بسترهای برسازنده دانش فقه(۴)؛ تداوم یا توقف در سنت نبوی

کلمه - ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹

چکیده :در بررسی سیره نبوی در مدت بیست و سه سال پیامبری با نکته بسیار حائز اهمیتی برخورد کردم که در این مجال ت ضیحی قابل فهم است. پیامبر اسلام در مسیر رسالت خود روندی تکاملی و پویا داشت. برای انجام امور بایسته هیچ گاه به صورت دفعه ای و دستوری برخورد نمی کرد، مگر آن که بسترهای آن مهیا و زمینه اجتماعی آماده پذیرش شده...

محمد عثمانی

پس از فوت پیامبر اسلام، توجه به قانون در اداره جامعه به عنوان مهمترین آموزه سیاست ورزی نبوی مورد توجه قرار گرفت. به صورتی که هر یک از خلفا در ادامه سنت نبوی، قانون مندی را بایسته تلقی می کردند. توده مردم نیز در بیعت خود بر ادامه سنت نبوی در بخش قانون گرایی تاکید می کردند.

"چکیده :در بررسی سیره نبوی در مدت بیست و سه سال پیامبری با نکته بسیار حائز اهمیتی برخورد کردم که در این مجال ت ضیحی قابل فهم است"صرف نظر از چگونگی تداوم قدرت در بعد از پیامبر، توجه به عرف در تدوین مناسبات قدرت و شکل گیری قانون پس از پیامبر مورد تاکید بود. اما مسئله اصلی در ادامه راه پیامبر با دشواره هایی روبرو می شد که فهم صحابه از این دشواره ها تحت تاثیر شخصیت قوی و رهبری فرهمند نبوی همراه بود.

پیامبر در مسیر تحول اجتماعی، فرهنگی و سیاست در شبه جزیره عرب، راهی را آغاز کرد که از منظر اصلاحی با آن روبرو بود. در بسیاری از کتاب های تاریخی که به تحلیل انگاره های سیاسی عصر پیامبر پرداختند، او را فردی انقلابی خوانده اند. آنان از انقلاب محمدی در این منطقه سخن گفتند. در حالی که پیامبر در مواجه مکی خود بواقع با این رویکرد انقلابی آغاز کرد.

هر چه پیامبر در مکه نقدهای خود را تندتر و مواجه خود را شدیدتر میکرد، قدرت حاکم در مکه فشار را فزونی می بخشید. به صورتی که در اواخر ایام مکه همراه پیامبر بسیار اندک بودند. لذا اولین تاکتیک مهاجرت را با ارسال گروهی از مسلمانان به منطقه دیگر از برای بقا، مورد آزمون قرار داد. پس از آن مهاجرت بزرگ به مدینه کلید خورد. در ایام مکه رهیافت نبوی به قدرت بسیار متفاوت از مکه بود.

"صرف نظر از چگونگی تداوم قدرت در بعد از پیامبر، توجه به عرف در تدوین مناسبات قدرت و شکل گیری قانون پس از پیامبر مورد تاکید بود"در مدینه پیامبر حاکم، رفتار انقلابی در مواجه با مسائل فرهنگی و سیاسی نداشت. او هیچ جنگی را آغاز نکرد، هیچ رفتار خشونت آمیز و قهری با دشمن نداشت؛ بلکه همواره بر سلم، دوستی، صلح و اصلاح امور اصرار و پافشاری می کرد. برای درک این رویکرد اصلاحی پیامبر به مواردی چند اشاره می کنیم:

هر چقدر در مکه در باب مسائل فرهنگی چون اختلاف طبقاتی و نژادی و امور زنان، جامعه را مور نقد تند و تیز قرار می داد؛ در مدینه در مقام حاکم، تغییر و تحول به صورت دفعی و انقلابی را نمی پسندید. او به نیکی می دانست که هر تحولی بدون بستر سازی و اقناع، حتی اگر پذیرفته شود، زود گذر و چونان آب روان در رودخانه خواهد بود. از این رو از برای تاثیر گذار ماندگار فرآیند اصلاحی گام به گام را اختیار کرد.

تصور کنید در جامعه عربی عصر پیش از اسلام، رفتارهایی چون میگساری، عادت واره آغشته با روح و روان افراد بود. پیامبر برای ترک این عادت واره در سه فقره با کمک وحی این رفتار را از سر مردمان هم عصر مسلمان انداخت.

در باب امور زنان نیز پیامبر با این شیوه وارد عمل شد. او خوب می دانست که مردمان جامعه او نسبت به زن، نگاه غیرت گرا دارند. زن را مخلوقی از برای مرد تصور می کردند. حیاتی بدون مرد برای زنان در آن جامعه قابل تصور نبود.

"در بسیاری از کتاب های تاریخی که به تحلیل انگاره های سیاسی عصر پیامبر پرداختند، او را فردی انقلابی خوانده اند"در این میدان، اگر پیامبر گام های انقلابی بر می داشت، واکنش سفت و سخت و یا اعتراض و رویگردانی به همراه می آورد. لذا با کمک وحی در ابتدا مبنای تصوری آنان از زن تغییر یافت. زن برابر و چونان مرد در خلقت تلقی شد. زن و شوهر لباس همپوشانی هم دانسته شدند. در مسیر خلقت روحی که در کالبد مرد دمیده شد در زن نیز دمیده شد.

آنگاه با بهره گیری از لفظ انسان، جامع مرد و زن در مواردی چند وحی برابری دو جنس را یاد آور می شود. آن گاه که در روز الست پیمان با خدا بسته شده، انسان پیمان بست، بار امانت را انسان، جامع مرد و زن، حمل کرد.
پس از این امر ذهنی و با اتکاء به آن گام های عملی در ارتقای موقعیت زنان در جامعه و نگرش مردان، برداشته شد. بهره مندی از ارث در جامعه ای که هیچ حقی در بهره برداری از مال ترک پدر، همسر نداشت؛ او را میراث دار پدر، شوهر و حتی در مواردی از برادر خود کرد.

در بررسی سیره نبوی در مدت بیست و سه سال پیامبری با نکته بسیار حائز اهمیتی برخورد کردم که در این مجال ت ضیحی قابل فهم است. پیامبر اسلام در مسیر رسالت خود روندی تکاملی و پویا داشت. برای انجام امور بایسته هیچ گاه به صورت دفعه ای و دستوری برخورد نمی کرد، مگر آن که بسترهای آن مهیا و زمینه اجتماعی آماده پذیرش شده باشد.

"هر چه پیامبر در مکه نقدهای خود را تندتر و مواجه خود را شدیدتر میکرد، قدرت حاکم در مکه فشار را فزونی می بخشید"این روند و مشی پیامبر یک الگوی رفتاری و سیاسی است که باید در طول تاریخ جاری و ساری می شد. اگر این تصور اصلاح گرایانه و مستمر نبوی را به مثابه چشم اندازی به آینده اسلام تصور کنیم، باید راهی را که پیامبر با مهاجرت به مدینه آغاز کرده بود، با توجه به تغییر جوامع، فرهنگ ها در طول تاریخ، یعنی تغییر در زمان و مکان، مسیر پیامبر هم متناسب با آیت تغییرها، تکامل می یافت و ادامه پیدا می کرد.

اما بواقع اتفاقی که افتاد در فردا فوت پیامبر این نبود. در پیرامون سنت نبوی، حالتی از قدسیت پیچیده شد که امکان فهم تکاملی از آن وجود نداشت. یعنی راهی را که پیامبر آغاز کرده بود، می بایست توسط جانشینان با همان رهیافت اصلاح و متناسب با تحول زمانی و مکانی ادامه پیدا می کرد. اما آن قدسیت، سنت پویا نبوی را در عصر او متوقف ساختند.

یعنی گام های اصلاحی پیامبر در باب مسائل زنان یا حقوق انسانی، متناسب با شرایط تغییر در زمان و مکان ادامه نیافت و بسیاری از انگاره های مهم در حد روزگار مدینه باقی ماند.
حال می توان به این مسئله توجه کرد، برای بهرمند از پویایی در قانون و انگاره های شریعت مدارانه، با اتکاء به سنت اصلاحی گام به گام و پویا نبوی، در عصر و دنیای جدید بهره گرفت و فهمی متناسب با عصر ما از اسلام ارائه کرد./ کتابخانه و مرکز اسناد قلم

منابع خبر

اخبار مرتبط