قاسم درزی: با افول پوزیتیویسم، علوم انسانی در غرب پیشرفت کرد/ گلدزهیر نگاه بدبینانه به قرآن داشت
به گزارش مبلغ به نقل از ایکنا، وی افزود: در همین دوره قرآن منتسب به یکسری از کتب مقدس مسیحی و یهودی میشود و تلاش میکنند تا ریشه قرآن را مطالب تورات و انجیلی بدانند و اتهاماتی هم به پیامبر(ص) زده میشود؛ در دوره رنسانس و با ظهور مارتین لوتر نگاه بازتر و متفاوتتری نسبت به اسلام صورت گرفت یعنی آن نگاه تکوجهی که فقط مسیحیت و کلیسا حق هستند و مابقی ادیان باید کنار گذاشته شوند رو به افول رفت و رویکرد مثبتتری ایجاد شد.
درزی با بیان برخی خاورشناسان تلاش کردند تا نشان دهند بخش قابل توجهی از قرآن ریشه در زبان عبری، سریانی و متون یهودی دارد، اظهار کرد: این کارها به قدری سوگیرانه بود که توسط عده دیگری از خاورشناسان مورد نقد جدی قرار گرفت و تعدیل شد؛ در این دوره آثاری چون تاریخ قرآن تئودور نولدکه و مطالعات اسلامی گلدزیهر را داریم که در قرن ۲۰ نوشته شده است.
وی افزود: نگاه اینها علمیتر و مباحث هم قابل توجهتر نسبت به گذشته است گرچه باز کسی مانند گلدزیهر نگاهی سوگیرانه را داشت و معتقد بود که اسلام و قرآن از یهودیت وام گرفته است و حتی تلاش کرد تا این ایده را بپروراند؛ گلدزیهر روی برخی واژهها مانند جهل کار کردند؛ او معتقد بود که جهل در قرآن در برابر علم نیست و عصر جاهلیت هم عصر نادانی نیست بلکه در برابر حلم و تواضع است یعنی اعراب در دوره جاهلی افراد با حلم و تواضع نبودند بلکه تعصبات جاهلی و تکبر میورزیدند.
نگاه بدبینانه گلدزیهر
استاد دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه بعد از گلدزیهر این ایده با اقبال بیشتری روبرو شد، گفت: از جمله کسانی که در این زمینه کتابی هم نوشت مرحوم ایزوتسو بود. البته در قرن ۲۰ حتی افراد سوگیرانه مجبور شدند به کارهای آکادمیک روی بیاورند و کتاب تاریخ قرآن نولدکه یکی از آثار اثرگذار در غرب است.
درزی با بیان اینکه گلدزیهر نگاه بدبینانه به قرآن داشت و این نگاه توسط برخی افراد دیگر پیگیری شد، اظهار کرد: یک رویکرد تجدیدنظرطلب هم در این دوره بروز و ظهور یافت و در متون اسلامی تردید ایجاد کردند و گفتند منابع اسلامی، ساخته و پرداخته اواخر قرن دوم است و حتی قرآن را هم واجد این موضوع دانستند؛ کسانی چون جان ونزبرو، جزء افراد شاخص این دسته هستند و معتقد بودند منابع اسلامی، اصیل نیست.
رویکرد میانه مستشرقان در مواجهه با قرآن
وی ادامه داد: در اواخر قرن ۲۰ شاهد ظهور رویکردی میانه هسیتم که مونتسکی، فرد شاخص این جریان است؛ این دسته منتقد رویکرد افراطی کسانی چون گلدزیهر بودند، یعنی نوعی خودانتقادی در غرب ایجاد شد و این تغییر رویکرد هم مهم و هم دلایلی داشته است و این سؤال را پیش روی ما میگذارد که چرا این طور شده است؟ اولین دلیل تغییراتی است که در فلسفه علم ایجاد شد؛ پوزیتیویستها در قرن ۲۰، نگاهی پوزیتیویستی به علم داشتند ولی اندیشمندان دیگری این نظریه را که فقط هر چیزی با حواس ۵ گانه درک شود، علم است زیر سؤال بردند و نقد جدی وارد کردند.
وی ادامه داد: با رویکرد پوزیتیویستی، اعتبار علوم انسانی از بین رفت و بعدا ابطالگرایانی چون پوپر تلاش کردند تا به نقد آنها بپردازند و در نتیجه علوم انسانی اعتبار مجدد خودش را پیدا کرد. بنابراین خودانتقادی در غرب سبب پیشرفت علوم انسانی هم شد.
درزی اظهار کرد: وقتی اعتبار علوم انسانی در ابتدا کنار گذاشته شد علومی چون زبانشناسی و .. به حاشیه رفت و علوم تجربی، محوریت پیدا کرد ولی با ابطال پوزتیویستها، دانش علوم انسانی هم در غرب اعتبار خود را بازیافت. یک غربی میخواست در مورد شرقی پژوهش کند که اصلا او را نمیشناسد و زبان او را نمیفهمد لذا شناخت او هم دقیق نیست و زمانی این شناخت دقیق است که بتوانند همدیگر را از طریق زبانشناسی و انسانشناسی بشناسند؛ از این رو این دو شاخه علمی خیلی در تغییر رویکرد غرب مؤثر بود و نمونه بارز آن ایزوتسو است.
بهرهگیری ایزوتسو از انسانشناسی و زبانشناسی
استاد دانشگاه شهید بهشتی، اضافه کرد: ایزوتسو از این دو دانش خیلی بهره گرفت و همین مسئله سبب شد تا اگر جلد کتاب او را جدا کنیم و به یک مسلمان بدهیم بعید است او بفهمد که این کتاب توسط یک فرد غیرمسلمان نوشته شده است و قطعا خواهند گفت که یک عالم قرآنپژوه این کتاب را نوشته است زیرا با قلم یک اندیشمند مسلمان تفاوتی ندارد و این به خاطر علمیبودن روش وی در نگارش کتاب است.
درزی بیان کرد: ایزوتسو مدتی در ایران بود؛ آقای مهدی محقق در کانادا با وی آشنا شد؛ او چندسالی به صورت پارهوقت و دو یا سه سال هم به صورت مقیم و تمام وقت در دانشگاه تهران حضور داشت؛ او کتاب مهم خدا و انسان در قرآن و مفاهیم اخلاقی در قرآن را دارد که به نظر بنده جزء دو کتاب برجسته و مهم قرآنی محسوب میشوند که هر دو رویکرد زبان و انسانشناسی بر آن حاکم است.
استاد دانشگاه شهید بهشتی بیان کرد: ایزوتسو به زبانهای متعدد و شاید با ده زبان و مکاتب زبانشناسی مسلط و آشنا بود، همچنین با مکاتب انسانشناسی هم آشنایی داشت و در حقیقت یک انسانشناس بود؛ او بین شرقیها زندگی میکرد و در مؤسسات مطالعات اسلامی تدریس و ارتباط نزدیکی با مسلمانان داشت.
"بنابراین خودانتقادی در غرب سبب پیشرفت علوم انسانی هم شد.درزی اظهار کرد: وقتی اعتبار علوم انسانی در ابتدا کنار گذاشته شد علومی چون زبانشناسی و ."وی در سال ۱۹۱۴ در ژاپن به دنیا آمد و در سال ۱۹۹۳ هم در کاماکورا درگذشت.
درزی بیان کرد: او استاد فلسفه دانشگاه مک گیل کانادا و چندسال استاد مدعو دانشگاه تهران بود و اولین استادان اسلامی وی هم عبدالرشید تارتاری و موسی جارالله از محققان اهل سنت هستند که اینها میانه خوبی هم با شیعه نداشتند؛ مصاحبه جالبی با ایزوتسو صورت گرفته است و او مطالب حیرتانگیزی در مورد استادش یعنی جارالله دارد و این که او خیلی فقیرانه زندگی میکرد و اصلا شخصیت شناخته شدهای نبود ولی حافظه بسیار قوی و قدرتمندی داشت و هر چیزی را که میخواند فورا حفظ میکرد و این باعث حیرت ایزوتسو شده بود.
اولین مترجم قرآن به ژاپنی
درزی اضافه کرد: موسی جارلله زبانهای متعددی را بلد بود و این مسئله به ایزوتسو هم سرایت کرد؛ ایزوتسو اولین کسی است که قرآن را به زبان ژاپنی ترجمه کرد؛ او در سال ۱۹۶۱ به دعوت اسمیت، رئیس مؤسسه مطالعات اسلامی مک گیل به کاندا رفت و متون اسلامی مانند نجات ابن سینا، اقتصاد غزالی و فصوص محی الدین عرب را تدریس کرد و عرفان ابن عتربی را با عرفان تزو مقایسه کرد.
استاد دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به کتاب مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن با بیان اینکه وی رویکردی عادلانه به قرآن کریم دارد، افزود: این کتاب بنابر نظر خود ایزوتسو قبلا عنوان ساختار اصطلاحات اخلاقی در قرآن نام داشت که توسط دانشگاه کیو در توکیو منتشر شد؛ وی بعدا این کتاب را ویراستاری و متحول کرد و با عنوان مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن منتشر کرد و علت این مسئله را هم در این میداند که وقتی سخن از اصطلاحات اخلاقی قرآن بود این تصور وجود دارد که من همه اصطلاحات اخلاقی را جمع کردهام در حالی که بنای من این نبود و درباره بخشی از اصطلاحات صحبت کردهام به همین دلیل آن را تغییر دادم.
نوپا بودن مطالعات قرآنی در ژاپن
درزی اضافه کرد: پیشگفتار این کتاب به قلم آقای حسین معصومی همدانی است زیرا او قبل از انتشار ترجمه این کتاب، نقدی بر آن نوشت و وقتی ترجمه شد به عنوان یک نقد خوب مدنظر قرار گرفت و واجد نکات خوبی است؛ از جمله این که او گفته است که رهیافت ایزوتسو به قرآن رهیافت کسی است که میخواهد الفبای زبان قرآن را فرابگیرد و این را معلول جوانی اسلامشناسی در ژاپن میداند زیرا در ژاپن در آن دوره قرآنپژوهی نداشتیم و ما کسی را با این عنوان نمیشناختیم. ضمن اینکه ارتباط فرهنگ ژاپنی با ادیان سامی مانند مسیحیان و یهودیان و مسلمین تا حدود زیادی قطع است.
وی افزود: مسیحیان مستشرق مطالعات و آشنایی با اسلام و قرآن کریم داشتند و تلاش کردند تا بگویند اسلام، ورژن دوم و سوم مسیحیت و یهودیت است ولی هیچ محقق ژاپنی چنین ادعایی ندارد و اینکه ایزوتسو هم با احتیاط قدم برمیدارد به خاطر آن است که اسلامشناسی در ژاپن در دوره طفولیت خود است. البته بنده نگاه ایشان را خیلی قبول ندارم زیرا اصلا رویکرد ایزوتسو با اینکه تازه است ولی خام و نپخته نیست برخلاف کارهای کسانی مانند لوزنبرگ که خامی زیادی در آنها دیده میشود.
۵۷۵۷
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران