هر ثانیه چند نوزاد دچار سوتغذیه به اورژانس بیمارستان هلمند منتقل میشوند
هر ثانیه چند نوزاد دچار سوتغذیه به اورژانس بیمارستان هلمند منتقل میشوند
- یوگیتا لیمایه
- بیبیسی
در شرایطی بحرانی، هر چند ثانیه نوزادی به اتاق اورژانس بیمارستان لشکرگاه برده میشود تا این جوانترین قربانیان بحران گرسنگی افغانستان را نجات دهند.
در میان صدای دلخراش گریههای دهها نوزاد گرسنه، و درخواستهای ناامیدانه مادرانشان برای کمک، پرستاران تلاش میکنند تا کودکانی را که نیاز به مراقبت فوری دارند، در اولویت قرار دهند. تعداد این نوزادان زیاد است.
لشکرگاه، مرکز ولایت هلمند، یکی از جنگزدهترین ولایات افغانستان است و تقریباً در ۴۰۰ مایلی (۶۴۴ کیلومتری) جنوب غربی کابل قرار دارد.
جلیل احمد به سختی نفس میکشد. دست و پایش سرد شده است. او به سرعت به اتاق احیا منتقل شده است. مادرش مرکا میگوید که او دو سال و نیمه است، اما بسیار کوچکتر به نظر میرسد.
"تعداد این نوزادان زیاد است.لشکرگاه، مرکز ولایت هلمند، یکی از جنگزدهترین ولایات افغانستان است و تقریباً در ۴۰۰ مایلی (۶۴۴ کیلومتری) جنوب غربی کابل قرار دارد.جلیل احمد به سختی نفس میکشد"به شدت سوءتغذیه دارد و مبتلا به سل است. پزشکان برای احیای او سریع کار میکنند.
مرکا با اشک در چشماش نگاه میکند و میگوید: "رنج او مرا درمانده میکند. تمام شب ترسم این بود که هر لحظه ممکن است دیگر نفس نکشد."
باید برای جلیل خردسال در بخش مراقبتهای ویژه که همین حالا هم پر شده است جایی پیدا کنند. پزشکی او را در آغوش میبرد و پرستاری هم با بطری مایعات و داروهایی که با لولههای مختلفی به بدناش تزریق میشوند به دنبالشان راه میرود.
کارکنان وقت ندارد که صبر کنند. باید به سرعت عقاله کودک پنج ماهه دیگری را به اکسیژن وصل کنند.
بار سومی است که به بیمارستان میآید. پزشکان میگویند که همین چند ساعت پیش فکر میکردند که زنده نمیماند ولی حالا میبینند که طاقت آورده است.
توضیح تصویر،
جلیل احمد درمان فوری دریافت میکند
پادکست چشمانداز بامدادی رادیو بیبیسی
برنامه ها
پایان پادکست
از هر پنج کودکی که در بخش مراقبتهای ویژه بستری میشود یکی میمیرد و شیوع بیماری به شدت واگیردار سرخک که به سیستم ایمنی بدن حمله میکند هم أوضاع را در هفتههای أخیر بدتر کرده است. این ضربه مهلکی است به کودکانی که تا به حال از سوء تغذیه هم رنج میبردهاند.
این بیمارستان که خیریهای است تحت نظر پزشکان بدون مرز، یکی از معدود نهادهای تماماً فعال در ولایتی است که حدود ۱.۵ میلیون نفر جمعیت دارد. این بیمارستان به شدت تحت فشار است. ۳۰۰ تختخواب دارد ولی روزی حدود ۸۰۰ بیمار دارد که بیشتر آنها کودک هستند.
مردم تقریباً هیچ جای دیگری ندارند که به آن رو کنند.
"پزشکان برای احیای او سریع کار میکنند.مرکا با اشک در چشماش نگاه میکند و میگوید: "رنج او مرا درمانده میکند"قطع کمک مالی خارجی که افغانستان را اداره میکرد ضربه مضاعفی به آنها بوده است. این اتفاق بحرانی اقتصادی را کلید زده است که جمعیتی را که تا به حال هم در فقر بودند به آستانه مرگ از گرسنگی سوق داده است و منجر به فروپاشی تقریبا کامل نظام مراقبت بهداشتی عمومی شده است که کمابیش به طور کامل پیش از غلبه طالبان از طریق کمکهای مالی خارجی تأمین مالی میشد.
افغانستان مدتهاست که با معضل سوء تغذیه کودکان دست به گریبان است ولی دادههایی که یونیسف (صندوق کودکان سازمان ملل) جمعآوری کرده است جهش عظیمی در تعداد کودکانی نشان میدهد که به خاطر سوء تغذیه شدید در بیمارستانها بستری هستند و تعداد آنها از ۲۴۰۷ نفر در ماه اوت ۲۰۲۱ به ۴۲۱۴ نفر در دسامبر ۲۰۲۱ رسیده است.
این افزایش تا حدودی به خاطر این است که حالا که جبهههای نبرد از میان رفتهاند، رفتن به بیمارستانها امنتر است ولی این آمار شمار عظیمی از کودکان گرفتار سوء تغذیه را که خانوادههایشان استطاعت سفر به بیمارستان را ندارند، در نظر نمیگیرد. این افراد حتی اگر بتوانند سفر کنند، باید ساعتها در جادههای خاکی حرکت کنند و تازه آن موقع هم به سختی ممکن است امکانات پزشکی مناسبی پیدا کنند که کارآمد باشد.
بیمارستانهای منطقه موسی قلعه و گرشک لبالب از کودکانی است که دچار سوء تغذیهاند ولی هیچ کدام از بیمارستانهایشان بخش مراقبت ویژه فعال و کارآمد ندارند. پزشک زن وجود ندارد. ساختمانهای بیمارستانها فرسوده، سرد و تاریکاند.
برق میآید و میرود. دما در شب تا ۴ درجه سانتیگراد کاهش پیدا میکند.
در گرشک، بخاری کوچکی که با کپسول گاز کار میکند میان اتاق است که به زحمت گرمایی تولید میکند. مادران و بچهها زیر پتو کز کردهاند. بوی بیماری در هوا سنگینی میکند.
توضیح تصویر،
به ولید اکسیژن میدهند
در موسی قلعه، تنفس ولید، کودک یک سال و نیمه دیگری نامرتب میشود و باید او را از میان دهلیزها و درها به ساختمان فرسوده بغلی ببرند که تنها کپسول اکسیژنی که در بیمارستان دیدیم در آنجاست.
"تمام شب ترسم این بود که هر لحظه ممکن است دیگر نفس نکشد."باید برای جلیل خردسال در بخش مراقبتهای ویژه که همین حالا هم پر شده است جایی پیدا کنند"پدر زکیالله ۱۰ روزه را پی مایع سرم در بازار فرستادهاند چون بیمارستان سرم ندارد.
دکتر عزیز احمد که بیش از ده سال است در بیمارستان گرشک کار میکند میگوید که دارو اندک است و کارکنان انگشتشمار ولی هر روز صدها بیمار از راه میرسند. مجبورند کودکانی را که بیماری حاد دارند جواب کنند چون امکانات کمک به آنها را ندارند و دکتر احمد میگوید که بعضی از کودکان پیش از رسیدن به بیمارستانی کارآمد جانشان را از دست دادهاند.
او و کارکنان دیگر از ماه اوت تا اکتبر هیچ حقوقی دریافت نکردهاند. از ماه نوامبر، آنها و بعضی بیمارستانهای دیگر مقادیری پول از طریق سازمانهای بشردوستانه مثل یونیسف، سازمان بهداشت جهانی و خیریه محلی باران (شبکه توانبخشی و مددکاری بوعلی) دریافت کردهاند.
سلام جنابی از یونیسف میگوید: "خانواده نهادهای بشردوستانه میکوشد تنها پلی برای زنده ماندن این کودکان فراهم کند تا دنیا تکلیف سیاست را روشن کند ولی ما نمیتوانیم نظام بهداشتی را به طور کامل تأمین مالی کنیم.
کودکان را میان سیاست نیندازید.
وضعیت در افغانستان برای کودکان بسیار حساس است و هر تصمیمی که جهان بگیرد، و سیاستمداران بگیرند بر آنها اثر خواهد گذاشت."
وقتی که در ولایت هلمند سفر میکنید، ویرانیهای جنگ را تقریبا در هر منطقهای میشود دید. میزان ویرانی در شهر 'سنگین' تکاندهنده است. تلهایی از خاک که زیر گل و لای و زباله فرو رفتهاند میبینید که روزگاری خانهها و مغازهها به جای آنها بوده است. این مناطق جاهایی هستند که سربازان خارجی و افغان خونینترین نبردهایشان را داشتهاند و محل استقرار سربازان بریتانیایی بوده است.
عبدالرازق اهل جماعتی است که چندین دهه در خط مقدم نبرد زندگی کرده است.
میگوید: "خوشحالیم که صلح شده است ولی غذا نداریم، کار نداریم، پول نداریم. گندم و سوخت بسیار گران شدهاند.
"پزشکی او را در آغوش میبرد و پرستاری هم با بطری مایعات و داروهایی که با لولههای مختلفی به بدناش تزریق میشوند به دنبالشان راه میرود.کارکنان وقت ندارد که صبر کنند"صدها کودک در روستای من سوء تغذیه دارند. در هر خانهای، دو سه تا کودک با این وضعیت دارید. چیزی نداریم به مادرانشان بدهیم و به این دلیل است که با این وضعیت به دنیا میآیند."
توضیح تصویر،
نصیبالله و خواهرش فرزانه
حمید گل در خانهای گلین در همین نزدیکی زندگی میکند. دو تا از دختراناش، فرزانه و نازدانه، سوء تغذیه دارند. نازدانه چنان بیمار است که او را پیش پدر بزرگ و مادر بزرگاش فرستادهاند چون حمید غذا برایشان ندارد.
پسر ده سالهاش، نصیبالله دیگر برای کمک به او در مزرعه شروع به کار کرده است.
رنج بیپایان خانواده او میراث رفتار خارجیهای فعلی و قبلی است. پنج سال پیش خانه حمید در حملات آمریکاییها بمباران شد. ده نفر از اعضای خانوادهاش از جمله پدر و مادرش، شش برادر و خواهرش کشته شدند.
حمید میگوید: "ما هیچ رابطهای با طالبان نداشتیم. خانه من به ناحق بمباران شد. نه آمریکاییها، نه دولت قبلی و نه دولت تازه کمکی به من نکردهاند.
"۳۰۰ تختخواب دارد ولی روزی حدود ۸۰۰ بیمار دارد که بیشتر آنها کودک هستند.مردم تقریباً هیچ جای دیگری ندارند که به آن رو کنند"ما فقط نان خشک میخوریم. دو سه شب در هفته گرسنه میخوابیم."
هر جا که رفتیم از مردم پرسیدیم آن روز چه خوردهاند. بیشترشان گفتند که کل خانواده فقط با چند تکه نان خشک سر کردهاند.
کودکان در این بحران گرسنگی از همه آسیبپذیرترند. جوانترین نسل أفغانستان به حال خود رها شده تا بمیرد.
در بسیاری از مناطقی که دیدیم، مرگهای ناشی از سوء تغذیه ممکن است حتی ثبت نشوند یا به شمار نیایند.
جهان ممکن است هرگز ابعاد فاجعهای را که در افغانستان در شرف وقوع است نداند.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران