قسمت صد و هشتاد و پنج آپارتمان بی‌گناهان

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و هشتاد و پنج 185Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۱۸۵

آپارتمان بی گناهان

۵۱-۳

صبح در آپارتمان همه کارت عروسی گلبن را جلوی در می بینند. آنیل و بایرام غمیگن می شوند با این حال بایرام به اوکشان می گوید همراه او به جشن عروسی خواهد رفت. آنیل هم به در خانه اسرا می رود و از او می خواهد با هم به مراسم بروند.

گلبن به اتاق قرمز می رود به دکتر می گوید همه چیز برای عروسی حاضر است اما خوشحال نیست. او می گوید: «همه چیز آماده ست فقط یه چیزی مونده! نباید خودمو خیس کنم!» دکتر از گلبن می خواهد بگوید چه زمان هایی این اتفاق برایش می افتد و به گذشته برود. گلبن به یاد خاطرات تلخش می افتد و مضطرب می شود.

"   سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و هشتاد و پنج 185Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۱۸۵ آپارتمان بی گناهان۵۱-۳صبح در آپارتمان همه کارت عروسی گلبن را جلوی در می بینند"او تعریف می کند مادرش او را در کودکی وقتی جایش را خیس می کرد تنبیه می کرد و می گوید: «فقط اون موقع ها تو چشمام نگاه می کرد. بهم می گفت شاشو! می خواست شرم رو تو چشمام رو ببینه اما من یه حس دیگه هم داشتم!» او با خجالت می گوید: «احساس آرامش می کردم!» دکتر با چند سوال از گلبن می فهمد که مادرش هیچ وقت به او توجه نمی کرده و حتی مثل صفیه و خان او را اذیت نمی کرده است. دکتر می گوید: «وقتی خودت رو خیس می کردی این تغییر می کرد نه؟ گاهی انقدر خودمون رو نامرئی و تنها حس می کنیم که هر کاری بتونیم برای اینکه بگیم وجود داریم می کنیم.» گلبن که شوکه شده با بغض می گوید: «یعنی من انقدر درمونده و تنها بودم؟ برای اینکه مادرم منو ببینه و بهم توجه کنه این همه سال خودم رو خیس می کنم؟ یعنی من به نفرتش محتاج بودم؟» او با گریه می گوید: «اون خیلی وقته مرده! الان برای چی خودمو خیس می کنم؟ برای جلب توجه کی؟ هیشکی نمی تونه منو سرزنش کنه!» دکتر می گوید: «خواهرت چی؟ اون سرت داد می زنه؟» گلبن با ناراحتی سکوت می کند و کمی بعد می گوید: «من هیچ وقت دیده نمی شدم. نه بابام، نه خان، نه نریمان منو نمی دیدن! تو مدرسه هم دیده نمی شدم!» دکتر می گوید: «اما گلبن فردا روز توئه! هیشکی نمی تونه تو رو نادیده بگیره! همه محو زیبایی تو میشن! اجازه نده خوشحالیت رو ازت بگیرن!» گلبن با مشورت دکتر تصمیم می گیرد محض احتیاط از پوشک هم استفاده کند.

صفیه به ناجی می گوید از این که فردا چیزی را خراب کند خیلی می ترسد.

ناجی به او می گوید فردا با هم به جشن عروسی خواهند رفت و او تمام مدت کنارش خواهد بود.

سر میز شام، همه از اینکه گلبن از فردا در کنار آنها نخواهد بود غمگینند. خان می گوید: «کاش اسد قدر تو رو بدونه! تو مثل صدای پرنده ها بودی تو این خونه! حالا قراره چی بشه؟» گلبن با چشمان پراز اشک می گوید: «من دو روز یه بار قراره بیام! چرا اینجوری میگین؟» حکمت می گوید: «نمیشه! عادت کن تو خونه خودت بمونی واگرنه کلاهمون میره تو هم!» صفیه ناگهان با بغض می گوید: «شما چی دارین میگین؟ من همبازیم رو دارم از دست میدم! تنهایی تو آشپزخونه چی کار می خوام کنم؟ سر کی غر بزنم؟ با کی برقصم؟» گلبن سعی می کند او را آرام کند که صفیه او را در آغوش می کشد و دو خواهر به تلخی گریه می کنند. نریمان و حکمت و خان هم آن دو را در آغوش می گیرند. همه آن شب به خاطرات تلخ و شیرینشان در آن خانه فکر می کنند.

فردا صفیه گلبن را آماده می کند و گلبن با دیدن خودش در آینه ذوق می کند. حکمت از گلبن به خاطر اینکه او را به آرزویش رسانده تشکر می کند و سرویس جواهر مادرش را به گلبن هدیه می کند.

"آنیل و بایرام غمیگن می شوند با این حال بایرام به اوکشان می گوید همراه او به جشن عروسی خواهد رفت"همه جلوی در آپارتمان منتظر گلبن هستند و گلبن دست در بازی پدرش از پله ها پایین می آید و در هر قدم خاطرات تلخی که با اسد داشت جلوی چشمش زنده می شوند. اما پایین پله ها اسد با اشتیاق منتظر اوست. هیچ کس نمی تواند چشم از گلبن و زیبایی اش بردارد.

قسمت بعدی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و هشتاد و شش ۱۸۶ قسمت قبلی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و هشتاد و چهار ۱۸۴ Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۱۸۶ Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۱۸۴

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری میزان - ۲۳ اسفند ۱۳۹۹
پندار - ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۲۵ فروردین ۱۴۰۱
آفتاب - ۲۶ مرداد ۱۳۹۹
پندار - ۱۱ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۶ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱