قسمت شش صداقت سیز
سریال صداقت سیز قسمت شش 6Sedaghatsiz Serial Part ۶
آسیه به کتابفروشی میرود.
او در آنجا بهطور اتفاقی درین را میبیند که برای خریدن کتاب تربیت کودک آمده است.
آسیه متعجب میشود و در مورد تصمیم او برای به دنیا آوردن بچه یک مرد متأهل سؤال میکند.
درین میگوید پدر بچهاش بهزودی طلاق میگیرد، چون آنها دو سال است که با هم در ارتباطند. آسیه یادش میآید که دریا به او گفته بود ولکان فقط ۳ ماه با درین در رابطه بوده است.
فکر آسیه بهم میریزد و از آنجا میرود. در خانۀ هالوک، گونول به درین در مورد بورا بهعنوان گزینه ازدواج خبر میدهد.
درین اهمیتی به حرف مادرش نمیدهد. شب در خانۀ ولکان آسیه خوابش نبرده و به حیاط میرود. مرت از پنجره آسیه را در حیاط میبیند.
صبح روز بعد آسیه برای ورزش کردن بیرون میرود، بعد با وکیل تماس میگیرد و دوباره در مورد طلاق به او میگوید.
"آسیه یادش میآید که دریا به او گفته بود ولکان فقط ۳ ماه با درین در رابطه بوده است.فکر آسیه بهم میریزد و از آنجا میرود"وقتی آسیه به خانه میرسد مرت و بهار را میبیند. مرت از ورزش کردن آسیه تعریف میکند و به بهار میگوید مثل آسیه نیست.
بهار برای شام خانوادۀ ولکان را برای مهمانی دعوت میکند. آسیه به بانک میرود تا در مورد داراییهایشان تحقیق کند. رییس بانک به او خبر میدهد که ولکان از بانک وام سنگینی گرفته و از طرفی ماه قبل پسانداز علی را از بانک برداشته.
آسیه بهشدت شوکه میشود و به خانه میرود و اتاق کار ولکان را بهم میریزد تا مدارک مالی را پیدا کند.
او بین مدارک سند خانهای که نیل گفته بود درین و ولکان را آنجا دیده بود پیدا میکند. همچنین فاکتور جواهری را که در گردن درین دیده بود را پیدا میکند و عصبانی میشود.
بعدازظهر آسیه بههمراه ولکان و علی به حیاط خانۀ بهار و مرت میروند.
مرت به بهار خبر میدهد که برای پروژۀ کاری باید به استانبول برود.
بهار هم میخواهد بههمراه او برود اما مرت قبول نمیکند.
کمی بعد آسیه هم به بهار خبر میدهد که میخواهد مدتی به استانبول برود از همهچیز دور باشد.
بهار با تعجب میگوید مرت هم به استانبول میرود.
آسیه با قیافۀ جدی به بهار میگوید او و مرت با هم به استانبول میروند و با هم رابطه دارند.
بهار شوکه میشود. آسیه میخندد و میگوید شوخی کرده، بعد کبابها را بیرون میبرد.
بعد از صرف غذا با ولکان تماس میگیرند. ولکان داخل میرود و وقتی برمیگردد خبر میدهد که برای کار روی پروژه باید به شرکت برود و دیروقت برمیگردد. او خداحافظی میکند و میرود. آسیه به بهانۀ کار با بقیه خداحافظی میکند و سریع برای تعقیب ولکان میرود.
علی حس میکند که آسیه ولکان را تعقیب میکند و از اینکه رابطۀ پدر و مادرش شکرآب بهنظر میرسد ناراحت میشود.
"در خانۀ هالوک، گونول به درین در مورد بورا بهعنوان گزینه ازدواج خبر میدهد. درین اهمیتی به حرف مادرش نمیدهد"بعد از رفتن آسیه بهار به مرت میگوید زنان همیشه حس میکنند.
به نظرم آسیه یه چیزایی حس میکنه. مرت با پوزخند میگوید مطمئن باش آسیه همهچیزو میدونه.
آسیه با تصور اینکه ولکان و درین در شرکت هستند و در حال رابطهاند گوشی را روی حالت فیلمبرداری میگذارد تا از ولکان مدرکی داشته باشد، اما با دیدن همکاران ولکان جا میخورد.
ولکان از او علت آمدنش را میپرسد و آسیه میگوید آمده بود تا برای او و همکارانش غذا سفارش بدهد. آسیه از شرکت بیرون میآید و به بیمارستان پیش مادر ولکان میرود. او بیمقدمه به مادر ولکان میگوید ولکان به او خیانت کرده و دختری را باردار کرده است.
مادر ولکان شوکه و ناراحت میشود و از آسیه میخواهد بهخاطر علی ولکان را ببخشد و میگوید حتماً یکبار خطایی کرده.
آسیه میگوید آنها دو سال است که با هم هستند. مادر ولکان با ناراحتی گریه میکند.
آسیه او را دلداری میدهد و از او میخواهد برای چیزی که در آن مقصر نیست خودش را ناراحت نکند.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران