رسانهها و روان جامعه؛ جولان در غار دموستنس!/ مرتضی هامونیان
خانه > slide, بهداشت و محیط زیست > رسانهها و روان جامعه؛ جولان در غار دموستنس!/ مرتضی هامونیان
- خبر اختصاصی
- تاریخ : ۱۴۰۰/۰۳/۲۹
- دسته : slide,بهداشت و محیط زیست
- لینک کوتاه :
- کد خبر : ۰۰۰۳۲۹۵۳۸
رسانهها و روان جامعه؛ جولان در غار دموستنس!/ مرتضی هامونیان
ماهنامه خط صلح – در روزگار کرونایی و با افزایش حضور رسانهها در خانههای مردم و محوریت آنها، حتی بیش از گروه دوستان یا خویشان، انتظارات از رسانهها برای تامین سلامت روانی جامعه هم افزایش یافته است. مرتب هم از سوی حاکمان و مسئولین از رسانهها خواسته میشود تا حقایق را به مردم بگویند و واقعگرا باشند و امید بدهند و اما سیاهنمایی نکنند. گویی رسانهها موجودیتی خارقالعاده، خارج از فضای واقعی جامعه و جریان موجود در آن هستند که میتوانند آنچه در متن جامعه میگذرد را به گونهای «امیدبخش» به جامعه مخاطبینشان برسانند. از رئیس دولت (۱) تا رئیس مرکز توسعه سلامت و سخنگوی شورای شهر کیش (۲)، از رسانهها میخواهند تا «ذهن بیدار جامعه» و «همراه نظام سلامت» باشند و اما همانطور که گفته شد، امید بدهند و سیاهنمایی هم نکنند!
اینکه رسانهها در جهان امروز رابطهای نزدیک با سلامت روان شهروندان در جامعه دارند، امری غیر قابل انکار است. البته تصویر حاکمان ایران از رسانه بیشتر به بوق و ابزار پروپاگاندا شباهت دارد تا آنچه که در جهان آزاد به عنوان رسانه شناخته می شود.
"مرتب هم از سوی حاکمان و مسئولین از رسانهها خواسته میشود تا حقایق را به مردم بگویند و واقعگرا باشند و امید بدهند و اما سیاهنمایی نکنند"اما اگر رسانه را با همان مفهوم موجود آن در جهان آزاد بفهمیم، «رسانهها امروزه با تأثیر عمیق در روان جامعه همانند شمشیر دو لبه عمل میکند. یعنی همانگونه که قادر است تا فشار روانی شدیدی بر آدمی وارد آورند. این توانایی را نیز دارند که انسان را از استرسها دور نگه داشته و به آرامش برساند. این تأثیرگذاری شدید بر هیچ کس پوشیده نیست. رسانه ها همچنان که راه رسیدن به استقرار فرهنگ و گسترش آن را هموار می سازد در مقابل عین مانعی نیز در برابر شناخت فرهنگ واقعی عمل می کند.» (۳)
روانشناسی رسانه
مطالعه تاثیر روانشناختی رسانه ها و فناوری های رسانه ای و تاثیر و تاثر آنها بر جامعه(۴)، نام دیگر رشتهای دانشگاهی به نام روانشناسی رسانه است.
این رشته گرایشی میانرشتهای است که از همکاری دو رشته ارتباطات و روانشناسی شکل یافته و «با بهرهگیری از مباحث مطرح در روانشناسی شناخت، روانشناسی رشد و روانشناسی اجتماعی به رویکردهای نظری و روششناسیهای جدیدی در عرصه رسانه دست یافته است.»(۵)
روانشناسی رسانه هم با همه اشکال رسانهها با فناوریهای گوناگون سر و کار دارد. از رسانههای جمعی و سنتی تا رسانههای دیداری و شنیداری جدید و رسانههای مکتوب.(۴) هدف از آن هم به تعبیر دیوید گیلز در کتاب روانشناسی رسانه (منتشر شده در سال ۲۰۰۳)، «مطالعه تأثیرگذاری رسانه بر رفتارها و فرایندهای بنیادین اجتماعی و روانشناختی همچون استدلال، شناخت و پرخاشگری است.»(۵)
در روانشناسی رسانه تلاش می شود تا با مددگیری از نظریهها و مفاهیم بنیادین و روشهای روانشناختی، دست به مطالعه و تحقیق در خصوص تاثیر رسانهها بر افراد و گروهها و فرهنگها بزند و به این پرسش پاسخ دهد که رسانهها و اطلاعات منتقل شده توسط آنان چه پیامی را به جامعه منتقل میکنند و چطور روابط و نگرشها و رفتار و باور اجتماعی را شکل میدهند.(۵)
قطعا برای چنین بررسی و نگاهی، اولا یک دوره مشخص دانشگاهی برای گذراندن این رشته لازم است و ثانیا مجالی مفصل که به آن پرداخته شود. اما در مجال ما در یک مقال، بررسی مفصل آن نمیگنجد. اما میتوان با پرسش هایی بیشتر به غور در مسئله پرداخت.
سه حوزه رسانه
اگر رسانه را به سادگی ابزار توزیع اطلاعات در جامعه بدانیم و هدف نهایی ارتباطات و رسانهها را هم تحت تاثیر قرار دادن رفتار عمومی و تلاش برای تغییر آن، عملکرد آن در سه حوزه قابل بررسی است. حوزه اول ارتباطات فردی است که در اینجا موضوع بحث ما نیست.
"گویی رسانهها موجودیتی خارقالعاده، خارج از فضای واقعی جامعه و جریان موجود در آن هستند که میتوانند آنچه در متن جامعه میگذرد را به گونهای «امیدبخش» به جامعه مخاطبینشان برسانند"اما همین قدر باید گفت که موثرترین نوع ارتباط، برخورد چهره به چهره است. این برخورد بیواسطه انجام میشود و پیام به صورتی مستقیم از فرستنده به گیرنده میرسد و گاه بحثی در خصوص فهم پیام هم شکل میگیرد. در ایران، ستادهای انتخاباتی در ایام انتخابات عموما و بالاخص در آخرین هفتههای منتهی به انتخابات (به طور مشخص در انتخابات ریاست جمهوری) از این روش استفاده میکنند.
حوزه دوم رسانههای جمعی است. از رسانههای جمعی بزرگ چون رادیو و تلویزیون تا رسانههای چاپی و کاغذی. این دومی همان سوژه و منظور رسانه در این مقال است.
پیام به واسطه اصحاب رسانه، خبرنگاران و روزنامه نگاران و از طریق یک مدیوم مشخص، صوت، صوت و تصویر و یا نوشتار به مخاطب میرسد. آنچه از ابتدا و در ادامه در خصوص تاثیر رسانهها میگوییم بیشتر ناظر به این نوع رسانه است. حوزه سوم هم رسانههای سنتی است. از گردهمآییهای سنتی تا آوازها و مثل ها و افسانهها. «رسانههای سنتی در ارتباط تنگاتنگ با ارزشهای فرهنگی بالاخص در جوامع بدوی، بکر، دستناخورده و روستایی بوده ویکی از ابزارهای اصلی حفظ میراث فرهنگی هستند.» (۶) سوژه ما در بحث فعلی این مورد هم نیست.
"البته تصویر حاکمان ایران از رسانه بیشتر به بوق و ابزار پروپاگاندا شباهت دارد تا آنچه که در جهان آزاد به عنوان رسانه شناخته می شود"اما لازم است به عنوان یکی از حوزههای رسانهای نام برده شده و به آن توجه شود.
در اینجا میخواهم به این پرسش پاسخ دهم که وظیفه اصحاب رسانههای حوزه دوم در قبال جامعه، بالاخص در جامعهای مانند ایران چیست؟ پیشتر بگویم که قصد تجویز یا نسخهپیچی نداشته و ندارم که آنقدر در فضای رسمی و غیر رسمی برای اصحاب رسانه نسخهپیچی شده و آنقدر موانع، دستاندازها و دستبندهای نامرئی بر دستان اصحاب رسانه زده شده که گاها خود آنها به خودسانسوری افتادهاند و پیش از سانسورچی، خود دست به سانسور خودشان میزنند. اما حتی در این وضعیت و با توجه به شرایط امروز حاکم بر کشور، مسئله بیماری کرونا، ناامیدی و خشم موجود در جامعه و خبرهای گاها ورای تصوری که در جامعه ایران میپیچد، (نمونه آخرش قتل بابک خرمدین کارگردان توسط پدر و مادرش و اعتراف آنها به قتل دختر و دامادشان و سلاخی آنها) به نظر میرسد که اصحاب رسانه هم برای حفاظت از روان جامعه وظایفی دارند.
افزایش سواد رسانهای
بارها شنیدهایم که امروز ما در دهکده جهانی زندگی میکنیم. اینکه آیا دهکده جهانی «مارشال مک لوهان» محقق شده یا نه خود محل بحث است که سوژه سخن ما نیست. اما در این دهکده جهانی و تاثیرگذاری رسانههای دور و نزدیک بر مردم، یک وظیفه اصحاب رسانه میتواند تلاش برای ارتقای سواد رسانهای مخاطبان باشد. سواد رسانهای آمیزهای از تکنیکهای بهرهوری موثر از رسانهها و کسب بینش و درک برای تشخیص رسانهها از یکدیگر است.
البته دکتر یونس شکرخواه میگوید که از نظر او هدف اصلی سواد رسانهای، به خصوص در ارتباط با رسانههای جمعی، میتواند سنجش نسبت هر محتوای رسانهای با عدالت اجتماعی باشد. (۷) به گفته این استاد دانشگاه و روزنامه نگار و متخصص در زمینه دانش ارتباطات، بهتر است که «خواننده، بیننده یا شنونده یک مضمون رسانهای رابطه و نسبت محتوای یک رسانه از عدالت را مورد توجه قرار دهد تا همیشه در ارتباط با رسانه به جای تسلیم بودن و یا تسلیم شدن به رابطه یک سویه انفعالی، رابطهای فعالتر و تعاملیتر داشته باشد.» (۷)
همچنین میتواند منظور دیگر از سواد رسانهای به تعبیر دکتر شهرام خرازیها، استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران و دبیر اجرایی دومین همایش سالانه رسانه و سلامت روان، واکسینه کردن مردم در برابر تاثیرات سوء محصولات رسانهای باشد. به گونهای که به مردم آگاهی داده شود تا در مواجهه با یک محصول رسانهای بدانند که چطور با آن برخورد کرده، چه نکاتی از آن را گرفته و به این ترتیب چطور از یک محصول رسانهای سود ببرند. دکتر خرازیها بر این باور است که ما در عصر جنگ نرم و رسانهای هستیم و میگوید که لازم است تا مردم را به سلاح سواد رسانهای مجهز کرد. به گفته او و برای نیل به این مقصود، رسانهها باید از افراد متخصص و مطلعی که در حوزههای مختلف هستند، بسته به فراخور بسته رسانهای که عرضه میشود، مشاوره بگیرند.
"اما اگر رسانه را با همان مفهوم موجود آن در جهان آزاد بفهمیم، «رسانهها امروزه با تأثیر عمیق در روان جامعه همانند شمشیر دو لبه عمل میکند"(۸)
شفافیت و صداقت
ناظر به تاثیر رسانه در روان جامعه و همچنین با توجه به آنچه که روانشناسی رسانه به ما میگوید، میتوان یک وظیفه دیگر اصحاب رسانه را شفافیت دانست. رسانهها چشم جامعهاند برای دیدن واقعیتها. آنهم نه بخشی از آن. رسانهها میتوانند به عنوان ابزاری در دست جامعه برای دیدن همه واقعیتهای جامعه و حکومت، به صورتی شفاف و صادقانه عمل کنند. البته مراد از صداقت، صداقت گزینشی نیست.
شاید اینجاست که باید گفت آن جمله هر راست نشاید گفت، در این عرصه کارکرد ندارد. چون نشان دادن گوشهای از حقیقت، علاوه بر معوج نشان دادن امر واقع، نوعی دروغ گویی به مخاطبین است و موجب می شود که تصمیم مخاطب در قبال امر واقعی که در رسانه بازتاب داده شده، مطابق با آنچه به واقع روی داده شده نباشد. اگر حاکمیتی روابط خود را به صورتی شفاف و در آکواریوم به منصه ظهور اجتماعی بگذارد و رسانههای آن هم صادقانه، همه واقعیت را با جزئیات به مخاطب برسانند، با واقعی شدن تصویر برای مخاطب از آنچه که در جامعه میگذرد تا امور گذران حاکمیتی، رفتار و عملکرد جامعه نسبت به آن نیز واقعی میشود و این دو تصویر حقیقی، بنا بر نیازهای همدیگر میتوانند به تکامل یکدیگر کمک کنند. این تصویر شفاف، صادقانه، واقعی و کامل از جامعه که توسط رسانهها به جامعه داده میشود میتواند در تصمیمگیری واقعی آن جامعه موثر باشد و این برخورد بدون توهم و خود کم/زیاد بینی از سوی جامعه، قطعا در سلامت روان مردم آن جامعه موثر خواهد بود. واقعبینی میتواند به فهم ضعفها و قوت بیانجامد و هم امید را در جامعه افزایش دهد و هم سطح توقع را به حدی حقیقی و بر اساس واقعیتهای جامعه برساند.
یک خطر!
رسانهها تیغی دولبهاند.
"این برخورد بیواسطه انجام میشود و پیام به صورتی مستقیم از فرستنده به گیرنده میرسد و گاه بحثی در خصوص فهم پیام هم شکل میگیرد"هم میتوانند زندگیآفرین باشند و هم مرگزا. بستگی دارد که خبر را چگونه و با چه کیفیت و صورتی بازتاب دهند. پیشتر در خصوص نقش رسانه و ارتباطش با خودکشی گفته شده است. (۹) اما بمباران خبری بالاخص در دورانی که مثلا بیماری کرونا بر تمام ساحتهای زندگی بشری سایه افکنده، خود میتواند رسانه را از مرهم به زهری کشنده بدل کند. البته بخشی از آن به همان بحث سواد رسانهای باز میگردد و اینکه مخاطب به چه صورتی خود را در معرض اخبار قرار بدهد.
اما سویه دیگری از این ماجرا نیز به رفتار اصحاب رسانه در این حوزه باز میگردد. «بر اساس یک مطالعه انجام شده در دانشگاه کالیفرنیا، تجربه چندین عامل استرسزا ناشی از ویروس همهگیر کرونا کووید۱۹ «مانند بیکاری» و استفاده بیش از حد از رسانههای مرتبط با کرونا -کووید۱۹، با افزایش استرس حاد و علائم افسردگی ارتباط مستقیمی دارد.»(۱۰)
هم جوامع تغییر کردهاند و هم رسانهها. آنچه امروزه در جهان جولان میدهند، رسانههای جمعی از سویی و رسانههای نوین و شبکههای اجتماعی از سویی دیگرند. اما در هر دو حالت، اصحاب رسانه وظیفهای سنگین برعهده دارند. آنان باید علاوه بر خبر و گزارشگری حرفهای آن، به تاثیر آنچه که از رسانهشان منتشر میشود هم فکر کنند.
"در ایران، ستادهای انتخاباتی در ایام انتخابات عموما و بالاخص در آخرین هفتههای منتهی به انتخابات (به طور مشخص در انتخابات ریاست جمهوری) از این روش استفاده میکنند.حوزه دوم رسانههای جمعی است"شفاف و صادقانه گزارشگری کنند. در راستای افزایش سواد رسانهای جامعه بکوشند و البته مراقب باشند که از مرهم به زهر بدل نشوند. از سوی دیگر البته تیغ سانسور حکومتهای اقتدارگرا و استبدادی از سویی و کمپانیهای بزرگ بینالمللی صاحب شبکههای اجتماعی از سویی دیگر بر تنشان کشیده میشود. فعالیت رسانهای امروز با توجه به پیچیدگیهای جهان جدید، به مبارزه در غاری میماند که به غار دموستنس، خطیب یونانی شبیه است. هر حرکتی که با قالب غار همگام نباشد، تن را زخمی میکند.
اما درد و زخم تن تنها با تعهد رسانهای برای اصحاب رسانه است که گوارا میشود. آنانی که با قلم تباهی دهر را به چشم جهانیان پدیدار میکنند!
مراجعات:
۱٫ گزارش دیدار رئیس جمهور حسن روحانی با اصحاب رسانه – پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری – ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
۲٫ خبرنگاران و اصحاب رسانه ذهن بیدار جامعه و همراه نظام سلامت – صداوسیمای مرکز کیش – ۲۰ اسفند ۱۳۹۹
۳٫ تأثیر رسانه ها بر سلامت روانی جامعه (رابطه رسانهها و سلامت روانی) – نخستین کنگره بین المللی جامع روانشناسی ایران – رحمان بدری نیا – ۱۳۹۴
۴٫ What Is Media Psychology? – Society for Media Psychology & Technology – American Psychological Association – ۲۰۱۴
۵٫ رسانه و روان؛ همسازیها و ناهمسازیها – هادی خانیکی – ۳ بهمن ۱۳۹۳
۶٫ رسانه و سلامت روان « معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان
۷٫ سواد رسانه ای چیست؟ – ماهنامه علمی، تخصصی صدای جمهوری اسلامی ایران «یونس شکرخواه» سال هشتم – شماره ۵۰
۸٫ تاثیر رسانه ها بر سلامت روان «عظیمی مروی» روزنامه خراسان – ۲۵ مهر ۱۳۸۹
۹٫ رسانهای چون خودکشی و لزوم مراقبت اصحاب رسانه – مرتضی هامونیان – خط صلح – شماره ۱۱۸ – اسفند ۱۳۹۹
۱۰٫ نقش رسانه ها در افزایش استرس ناشی از ویروس کرونا – انستیتو مغز دانا – ۲۹ شهریور ۱۳۹۹
مطالب مرتـبط
- صد و بیستویکمین شماره ماهنامه خط صلح منتشر شد
- صد و بیستمین شماره ماهنامه خط صلح منتشر شد
- صد و نوزدهمین شماره ماهنامه خط صلح منتشر شد
- صد و هجدهمین شماره ماهنامه خط صلح منتشر شد
- صد و هفدهمین شماره ماهنامه خط صلح منتشر شد
برچسب ها: روان جامعه سلامت روان شماره 121 ط صلح ماهنامه خط صلح مرتضی هامونیان
بدون نظر
نظر بگذارید
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران