به همبن سادگی و تلخی! ابوالفضل محققی - Gooya News

گویا - ۱۷ شهریور ۱۴۰۲

درد دل یک هم نیمکتی و هم نظر سابق

طبق معمول بقول خودش دلش سخت گرفته است. هر وقت دلش می‌گیرد تلفنی می‌زند وگاه ساعت‌ها صحبت می‌کند. برایم صحبت‌هایش جالب است. تاحد زیادی تصویرگرفضای پیرامون.
می‌گویم: "چه خبر شده؟ باز کشتی‌ها غرق شده‌اند. "می گوید: " نه شما، تو وتمام کسانی که دور برم بودید کشتی‌های من را غرق کردید.

"شما که خبر از هیچ چیز نداشتید وبرای همه کس وهمه چیز نظر می‌دادید وتفسیر می‌کردید." می‌گویم" خودت هم که بودی چرا همه را جز خود گناهکار میدانی؟ ""من احمق هم مثل شما"شما که خبر از هیچ چیز نداشتید وبرای همه کس وهمه چیز نظر می‌دادید وتفسیر می‌کردید.
" می‌گویم" خودت هم که بودی چرا همه را جز خود گناهکار میدانی؟ "
"من احمق هم مثل شما. نیستی! نبودی تا بدانی تو این چهل سال چه کشیدیم. چطور زندگی کردیم. روزی هزار بار نفرین بخودم می‌کنم که چرا از کاری که اصلا سر در نمی‌آوردم وتنها چند کتاب خوانده بودم نسبت به همه چیز صاحب نظر بودم و قطعی نظر می‌دادم.
وقتی یاد"میم" می‌افتم که می‌گفت کمونیست‌ها روشن ترین وآگاه ترین افراد جامعه هستند. چه خوشی واحساس همه چیز دانی زیر پوستم می‌رفت.

اصلا نه تاریخی درست حسابی می‌دانستم ونه چیزی از اقتصاد وسرمایه داری وابسته می‌فهمیدم‌م ونه معنی کلمه کمپرادور را با تبختر که گوئی استاد دهر هستم بزبان می‌آوردم.

منابع خبر

اخبار مرتبط

جام جم - ۱ خرداد ۱۴۰۲
آفتاب - ۲۶ فروردین ۱۳۹۹