زخم درمان‌نشده خامنه‌ای و جبران ناکامی جوانی، گفت‌وگو با فرج سرکوهی - Gooya News

زخم درمان‌نشده خامنه‌ای و جبران ناکامی جوانی، گفت‌وگو با فرج سرکوهی - Gooya News
گویا
گویا - ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹

شیما شهرابی - ایران وایر

علاقه خامنه‌ای به حضور در جلسه‌های شعرخوانی و اظهارنظر درباره شعر و رمان و ادبیات از شاخصه‌های روان‌شناختی فردی و شخصیتی او است. این گفت‌وگوی تلفنی درباره این شاخصه روان‌شناختی خامنه‌ای، به مناسبت «نشست‌های شعرخوانی در حضور رهبر جمهوری اسلامی»، سال پیش (۱۳۹۸) ضبط شد اما آقای فرج سرکوهی، که قرار بود متن گفت‌وگوی پیاده شده را بازخوانی کند، نتوانست به وعده خود عمل کند. آنچه در مصاحبه گفته‌شده مقید به زمان خاصی نیست. امسال کرونا مانع از برگزاری این نشست شد و مصاحبه ‌به همین مناسبت، منتشر می‌شود.

***

لبخند محوی روی لبانش نقش می‌بندد و همان‌طور که سرش پایین است زیر لب می‌گوید: «آفرین»! مصراع بعدی که خوانده می‌شود قافیه را زودتر از شاعر می‌گوید و بعد می‌خندد و می‌گوید: «حبذا». بیشترین تصاویری که رهبر جمهوری اسلامی لبخند به لب دارد مربوط به همین جلسات شاعران با او است.

"شیما شهرابی - ایران وایرعلاقه خامنه‌ای به حضور در جلسه‌های شعرخوانی و اظهارنظر درباره شعر و رمان و ادبیات از شاخصه‌های روان‌شناختی فردی و شخصیتی او است"زمانی که مقابلش شعری خوانده می‌شود و او در کسوت ادیب و شاعر تحسین می‌کند، تصحیح می‌کند و گاهی از قواعد عروضی و سبک شعرهای فارسی حرف می‌زند. او در سخنرانی‌هایش گاهی هم نقبی به کتاب‌های مطرح ادبی می‌زند و خود را اهل ادبیات معرفی می‌کند. آیا رهبر جمهوری اسلامی آن‌طور که ادعا می‌کند در زمینه ادبیات، فردی مطلع است؟ برای یافتن پاسخ این پرسش سراغ «فرج سرکوهی» نویسنده، منتقد ادبی و روزنامه‌نگار رفته‌ایم. گفت‌وگوی ما با آقای سرکوهی از جلسات شاعران با آیت‌الله خامنه‌ای آغاز می‌شود و به رابطه او با «مهدی اخوان ثالث» و «احمد شاملو» می‌رسد.

***

دلیل و انگیزه آیت‌الله خامنه‌ای از برگزاری نشست سالانه با شاعران چیست؟ فکر می‌کنید چرا ا رسانه‌ها و مخصوصا سایت خودش این جلسات شعرخوانی را با جزییات پوشش می‌دهند؟‍

برخی زخم‌های دوران کودکی و نوجوانی تا پایان عمر آدمی درمان نمی‌شوند و بی‌آنکه آدمی بداند بر زندگی و کردار و افکار و روان‌شناسی او اثر می‌نهند.

این زخم‌ها با گذر سالیان چهره دگر می‌کنند، دگردیسه می‌شوند، به قالب‌ها و چهره‌های متفاوت درمی‌آیند و اغلب چنان تغییر می‌کنند که خود آدمی نیز آن‌ها را بازنمی‌شناسد. روان شناسان درباره مکانیزم‌های جبرانی، مکانیزم‌های سرکوب آرزوهای قوی و دگردیسی آرزوهای سرکوب‌شده در قالب‌های گوناگون بسیار نوشته‌اند.

«آدولف هیتلر» در جوانی آرزوی نقاش شدن داشت اما در آزمون‌های ورودی مدارس نقاشی پذیرفته نشد.

تا آخر عمر نقاشی می‌کرد. وجهی از کینه او به برخی از موفق‌ترین نقاشان جهان، بازتاب دگردیسه‌شده شکست او در ورود به مدارس نقاشی و نوعی مکانیزم ناخودآگاه جبرانی بود. البته حمله نازی‌ها به نقاشی‌هایی که منحط می‌پنداشتند ریشه در ایدئولوژی آنان داشت.

هیتلر در جنگ جهانی اول از سرجوخه بالاتر نرفت و به دوران قدرت خود را نابغه نظامی می‌پنداشت.

«استالین» از نوجوانی خود را نظریه‌پرداز می‌پنداشت اما دانش و توانایی نظری او در سنجش با دیگر رهبران حزب بلشویک ناچیز بود و هیچ‌کس او را نظریه‌پرداز نمی‌دانست. مکانیزم جبرانی این آرزوی سرکوب‌شده در او به دوران قدرت در قالب تلاش‌های او برای به رسمیت شناخته شدن به‌عنوان نظریه‌پرداز جلوه می‌کند.

«استالین چون رهبر فرزانه و دانا و نظریه‌پرداز» از مولفه‌های کیش شخصیت او به دوران قدرت بود. همه دیکتاتورها در دوران قدرت، خودآگاه و یا ناخودآگاه، تلاش می‌کنند زخم‌های دوران جوانی‌ خود را درمان کنند.

"بیشترین تصاویری که رهبر جمهوری اسلامی لبخند به لب دارد مربوط به همین جلسات شاعران با او است"آقای خامنه‌ای در دوران جوانی آرزوی شاعر شدن داشت. براساس آنچه خود گفته و زندگینامه‌های تاییدشده‌ای که درباره او منتشر شده، در جوانی در انجمن‌های ادبی چون انجمن فرخ و فردوسی شرکت می‌کرده، شعر می‌شنیده، شعر می‌خوانده، با برخی شاعران انجمنی آشنا بوده اما حتا در سطح شاعران انجمنی نیز موفق نبوده است. خامنه‌ای مدعی است که «شعرشناس» بوده اما هیچ نشانه‌ای در دست نیست که حتا شاعران انجمنی او را شعرشناس می‌دانسته‌اند.

شاعران انجمنی چه کسانی بودند؟

از دهه ۲۰ به بعد «نیما» و شاعرانی پس از او شعر فارسی را متحول کردند. در کنار این گرایش شاعران معروف به نئوکلاسیک چون «فریدون مشیری، خانلری، نادر نادرپور و سایه» هم بودند و البته شاعرانی خلاق چون «بهار» هم بودند که به شیوه قدمایی شعر می‌سرودند.

در جامعه ایرانی اما استعدادهای کم‌مایه و پایین‌تر از متوسطی هم بودند که خود را شاعر می‌پنداشتند اما از خلاقیت شعری بهره‌ای نداشتند. نوشتن سطرهایی موزون و مقفا، تقلید از کلیشه‌های به دلیل تکرار نخ‌نما شده قدمایی، به‌کارگیری برخی به‌اصطلاح قدما «صنایع بدیعی» و تشویق دوستان و فامیل و آشنایان و...

توهم شاعری را در این‌گونه افراد دامن می‌زد. اینان به تقلید از قدما و شاعران کلاسیک چیزهایی مقفا و موزون می‌نوشتند و در محافل می‌خواندند.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

انجمن‌هایی هم داشتند که در آن‌ها به‌اصطلاح شعرهای خود را برای هم می‌خواندند. آنچه در این انجمن‌ها خوانده می‌شد تقلیدی بی‌مایه از قدما بود. اغلب ترکیبی بود ناشیانه از سبک هندی و صنایع بدیعی قدمایی با چاشنی عرفان آبکی تقلیدشده از سبک عراقی، برخی مفاهیم عرفانی اما کلی و میان‌تهی و تجربه‌نشده و کلیشه‌ای، بازی با کلمات و ارایه تصویرهایی که گمان می‌بردند از سبک هندی آموخته‌اند و الخ. شعرهای آقایان خمینی و خامنه‌ای ازاین‌دست است.

اخوان ثالث در موخره کتاب خود «از این اوستا» در داستانی بسیار زیبا، که از نمونه‌های طنز خوب او است، تصویری بسیار خواندنی و زیبا ازاین‌گونه انجمن‌ها و شعرخوانی‌ها به دست داده است.

منابع خبر

اخبار مرتبط