قسمت سی و چهار خواهر و برادرانم
سریال خواهر و برادرانم قسمت سی و چهار 34Khahar Va Baradaranam Serial Part ۳۴
ملیسا به کافه پیش قدیر میرود و به خاطر اینکه او برگشته، خوشحال است. قدیر در مورد عایشه از ملیسا سوال میکند و ملیسا میگوید عایشه با خواهرش زندگی میکند و دختر خوبی است. قدیر میگوید عمر شب گذشته پیش عایشه مانده و برای همین سوال کرده است.
عایشه عمر را به فروشگاه برده تا لباس فرم بخرد. او به عمر اصرار میکند که کفش و کیف هم بخرد و آنها را به حساب هدیه تولدش بگذارد. عمر قبول میکند.
شنگول به خانه عاکف میرود و در مورد رضایت دادن عمر و پول گرفتن از برک و همچنین دعوای شب گذشته برک دم خانه آنها تعریف میکند و بابت اینکه برک بخواهد دوباره برای بچهها مزاحمت ایجاد کند، ابراز نگرانی میکند.
" سریال خواهر و برادرانم قسمت سی و چهار 34Khahar Va Baradaranam Serial Part ۳۴ ملیسا به کافه پیش قدیر میرود و به خاطر اینکه او برگشته، خوشحال است"عاکف از اینکه مدام برایش دردسر درست میشود کلافه میشود و میرود.
مظلوم به همراه اوگولجان به مدرسه میرود و اوگولجان به او برک را نشان میدهد. وقتی برک به دستشویی میرود، مظلوم هم میرود و در را قفل میکند؛ او یقه برک را میگیرد و با تهدید به او هشدار میدهد که با دوستانش کاری نداشته باشد وگرنه با او طرف است. سپس سعی میکند به زور سر برک را به سمت سینک ببرد تا آنجا را لیس بزند و انتقام عمر را بگیرد. او برک را رها میکند و بیرون میرود.
سرکلاس استاد برای جمع کردن پول خیریه داوطلب میخواهد . دورک برای اینکه به آسیه ثابت کند آدم خوبی است سریع دستش را بلند میکند.
آسیه متوجه نیت دورک میشود. اوگولجان از نگاههای دورک و آسیه به احساس آنها پی میبرد و بعد از کلاس به او طعنه میزند. آسیه میگوید بین دورک و او احساسی شکل گرفته اما از اوگولجان میخواهد به کسی چیزی نگوید.
عایشه و عمر زنگ دوم به مدرسه میرسند. آسیه با دیدن لباسهای جدید عمر متعجب میشود. عمر به آسیه میگوید عایشه برای او کادو تولد گرفته است.
"قدیر در مورد عایشه از ملیسا سوال میکند و ملیسا میگوید عایشه با خواهرش زندگی میکند و دختر خوبی است"آسیه بابت رفتن عمر از خانه از او گله میکند. عمر از آنها بخاطر دعوا بر سر پول گرفتن از عاکف دلخور است و حق را به خودش میدهد.
مظلوم به کافه مدرسه پیش قدیر میرود. قدیر که پول ندارد، از مظلوم پول قرض میگیرد. در زنگ تفریح، قدیر نصف پول را به آسیه میدهد.
عاکف به مدرسه میرود و مدیر برک را به اتاق صدا میزند تا عاکف او را ببیند. عاکف بابت اینکه برک در شب گذشته به خانه قدیر رفته و با بچهها دعوا کرده، او را سرزنش میکند و به او هشدار میدهد اگر به این کارهایش ادامه دهد، به پدرش اطلاع میدهد.
برک قبول میکند که دیگر هیچ کاری نکند. وقتی عاکف از اتاق بیرون میآید عمر را در سالن میبیند. عمر به عاکف میگوید از خانه بیرون زده و دنبال کار میگردد. عاکف عمر را نصیحت میکند و از گذشته خودش و سختیهایی که برای پول درآوردن کشیده صحبت میکند و به عمر پیشنهاد میدهد در شرکت او مشغول کار شود. عمر با خوشحالی قبول میکند.
سر کلاس آسیه پولی که قدیر داده بود را به عمر میدهد اما عمر پول را قبول نمیکند و با غرور میگوید از این به بعد خودش درآمد خواهد داشت و قرار است بعد از مدرسه به شرکت آتامان برود.
"قدیر میگوید عمر شب گذشته پیش عایشه مانده و برای همین سوال کرده است. عایشه عمر را به فروشگاه برده تا لباس فرم بخرد"آسیه متعجب میشود و چیزی نمیگوید.
بعد از مدرسه آسیه در محلهشان به مغازه سلیم میرود تا برای خانه خرید کند. سلیم که از آسیه خوشش میآید، با دیدن او خوشحال میشود. آسیه یک کیک کوچک هم برای امل میخرد و به سمت خانه میرود.
شب در خانه اورهان سر میز شام اوگولجان و آیبیکه سراغ پولی که قدیر در بیمارستان برای مخارج اورهان به مادرشان داده بود را از شنگول میگیرند. اورهان که از این ماجرا خبر ندارد، تعجب میکند و میگوید هزینه بیمارستان با بیمه بوده و از شنگول میپرسد پولها کجاست. شنگول میگوید چون در این مدت سرکار نرفته بود با آن پولها قسط لوازم خانهای که خریده بود را داده است.
اورهان به شدت از شنگول عصبانی میشود و داد و فریاد از سر میز بلند میشود و به اتاق میرود.
در خانه قدیر، آسیه در مورد عمر و کار در شرکت آتامان به قدیر میگوید. قدیر هم جا میخورد. بعد از شام آسیه کیکی که خریده را به امل میدهد. امل کیک را نمیخورد و آن را در خانه عروسکیاش میگذارد.
عمر دوباره به خانه عایشه میرود و آنجا با هم شام میخورند. بعد از شام آنها در تراس نشستهاند که ترگا به خانه عایشه میرود.
"عاکف از اینکه مدام برایش دردسر درست میشود کلافه میشود و میرود. مظلوم به همراه اوگولجان به مدرسه میرود و اوگولجان به او برک را نشان میدهد"عایشه با دیدن ترگا عصبی میشود و از او میخواهد که از آنجا برود. ترگا هم از عمر میخواهد که همراه او از آنجا برود. عایشه میگوید عمر جایی نمیرود و دوباره به ترگا یادآوری میکند که آنها از هم جدا شدهاند.
بعد از رفتن ترگا عایشه به عمر توضیح میدهد که او و ترگا اوایل بیماری مادرش از هم جدا شدهاند اما ترگا هنوز این جدایی را قبول نکرده است.
پایان قسمت ۳۴
قسمت بعدی - سریال خواهر و برادرانم قسمت سی و پنج ۳۵ قسمت قبلی - سریال خواهر و برادرانم قسمت سی و سه ۳۳ Next Episode - Khahar Va Baradaranam Serial Part ۳۵ Previous Episode - Khahar Va Baradaranam Serial Part ۳۳
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران