زنی که از «اکرم نقابی» به «مادر سعید زینالی» تبدیل شد - Gooya News
فرشته قاضی - رادیو فردا، «بالای خاوران ایستاده بودم، دستبهآسمان گفتم چه بیگناهانی که اینجا خوابیدهاند. خدایا، سعید من هم بین اینهاست؟ میروم قطعهٔ ۳۳ بهشت زهرا و میگویم خدایا، سعید من هم بین اینهاست؟»
این جملات زنی است که، در طول ۲۲ سال پیگیری سرنوشت پسرش، از کنج خانهاش در سال ۱۳۷۸ به خاوران در سال ۱۳۹۹ رسیده است. از سؤال دربارهٔ سرنوشت فرزندش تا همراهی با مادرانی که فرزندانشان را جمهوری اسلامی کشته یا زندانی کرده است.
در هر عکسی که در سالهای گذشته از مادران داغدار منتشر میشود، این زن هم با لباسی ساده و چهرهای مغموم اما همچنان مصمم حضور دارد؛ زنی که تا پیش از بازداشت فرزندش «اکرم نقابی» نام داشت و پس از آن خود را به نام فرزندش معرفی کرد و نام و عنوانش شد «مادرِ سعید زینالی».
مادر سعید زینالی خودش هم بازداشت و زندانی شد، دخترش را زندانی کردند، همسرش را از کار اخراج و سپس در بند ۲ الف سپاه زندانی کردند، همه و همه تا از سرنوشت فرزندش سؤالی نکند، اما همچنان در مصاحبه با رادیو فردا میپرسد سعید مرا ندیدهاید؟
«من یک مادر هستم که ۲۲ سال است بچهام را برای ده دقیقه بردند و من دنبال خبری از سرنوشت سعیدم هستم ببینم خدایا، چه بر سرش آمد؟ زنده است؟ من هیچی ندارم، نه قبری، نه نشانهای، ماندهام چه کار باید بکنم، ولی دلم میسوزد برای تکتک مادران که هر روز یک مادر داغدار میشود. شکستن قلب مادرها را تکتک حس میکنم، چون ۲۲ سال من خودم همین بودم و دلم میخواهد یکجا این تمام شود، ولی متأسفانه نمیدانم به کجا باید صدایمان را برسانیم و کجا باید برویم که دیگر مادری داغدار نشود.»
سعید زینالی فارغالتحصیل رشتهٔ کامپیوتر از دانشگاه تهران بود که در جریان اعتراضات کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ در منزل مسکونی خود بازداشت شد. بهگفتهٔ خانوادهاش دو یا سه ماه بعد از بازداشت از زندان تماس گرفت و گفت من خوب هستم و دنبال کارهایم باشید، اما بعد از آن دیگر هیچ خبری از سرنوشت او در دست نیست.
در تصاویر منتشرشده در حیاط بیمارستان لقمان، در کنار مادر بهنام محجوبی و همراه با او، مادر سعید زینالی نشسته است در انتظار خبری از وضعیت این زندانی عقیدتی که علیرغم نظریهٔ پزشکی مبنی بر عدم تحمل حبس حکم او اجرا شد و عاقبت جان باخت.
👈مطالب بیشتر در سایت رادیو فردا
«مادر بهنام باورتان نمیشود استخوانهایش صدا میدهد از درد.
"فرشته قاضی - رادیو فردا، «بالای خاوران ایستاده بودم، دستبهآسمان گفتم چه بیگناهانی که اینجا خوابیدهاند"این درد مال همهٔ مادران است؛ تکتک مادران از ۵۷ تا امروز. ما هر روز عزادار، هر روز یک مادر را میبینیم که چطور سر و صورتش را میکند و عزادار بچهاش میشود. من این را طاقت نمیآورم. شاید توان این را ندارم که همهجا بروم، ولی دلم میخواهد هر مادری که آسیب میبیند و خدانکرده هر مادری که داغ فرزند میبیند، کنارش باشم، چون این درد را خودم دارم و لحظه به لحظه این درد را خودم حس میکنم.»
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران