حبس‌های غیرانتفاعی

حبس‌های غیرانتفاعی
رادیو زمانه
رادیو زمانه - ۱۴ بهمن ۱۳۹۸



روی برد کوچکی جلوی درب فروشگاه قیمت اقلام را با ماژیک نوشته‌اند. تازه به اینجا آمده‌ام و از تفاوت قیمت‌ها با بیرون از این چهاردیواری حیرت می‌کنم. مسئول فروشگاه می‌گوید که تمامی اجناس با ۲۵درصد افزایش قیمت نسبت به بازار بیرون فروخته می‌شوند. این «ارزش‌افزوده» رسمی است که زندان آن را به‌عنوان اصل نانوشته‌ای جا انداخته است و توضیحی هم برای دلیلش وجود ندارد جز اینکه: «چون روال این است.» اقلام دیگری هم که زندانیان در قالب «لیست هفتگی» سفارش می‌دهند و مازاد بر کالاهای خود فروشگاهند تا ۴۰درصد گران‌تر به ‌دستشان می‌رسد و این افزایش قیمت هم اینطور توجیه می‌شود که «هزینه ایاب و ذهاب روی آن آمده.» هرچند که به سازمان زندان‌ها بودجه‌ای حدود هزار و ۷۰۰میلیاردتومان تخصیص می‌یابد، اما از این بودجه کمترین سهم به زندانیان تعلق می‌گیرد. سازوکار گذران معیشت زندانی‌ها طوری تنظیم شده تا خود زندانیان به‌ شکلی «خودکفا» هزینه‌های خود را بپردازند و از سوی دیگر هر نوع خدماتی به زندانیان به‌ دست پیمانکار سپرده شده است؛ ازجمله تهیه و خرید اقلام موردنیاز و اشتغال.

"مسئول فروشگاه می‌گوید که تمامی اجناس با ۲۵درصد افزایش قیمت نسبت به بازار بیرون فروخته می‌شوند"زندانیان زن زندان اوین وضعیت امرار معاششان را با اصطلاح «حبس غیرانتفاعی» توصیف می‌کنند؛ وضعیتی که در زندان‌های عمومی به‌مراتب شدیدتر است. در این گزارش با کسانی گفت‌وگو کرده‌ایم که یا قبلاً در زندان بوده‌اند یا هنوز در زندان به‌ سر می‌برند، و تلاش کرده‌ایم تصویری کلی از معیشت «ساکنان» زندان‌های اوین و قرچک به‌عنوان نمونه ترسیم کنیم؛ تصویری مختصر از وضعیت اشتغال زندانیان در زندان و از اینکه هر زندانی چقدر باید خرج بکند تا بتواند حبس بکشد.

(اسامی افرادی که با آنها حرف زده‌ایم، به‌صورت مستعار آمده است.)

پول بدهید و حبس بکشید

یک مرغ کوچک، ۲۵۰گرم گوشت قرمز، ۶عدد تخم‌مرغ، ۵عدد پنیر کوچک یک‌نفره، برنج، روغن و نیم‌کیلو سیب‌زمینی‌وپیاز جیره‌ای است که زندان هر ماه به زندانی‌ها می‌دهد. این جیره متوسط زندانیان بند یک نسوان اوین است که در دوره‌ها و ماه‌های مختلف تاحدی کم و زیاد می‌شود؛ در ماه‌هایی به ‌حداقل می‌رسد و گاهی اوقات هم باتوجه به خیرمقدمی ریاست جدید یا آمدن بازرس، کمی بیشتر می‌شود. کسانی که این جیره را دریافت می‌کنند، دیگر نمی‌توانند از غذای زندان استفاده کنند و کمبود سفره خود را باید با خرید از فروشگاه کوچک بند و خریدهای هفتگی پر کنند. بند دوی بند نسوان اوین آشپزخانه‌ یا گرمخانه‌ ندارد و زندانیان آن بند ناگزیر غذای زندان را می‌گیرند؛ روزی سه‌وعده غذا که به‌ندرت در آن مواد پروتئینی مانند گوشت قرمز یا مرغ پیدا می‌شود.

در این بند چند کودک هم به‌همراه مادرهایشان در زندان به ‌سر می‌برند و از همان غذایی می‌خورند که برای بقیه زندانی‌ها آورده می‌شود.

یکی از کسانی که در بند یک بند نسوان اوین بود می‌گفت، من در بیرون از زندان با یک‌میلیون و ۵۰۰تومان یک زندگی حداقلی داشتم و اجاره‌خانه هم می‌دادم، حالا اینجا فقط اجاره‌خانه نمی‌دهم و یک‌میلیون‌تومان خرجم می‌شود. برای کسانی که پول از طرف خانواده‌ به حسابشان واریز می‌شد، احساس تلخ همیشگی همراهشان بود که با گرانی‌های بیرون از اینجا، آنها مجبورند هزینه‌های سنگین اینجا را هم بپردازند و کسانی هم که خودشان با کار در زندان –کارهایی مانند چرم‌دوزی و بافتنی- معیشت می‌گذراندند، همه‌چیز آن‌قدر گران بود که از پس خرید آن برنمی‌آمدند. طبق آیین‌نامه سازمان زندان‌ها، اقلامی که زندانی‌ها می‌خرند باید به قیمت مصوب میدان‌های تر‌بار باشد اما این اصل اعتبار چندانی در زندان ندارد؛ سبزیجات و میوه‌هایی که به ‌دست زندانیان می‌رسد، بین ۳۰ تا ۵۰درصد در هفته‌های مختلف گران‌تر از قیمت میادین تره‌بار است.

در کنار این هزینه‌ها، اما کسب‌وکار به‌ شکل دیگری در زندان پررونق است. در زندان اوین، تا سال گذشته خانواده‌ها اجناسی را به دست زندانی می‌رساندند که برای دست‌دوزی و صنایع دستی موردنیاز بود؛ اجناسی مانند چرم و کاموا، اما حالا با ممنوع اعلام‌کردن تحویل این اقلام، فروشگاه خود زندان برخی از آنها را می‌آورد و مثلا کاموایی که بیرون از زندان ۶هزارتومان است،‌ زندانی‌ آن را از فروشگاه با قیمتی بین ۱۲ تا ۱۵هزارتومان می‌خرد.

در میان کالاهایی که فروشگاه عرضه می‌کند، یک برند بیشتر از همه به چشم می‌خورد؛ برند «حامی». این مارکی است که سوله‌ی آن در خود زندان اوین است و آن‌طور که زندانی‌ها می‌گویند این «کارخانه» نه‌تولیدکننده اقلام بلکه بسته‌بندی‌کننده اقلامی است که به‌صورت عمده خریداری شده و در حامی بسته‌بندی می‌شود و با قیمتی به‌فروش می‌رسد که حامی کشف کرده.

"زندانیان زن زندان اوین وضعیت امرار معاششان را با اصطلاح «حبس غیرانتفاعی» توصیف می‌کنند؛ وضعیتی که در زندان‌های عمومی به‌مراتب شدیدتر است"بقیه برندها را هم بازاریاب‌های خرید زندان تعیین می‌کنند، این قسمت از اداره‌ی زندان به ‌دست پیمانکار سپرده شده و به ‌قول اسناد توسعه‌ای سیاست‌گذاری در اقتصاد ایران با «برون‌سپاری» امورات را می‌گذرانند. پیمانکاران باید کالا را وارد فروشگاه‌ها کنند و البته با تعیین و اجرای بیشترین سود. حاشیه امن این سود را می‌توان در تفاوت قیمت کالاها در زندان با بیرون مشاهده کرد. یک نمونه آن سیگاری است که در بیرون از زندان ۷هزارو ۵۰۰تومان بود و در فروشگاه زندان تا ۱۲هزارتومان فروخته می‌شد.

اما این وضعیت در زندان‌های عمومی دیگر و با جمعیت چندهزارنفری به‌مراتب بدتر و شدیدتر است. زندانیانی که از حداقل شرایط زیست انسانی هم محروم‌اند و درکنار محرومیت از وعده‌ی غذای سالمی که برای حیات یک انسان لازم است، هزینه‌های تحمیلی زیادی هم بر گرده‌ی آنهاست.

در زندان قرچک، غذایی که به زندانیان داده می‌شود، شامل برنج و ماکارونی است؛ خالی از هرگونه مواد پروتئینی. حتی سویا هم به‌ندرت در غذای آنها دیده می‌شود. برخی از آنها در زندان کار می‌کنند و در ازای آن تایم تلفن می‌گیرند و آن را به ‌زندانی‌های دیگر می‌فروشند.

قصه «رای‌کار»ها در زندان قرچک

باران متولد ۷۲ است و در آشپزخانه زندان قرچک کار می‌کند. او از تجربه کار در آشپزخانه می‌گوید. «در بدو ورودم به زندان قرچک ورامین متوجه لفظی به اسم «رای‌کار» شدم.

"کسانی که این جیره را دریافت می‌کنند، دیگر نمی‌توانند از غذای زندان استفاده کنند و کمبود سفره خود را باید با خرید از فروشگاه کوچک بند و خریدهای هفتگی پر کنند"بیشتر از ده دقیقه حق تماس نداشتم و می‌گفتند اگر رای‌کار باشی از حق تماس بیشتری برخوردار می‌شوی».

در ادبیات زندان رای‌کار به کسی می‌گویند که برای کارگاه‌های زندان کار می‌کند و در ازای آن «امتیازاتی» مانند ماهی یک بار ملاقات حضوری، تماس تلفنی بیش از ده دقیقه، حق تردد در کریدور و بخش‌های دیگر زندان به او داده می‌شود.

باران می‌گوید: «من توان خرید زمان بیشتر تماس در بازار سیاه زندان قرچک نداشتم.». همین شغلی به نام «رای‌کار» بازاری را در میان زندانی‌ها شکل داده که روی تایم تلفن قیمت می‌گذارند و آن را می‌فروشند. تایم روزانه عمومی زندانیان در هر بند باتوجه به جمعیت ۲۰۰ نفری و  ۴باجه تلفن ۱۰دقیقه است. تایم‌های تلفن از ۱۰ دقیقه تا یک‌ساعت فروخته می‌شود و قیمتش هم از ۶۰هزارتومان برای استفاده ۲۰دقیقه‌ای دوره ۱۰روزه شروع می‌شود و تا یک‌میلیون‌تومان هم ممکن است در مواردی به فروش برسد.

باران صحبتش را با شرح سازوکار کار در آشپزخانه ادامه می‌دهد: «با توجه به اینکه آشپزی بلد بودم و از آشپزی‌کردن هم خوشم می‌آمد، تصمیم گرفتم که رای‌کار آشپزخانه شوم. به عنوان کارگر آشپزخانه وارد آنجا شدم.».

طبق توصیف باران، آشپزخانه‌ی قرچک محیطی بزرگ و حدود ۲۰۰ متر است.

به جز پنج قابلمه‌ی صنعتی هیچ وسیله‌ی صنعتی دیگری در آشپزخانه وجود ندارد. در قسمت پشتی آشپزخانه انبار قرار دارد و یک سردخانه هم در آن است. تمام مواد غذایی و شوینده روی سطح زمین انبار قرار گرفته‌اند. کارگران آشپزخانه دارای وظایف مختلفی هستند. «وسط‌کار»ها که تعدادشان ۴نفر است کسانی‌ هستند که وظیفه‌ی پوست‌کنی و خردکردن سیب زمینی، پیاز، بادمجان و نیز شست‌وشوی زمین و جابه‌جایی وسایل انبار و سردخانه را بر عهده دارند.

"بند دوی بند نسوان اوین آشپزخانه‌ یا گرمخانه‌ ندارد و زندانیان آن بند ناگزیر غذای زندان را می‌گیرند؛ روزی سه‌وعده غذا که به‌ندرت در آن مواد پروتئینی مانند گوشت قرمز یا مرغ پیدا می‌شود"فضای نیروی کار آشپزخانه را طوری چیده‌اند که وسط‌کارها باید نیروی بدنی و جسمی بالایی داشته باشند. کار آنها از ساعت ۸صبح شروع می‌شود و تا ۶عصر ادامه دارد. باران می‌گوید: «صندلی برای نشستن‌مان وجود ندارد و روی زمین سرد می‌نشینیم تا برای ۲۰۰۰ نفر بادمجان و سیب‌زمینی و پیاز خرد کنیم».

«برنج‌پز»ها مسئول طبخ و کشیدن برنج در قابلمه‌ها هستند. تعدادشان دو نفر است. کیسه‌های برنج را در قابلمه‌های صنعتی می‌ریزند و باقی کارها به روش سنتی و با نیروی جسمی فرد پیش می‌رود.

برنج را در آبکش‌ها می‌ریزند و قابلمه‌ها را با دست جابه‌جا می‌کنند، هیچ چرخی برای حمل وسایل در آنجا وجود ندارد.

برنج‌پزی جزو کارهای پرخطر آشپزخانه است. سپیده آبادی، ۵ سال است که وظیفه‌ی طبخ برنج را برعهده‌ دارد. یک روز آب جوش قابلمه‌ی برنج روی دستش می‌ریزد و باعث سوختگی و عفونت شدیدی می‌شود. چند ماه درگیر آن بوده و کادر زندان هم هیچ مسئولیتی در قبال این حادثه حین کار، نمی‌پذیرند.

«مسئول خورش» هم شخصی با قدرت بدنی بالاست که پخت خورش در وسایل غیرصنعتی را برعهده دارد. شهلا میرخانی، مسئول آشپزخانه، یک روز برای جابه‌جایی قابلمه خورش قصد کمک به کارگرهای زندانی را داشته که قابلمه روی تنش می‌ریزد و دوران نقاهت‌اش یک سال طول می‌کشد.

"زندانیانی که از حداقل شرایط زیست انسانی هم محروم‌اند و درکنار محرومیت از وعده‌ی غذای سالمی که برای حیات یک انسان لازم است، هزینه‌های تحمیلی زیادی هم بر گرده‌ی آنهاست"حمل غذا به بندها و شست‌وشوی قابلمه‌ها از دیگر کارهای مربوط به آشپزخانه است. کارهای آشپزخانه توسط ۱۱ نفر انجام می‌شود. یعنی کل فرایند تهیه و طبخ غذا برای ۲هزار زندانی تنها توسط ۱۱ نفر انجام می‌شود.

چند نفر از زندانی‌های قرچک می‌گویند، زندان از اضافه شدن کارگر جدید ممانعت می‌کند و در توجیه‌ آن می‌گویند اگر تعداد کارگرها بیشتر باشد تایم تماس‌ها زیاد می‌شود. فروغ یکی از زندانی‌های قرچک می‌گوید:«سینک ظرفشویی، گاز صنعتی، چاقوی مناسب، میز کار و پوست‌کن می‌تواند شرایط کار در آشپزخانه را بهبود ببخشد اما آشپزخانه قرچک این امکانات را ندارد. البته کار ما در آشپزخانه محدود به همان کارهای آشپزخانه نمی‌شود و گاهی ما را بیرون از بند نسوان می‌‌برند تا بارهای سنگین تا چندصد کیلویی زندان را جابه‌جا کنیم.»

او درباره فشار کاریش می‌گوید: «ما مجبور بودیم در قسمت آشپزخانه بارهای خیلی سنگین مثل بشکه‌های بیست لیتری مواد شوینده و کیسه‌های سیب‌زمینی را جابه‌جا کنیم و با توجه به اینکه جز پنج‌ عدد قابلمه‌ی صنعتی، هیچ وسیله‌ی صنعتی دیگری آنجا وجود ندارد، توانایی در آشپزی اصلا ملاک نیست و تنها قدرت بدنی، توانایی جسمانی و میزان تحمل ساعات کاری زیاد (از صبح تا شب) مورد توجه است.»

به گفته فروغ هیچ‌کس حق غذا خوردن در قسمت آشپزخانه را ندارد.

همچنین تخلف از هرکدام از قوانین زندان از جمله پوشیدن لباس‌هایی با آستین خیلی کوتاه یا تنگ و همچنین استفاده از لوازم آرایشی‌ باعث ممنوع‌الکار شدن افراد می‌شود. فروغ می‌گوید: «حتما کار در آشپزخانه لطف بزرگی در حق ماست و منتش را هم باید بر سرمان بپذیریم.»

در آسایشگاه پرسنل قرچک نیز زندانیانی از صبح تا ساعت ۱۲ شب مشغول آماده کردن غذای پرسنل، شستن ظروف و رخت‌خواب‌های آنها و کارهایی از این قبیل بودند و دستمزد آنها روزانه ۴۰ دقیقه حق استفاده از تلفن و ماهانه ۷۰ هزار تومان پول بود. همچنین به دلیل کم بودن آب زندان و سختی شستن ظروف و لباس‌ها بسیاری از زندانی‌ها به این نوع کارگری روی می‌آورند و از آنجا که بعد از اعمال تحریم‌های بانکی خانواده‌های اتباع زندانی قادر به فرستادن پول برای آنها نیستند، اتباع علاوه بر اشتغال در کارگاه‌ها و آشپزخانه به این مشاغل سخت نیز روی آوردند و مثلا برای شستن هر تکه از لباس‌های دیگر زندانیان مبلغ ناچیز ۵۰۰ تومان دستمزد می‌گیرند. برخی از زندانیان نیز تایم تلفنی که در ازای کارگری در آشپزخانه یا کارگاه‌های اشتغال به آنها تعلق گرفته را با یک پاکت سیگار معاوضه می‌کنند.

بخش کارگاه اشتغال برای یادگیری حرفه‌هایی مانند قلاب‌بافی، قالی‌بافی و کیف‌دوزی در زندان قرچک تاسیس شده. زمان استفاده از کارگاه از صبح تا ظهر است و ۱۵ دقیقه حق استفاده‌ از تلفن را برای کارآموزان به همراه دارد.

"در زندان قرچک، غذایی که به زندانیان داده می‌شود، شامل برنج و ماکارونی است؛ خالی از هرگونه مواد پروتئینی"بعد از یادگیری حرفه‌ها، زندان محصولات را تحویل گرفته و خودش آنها را می‌فروشد. مشاغل دیگری هم در زندان هستند؛ مانند کارگری کریدور، کارگری سرویس‌های بهداشتی، توزیع کننده غذا، تایمر تلفن بودن، بهداشت‌یار بودن، رابط بهداری یا ریاست اندرزگاه بودن. تمامی خدمات زندان توسط خود زندانی‌ها انجام می‌شود، حتی تهیه غذای پرسنل، شستن ظروف غذای آنها و آسایشگاه‌ها، همه و همه توسط خود زندانی‌ها انجام می‌شود. در زندان اوین نیز همین رویه اجرا می‌شود و تمامی خدمات نظافت بند را باید خود زندانی‌ها انجام دهند.

امتیازدهی به پیمانکاران برای حفظ «امنیت» سرمایه‌گذاری

یکی از پیمانکارانی که با زندان اوین و کانون اصلاح و تربیت کار می‌کند، به شرق می‌گوید: «ما یک فضایی را به‌عنوان کارگاه از زندان اوین اجاره کردیم، ماهانه ۳میلیون‌تومان اجاره می‌دادیم و معاف از مالیات و پرداخت قبض آب و برق بودیم. در کارگاه من ۳۵ تا ۴۰ نفر زندانی روزانه ۶ساعت کار می‌کردند و به‌آنها بین ۱۰۰هزارتومان تا ۴۰۰هزارتومان که به نسبت مهارت و کارایی متفاوت بود، پرداخت می‌کردم.

این رویه تا ۳ سال پیش در جریان بود. اما اکنون متفاوت شده. دیگه طرف حساب ما بنیاد تعاون زندان است، اجاره پرداخت نمی‌کنیم و هرچقدر سود فروش کارمان باشد، تقریبا ۵۰-۵۰ تقسیم می‌کنیم. دیگه دستمزد به زندانی‌ها را ما نمی‌دهیم و بنیاد تعاون پرداخت می‌کند. آنها هم سودی که خودشان دارند، ۳۰ به ۷۰ تقسیم می‌کنند و تقریبا ۳۰درصد یا در مواردی ۴۰ تا ۵۰درصد آن را به زندانی‌ها دستمزد می‌دهند.

"برخی از آنها در زندان کار می‌کنند و در ازای آن تایم تلفن می‌گیرند و آن را به ‌زندانی‌های دیگر می‌فروشند"به این شکل کار برای ما خیلی خوب شده است. اجاره پرداخت نمی‌کنیم و در واقع اجرت می‌گیریم و خب زندانیان هم مهارت و کاراییشان بالا رفته و حجم کار تولیدی ما خیلی بیشتر شده است.

انحصار یک برند در فروشگاه‌های زندان

مواد غذایی زندان‌های اوین و قرچک تقریبا یکسان است اما  کم بودن امکانات و تعداد کارگران آشپزخانه و اجبار کارگران برای طبخ غذای ۲ هزار نفر زندانی با مواد غذایی ناچیز عملا باعث غیرقابل خوردن شدن غذای زندان و  اجبار در مراجعه به فروشگاه‌های زندان برای تهیه غذا شده و کسانی هم که پول خرید ندارند، از سوءتغذیه رنج می‌برند. درمجموع هرچند مارک‌های دیگر هم در میان اجناس فروشگاه‌های این دو زندان پیدا می‌شود اما بیشترین  انحصار در اختیار کارخانه‌جات «حامی» است. یک زندانی اگر بخواهد به‌جای غذای زندان از فروشگاه خرید کند، برای یک وعده‌ی جایگزین حدود ۲۵ تا ۴۰هزارتومان هزینه کند و برای هر بطری آب‌معدنی که در زندان قرچک به‌دلیل شوری آب، مجبور به‌خریدش هستند، باید بین ۳هزار و ۵۰۰ تا ۵ هزارتومان هزینه کند.

با توجه به مخارج بسیار بالای زندان قرچک بسیاری از زندانیان برای تامین نیازهای مالی خود و فرستادن قسمتی از پول به بیرون از زندان، برای خانواده یا نزدیکانشان، مشغول کار کردن هستند. یکی از دلایل مخارج بالای زندان تبدیل‌شدن زندان به «بنگاه» و ممانعت از ورود لباس و نیازهای صنایع‌دستی زندانیان توسط خانواده‌هایشان است.

آنها مجبور هستند، همه‌چیز را خودشان از فروشندگان زندان بخرند.

مریم، یکی از زندانی‌ها می‌گوید: «جالب است، لباس‌هایی که خودمان در کارگاه می‌دوزیم، می‌رود و مارک «حامی» روی آن خورده می‌شود و بعد در بوتیک زندان همان را می‌آورند، بهمان به‌قیمت سرسام‌آوری می‌فروشند. مثلا برای یک شلوار نخی که بیرون ۲۰هزارتومان است، اینجا بین ۷۰ تا ۹۰هزارتومان باید پول بدهیم. برای بلوزهای همشکل و یک‌رنگ، با کیفیت بسیار پایین و نامرغوب بوتیک زندان حداقل ۵۸ هزار تومان هزینه کنیم.».

مدیرعامل بنیاد تعاون و حرفه‌آموزی زندانیان می‌گوید: «هم اکنون گروه کارخانجات حامی زندانیان در ۳۱ استان و در ۲۹۰ زندان کشور و همچنین در یک هزار و ۱۰۰ فروشگاه ویژه زندانیان وجود دارد».

به‌گفته مدیرعامل بنیاد تعاون زندانیان کشور «برای توسعه اشتغال زندانیان در کشور ۲۰۰ میلیارد تومان سرمایه‌گذاری شده و بنیاد تعاون زندانیان به دنبال ایجاد اشتغال در داخل زندان‌ها، پیرامون و خارج از زندان‌ها است تا تولید را با هدف فروش انجام دهد.» سرمایه‌گذاری که با نیروی کار در واقع رایگان پیش می‌رود.

مجتمع کشت و صنعت کوثر ساوه یکی از مجتمع‌های بنیاد است که در ۶ سال گذشته سه طرح توسعه‌ای ترمینال فرآوری پسته، میدان پسته خشک کنی و سوله درجه بندی و طرح آبیاری مکانیزه با تحت پوشش قرار دادن ۱۶۰ هکتار از باغات پسته با احداث استخر بزرگ با ظرفیت ۲۰ هزار متر مکعب آب را انجام داده است. همچنین شرکت کشت و صنعت حامیان فدک با اجرای ۱۵۰۰ هکتار آبیاری مکانیزه در قالب ۳ طرح ملی در منطقه فشافویه تهران از «دستاورد»‌های بنیاد در ۶ سال گذشته است

به‌گفته مدیرعامل بنیاد تعاون زندانیان در حال حاضر به طور کلی در اشتغال مولد و غیر مولد، ۵۰ هزار نفر از زندانیان کشور در حال اشتغال و کار هستند.

گروه کارخانجات حامی با انعقاد قرارداد با صاحبان صنایع و مشاغل، شهرداری‌ها، شهرک‌های صنعتی، سازمان جهاد کشاورزی و ادارات منابع طبیعی استان‌ها و سایر دستگاه‌ها، زندانیان به اشتغال در انواع فعالیت‌های تولیدی صنعتی‌، کشاورزی،‌ جنگل کاری، آب خیزداری، خدمات شهری تولید قطعات صنعتی و ساخت محصولات متنوع مشغول به کار می‌کند. جالب است که در آذرماه امسال نیز معاون اجتماعی قوه‌قضائیه در نامه‌ای به وزیر صنعت، معدن و تجارت از راه‌اندازی سامانه حامی، از سرمایه‌گذاری «مشروع» و شروع به کار آن به‌طور رسمی خبر داده و خواهان معرفی این سامانه به فعالان اقتصادی شده است.

منبع: میدان لینک مطلب در تریبون زمانه.

منابع خبر

اخبار مرتبط