون کمتر از ۵۰هزار خانوار در استان سیستان و بلوچستان از نعمت گاز طبیعی برخوردارند. جالب است که از ۴۷ شهر و ۱۰ هزار روستای این استان فقط ۵ شهر و ۷روستا از نعمت گاز برخوردار هستند. اگر این آمار را با سایر شهر و روستاها مقایسه کنیم، هم از لحاظ زمان گازرسانی و هم تعداد شهر و روستاهای دارای نعمت گاز به اختلاف فاحش و عجیبی دست پیدا می‌کنیم. اختلافی که فقط می‌تواند تبعیض و نابرابری را نشان بدهد. به دلیل همین تبعیض‌ها است که هنوز زنان در ‎سیستان و بلوچستان یا باید کپسول گاز روی سر حمل کنند ‏یا مجبورند برای یافتن هیزم به کوه و کمر بزنند و جان خود را از دست بدهند.

"اگر از قهر طبیعت که شامل خشکسالی، سیل، بادهای ۱۲۰روزه سیستان و هجوم شن‌های روان بر سر و چشم مردم و..."در موضوع آب نیز همین داستان وجود دارد. زنان و دختران یا باید ظرف‌های سنگین آب را ساعت‌ها بر دوش بکشند یا به‌خاطر شست‌وشوی لباس و ظرف طعمه هوتک و سیلاب شوند یا گاندوها آنان را بدرند.

فقط از سال ۹۷ تاکنون دست‌کم خبر جان‌باختن ۱۸ نفر در هوتگ‌ها که به‌طور عمده زن و کودک هستند، رسانه‌ای شده است، کودکانی که برای آب‌آوردن باید به‌سراغ هوتگ‌هایی با عمق ۱۵متر بروند. آب‌های گل‌آلودی که هم جایی است برای بازی کردن، هم برای شست‌وشوی لباس و ظرف و ظروف و هم آبشخوری برای احشام و حیوانات و در عین حال چه بسا جایی برای زندگی گاندوها.

مسئولان به جای حل مشکل، توجیه می‌کنند

قصه تلخ ماجرا اینجاست که با وجود تمام کمبودهایی که باعث قربانی شدن مردمان به‌ویژه زنان و کودکان سیستان و بلوچستان می‌شود، اما گویا این موضوع از نگاه مسئولان حتی مسئولان ارشد این استان از اهمیت چندانی برخوردار نیست، چرا که برخی از آنان به جای پذیرفتن مشکل و ارائه راهکاری جدی برای حل مشکلاتی که به این فجایع ختم می‌شود، به دنبال توجیه و قیاس‌های مع‌الفارق هستند.

ملک فاضلی، نماینده سراوان و عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی، درباره حوادث تلخی که این روزها برای زنان و کودکان در بلوچستان به‌خاطر فقر و نداری اتفاق می‌افتد، با انکار مشکلات، آمار غرق شدن کودکان بلوچ را معضل ندانسته و به صدای ملت گفته:«حوادث رخ داده برای کودکان این استان در مقایسه با آمار کشوری معضل محسوب نمی‌شود، وضعیت نامطلوب معیشت مردم این منطقه باعث شده که به حوادث محدودی که گاه در آن رخ می‌دهد برچسب محرومیت بزنند.»

مشخص نیست چقدر باید توسعه‌نیافتگی و ‎محرومیت سیستماتیک سیستان و بلوچستان قربانی بگیرد تا صدای این استان به جایی برسد تا شاید در آمار و ارقام مسئولان به‌شمار آیند؟ تا شاید دیده شوند؟ تا شاید شنیده شوند!

منابع خبر

اخبار مرتبط