فعالان دانشجویی در واکنش به فروپاشی افغانستان چه گفتند؟/ از خیانت آمریکا تا تقابل متوهمانه با ایران

فعالان دانشجویی در واکنش به فروپاشی افغانستان چه گفتند؟/ از خیانت آمریکا تا تقابل متوهمانه با ایران
خبرگزاری دانشجو
خبرگزاری دانشجو - ۲۶ مرداد ۱۴۰۰



گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، با سقوط حکومت افغانستان و قدرت گرفتن طالبان آینده مبهمی پیش روی این کشور قرار گرفته است. به واسطه تجربه تلخ حکومت طالبان از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ با نام امارت اسلامی افغانستان امروز مردم این کشور نگران بازگشت روز‌های سیاه حکومت این گروه بر کشورشان هستند؛ اگر چه طالبان مدعی است که هدفشان اعاده صلح و امنیت به افغانستان، از جمله خروج سربازان غربی و اعمال نسخه شان از شریعت است.

فارغ از اینکه چه آینده‌ای پیش روی افغانستان است بدون شک باید اوضاع کنونی این کشور را نتیجه سیاست‌های آمریکا و تبعیت بی، چون و چرا و کورکورانه دولتمردان این کشور از این سیاست‌ها دانست. واقعیت این است که آمریکا هیچ گاه در پی برقراری امنیت و پیشرفت افغانستان نبوده و به اعتراف جو بایدن رئیس جمهور آمریکا نیز هدف این کشور از حضور در افغانستان نه ملت سازی و دموکراسی بلکه جلوگیری از حمله تروریستی به آمریکا بوده است.

بدون شک تحولات اخیر افغانستان نه تنها برای مردم این کشور بلکه برای همسایگان افغانستان و به ویژه جمهوری اسلامی ایران نیز مساله حائز اهمیتی است؛ چرا که هر گونه ناامنی در افغانستان می‌تواند عاملی برای دامن زدن به تروریسم و قدرت گرفتن گروه‌های تروریستی و افراطی در منطقه شود.

با این اوصاف خبرگزاری دانشجو، برای بررسی ریشه‌های تحولات اخیر افغانستان، آثار و تبعات قدرت گرفتن طالبان در این کشور و همچنین نحوه مواجهه ایران با تحولات همسایه شرقی خود با امیر محمد کولانی، معاونت بین الملل اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان و مهدی زمانی، مسئول دفتر مقاومت جهانی مستضعفین بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع) به گفتگو پرداخته که در ادامه این گفتگو را می‌خوانید.

دانشجو: به عنوان مقدمه بفرمایید که تحلیل شما از وضعیت فعلی افغانستان و جریانات حاکم بر آن چیست و منشأ این اتفاقات را چه می‌دانید؟

کولانی: افغانستان هم اکنون در یک برهه بی دولتی به سر می‌برد و این شرایط قطعاً بغرنج‌تر نیز خواهد شد و در آینده نزدیک شاید ما با موج جدیدی از نا امنی‌ها در کشور همسایه شرقی خود و مهاجرت‌ها مواجه شویم. شرایط امروز افغانستان برآیند دو حادثه است، اول تکیه دولتمردان افغان به ایالات متحده آمریکا و کشور‌های غربی، دوم هم ناکارآمدی و گسترش فساد در ساختار دولت.

متأسفانه دولت‌هایی که پس از اشغال افغانستان در سال ٢٠٠١ به رو کار آمده اند به دلایل متعددی نتوانسته اند توقعات و نیاز‌های مردم را، حتی درسطح پایینی، مرتفع نمایند؛ فساد مالی و از بین رفتن اعتماد مردم به نهاد‌های حکومتی از دیگر دلایل بروز شرایط کنونی ست. باید توجه داشت دولت‌های اخیر افغانستان در این دو دهه نتوانسته اند الگویی را برای اداره کشورشان ارائه کنند، در حالی که همگی از حمایت‌های سیاسی و مالی غرب نیز برخوردار بوده اند؛ پس همین ناکارآمدی‌ها منشأ نارضایتی و ایجاد فاصله و شکاف بین حاکمیت و مردم بوده اند.

"گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، با سقوط حکومت افغانستان و قدرت گرفتن طالبان آینده مبهمی پیش روی این کشور قرار گرفته است"از جهتی باید نگاهی ساختاری به جامعه افغان انداخت، غالب مردم افغانستان، مردمانی سنتی، فاقد تحصیلات عالیه و بعضاً تحت سیطره افکار سلفی هستند.متأسفانه قشر اصطلاحا روشنفکر و تحصیلکرده افغانستان نیز بجای تلاش برای آگاهی بخشی و رشد فکری و فرهنگی جامعه خویش، همّ و غم خود را بر امور بی ارزش و بی ثمری مانند، تقابل متوهمانه با کشور دوست و برادر خود یعنی جمهوری اسلامی ایران نهادند. از سوی دیگر واگذاری همه امور کشور اعم از امور اقتصادی و امنیتی به آمریکا و غربی‌ها نه تنها نتوانست فرایند نهادسازی و دمکراسی سازی را در افغانستان به سرانجام برساند، بلکه این کشور را برای ادامه راه و تقابل با خطرات مسیر توسعه ناتوان ساخت؛ دیدیم همانگونه که آمریکا همواره به دوستان نزدیک خود خیانت می‌ورزد دولت اشرف غنی را نیز در دقیقه نود تنها گذاشت.

زمانی: با وجود اینکه اکثر مناطق افغانستان به تصرف طالبان درآمده، اما وضعیت این کشورآنچنان وضعیت مشخص و شفافی نیست و این عدم شفافیت هم از یک سو ناشی از اطلاعات متناقضی است که ظرف دو سه ماه اخیر از وضعیت افغانستان شاهد بوده ایم و از سوی دیگر به عدم شفافیت بازیگران مختلف در این کشور از جمله طالبان، بر می‌گردد.

بدیهی است که طی یک سال اخیر منشاء نابسامانی‌های افغانستان بیشتر به ناکارآمدی دولتمردان این کشور در کابل برمی‌گردد به گونه‌ای که آن‌ها به جای اتکاء به همسایگان خود به ویژه ایران به این کشور‌ها پشت کرده و به سمت دولت‌های غربی و آمریکا رفتند و نتیجه آن را هم دیدند به گونه‌ای که اشرف غنی با خروج خود دولت را دو دستی تقدیم طالبان کرد. در واقع طی این مدت به جای اینکه دولت افغانستان برای این کشور تصمیم بگیرد این آمریکایی‌ها بودند که برای افغانستان تصمیم می‌گرفتند تا جایی که به جای دولتمردان این کشور در مذاکرات صلح با طالبان حضور می‌یافتند.

دانشجو: نظر شما درمورد طالبان و به قدرت رسیدن آن در افغانستان خصوصا با توجه به تجربه حکومت داری قبلی این گروه چیست؟

کولانی: طالبان یک گروه مسلح قدیمی و با سابقه‌ای قابل بررسی در مبارزه با دو ابر قدرت شرق و غرب است که توانسته بود در سال‌های پایانی قرن بیستم حکومتی با نام امارت اسلامی و مرام سلفی و با سیاست‌های عجیب و غریب فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برپا کند. اکنون بیست سال از سقوط امارت اسلامی در افغانستان گذشته و هم بسیاری از کارشناسان و هم خود طالبان ادعای تغییر رفتار هایشان را دارند، در حال حاضر نمیتوان در خصوص آینده دولت آن‌ها در افغانستان اظهار نظری کرد؛ اما بنظر بنده ظهور دوباره طالبان را نباید ساده انگاشت و خطر توطئه‌ای دوباره، برای رقبای منطقه‌ای آمریکا از جمله ایران، روسیه و چین بسیار جدی است.

از این رو نمیتوان از ظهور طالبان به نیکی یاد کرد و امیدوار به آینده‌ای صلح آمیز بود، هرچند که نباید با بدبینی مطلق به آینده نگریست و در این خصوص باید با تدبیر و آینده نگری تصمیم گرفت.

زمانی: به قدرت رسیدن طالبان به طور توامان فرصت‌ها و تهدیداتی را با خود به همراه دارد. مثلا یکی از فرصت‌هایی که قدرت گرفتن طالبان در اختیار مردم و نظام سیاسی افغانستان قرار می‌دهد اخراج نیرو‌های آمریکایی از خاک این کشور است نیرو‌هایی که بیشترین آسیب را به مردم و دولت افغانستان وارد کرده اند و مهمترین عامل در بروز نابسامانی‌ها و جنگ داخلی در این کشور به شمار می‌روند. مضاف بر این تهدیدی که وجود دارد این است که جامعه افغانستان یک جامعه قومی و چند تکه شامل پشتون ها، هزاره ای‌ها شامل شیعیان، تاجیک‌ها و دیگر اقوام است و همین مسئله موجب شده تا افغانستان نتواند یک هویت ملی منسجم را برای خود به وجود بیاورد؛ از این رو در این کشور عملاً عنصری به اسم هویت ملی افغانستانی وجود ندارد و البته این بدان معناست که هویت ملی هویت افغانستان از هویت قومی در این کشور کمرنگ‌تر است؛ و این مسئله‌ای است که باعث می‌شود تا طالبان اگر بخواهد یک حکومت ائتلافی و منسجم را با حضور حداکثری طرف‌های سیاسی و قومی ایجاد کند با یک چالش بزرگ مواجه شود به گونه‌ای که به راحتی نتواند چنین حکومتی را شکل دهد تا جایی که می‌توان گفت پدید آمدن این وضعیت تهدیدی برای کشور افغانستان خواهد بود و می‌تواند زمینه جدیدی را برای ورود این کشور به درگیری‌های داخلی فراهم کند.

طالبانی که از سال ۱۳۷۵ تا سال ۱۳۸۰ حاکمیت را در افغانستان در دست داشته و با اشغال نظامی توسط آمریکا حکومت آن سرنگون شد با طالبانی که از سال ۱۳۸۵ مجدداً تجدید حیات شد و حضور نظامی وسیاسی خود رو به منصه ظهور رساند تفاوت‌های زیادی با یکدیگر دارند و نمی‌توان این دو را به طور کامل با هم یکی دانست همانطور که نمی‌شود آن‌ها را نیز به طور کامل جدای از هم تصور کرد.

یکی از تجارب اصلی حکومت طالبان در گذشته نحوه تعامل با افکار عمومی بوده است؛ بنابراین اینکه امروز طالبان چطور بتواند با شیوه‌ای ملایم‌تر حکومت داری کند و متناسب با آن احکام اسلام را در جامعه، شئون اجتماعی و در شان حکومتداری خود به منصه ظهور برساند موضوعی است که مورد توجه قرار گرفته تا جایی که در چند ماه اخیر مسئولین مختلف طالبان اعم از اعضای شورای سیاسی و سخنگوی این گروه در مصاحبه‌هایی که انجام داده اند بار‌ها به اصلاح رویکرد در طالبان نسبت به اجرای احکام اسلامی و به طور خاص مسائل اجتماعی ناظر به حضور زنان در جامعه و مسائلی از این دست تاکید کرده اند. با این اوصاف حداقل در مقام حرف می‌توان گفت که یک اصلاح رویه‌ای در طالبان ایجاد شده و قطعا باید ببینیم که این اصلاح رویه‌ها به کجا می‌رسد و اگر این رویه‌ها اجرایی هستند تا چه میزان اجرایی می‌شوند.

همانطور که پیشتر اشاره شد جامعه قومی یکی از چالش‌های اصلی و اساسی در افغانستان به شمار می‌رود و اتفاقا از آنجا که طالبان وابسته به قوم پشتون است دیگر اقوام بعضا با پشتون‌ها به طور تاریخی مشکل ریشه‌ای دارند؛ از این رو باید دید که سایر قومیت‌ها برای تشکیل یک حکومت ائتلافی و جامع تا چه حد می‌توانند در کنار طالبان بایستند.

دانشجو: تحلیل شما از نقش آمریکا و دیگر کشور‌ها در جریانات و اتفاقات امروز افغانستان چیست؟

کولانی: همانطور که پیش بینی می‌شد حضور غیرقانونی در افغانستان و خروج غیر مسوولانه رژیم ایالات متحده آمریکا از آن نه تنها شرایط را بهبود نبخشید، بلکه امنیت را به کل از ملت مظلوم افغانستان ربود.

"از این رو نمیتوان از ظهور طالبان به نیکی یاد کرد و امیدوار به آینده‌ای صلح آمیز بود، هرچند که نباید با بدبینی مطلق به آینده نگریست و در این خصوص باید با تدبیر و آینده نگری تصمیم گرفت"اینکه امروز می‌بینیم گروه طالبان تمامی افغانستان را تصرف کرده مقصر کیست؟ مردم؟ ایران؟ روسیه؟ چین؟ قاعدتاً پاسخ منفی است؛ باید ببینیم چه کسانی دو دهه است با حضور فتنه انگیز خود در این کشور، امنیت، رفاه و آرامش را از مردم افغانستان سلب کرده اند. اگر آمریکایی‌ها و ناتو برای برقراری امنیت آمده بودند، خب اکنون بیایند و پاسخگو باشند، این وضعیت افغانستان از سال ٢٠٠١ همینگونه بوده است؛ در یک سال گذشته داعش نیز در افغانستان قدرت گرفته و چندین عملیات تروریستی ازجمله در مراکز دانشگاهی و آموزشی انجام داده است؛ آمریکایی‌ها همچون سیاق گذشته به دنبال بهره برداری از اوضاع نا امن افغانستان هستند. سعودی‌ها نیز از دیگر دولت‌های مقصر در این شرایط هستند، زیرا دولت آقای غنی به صورت صد درصدی خود را مطیع آمریکا و عربستان می‌دانست و بر اساس تجربه نیز باید گفت هرجا سعودی‌ها قدم نهادند، فتنه گری، برادر کشی و ناامنی ریشه زد. این ناامن سازی هم شرایط را برای احیاء داعش فراهم و دورنمای تشکیل دولت قدرتمند و مردمی در این کشور را تار و مبهم می‌کند.

زمانی: مسئله مهم در ارتباط با افغانستان نقش بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی یعنی آمریکا، اتحادیه اروپا، نیرو‌های ناتو، روسیه، چین هند، پاکستان و به طور خاص‌تر ایران است که همواره پیگیر تحولات و البته اثرگذار روی معادلات در این کشور بوده اند. با این وجود نکته‌ای که نباید از آن غافل شویم این است که منشاء اصلی نابسامانی‌های اخیر افغانستان غش کردن دولت مرکزی کابل در بغل آمریکایی‌ها و از سوی دیگر پشت کردن به کشور‌های همسایه در منطقه بوده است.

پس شرط اصلی برای به ثبات رسیدن افغانستان و ایجاد یک حکومت قوی و ائتلافی، عدم اتکاء و اعتماد به بیگانگان و عدم حضور نیرو‌های خارجی و مخصوصا نیرو‌های آمریکایی در این کشور است.

دانشجو: ایران به عنوان یک کشور مسلمان و همسایه چه فعالیتی را میتواند مختص به تحولات روز‌های اخیر افغانستان در پیش بگیرد؟

کولانی: قطعاً جمهوری اسلامی ایران علیرغم تمام ناسپاسی‌هایی که در حقش روا داشتند، در کنار ملت افغانستان خواهد بود. ایران به عنوان همسایه بسیار مهم و قدرتمند افغانستان همواره استوانه بسیار موثری در برقراری صلح در افغانستان بوده است. ایران می‌تواند در گام اول با تسهیل روند کمک رسانی به آوارگان و مهاجران و همچنین انجام مذاکرات برای آزادی بازداشت شدگان به یاری مردم بشتابد. در گام بعدی جمهوری اسلامی ایران باید نقش بسیار تاثیرگذاری در مذاکرات دوره انتقالی انجام دهد و با همه گروه‌ها و افراد و نخبگان دخیل در سپهر سیاسی افغانستان ارتباط برقرار کند. پس از این دو اقدام است که ایران می‌تواند هم به جهت تاثیر گذاری در افغانستان و هم به جهت حفظ امنیت و ثبات منطقه علی الخصوص مرز‌های شرقیمان مذاکراتی قدرتمندانه و از موضع بالا با دولت آینده افغانستان که به احتمال بسیار زیاد طالبان است، انجام دهد.

"زمانی: به قدرت رسیدن طالبان به طور توامان فرصت‌ها و تهدیداتی را با خود به همراه دارد"

زمانی: ایران به عنوان یک کشور همسایه و داشتن اشتراکات گوناگون فرهنگی، مذهبی، سیاسی و نظامی با افغانستان نقش بسیار مهمی در ایجاد ثبات در این کشور دارد. با این وجود کشورمان باید با استفاده از این ظرفیت بتواند نقش پررنگ تری را برای شیعیان به ویژه شیعان هزاره در ساختار سیاسی افغانستان رقم بزند. از سوی دیگر با توجه به اینکه عدم وجود یک هویت ملی پررنگ همواره به عنوان یک چالش اصلی و اساسی موجب بروز نابسامانی‌ها و جنگ‌های داخلی در افغانستان می‌شود از این رو کشورمان می‌تواند در ایجاد ثبات هویت ملی فراگیر افغانستانی نقش به سزایی ایفاء کند تا تمام مردم افغانستان زیر یک پرچم واحد بایستند و کشور‌های خارجی به ویژه آمریکا را کنار بزنند.

ایران نه تنها باید راهبرد تهدیدزدایی را با توجه به تحولات افغانستان در دستور کار خود قرار دهد؛ بلکه باید نقش خود را به عنوان یک کشور دوست و همسایه در ایجاد استقلال ملی و مستمر در افغانستان ایفاء کند به گونه‌ای که تمام طرف‌های سیاسی، قومی و مذهبی بتوانند حقوق یکسانی داشته باشند.

دانشجو: راه حل نهایی برای پایان دادن اینگونه منازعات در افغانستان چیست و این کشور به چه سمتی باید برود؟

کولانی: راه حل نهایی رفع مشکلات افغانستان و دیگر ملل تحت ستم منطقه، خروج مسؤولانه اشغالگران غربی و تشکیل دولت‌های مستقل است. دیگر راه حل که بسیار مورد توجه است برگزاری گفتگو‌های ملی با حضور همه گروه‌ها و اقوام و مذاهب افغانستان است تا بتوانند دولتی فراگیر را برای برون رفت از شرایط بی ثبات فعلی تشکیل دهند. کشور‌هایی نظیر افغانستان باید با درونزا ساختن سیاست‌های امنیتی خود مانع از بروز اتاقات تلخی همچون سقوط دولت افغانستان شوند.

تشکیل دولت‌های مردمی، ارتش قدرتمند و نهاد‌های دمکراتیک می‌تواند آینده با ثباتی را برای افغانستان به ارمغان آورد؛ البته این نکات در سایه ترس و تهدید و ارتجاع به وقوع نمیپیوندد و باید در درجه اول روند آگاهی بخشی را در این کشور شاهد باشیم.

زمانی: خروج کامل نیرو‌های خارجی اولین گام برای پایان دادن به منازعات در افغانستان است و در قدم بعد ایجاد یک دولت ائتلافی متشکل از تمام طرف‌های سیاسی، قومی و مذهبی می‌تواند زمینه ساز جلب حمایت مردم برای ایجاد یک هویت ملی مستقل و مستمر در این کشور شود و اگر چنین هویتی به وجود بیاید مردم افغانستان می‌توانند در مواجهه با بسیاری از مسائل و مشکلاتی که با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند بربیایند.

واقعیت این است که طالبان به دلیل وسعتی که دارد از گروه‌های مختلفی تشکیل شده با این وجود باید منتظر بمانیم و ببینیم که این گروه به چه سمت و سویی می‌رود و کدام گروه‌ها در نهایت می‌توانند دولت را به دست بگیرند و یا نقش اساسی در آن ایفاء کنند؛ البته احتمالات زیادی در این رابطه وجود دارد؛ اما ما حداقل به یک ماه زمان نیاز داریم تا ببینیم که فضا و شرایط به چه سمت و سویی می‌رود و در نهایت کدام یک از طیف دولت را به دست می‌گیرند و در این وضعیت می‌توان در رابطه با آینده سیاسی و البته درباره آینده مردم افغانستان راهبرد‌ها و تحلیل‌های دقیق ارائه کرد.

منابع خبر

اخبار مرتبط