قسمت هفتاد و چهار صداقت‌ سیز

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال صداقت‌ سیز قسمت هفتاد و چهار 74Sedaghatsiz Serial Part ۷۴

آسیه برگه‌ای که روز قبل آسیه خانم به او داده بود را از توی سطل زباله برمی‌دارد و با او تماس می‌گیرد. او از آسیه خان می‌خواهد به آدرسی که می‌دهد بیاید. درین با دمیر تماس می‌گیرد تا بفهمد او چه هدیه‌ای می‌خواهد برای علی بخرد. او وقتی می‌فهمد علی یک بازی ویدیویی را دوست دارد به دمیر می‌گوید خودش آنرا برای علی می‌خرد و از دمیر می‌خواهد چیز دیگری بخرد.

درین حاضر می‌شود به ولکان می‌وید با زینب برای خرید بیرون می‌رود چون روز گذشته با بهار و ملیح برای غذا خوردن بیرون رفتند و فرصت خرید نداشتند.

"   سریال صداقت‌ سیز قسمت هفتاد و چهار 74Sedaghatsiz Serial Part ۷۴ آسیه برگه‌ای که روز قبل آسیه خانم به او داده بود را از توی سطل زباله برمی‌دارد و با او تماس می‌گیرد"درین از این‌که بین بهار و ملیح رابطه‌ای به‌وجود آمده متعجب است. او از ولکان می‌خواهد خانوادگی برای نهار بیرون بروند اما ولکان بهانۀ کار می‌آورد. آنها سوار ماشین می‌شوند و ولکان به درین می‌گوید امروز برای خرید هدیۀ تولد علی می‌رود. درین می‌گوید برای تولد می‌خواهد لباسی که ولکان سال گذشته برایش خریده بود را بپوشید. ولکان می‌گوید قرار نیست درین به جشن تولد بیاید و دوباره یادآوری می‌کند آنها فقط بخاطر بچه کنار هم هستند و نیازی نیست تا زمان به دنیا آمدن بچه نقش خانواده‌های خوشبخت را بازی کنند.



وقتی آنها وارد کوچه می‌شوند درین ماشین آسیه را می‌بیند و متوجه می‌شود که مطب او در همسایگی مزون درین است و از این قضیه عصبی می‌شود. او از مزون با گونول تماس می‌گیرد و در مورد همسایه شدن با آسیه و همچنین رابطۀ بهار و ملیح می‌گوید. همان لحظه گونول که جلوی مدرسه علی‌ست بهار را می‌بیند. بهار با گونول سلام و علیک می‌کند. گونول با طعنه از او می‌خواهد زیاد به برادرش نزدیک نشود.

"او وقتی می‌فهمد علی یک بازی ویدیویی را دوست دارد به دمیر می‌گوید خودش آنرا برای علی می‌خرد و از دمیر می‌خواهد چیز دیگری بخرد"بهار عصبی می‌شود و به گونول اجازه دخالت نمی‌دهد و می‌رود.

آسیه خانم به مطلب آسیه می‌رود. او برای آسیه تعریف می‌کند که او و پدر آسیه با هم نامزد بوده‌اند. پدر آسیه به او خیانت کرد و با مادرش رابطه داشت. آسیه خانم می‌گوید قصد داشت پدر آسیه را ببخشد اما مادر آسیه از او باردار شده بود، برای همین حس دوگانه‌ای داشت و از پدر آسیه فاصله گرفت.

پدر آسیه او را رها نکرد و با هم در ارتباط بودند. او یادآوری می‌کند وقتی آسیه بچه بود آخر هفته‌ها پدرش او را همراه خودش پیش آسیه می‌آورد. او تعریف می‌کند که مادر آسیه هر کاری که از دستش برمی‌آمد انجام می‌داد تا پدر آسیه را پیش خودش نگه دارد و او را تهدید می‌کرد که اگر با آسیه خانم برود دیگر نمی‌گذارد آسیه را ببیند.

آسیه با شنیدن این حرف‌ها شوکه می‌شود. آسیه خانم می‌گوید مادر آسیه در انتها برای این‌که او پدر آسیه به هم نرسند، خودش و او را با هم به کشتن داد.

"درین حاضر می‌شود به ولکان می‌وید با زینب برای خرید بیرون می‌رود چون روز گذشته با بهار و ملیح برای غذا خوردن بیرون رفتند و فرصت خرید نداشتند"او می‌گوید همیشه از بابت این موضوع به خاطر آسیه عذاب وجدان داشت و می‌گوید سال‌ها دنبال آسیه گشته تا واقعیت‌ها را به او بگوید. وقتی آسیه خانم می‌خواهد برود به آسیه می‌گوید در هتل گوچلو می‌ماند و نامه‌های پدر آسیه را همراه خودش آورده تا آنها را به‌عنوان مدرک به آسیه نشان بدهد و هر وقت آسیه بخواهد می‌تواند پیشش برود.

درین که برای دیدن آسیه به مطب آمده از پشت در حرف‌های آسیه خانم را می‌شنود. بعد از رفتن آسیه خانم درین داخل می‌رود و به‌خاطر این‌که آسیه در کوچۀ مزون او مطب زده با او جروبحث می‌کند. آسیه با کلافگی از او می‌خواهد که برود و مزاحم کارش نشود.



بهار پیش آسیه به مطب می‌رود. آسیه در مورد آمدن معشوقۀ پدرش و حرف‌های او به بهار می‌گوید.

ممنون از این‌که با من همراه بودید، خدانگهدار.

قسمت بعدی - سریال صداقت‌ سیز قسمت هفتاد و پنج ۷۵ قسمت قبلی - سریال صداقت‌ سیز قسمت هفتاد و سه ۷۳ Next Episode - Sedaghatsiz Serial Part ۷۵ Previous Episode - Sedaghatsiz Serial Part ۷۳

منابع خبر

اخبار مرتبط

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
خبرگزاری دانشجو - ۵ خرداد ۱۴۰۰
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۱۹ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱