پوتین در ۷۰ سالگی؛ هفت لحظه مهم تعیین‌کننده برای پوتین

پوتین در ۷۰ سالگی؛ هفت لحظه مهم تعیین‌کننده برای پوتین
بی بی سی فارسی
بی بی سی فارسی - ۱۵ مهر ۱۴۰۱

پوتین در ۷۰ سالگی؛ هفت لحظه مهم تعیین‌کننده برای پوتین

  • مارک گالئوتی
  • پژوهشگر و نویسنده
یک ساعت پیش

منبع تصویر،

Getty Images

ولادیمیر پوتین امروز جمعه هفتاد ساله شد: او چگونه به یک خودکامه منزوی تبدیل شد که تهاجم فاجعه بار خود را به اوکراین آغاز کرد؟

هفت لحظه محوری در زندگی او، به شکل‌گیری تفکر او کمک کرد و فاصله گرفتن روز افزونش از غرب را توضیح می‌دهد.

شروع به ورزش جودو، ۱۹۶۴

ولادیمیر جوان که در لنینگرادی متولد شد که هنوز زخم محاصره ۸۷۲ روزه آن در جنگ جهانی دوم را بر تن داشت، در مدرسه پسری عبوس و اهل مبارزه بود - بهترین دوستش به یاد می‌آورد که «او می‌توانست با هرکسی دعوا کند» زیرا « اصلاً نمی‌ترسید».

با این وجود، یک پسر جوان باریک‌اندام اما آب‌دیده در شهری که محل تاخت و تاز گروه‌های خیابانی بود، نیازمند نوعی بُرندگی بود و در سن ۱۲ سالگی ابتدا سامبو، یک هنر رزمی روسی، و سپس جودو را آغاز کرد. او مصمم و منظم بود و تا ۱۸ سالگی کمربند مشکی جودو و مقام سوم مسابقات کشوری نوجوانان را به دست آورد.

  • پوتین به چه کسی گوش می‌دهد؟
  • پوتین چه طور پوتین شد
  • در ذهن ولادیمیر پوتین چه می‌گذرد؟
  • آیا پوتین دکمه سلاح هسته‌ای را فشار می‌دهد؟

البته این جنبه از زندگی او از همان زمان به مثابه تصویر شخصیت مردانه‌ای از او که به دقت از آن مراقبت شده به کار رفته است ولی مؤید این باور جوانی او نیز هست که در جهانی خطرناک باید اعتماد به نفس داشته باشید ولی وقتی که درگیری ناگزیر باشد به قول خودش باید درک کنید که «شما باید اولین ضربه را بزنید و چنان سخت ضربه را بزنید که حریف‌تان نتواند روی پای‌اش بایستد.»

منبع تصویر،

Getty Images

توضیح تصویر،

کشتی‌گیری با همکلاسی در سال ۱۹۷۱

تقاضای کار از کا گ ب، ۱۹۶۸

به طور کلی، مردم از پا گذاشتن به ساختمان شماره ۴ لیتینی پروسپکت، مقر پلیس سیاسی کاگ‌ب در لنینگراد پرهیز می‌کردند. آن قدر آدم‌های زیادی راهشان از طریق سلول‌های بازجویی این ساختمان به اردوهای کار گولاگ در دوره استالین افتاده بود که لطیفه تلخی رایج شده بود که ساختمان بولشوی دم - یا «خانه بزرگ» به این دلیل بلندترین ساختمان لنینگراد است که می‌شود از زیرزمین‌اش سیبری را دید.

به هر حال پوتین در ۱۶ سالگی وارد پذیرش مفروش به فرش قرمز کا‌ گ ب شد و خیلی ساده از افسری مبهوتی که پشت میز نشسته بود پرسید که چطور می‌تواند عضو کا گ ب شود. به او گفتند که باید خدمت سربازی را تمام کند یا مدرکی تحصیلی داشته باشد، او حتی پرسید چه مدرکی از همه بهتر است.

به او گفتند حقوق - و از همان لحظه به بعد پوتین تصمیم گرفت مدرک حقوق بگیرد و پس از آن به موقع‌اش استخدام شد.

"به او گفتند که باید خدمت سربازی را تمام کند یا مدرکی تحصیلی داشته باشد، او حتی پرسید چه مدرکی از همه بهتر است"برای پوتین آدم بزن بهادر خیابانی، کا گ ب بزرگترین دار و دسته شهر بود که حتی برای کسی که هیچ ارتباط حزبی نداشت امنیت و پیشرفت را فراهم می‌کرد.

اما این شغل این بخت را نیز به او می‌داد که آدم اثرگذار و تعیین‌کننده‌ای باشد - چنان‌که خود او درباره فیلم‌های جاسوسی‌ که در دوره نوجوانی‌اش تماشا می‌کرد گفته بود: «یک جاسوس می‌تواند سرنوشت هزاران نفر را معین کند».

اوباش او را محاصره می‌کنند، ۱۹۸۹

به رغم تمام امیدهایی که پوتین داشت، شغل کا گ ب واقعاً هیچ وقت اسباب پیشرفتی برای او نشد. او آدم بسیار سخت‌کوشی بود ولی بلندپرواز نبود. اما خودش را وقف یادگیری زبان آلمانی کرد و این باعث شد وقت ملاقاتی با مامور هماهنگی کننده کا گ ب در درسدن در سال ۱۹۸۵ پیدا کند.

او در درسدن زندگی مرفه یک آدم خارجی را داشت ولی در نوامبر ۱۹۸۹ رژیم آلمان شرقی با سرعتی تکان‌دهنده رو به فروپاشی نهاد.

روز ۵ دسامبر، جمعی از اوباش ساختمان کا گ ب در درسدن را محاصره کردند. پوتین نومیدانه به نزدیک‌ترین پادگان ارتش سرخ تلفن زد و درخواست حفاظت کرد و آن‌ها هم با درماندگی جواب دادند «ما بدون دستور مسکو هیچ کاری نمی‌توانیم بکنیم. و مسکو هم سکوت کرده است.»

پوتین یاد گرفت که از فروپاشی ناگهانی قدرت مرکزی باید هراسید - و عزمش را جزم کرد که هرگز آن‌چه را که به نظر او اشتباه میخاییل گورباچف بود تکرار نکند، که موقعی که با مخالفت مواجه شد به سرعت و قاطعیت واکنش نشان نداد.

واسطه برنامه «نفت در برابر غذا»، ۱۹۹۲

با فروپاشی اتحاد شوروی، پوتین هم مدتی بعد کا گ ب را ترک کرد ولی اندکی بعد به عنوان آدم کار راه‌انداز شهردار اصلاح‌طلب جدید سن پترزبورگ، موقعیتی به دست آورد.

اقتصاد در حال سقوط آزاد بود و پوتین مسئول مدیریت معامله‌ای شده بود که سعی کند به امرار معاش مردم شهر کمک کند و در ازای نفت و آهن، معادل ۱۰۰ میلیون دلار (۸۸ میلیون پوند) غذا دریافت کند.

  • جنگ اوکراین: پوتین هزینه‌های یک بازی خطرناک را بالا می‌برد
  • انتقاد کم‌سابقه روزنامه روسی از شکست‌های اخیر و تهدید‌های هسته‌ای پوتین
  • جنگ اوکراین؛ شکست‌های روسیه چه معنایی برای پوتین دارد؟
  • پوتین خود را وارث پتر کبیر می‌داند

در عمل، کسی غذایی ندید ولی بر اساس تحقیقی که صورت گرفت و به سرعت سرکوب شد، پوتین و دوستانش و دار و دسته بزن بهادر شهر، پول‌ را به جیب زده بودند.

در «دهه وحشی ۹۰»، پوتین به سرعت یاد گرفت که نفوذ سیاسی کالایی است که قابلیت تبدیل به پول دارد و دار و دسته‌‌های شهر می‌توانند متحدان مفیدی باشند.

وقتی همه آدم‌های اطرافش داشتند از موقعیت‌های‌شان بهره می‌بردند، چرا او این کار را نکند؟

حمله به گرجستان، ۲۰۰۸

وقتی پوتین در سال ۲۰۰۰ رئیس‌جمهور روسیه شد، امید داشت که بتواند رابطه گرمی با غرب - بر اساس شرایط خودش - ایجاد کند، از جمله ایجاد حوزه نفوذی ورای اتحاد شوروی سابق. دیری نپایید که سرخورده و سپس خشمگین شد و به این اعتقاد رسید که غرب فعالانه تلاش می‌کند روسیه را منزوی و تحقیر کند.

منبع تصویر،

Getty Images

توضیح تصویر،

زنی در اوستیای جنوبی در سوگ پسرش

وقتی میخاییل ساکاشویلی رئیس‌جمهور وقت گرجستان کشورش را متعهد به پیوستن به ناتو کرد، خون جلوی چشم پوتین را گرفت و تلاش گرجستان برای باز پس گرفتن تسلط بر منطقه جدایی‌طلب تحت حمایت روسیه در اوستیای جنوبی بهانه‌ای شد برای عملیات تنبیهی.

نیروهای روسی ظرف پنج روز نیروهای نظامی گرجستان را در هم شکستند و صلحی تحقیرآمیز را بر ساکاشویلی تحمیل کردند.

غرب خشمگین شد ولی ظرف یک سال، باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا پیشنهاد «نوسازی» روابط با روسیه را داد و حتی به مسکو حق میزبانی جام جهانی فوتبال سال ۲۰۱۸ اعطا شد.

  • 'اختاپوس' پنج‌پای 'پوتینیسم' در روسیه
  • آیا پوتین را می‌توان به اتهام حمله به اوکراین محاکمه کرد؟
  • کرملین چطور از پوتین در برابر کرونا محافظت می‌کند

برای پوتین، روشن بود که قدرت داشتن حق می‌آورد - و یک غرب ضعیف و بی‌‌ثبات شاخ و شانه می‌‌کشد ولی در نهایت در برابر اراده‌ای محکم عقب می‌نشیند.

اعتراض‌ها در مسکو، ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳

این تصور گسترده - و باورپذیر - که انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۱ دستکاری شده بود باعث اعتراض‌هایی شد و وقتی پوتین اعلام کرد در انتخابات مجدد سال ۲۰۱۲ شرکت می کند این اعتراضات بیشتر شعله‌ور شد.

منبع تصویر،

Getty Images

این اعتراض‌ها که به خاطر برگزاری‌شان در میدانی در مسکو مشهور به «اعتراض‌های بولوتنایا» شده بود نمایانگر بزرگترین ابراز مخالفت عمومی در دوران تسلط پوتین بود.

او اعتقاد داشت که راهپیمایی‌ها را واشنگتن راه‌اندازی کرده و مشوق آن بوده و آن را هدایت می‌کرده است و وزیر امور خارجه وقت آمریکا هیلاری کلینتون را شخصاً مسئول آن می‌دانست.

برای پوتین این ثابت می‌کرد که غرب دیگر تعارف را کنار گذاشته است و مستقیماً سراغ او رفته است و در واقع او اکنون در حال جنگ است.

محدودیت ارتباط به خاطر کووید - ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱

وقتی کووید-۱۹ جهان را درنوردید، پوتین به مدتی طولانی محدودیت در ارتباط‌هایش داشت که حتی برای خودکامه‌ای شخص‌محور نامتعارف بود و هر کس می‌خواست او را ببیند باید دو هفته تحت الحفظ منزوی می‌شد و از داخل راهرویی انباشته از نور فرابنفش میکروب‌کش و بخار ضدعفونی‌کننده عبور می‌کرد.

در این مدت، تعداد متحدان و مشاورانی که می‌توانستند پوتین را رو در رو ببینند ناگهان به تعداد اندکی از آدم‌های حرف‌شنو و جنگ‌طلب‌های شبیه خودش کاهش یافتند.

پوتین که در معرض نظرهای متنوع و مختلف کمتری قرار گرفته بود و به ندرت حتی کشور خودش را می‌دید به نظر می‌رسید که «یاد گرفته بود» که همه پیش‌فرض‌هایش درست هستند و تعصب‌های او موجه‌اند و اینجا بود که بذر حمله به اوکراین کاشته شد.

پروفسور مارک گالئوتی فردی دانشگاهی و نویسندهکتاب‌ «باید درباره پوتین حرف بزنیم» است و به زودی کتاب«جنگ‌های پوتین» او منتشر می‌شود.

پوتین در ۷۰ سالگی؛ هفت لحظه مهم تعیین‌کننده برای پوتین

  • مارک گالئوتی
  • پژوهشگر و نویسنده
Montage of Vladimir Putin now and as a boy

منبع تصویر، Getty Images

ولادیمیر پوتین امروز جمعه هفتاد ساله شد: او چگونه به یک خودکامه منزوی تبدیل شد که تهاجم فاجعه بار خود را به اوکراین آغاز کرد؟

هفت لحظه محوری در زندگی او، به شکل‌گیری تفکر او کمک کرد و فاصله گرفتن روز افزونش از غرب را توضیح می‌دهد.

شروع به ورزش جودو، ۱۹۶۴

ولادیمیر جوان که در لنینگرادی متولد شد که هنوز زخم محاصره ۸۷۲ روزه آن در جنگ جهانی دوم را بر تن داشت، در مدرسه پسری عبوس و اهل مبارزه بود - بهترین دوستش به یاد می‌آورد که «او می‌توانست با هرکسی دعوا کند» زیرا « اصلاً نمی‌ترسید».

با این وجود، یک پسر جوان باریک‌اندام اما آب‌دیده در شهری که محل تاخت و تاز گروه‌های خیابانی بود، نیازمند نوعی بُرندگی بود و در سن ۱۲ سالگی ابتدا سامبو، یک هنر رزمی روسی، و سپس جودو را آغاز کرد. او مصمم و منظم بود و تا ۱۸ سالگی کمربند مشکی جودو و مقام سوم مسابقات کشوری نوجوانان را به دست آورد.

البته این جنبه از زندگی او از همان زمان به مثابه تصویر شخصیت مردانه‌ای از او که به دقت از آن مراقبت شده به کار رفته است ولی مؤید این باور جوانی او نیز هست که در جهانی خطرناک باید اعتماد به نفس داشته باشید ولی وقتی که درگیری ناگزیر باشد به قول خودش باید درک کنید که «شما باید اولین ضربه را بزنید و چنان سخت ضربه را بزنید که حریف‌تان نتواند روی پای‌اش بایستد.»

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

کشتی‌گیری با همکلاسی در سال ۱۹۷۱

تقاضای کار از کا گ ب، ۱۹۶۸

به طور کلی، مردم از پا گذاشتن به ساختمان شماره ۴ لیتینی پروسپکت، مقر پلیس سیاسی کاگ‌ب در لنینگراد پرهیز می‌کردند. آن قدر آدم‌های زیادی راهشان از طریق سلول‌های بازجویی این ساختمان به اردوهای کار گولاگ در دوره استالین افتاده بود که لطیفه تلخی رایج شده بود که ساختمان بولشوی دم - یا «خانه بزرگ» به این دلیل بلندترین ساختمان لنینگراد است که می‌شود از زیرزمین‌اش سیبری را دید.

به هر حال پوتین در ۱۶ سالگی وارد پذیرش مفروش به فرش قرمز کا‌ گ ب شد و خیلی ساده از افسری مبهوتی که پشت میز نشسته بود پرسید که چطور می‌تواند عضو کا گ ب شود. به او گفتند که باید خدمت سربازی را تمام کند یا مدرکی تحصيلی داشته باشد، او حتی پرسید چه مدرکی از همه بهتر است.

به او گفتند حقوق - و از همان لحظه به بعد پوتین تصمیم گرفت مدرک حقوق بگیرد و پس از آن به موقع‌اش استخدام شد. برای پوتین آدم بزن بهادر خیابانی، کا گ ب بزرگترین دار و دسته شهر بود که حتی برای کسی که هیچ ارتباط حزبی نداشت امنیت و پیشرفت را فراهم می‌کرد.

اما این شغل این بخت را نیز به او می‌داد که آدم اثرگذار و تعیین‌کننده‌ای باشد - چنان‌که خود او درباره فیلم‌های جاسوسی‌ که در دوره نوجوانی‌اش تماشا می‌کرد گفته بود: «یک جاسوس می‌تواند سرنوشت هزاران نفر را معین کند».

اوباش او را محاصره می‌کنند، ۱۹۸۹

به رغم تمام امیدهایی که پوتین داشت، شغل کا گ ب واقعاً هيچ وقت اسباب پیشرفتی برای او نشد. او آدم بسیار سخت‌کوشی بود ولی بلندپرواز نبود. اما خودش را وقف یادگیری زبان آلمانی کرد و این باعث شد وقت ملاقاتی با مامور هماهنگی کننده کا گ ب در درسدن در سال ۱۹۸۵ پیدا کند.

او در درسدن زندگی مرفه یک آدم خارجی را داشت ولی در نوامبر ۱۹۸۹ رژيم آلمان شرقی با سرعتی تکان‌دهنده رو به فروپاشی نهاد.

روز ۵ دسامبر، جمعی از اوباش ساختمان کا گ ب در درسدن را محاصره کردند. پوتین نومیدانه به نزدیک‌ترین پادگان ارتش سرخ تلفن زد و درخواست حفاظت کرد و آن‌ها هم با درماندگی جواب دادند «ما بدون دستور مسکو هیچ کاری نمی‌توانیم بکنیم. و مسکو هم سکوت کرده است.»

پوتین یاد گرفت که از فروپاشی ناگهانی قدرت مرکزی باید هراسید - و عزمش را جزم کرد که هرگز آن‌چه را که به نظر او اشتباه میخاییل گورباچف بود تکرار نکند، که موقعی که با مخالفت مواجه شد به سرعت و قاطعیت واکنش نشان نداد.

واسطه برنامه «نفت در برابر غذا»، ۱۹۹۲

با فروپاشی اتحاد شوروی، پوتین هم مدتی بعد کا گ ب را ترک کرد ولی اندکی بعد به عنوان آدم کار راه‌انداز شهردار اصلاح‌طلب جدید سن پترزبورگ، موقعیتی به دست آورد.

اقتصاد در حال سقوط آزاد بود و پوتین مسئول مديریت معامله‌ای شده بود که سعی کند به امرار معاش مردم شهر کمک کند و در ازای نفت و آهن، معادل ۱۰۰ میلیون دلار (۸۸ میلیون پوند) غذا دریافت کند.

در عمل، کسی غذایی ندید ولی بر اساس تحقیقی که صورت گرفت و به سرعت سرکوب شد، پوتین و دوستانش و دار و دسته بزن بهادر شهر، پول‌ را به جیب زده بودند.

در «دهه وحشی ۹۰»، پوتین به سرعت یاد گرفت که نفوذ سیاسی کالایی است که قابلیت تبدیل به پول دارد و دار و دسته‌‌های شهر می‌توانند متحدان مفیدی باشند. وقتی همه آدم‌های اطرافش داشتند از موقعيت‌های‌شان بهره می‌بردند، چرا او این کار را نکند؟

حمله به گرجستان، ۲۰۰۸

وقتی پوتین در سال ۲۰۰۰ رئیس‌جمهور روسیه شد، امید داشت که بتواند رابطه گرمی با غرب - بر اساس شرایط خودش - ایجاد کند، از جمله ایجاد حوزه نفوذی ورای اتحاد شوروی سابق. دیری نپایید که سرخورده و سپس خشمگین شد و به این اعتقاد رسید که غرب فعالانه تلاش می‌کند روسیه را منزوی و تحقیر کند.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

زنی در اوستیای جنوبی در سوگ پسرش

وقتی میخاییل ساکاشویلی رئیس‌جمهور وقت گرجستان کشورش را متعهد به پیوستن به ناتو کرد، خون جلوی چشم پوتین را گرفت و تلاش گرجستان برای باز پس گرفتن تسلط بر منطقه جدایی‌طلب تحت حمایت روسیه در اوستیای جنوبی بهانه‌ای شد برای عملیات تنبیهی.

نیروهای روسی ظرف پنج روز نیروهای نظامی گرجستان را در هم شکستند و صلحی تحقیرآمیز را بر ساکاشویلی تحمیل کردند.

غرب خشمگین شد ولی ظرف یک سال، باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا پیشنهاد «نوسازی» روابط با روسیه را داد و حتی به مسکو حق میزبانی جام جهانی فوتبال سال ۲۰۱۸ اعطا شد.

برای پوتین، روشن بود که قدرت داشتن حق می‌آورد - و يک غرب ضعیف و بی‌‌ثبات شاخ و شانه می‌‌کشد ولی در نهایت در برابر اراده‌ای محکم عقب می‌نشیند.

اعتراض‌ها در مسکو، ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳

این تصور گسترده - و باورپذیر - که انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۱ دستکاری شده بود باعث اعتراض‌هایی شد و وقتی پوتین اعلام کرد در انتخابات مجدد سال ۲۰۱۲ شرکت می کند این اعتراضات بیشتر شعله‌ور شد.

منبع تصویر، Getty Images

این اعتراض‌ها که به خاطر برگزاری‌شان در میدانی در مسکو مشهور به «اعتراض‌های بولوتنایا» شده بود نمایانگر بزرگترین ابراز مخالفت عمومی در دوران تسلط پوتین بود.

او اعتقاد داشت که راهپیمایی‌ها را واشنگتن راه‌اندازی کرده و مشوق آن بوده و آن را هدایت می‌کرده است و وزیر امور خارجه وقت آمریکا هیلاری کلینتون را شخصاً مسئول آن می‌دانست.

برای پوتین این ثابت می‌کرد که غرب دیگر تعارف را کنار گذاشته است و مستقیماً سراغ او رفته است و در واقع او اکنون در حال جنگ است.

محدودیت ارتباط به خاطر کووید - ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱

وقتی کووید-۱۹ جهان را درنوردید، پوتین به مدتی طولانی محدودیت در ارتباط‌هایش داشت که حتی برای خودکامه‌ای شخص‌محور نامتعارف بود و هر کس می‌خواست او را ببیند باید دو هفته تحت الحفظ منزوی می‌شد و از داخل راهرویی انباشته از نور فرابنفش میکروب‌کش و بخار ضدعفونی‌کننده عبور می‌کرد.

در این مدت، تعداد متحدان و مشاورانی که می‌توانستند پوتین را رو در رو ببینند ناگهان به تعداد اندکی از آدم‌های حرف‌شنو و جنگ‌طلب‌های شبیه خودش کاهش یافتند.

پوتین که در معرض نظرهای متنوع و مختلف کمتری قرار گرفته بود و به ندرت حتی کشور خودش را می‌دید به نظر می‌رسید که «ياد گرفته بود» که همه پیش‌فرض‌هایش درست هستند و تعصب‌های او موجه‌اند و اینجا بود که بذر حمله به اوکراین کاشته شد.

پروفسور مارک گالئوتی فردی دانشگاهی و نویسندهکتاب‌ «باید درباره پوتین حرف بزنیم» است و به زودی کتاب«جنگ‌های پوتین» او منتشر می‌شود.

&config=http://www.bbc.co.uk/worldservice/scripts/core/2/emp_jsapi_config.xml?212&relatedLinksCarousel=false&embedReferer=http://www.bbc.co.uk/persian/&config_settings_language=en&config_settings_showFooter=false&domId=emp-15228070&config_settings_autoPlay=true&config_settings_displayMode=standard&config_settings_showPopoutButton=true&uxHighlightColour=0xff0000&showShareButton=true&config.plugins.fmtjLiveStats.pageType=t2_eav1_Started&embedPageUrl=$pageurl&messagesFileUrl=http://www.bbc.co.uk/worldservice/emp/3/vocab/en.xml&config_settings_autoPlay=false" />

پوتین در ۷۰ سالگی؛ هفت لحظه مهم تعیین‌کننده برای پوتین

  • مارک گالئوتی
  • پژوهشگر و نویسنده
Montage of Vladimir Putin now and as a boy

منبع تصویر، Getty Images

ولادیمیر پوتین امروز جمعه هفتاد ساله شد: او چگونه به یک خودکامه منزوی تبدیل شد که تهاجم فاجعه بار خود را به اوکراین آغاز کرد؟

هفت لحظه محوری در زندگی او، به شکل‌گیری تفکر او کمک کرد و فاصله گرفتن روز افزونش از غرب را توضیح می‌دهد.

شروع به ورزش جودو، ۱۹۶۴

ولادیمیر جوان که در لنینگرادی متولد شد که هنوز زخم محاصره ۸۷۲ روزه آن در جنگ جهانی دوم را بر تن داشت، در مدرسه پسری عبوس و اهل مبارزه بود - بهترین دوستش به یاد می‌آورد که «او می‌توانست با هرکسی دعوا کند» زیرا « اصلاً نمی‌ترسید».

با این وجود، یک پسر جوان باریک‌اندام اما آب‌دیده در شهری که محل تاخت و تاز گروه‌های خیابانی بود، نیازمند نوعی بُرندگی بود و در سن ۱۲ سالگی ابتدا سامبو، یک هنر رزمی روسی، و سپس جودو را آغاز کرد. او مصمم و منظم بود و تا ۱۸ سالگی کمربند مشکی جودو و مقام سوم مسابقات کشوری نوجوانان را به دست آورد.

البته این جنبه از زندگی او از همان زمان به مثابه تصویر شخصیت مردانه‌ای از او که به دقت از آن مراقبت شده به کار رفته است ولی مؤید این باور جوانی او نیز هست که در جهانی خطرناک باید اعتماد به نفس داشته باشید ولی وقتی که درگیری ناگزیر باشد به قول خودش باید درک کنید که «شما باید اولین ضربه را بزنید و چنان سخت ضربه را بزنید که حریف‌تان نتواند روی پای‌اش بایستد.»

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

کشتی‌گیری با همکلاسی در سال ۱۹۷۱

تقاضای کار از کا گ ب، ۱۹۶۸

به طور کلی، مردم از پا گذاشتن به ساختمان شماره ۴ لیتینی پروسپکت، مقر پلیس سیاسی کاگ‌ب در لنینگراد پرهیز می‌کردند. آن قدر آدم‌های زیادی راهشان از طریق سلول‌های بازجویی این ساختمان به اردوهای کار گولاگ در دوره استالین افتاده بود که لطیفه تلخی رایج شده بود که ساختمان بولشوی دم - یا «خانه بزرگ» به این دلیل بلندترین ساختمان لنینگراد است که می‌شود از زیرزمین‌اش سیبری را دید.

به هر حال پوتین در ۱۶ سالگی وارد پذیرش مفروش به فرش قرمز کا‌ گ ب شد و خیلی ساده از افسری مبهوتی که پشت میز نشسته بود پرسید که چطور می‌تواند عضو کا گ ب شود. به او گفتند که باید خدمت سربازی را تمام کند یا مدرکی تحصيلی داشته باشد، او حتی پرسید چه مدرکی از همه بهتر است.

به او گفتند حقوق - و از همان لحظه به بعد پوتین تصمیم گرفت مدرک حقوق بگیرد و پس از آن به موقع‌اش استخدام شد. برای پوتین آدم بزن بهادر خیابانی، کا گ ب بزرگترین دار و دسته شهر بود که حتی برای کسی که هیچ ارتباط حزبی نداشت امنیت و پیشرفت را فراهم می‌کرد.

اما این شغل این بخت را نیز به او می‌داد که آدم اثرگذار و تعیین‌کننده‌ای باشد - چنان‌که خود او درباره فیلم‌های جاسوسی‌ که در دوره نوجوانی‌اش تماشا می‌کرد گفته بود: «یک جاسوس می‌تواند سرنوشت هزاران نفر را معین کند».

اوباش او را محاصره می‌کنند، ۱۹۸۹

به رغم تمام امیدهایی که پوتین داشت، شغل کا گ ب واقعاً هيچ وقت اسباب پیشرفتی برای او نشد. او آدم بسیار سخت‌کوشی بود ولی بلندپرواز نبود. اما خودش را وقف یادگیری زبان آلمانی کرد و این باعث شد وقت ملاقاتی با مامور هماهنگی کننده کا گ ب در درسدن در سال ۱۹۸۵ پیدا کند.

او در درسدن زندگی مرفه یک آدم خارجی را داشت ولی در نوامبر ۱۹۸۹ رژيم آلمان شرقی با سرعتی تکان‌دهنده رو به فروپاشی نهاد.

روز ۵ دسامبر، جمعی از اوباش ساختمان کا گ ب در درسدن را محاصره کردند. پوتین نومیدانه به نزدیک‌ترین پادگان ارتش سرخ تلفن زد و درخواست حفاظت کرد و آن‌ها هم با درماندگی جواب دادند «ما بدون دستور مسکو هیچ کاری نمی‌توانیم بکنیم. و مسکو هم سکوت کرده است.»

پوتین یاد گرفت که از فروپاشی ناگهانی قدرت مرکزی باید هراسید - و عزمش را جزم کرد که هرگز آن‌چه را که به نظر او اشتباه میخاییل گورباچف بود تکرار نکند، که موقعی که با مخالفت مواجه شد به سرعت و قاطعیت واکنش نشان نداد.

واسطه برنامه «نفت در برابر غذا»، ۱۹۹۲

با فروپاشی اتحاد شوروی، پوتین هم مدتی بعد کا گ ب را ترک کرد ولی اندکی بعد به عنوان آدم کار راه‌انداز شهردار اصلاح‌طلب جدید سن پترزبورگ، موقعیتی به دست آورد.

اقتصاد در حال سقوط آزاد بود و پوتین مسئول مديریت معامله‌ای شده بود که سعی کند به امرار معاش مردم شهر کمک کند و در ازای نفت و آهن، معادل ۱۰۰ میلیون دلار (۸۸ میلیون پوند) غذا دریافت کند.

در عمل، کسی غذایی ندید ولی بر اساس تحقیقی که صورت گرفت و به سرعت سرکوب شد، پوتین و دوستانش و دار و دسته بزن بهادر شهر، پول‌ را به جیب زده بودند.

در «دهه وحشی ۹۰»، پوتین به سرعت یاد گرفت که نفوذ سیاسی کالایی است که قابلیت تبدیل به پول دارد و دار و دسته‌‌های شهر می‌توانند متحدان مفیدی باشند. وقتی همه آدم‌های اطرافش داشتند از موقعيت‌های‌شان بهره می‌بردند، چرا او این کار را نکند؟

حمله به گرجستان، ۲۰۰۸

وقتی پوتین در سال ۲۰۰۰ رئیس‌جمهور روسیه شد، امید داشت که بتواند رابطه گرمی با غرب - بر اساس شرایط خودش - ایجاد کند، از جمله ایجاد حوزه نفوذی ورای اتحاد شوروی سابق. دیری نپایید که سرخورده و سپس خشمگین شد و به این اعتقاد رسید که غرب فعالانه تلاش می‌کند روسیه را منزوی و تحقیر کند.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

زنی در اوستیای جنوبی در سوگ پسرش

وقتی میخاییل ساکاشویلی رئیس‌جمهور وقت گرجستان کشورش را متعهد به پیوستن به ناتو کرد، خون جلوی چشم پوتین را گرفت و تلاش گرجستان برای باز پس گرفتن تسلط بر منطقه جدایی‌طلب تحت حمایت روسیه در اوستیای جنوبی بهانه‌ای شد برای عملیات تنبیهی.

نیروهای روسی ظرف پنج روز نیروهای نظامی گرجستان را در هم شکستند و صلحی تحقیرآمیز را بر ساکاشویلی تحمیل کردند.

غرب خشمگین شد ولی ظرف یک سال، باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا پیشنهاد «نوسازی» روابط با روسیه را داد و حتی به مسکو حق میزبانی جام جهانی فوتبال سال ۲۰۱۸ اعطا شد.

برای پوتین، روشن بود که قدرت داشتن حق می‌آورد - و يک غرب ضعیف و بی‌‌ثبات شاخ و شانه می‌‌کشد ولی در نهایت در برابر اراده‌ای محکم عقب می‌نشیند.

اعتراض‌ها در مسکو، ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳

این تصور گسترده - و باورپذیر - که انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۱ دستکاری شده بود باعث اعتراض‌هایی شد و وقتی پوتین اعلام کرد در انتخابات مجدد سال ۲۰۱۲ شرکت می کند این اعتراضات بیشتر شعله‌ور شد.

منبع تصویر، Getty Images

این اعتراض‌ها که به خاطر برگزاری‌شان در میدانی در مسکو مشهور به «اعتراض‌های بولوتنایا» شده بود نمایانگر بزرگترین ابراز مخالفت عمومی در دوران تسلط پوتین بود.

او اعتقاد داشت که راهپیمایی‌ها را واشنگتن راه‌اندازی کرده و مشوق آن بوده و آن را هدایت می‌کرده است و وزیر امور خارجه وقت آمریکا هیلاری کلینتون را شخصاً مسئول آن می‌دانست.

برای پوتین این ثابت می‌کرد که غرب دیگر تعارف را کنار گذاشته است و مستقیماً سراغ او رفته است و در واقع او اکنون در حال جنگ است.

محدودیت ارتباط به خاطر کووید - ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱

وقتی کووید-۱۹ جهان را درنوردید، پوتین به مدتی طولانی محدودیت در ارتباط‌هایش داشت که حتی برای خودکامه‌ای شخص‌محور نامتعارف بود و هر کس می‌خواست او را ببیند باید دو هفته تحت الحفظ منزوی می‌شد و از داخل راهرویی انباشته از نور فرابنفش میکروب‌کش و بخار ضدعفونی‌کننده عبور می‌کرد.

در این مدت، تعداد متحدان و مشاورانی که می‌توانستند پوتین را رو در رو ببینند ناگهان به تعداد اندکی از آدم‌های حرف‌شنو و جنگ‌طلب‌های شبیه خودش کاهش یافتند.

پوتین که در معرض نظرهای متنوع و مختلف کمتری قرار گرفته بود و به ندرت حتی کشور خودش را می‌دید به نظر می‌رسید که «ياد گرفته بود» که همه پیش‌فرض‌هایش درست هستند و تعصب‌های او موجه‌اند و اینجا بود که بذر حمله به اوکراین کاشته شد.

پروفسور مارک گالئوتی فردی دانشگاهی و نویسندهکتاب‌ «باید درباره پوتین حرف بزنیم» است و به زودی کتاب«جنگ‌های پوتین» او منتشر می‌شود.

&config=http://www.bbc.co.uk/worldservice/scripts/core/2/emp_jsapi_config.xml?212&relatedLinksCarousel=false&embedReferer=http://www.bbc.co.uk/persian/&config_settings_language=en&config_settings_showFooter=false&domId=emp-15228070&config_settings_autoPlay=true&config_settings_displayMode=standard&config_settings_showPopoutButton=true&uxHighlightColour=0xff0000&showShareButton=true&config.plugins.fmtjLiveStats.pageType=t2_eav1_Started&embedPageUrl=$pageurl&messagesFileUrl=http://www.bbc.co.uk/worldservice/emp/3/vocab/en.xml&config_settings_autoPlay=false">

منابع خبر

اخبار مرتبط

باشگاه خبرنگاران - ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹
خبرگزاری جمهوری اسلامی - ۱۱ فروردین ۱۴۰۰