آوازه علمی و اخلاق نیک امام صادق علیه السلام

جام جم - ۱۱ آبان ۱۳۹۹

به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از پرتال جامع علوم انسانی؛ امام صادق علیه السلام  دارای ارزش اخلاقی و ملکوتی بسیار بالایی بودند و به ارزش ‏های انسانی و کمالات اخلاقی اهمّیت بسیار می‏ داد و شخصیّت انسان را در محور همین ارزش‏ها می‏ دانست.

برخورد متین با علمای طبیعی (منکر خدا)

 جالب این که آوازه علمی و اخلاق نیک امام صادق علیه السلام علمای غیر مسلمان را نیز به سوی خود جذب نموده بود، و آنها در برابر عظمت علمی و اخلاقی آن حضرت، حیران و مبهوت می‏شدند، یکی از آنها «ابن ابی العوجا» (منکر خدا) بود، که در وصف امام صادق علیه السلام به مفضّل بن عمر (یکی از شاگردان آن حضرت) گفت: «ای مرد! اگر تو به علم کلام آشناهستی، با تو بحث می‏کنیم، اگر در مباحثه پیروز شدی از تو پیروی و اگر به علم کلام آشنا نیستی حق بحث با ما را نداری، و اگر از شاگردان جعفر بن محمد (امام صادق علیه السلام) هستی، آن حضرت با ما برخورد بسیار متین و نیک داشت، گفتار ما را با کمال آرامش می‏ شنید، هیچگاه به ما ناسزا نگفت، و در پاسخ به ما از مرز انصاف خارج نشد.»

«اِنَّهُ لَحَلِیمُ الرَّزِینُ العاقِلُ الرَّصِینُ لا یَعتَرِیهِ خُرقٌ وَ لا طَیشٌ وَ لا نَزِقٌ...؛ او انسان خوددار و باوقار است، دارای اندیشه محکم و استوار می‏باشد، تندی‏ها و سستی رأی ما و سبکی‏ های ما او را خسته نمی‏ کند، و او گفتار ما را خوب گوش می‏کند، به طوری که ما خیال می‏کردیم او را محکوم کرده‏ایم، بعد که نوبت او شد با کمال متانت یک یک از استدلال های ما را بررسی کرده و با گفتاری اندک رد می‏ کرد، به گونه‏ ای که هرگونه بهانه در بحث را به روی ما می‏ بست.»

مبارزات سیاسی امام علیه‏السلام در ابعاد مختلف با طاغوت‏های عصر

یکی از ابعاد مهم زندگی امام صادق علیه‏السلام مبارزات سیاسی و طاغوت زدائی آن حضرت است، او از هر فرصتی برای طرد و نفی طاغوتیان و ستمگران استفاده می ‏کرد و در کنار نهضت فکری، به نهضت سیاسی پرداخت و پیروان خود را به مسأله ولایت و حکومت صالحان توّجه داده، و از هرگونه تأیید حاکمان ناصالح و طاغوتیان بر حذر می‏ داشت. او قیام‏های اسلامی را تأیید می‏کرد، و طرفداران قیام را به عنوان نهی از منکر، تشویق و تحریص می‏ نمود.

امام صادق علیه‏السلام در طول ۳۴ سال امامت خود با پنج طاغوت اموی، و دو طاغوت عبّاسی، روبرو بود که به ترتیب عبارتند: از هشام بن عبدالملک، ولیدبن یزید، یزید بن ولید، ابراهیم بن ولید، مروان بن محمد، عبداللّه بن محمد معروف به سفّاح و منصور دوانیقی، آن حضرت در این راستا زحمت‏های فراوان و رنج‏های طاقت فرسایی را تحمل کرد، و به پیروزی‏های چشمگیر، ژرف و ماندگار نایل شد و سرانجام جانش را برای استواری این نهضت فدا نموده و به شهادت رسید.

آن حضرت هرگز به طاغوتیان و سردمداران ظلم چراغ سبز نشان نداد، بلکه همواره با گفتار و رفتار و شیوه ‏های ویژه، مردم را از نزدیک شدن به آنها بر حذر می‏ داشت، و آنها را طاغوت می‏ خواند، چنانکه در روایت عمر بن حنظله آمده: با صراحت فرمود: «کسی که در موضوعی، حق یا باطل نزد آنها (بنی امیّه یا بنی عبّاس) برود مانند کسی است که نزد طاغوت برای محاکمه رفته است، و آنچه طاغوت حکم کند گرچه حق باشد، اخذ مال به حکم او مانند اخذ مال حرام است، زیرا آن را به حکم طاغوت گرفته است با اینکه خداوند در قرآن فرمان داده که به طاغوت کافر گردند و از فرمان او سرپیچی کنند».

در مورد قیام محمد بن عبداللّه محض (نوه امام حسن مجتبی) وقتی که پدرش عبداللّه از امام صادق علیه السلام خواست تا با محمد بیعت کند، و قیام او را بر ضد خلیفه وقت (که یکی از طاغوت های اموی بود) تأیید نماید، امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر می‏ خواهی به محمد (پسرت) دستور خروج دهی، به خاطر قاطعیت در کار خدا و اجرای امر به معروف و نهی از منکر، سوگند به خدا ما تو را که بزرگ ما هستی وانگذاریم، و با پسرت برای قیام بیعت کنیم.».

اما اینکه چرا امام صادق علیه السلام خود قیام مسلّحانه نکرد، اتّفاقاً همین سؤال را یکی از شاگردانش به نام سدیر از آن حضرت پرسید، در این هنگام آن حضرت با سدیر در کنار چند گوسفند توقّف کرده بودند، امام به او فرمود: «وَاللّهِ لَو کانَ لِی شِیعَةٌ بِعَدَدِ هذِهِ الجِداء ما وَسَعَنِی القُعُودُ، سوگند به خدا اگر شیعیان من به اندازه تعداد این بزغاله ها بودند، خانه نشینی برایم روا نبود و قیام می‏ کردم.»

سدیر می‏ گوید هماندم از مرکب پیاده شدم، کنار آن بزغاله‏ ها رفتم و آنها را شمردم هفده عدد بودند.

امام صادق علیه السلام در طاغوت زدایی و طرد جریان‏ های طاغوتی سخن بسیار گفت، در این جا نظر شما را به چند نمونه جلب می‏ کنیم:

«مَن مَدَحَ سُلطاناً جائِرا وَ تَخَفَّفَ وَ تَضَعضَعَ لَهُ طَمَعاً فِیهِ کانَ قَرِینُهُ فِی النّار؛ کسی که سلطان ستمگری را تمجید کند و در برابر او کرنش و فروتنی نماید تا در کنار او به نوایی برسد، چنین کسی همنشین آن سلطان در آتش دوزخ خواهد بود.»

نیز فرمود: «مَن سَوَّدَ اِسمُهُ فِی دِیوانِ وُلدِ سابِعٍ، حَشَرَهُ اللّهُ یُومَ القِیامَةِ خِنزِیراً؛ کسی که نامش را در لیست کارگزاران یا حقوق بگیران بنی عباس بنویسد، خداوند او را در روز قیامت، به صورت خوک محشور گرداند.»

چند نمونه از ارزش‏های والای انسانی در سیره امام صادق علیه‏السلام

امام صادق علیه السلام به ارزش‏های انسانی و کمالات اخلاقی اهمّیت بسیار می‏ داد و شخصیّت انسان را در محور همین ارزش ‏ها می‏ دانست. به عنوان نمونه نظر شما را به چند مورد جلب می‏ کنیم:

بندگی و خلوص‏

او قبل از هر چیز عبد خدا بود و همواره در پیشگاه خدا در نهایت تواضع به سر می‏برد. ارتباط و پیوندش با خدا چنان تنگاتنگ بود، که همواره سجده‏های طولانی انجام می‏داد و به یاد خدا بود و مکرّر باحالی ملکوتی و چشمی پر از اشک می‏گفت: «رَبِّ لاتَکلِنِی اِلی نَفسِی طَرفَةَ عَینٍ اَبَداً لا اَقَلَّ مِن ذلِکَ وَ لا اَکثَرَ؛ پروردگارا! مرا به اندازه یک چشم به هم زدن و نه کمتر و نه زیادتر، به خویش وا مگذار.»

یکی از شاگردانش به نام ابن ابی یعفور می‏گوید: «آن حضرت را دیدم دست به سوی آسمان بلند کرده و این دعا را می‏خواند و اشک می‏ ریزد، سپس رو به من نموده و فرمود: خداوند به اندازه کمتر از یک چشم به هم زدن یونس پیامبر را به خویش واگذارد و او آن گناه (ترک اولی، دوری از قومش) را مرتکب شد.»

پرسیدم آیا کارش به حدّ کافران رسید؟ فرمود: «نه، ولی هرکس در چنین حالی (بی‏توبه) بمیرد هلاک شده است.»

آن حضرت در نقش انگشترش چنین نوشته بود: «اَنتَ ثِقَتِی فَاعصِمنِی مِن خَلقِک؛ خدایا تو تکیه گاه محکم و مورد اطمینان من هستی، مرا از گزند مخلوقاتت حفظ کن.»

نیز نوشته بود: اَللّهُ خالِقُ کُلِّ شَی‏ءٍ؛خداوند آفریدگار هر چیز است.» و در نگین انگشتر دیگرش نوشته بود: «یا ثِقَتِی قِنِی شَرَّ خَلقِکَ؛ ای خدای مورد اطمینان من، مرا از گزند اشرار مخلوقاتت حفظ کن.»

حفص بن غیاث می‏ گوید: روزی امام صادق علیه السلام را در کنار درخت خرمایی دیدم، در آنجا وضو گرفت و مشغول نماز شد و به سجده رفت شمرده پانصد بار در سجده گفت: «سبحان اللّه» سپس بر تنه آن درخت تکیه داد و به راز و نیاز و مناجات با خدا پرداخت.

منابع خبر

اخبار مرتبط