حکایات قبرستان بقیع
این مقبره متأسفانه در سال۱۳۴۴ هجری قمری به دست وهابیان آسیبشدیدی دید. بعد ازتخریب این مکان مقدس، مرحوم علامه حاج شیخ عبدالرحیم صاحبالفصولحائری، تنها و بیپشتیبانی دولت، سند تعمیر قبرستان بقیع را بهدست آورد. ایشان علاوه بر بازسازی قبرستان بقیع، یک دیوار سراسری برای آن کشید و اجازه ورود و بازدید عمومی را نیز صادر کرد.
کتاب حکایات قبرستان بقیع، به قلم محمد محقق و شهرام قراگوزلو، روایت ملاقات مرحوم صاحبالفصول حائری با پادشاه عربستان، ابنسعود، برای گرفتن سند اصلاح و مشخص کردن قبور ائمه بقیع است. در پایان کتاب نیز نامه نماینده ابنسعود آورده شده. وهابیان در ۸ شوال ۱۳۴۴ در روز «یومالهدم» به این مکان متبرک و مقدس حمله کرده و آن را مورد ضربههای وحشیانه خود قرار دادند.
"بعد ازتخریب این مکان مقدس، مرحوم علامه حاج شیخ عبدالرحیم صاحبالفصولحائری، تنها و بیپشتیبانی دولت، سند تعمیر قبرستان بقیع را بهدست آورد"پس از سلطه ایشان بر مدینه، آرامگاههایی را که روی قبور بود از بین بردند. آرامگاههای امامان حسن مجتبی، سجاد، محمدباقر، جعفر صادق(ع) نیز از این هجوم در امان نماندند. تا پیش از هجرت مسلمانان از مکه به مدینه، مسلمانان مدینه، اجساد خود را در دو قبرستان «بنیحرام» و «بنیسالم» یا در خانههایشان به خاک میسپردند اما پس از مهاجرت مسلمانان و به دستور پیامبر مکرم اسلام، قبرستان بقیع به قبرستان رسمی مسلمانان تبدیل شده و اولین نفر عثمان بن مظعون، یکی از دوستان حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع) در این مکان به خاک سپرده شد.
در بخشی از کتاب حکایات قبرستان بقیع میخوانیم: مرحوم علّامه حاجشیخ عبدالرحیم صاحبالفصولحائری در سال ۱۳۰۵ هجری شمسی برای زیارت خانه خدا و حج بیتا...الحرام از تهران خارج و به عتبات عالیات مشرف میشوند. در آن سال و آن سامان، آشوب و جنگ و ناامنی بسیار بود و میان کشور عراق و حکومت عربستان اختلاف بود و نزاع. ظاهرا حکومت عراق به این بهانه که راه عراق تا مکه ناامن است و اموال و ناموس کاروانها در خطر غارت، اجازه خروج از کشور عراق را به حجاج نمیداد و چون غیر از طریق زمینی، آن هم با اسب، گاری و شتر، راه دیگری نبود و حجاج هم باید بهموقع در عرفات حاضر میبودند، دلشوره و اضطراب همه عازمان حج بیتا...الحرام را فراگرفت که با چه تدبیری به سوی مکه حرکت کنند.
درمیان حاجیان، بزرگان اهل علم وشخصیتهای سیاسی وکشوری حضور داشتند وجلسات مکرر مشورت برگزار میشد ولی هیچکدام این نشستها نتیجهای که تکلیف را روشن کند، نداشت.
وقت میگذشت. عاقبت گروهی ازمردم خدمت علّامه صاحبالفصولحائری آمدند و گفتند: «آقا، ما همه کارها، مشورتها و راهها را جستوجو کردیم ولی موفق نشدیم بهسوی مکه حرکت کنیم. دیگر وقتی باقی نمانده است. چند روز دیگر هم بگذرد، اعمال حجّی برای هیچکدام ما نخواهد بود. از شما تقاضا داریم یک فکری برای این جماعت منتظر بکنید.»
علّامه صاحبالفصولحائری فرمودند: «بسیار خب، شما بروید صحن امام حسین علیهالسلام.
"وهابیان در ۸ شوال ۱۳۴۴ در روز «یومالهدم» به این مکان متبرک و مقدس حمله کرده و آن را مورد ضربههای وحشیانه خود قرار دادند"میآیم آنجا تا ببینم شما چه میگویید.» مردم بسیار خوشحال میشوند و میروند در صحن امامحسین علیهالسلام منبری بلند میگذارند و مردم را خبر میکنند که جمع شوند که علّامه صاحبالفصول حائری میخواهند صحبت کنند. البته توجه داریم که علّامه صاحبالفصولحائری اهل همین شهر وزادگاهش همینجاست و دراین شهر بزرگ شدهاند.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران