حرف زدن با یک نوجوان هوادار دوآتشه چگونه است؟/ دلایل جذب بچهها به گروههای هواداری
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، هوادار، طرفدار، فن، حامی، کراش و واژههای جدید دیگر در سالهای اخیر کنار نام افراد و گروههای مختلفی قرار گرفته و نوجوانان و جوانان زیادی با این ادبیات علاقه خود را به تیم و گروه هنری مورد علاقه یا بازیگر و خواننده محبوب شان نشان میدهند.
اگر در دهه ۵۰، ۶۰ و اوایل ۷۰ این هواداریها و علاقه مندیها خود را به شکل پوستر در اتاق خواب یا یک پیراهن در تن نشان میداد طی سالهای اخیر جای خود را به تغییر سبک زندگی، باورها و اعتقادات و حتی تغییر در شکل ظاهری نوجوان و جوانان داده تا جایی که دغدغه و نگرانی را در دل خانوادهها بیشتر کرده است.
اما آیا واقعاً برای جلوگیری از اثرات سوء این هواداریها راهکاری وجود دارد؟ آیا صرفاً اعمال محدودیت میتواند راهگشا باشد یا باید با زبان و ادبیات نسل جدید یا آنها وارد تعامل شد؟
در همین راستا با دکتر لیلا سلیقه دار، مشاور و جویشگر حوزه تعلیم و تربیت به گفتگو نشستیم تا در خصوص پدیده هواداری و راهکارهای مناسب برای برخورد با هواداریهای افراطی میان نوجوانان و جوانان گفتگو کنیم.
در ادامه مشروح صحبتهای خبرنگار ما با دکتر لیلا سلیقه دار را میخوانید.
چرا در ایران بحث هوادارای از گروهای ورزشی و هنری و سلبریتیها بروز شدیدی به خصوص در میان قشر نوجوان داشته است؟
سلیقه دار: در گذشته ادبیات هواداری مثلاً در مورد فوتبال در همان محل مسابقه باقی میماند، یا در قلب و ذهن هوادار بود یا در نهایت اطرافیان نزدیک فرد اقدامات و رفتارهای هوادارانه اش را میدیدند، اما امروزه و با گسترش فضای مجازی همه متوجه این هواداریها میشوند.
همین امر هم باعث میشود که بر اساس شکل هواداری فرد مورد تشویق یا نقد قرار بگیرد و باعث شود تا ما با یک خلاء اساسی مواجه شویم و نیاز به کارشناسانی داشته باشیم که به طور مشخص رفتار و فرهنگ هواداری و مهمتر از آن ادبیات آن را مورد بررسی قرار دهند.
در واقع انگار که گسترش این هواداریهای افراطی درحال تبدیل به علمی است که ضرورت شناخت آن بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
بیشتر بخوانید
- عجیبترین اعتیادهایی که دربارهاش شنیدهایم
بسیاری از خانوادهها نگرانیهایی درباره هواداریهای افراطی دارند، مثلاً نمونه آن کیپاپها و اینکه میتوانند چه تأثیری در تربیت فرزندانشان داشته باشند، خانوادهها چطور میتوانند این دغدغهها را مدیریت کنند؟
سلیقه دار: مدتی پیش با مراجعه کنندهای صحبت میکردم که میگفت نوجوانی در خانه دارم که طرفدار کی پاپها شده و این طرفداری تا جایی پیشرفته که ما خودمان هم بدون این که بفهمیم «کی پاپر» شده ایم. در واقع ناخواسته در محیطی قرار گرفتیم که مدام با صدای این گروه و تصاویرشان رو به رو بودیم و هرجا برنامهای داشته باشد ما باید کنار بکشیم تا بچهها برنامه مطلوب شان را تماشا کنند؛ بنابراین این موضوع نشان میدهد که اگر مدیریتی در این میان نباشد خود خانواده همها به صورت کاملاٌ ناخودآگاه وارد این جریان میشوند.
اگر بخواهیم به صورت کلی بحث طرفداری را بررسی کنیم باید بدانیم که در هیچ دورهای از دورههای مختلف که نوجوانی وجود داشته نمیتوانیم دورهای را پیدا کنیم که نوجوانی دنبال هواداری از فرد یا گروهی نبوده باشد، در واقع همیشه این هواداریها وجود داشته، اما الان شکل و شمایل آن تغییر کرده است.
آیا در زمان ما هم به این شدت بوده است؟
سلیقه دار: این نکته مهمی است، ما میگوییم این میزان شدت از کجا میآید، چون در ایام قدیم هواداران به نصب ۴ پوستر در اتاق خواب بسنده میکردند یا به دوستان شان میگفتند که من فلان فرد یا گروه را دوست دارم و از شدت علاقه لباس آنها را خریده ام.
اما فضای مجازی با قدرتی که به فرد میدهد محدودیتها را میشکند، یعنی وقتی دختر نوجوانی به تبعیت از سلبریتی مورد علاقه اش موهای سرش را میتراشد همه این حرکت را میبینند.
باید بدانیم که به صورت کلی رفتار هوادارنه، پیدا کردن الگو، داشتن هیرو یا قهرمان در زندگی به ویژه در دوره نوجوانی و حتی جوانی جزو ویژگیهای اجتناب ناپذیر و طبیعی در این دوره از زندگی است، اما گاهی اوقات منِ مادر یا پدر فراموش میکنم که اصل داستان را نمیتوانم پاک کنم و بخواهم که فرزندم از کسی تبعیت نکند و دوستش نداشته باشد.
حالا اگر خانوادهای صرفاً نگران است و میگوید با شنیدن اسم کشور کُره کهیر میزنم باید بداند که این نگرانی صرف راهکاری پیش رویش نمیگذارد، پس اگر خانوادهای نوجوان یا جوان دارند باید بدانند که بچهها در این دوره به دلایل گوناگون علاقه دارند به دنبال سوپر قهرمان در زندگی شان باشند، آنها را دوست داشته باشند و به گروههای هواداری بپیوندند.
پس باید چه کار کرد؟
سلیقه دار: اولین نکته مهم این است که مطابق روان شناسی رشد خانوادهها برخی ویژگیهای طبیعی را بپذیرند و بدانند که با ممانعت کردن چیزی عوض نمیشود، چه آن دوره که پوستر اتاق پاره میکردند یا پروسه اخراج از مدرسه رخ میداد چه الان که میخواهند چیزی را در خانه ممنوع کنند.
ما باید در ابتدا زمینهها و دلایل بروز این هواداری را بدانیم، یکی از آنها احساس نیاز به قدرت است.
بچه ما احتیاج دارد که در موقعیتهای مختلف احساس قدرت و آزادی عمل داشته باشد، چیزی که در فضای مجازی به دلیل سرکوبها خود را به شکل شکستن چارچوبها نشان میدهد، حالا اگر در قالب گروههای هواداری باشد که خیلی هم بیشتر لذت میبرد.
دلیل دیگر هویت یابی است، هر بچهای دوست دارد یک هویتی از خودش و یک هویت اجتماعی داشته باشد و زمانی که وارد گروهی مثل هواداری موسیقی میشود این هویت جمعی حالش را خوب میکند.
جنس نوجوانی شوق و هیجان است، به همین خاطر آن شوق و تعصب در کلام و رفتار در نوجوانی بیشتر بروز و ظهور دارد، مثلاً اگر هواداران برآشفته شوند واقعاً میتوانند ویرانگر باشند، این قدرت از کجا میآید؟ از یک هیجان شدید! و زمانی که تأیید همسالان را میگیرد همه چیز برای یک اثرگذاری مهیا میشود.
چرا کی پاپها در ایران نسبت به سایر کشورها بیشتر مورد توجه قرار گرفتند؟
سلیقه دار: کرهای بودن خاستگاه دارد، وقتی خانوادهها مثلاً با فیلمی مثل جومونگ آشنا میشوند شب و روزشان را میگیرد و کاملاً با آن درگیر میشوند، در واقع این کرهای دوست بودن از سالها قبل ریشه دوانده و حالا شاخ و برگ داده است.
اما اگر از این موضوع بگذریم باید دو نکته مهم را مدنظر قرار دهیم، اول اینکه نوجوانان و جوانان خیلی زیاد همزاد پنداری را دوست دارند، شما خیلی از خوانندگان یا بازیگران ایرانی خارج از کشور را دیده اید که هنجار شکنی و کج رفتاری در آنها زیاد است، اما با این حال خیلیها آنها را دنبال میکنند.
این از باب فرهیخته بودن آن افراد نیست که حجم زیادی دنبال کننده دارند، دلیلش این است که میگویند کاری که من به عنوان نوجوان نمیتوانم انجام دهم او انجام میدهد و به همین جهت همزاد پنداری میکنند.
نکته دوم این است وقتی احساس میکنند در توان شان نیست یا قوانین اجازه نمیدهد و حس میکنند دیگری دارد به جای آنها فریاد میزند پس هواداری میکنند و آن فریاد در هواداری شان دیده میشود.
شما بارها دیده اید نوجوان سراغ کسی میرود که ممکن است هنجارشکن باشد یا وقتی حرکات عجیب و غریب از سمت آدمی تحت عنوان فرد مشهور مثل سلبریتیها زیاد میشود که با عقل آدم جور در نمیآید ناگهان تبدیل به یک چالش مجازی میشود که همه آن را انجام میدهند.
فریاد از گلوی دیگری ناشی از سرکوب جامعه است یا خانواده؟
سلیقه دار: هردو، من سالی نبوده که نوجوان مراجعه کننده دختر نداشته باشم که تمایل و اصرار به پسر شدن نداشته باشد، چون در وجود خودش حس میکند من محدودم و نمیتوانم خیلی کارها را انجام بدهم و به همین دلیل یک جایی این سرکوبها سر باز میکند که نمود آن در هواداریهای افراطی خود را نشان میدهد.
خیلی اوقات حتی خود نوجوان میگوید من کار فلان سلبریتی را قبول ندارم، اما چون جرأت داشته فریاد بزند من او را دنبال میکنم.
مثل اتفاقی که در مورد تتلو افتاد؟
سلیقه دار: دقیقاً، یا وقتی داریم راجع به تتلو حرف میزنیم وقتی در جلسات نقادی هستیم بچهها آنقدر خودشان قشنگ رفتارهای این فرد را نقد میکنند که واقعاً تعجب برانگیز است، اما در نهایت میگویند، چون توانسته یک ساختار را بشکند او را دنبال میکنیم.
یکی از مراجعان من نوجوان ١٣-١٤ سالهای دارد که تمام راههای دسترسی او به موسیقی و فیلمهای کرهای را مسدود کرده، خب این حرکت یک سرکوب است، آیا واقعاً باید جلوی این علاقه مندی را گرفت یا از طریق این علاقه مندی و شناخت آن خوراک مناسب برای نوجوان تهیه کرد؟ هیچ کس با محدود شدن رشد نمیکند.
خیلی اوقات بحث هواداری به سمتی میرود که نوجوان با یک رفتار یا گفتار هنرمند یا سلبریتی مورد علاقه اش نابود میشود و انگار بتی که از او ساخته شکسته شده، نمونه آن راه اندازی سایت شرط بندی از سوی یک از خوانندههای ایرانی خارج از کشور که باعث شد بسیاری از فن پیجها فعالیت شان را متوقف کنند.
سلیقه دار: باید دید من از چه چیزی در آن آدم خوشم آمده، این اولین سوالی است که وقتی با یک خانواده نگران مواجه میشوم به آنها میگویم، اینکه بدانند مثلاً در مورد کره ایها فرزندشان از چه چیزی خوشش میآید، از مدل موهایشان، زیبایی شان یا قیافههای بامزهای که دارند؟
البته این چیزی است که خود کره از سالها قبل روی آن کار کرده که سادگی را در عین زیبایی ارائه دهد، ما باید برای کودک و نوجوان از همان اول جا بیندازیم که کسی در دنیا وجود ندارد که صدِ مطلق باشد.
ما آموزههای دینی خوبی در این زمینه داریم که متأسفانه در صندوقها خاک میخورد، آموزههایی که به ما میگوید هیچ مخلوقی صد و بی نقص نیست.
ما همیشه میگوییم اگر میخواهید فرزندتان یک الگوی ایده آل داشته باشد بیشتر باید با او در مورد علایق اش حرف بزنید، خیلیها امید دارند نوجوانی بگذرد و این علایق از سر فرزندشان بیفتد، خب به جای این طرز تفکر با او حرف بزنید.
مثلاً وقتی موسیقی را گوش میدهد که شما علاقهای به آن ندارد و حتی از شنیدن آن اذیت میشوید به جای اینکه بگویید «چه جوری صدای این را تحمل میکنی؟» بگویید «معنی شعری که میخواند چیست؟»
در واقع با ادبیات خودش با او وارد صحبت شوید، نوجوان وقتی میبیند اطرافیانش خواننده یا بازیگر مورد علاقه اش را میشناسند تمایل به گفتگو پیدا میکند. احساس تان را به شکلی درست بیان کنید و احساس او را هم بشنوید تا از این طریق افکار نقادانه را در فرزندتان رشد دهید.
راجع به فیلم یا موسیقی مورد علاقه اش با او گفتگو کنید تا از جوانب مختلف موضوع را یاد بگیرد و بررسی کند، همیشه این مشارکت، تعامل و گفت وهای غیر مستقیم اثرگذارتر بوده است.
برای امتحان کردن این شیوه میتوانید مثلاً وقتی میخواهید از یه رستوران غذا سفارش دهید بگویید من فلان غذای این رستوران را دوست دارم، اما رنگ بندی دیوارها و محیط داخلی آن را نمیپسندم، فرزند شما از این طریق یاد میگیرد که قرار نیست ١٠٠ درصد چیزی را دوست داشته باشد؛ بنابراین اولین و مهمترین نکته این است که نگران یک امر طبیعی نباشید، روی ریشهها کار کنید و به او توانایی نقادی و جدا کردن مسائل از یکدیگر را بدهید و نکته مهم اینکه در بعضی گروههای هواداری با حضور بچهها شرکت کنید، مثلاً باشگاه هواداران محیط زیست یا خیریه یا کارهای مثبت دیگر تا فرزندتان بداند که میتواند هواداریهای مثبت و اثرگذاری هم داشته باشد.
منبع:فارس
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران