سندی از «اتاق سیاه» آمریکا که برای نخستین بار منتشر می‌شود/ اگر از سرنگونی حمایت کنیم دوباره در ذهن مردم، نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد زنده می‌شود

سندی از «اتاق سیاه» آمریکا که برای نخستین بار منتشر می‌شود/ اگر از سرنگونی حمایت کنیم دوباره در ذهن مردم، نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد زنده می‌شود
خبر آنلاین
خبر آنلاین - ۱۸ بهمن ۱۴۰۲

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، دو هفته پس از تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، زیبگنیو برژینسکی، مشاور امنیتی ملی دولت جیمی کارتر به منظور مقابله با این اقدام گزارشی را برای کارتر آماده، و طی آن راهکارهایی ارائه کرد. این گزارش در قالب «اتاق سیاه» تنظیم شده بود؛ تعبیری مربوط به سطوح بالای امنیتی در داخل دولت که افراد فعال در آن سطوح مسئول ارائه پیشنهادهایی برای طراحی عملیات جاسوسی در دولت کارتر بودند. دستخط کارتر بر حاشیه این پیشنهاد که توسط برژینسکی ارائه شده بود، نشان از اهمیت آن دارد. ترجمه‌ی این سند را که دیروز (۱۷ بهمن ۴۰۲) برای نخستین بار توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شد، در ادامه می‌خوانید:

متن سند: گزارش اتاق سیاه؛ تاریخ ۲۰ نوامبر ۱۹۷۹/ ۲۹ آبان ۱۳۵۸؛ سطح امنیت: فوق محرمانه

ما شرایط ایران را از منظر تاثیرگذاری بر روند تحولات سیاسی بررسی کرده‌ایم. این تحولات احتمالا شامل یکی از موارد زیر است:

  • روی کار آمدن یک دولت اسلام‌گرای ضدآمریکایی
  • روی کار آمدن یک دولت ضدآمریکایی چپ‌گرا که هر دوی این‌ها توسط اتحاد جماهیر شوروی حمایت می‌شوند
  • تجزیه ایران با دخالت احتمالی شوروی در شمال این کشور

برای خنثی کردن این تهدیدات احتمالی برای آینده ایران و منافع آمریکا اقدامات و رویکردهای ذیل می‌تواند در دستور کار قرار بگیرد.

"این گزارش در قالب «اتاق سیاه» تنظیم شده بود؛ تعبیری مربوط به سطوح بالای امنیتی در داخل دولت که افراد فعال در آن سطوح مسئول ارائه پیشنهادهایی برای طراحی عملیات جاسوسی در دولت کارتر بودند"هرکدام از این اقدامات سطح درگیری و دخالت آمریکا در ایران به شکل مشهودی بالاتر خواهد برد:

  • برنامه‌ریزی احتمالی: اجازه دهیم روند وقایع مسیر طبیعی خود را طی کند و با تماس غیرمستقیم با مخالفان آماده باشیم تا در لحظه مناسب روند تحولات را به نفع خود تغییر دهیم.
  • بی‌ثبات‌سازی: تبلیغات و عملیات سیاه با هدف بدنام ‌کردن [آیت‌الله] خمینی و ایجاد اختلاف بین او و پیروانش.
  • ارتباط با مخالفان: ارتباط مستقیم آمریکا با رهبران احتمالی مخالف انقلاب اسلامی که بیانگر حمایت از تلاش‌های آن‌ها باشد. با چهره‌های طوایف و ایلات ایرانی تماس گرفته شود تا جهت ارتباط بهتر اطلاعاتی با آن‌ها توافقاتی انجام شود.
  • تقویت و تشویق/ تشکیلات‌سازی برای گزینه احتمالی جایگزین انقلابیون در ایران: در جنبه سیاسی، باید ترتیبات تشکیل یک دولت در تبعید در خارج از مرزهای ایران و طراحی کادر سیاسی آن انجام شود. در جنبه ارتباط با طوایف و قبایل، باید تا حد امکان برای آن‌ها سلاح تامین شود و از هرگونه حرکت محلی در جهت ناامن‌سازی یا تجزیه حمایت کامل شود.

چند سوال کلی درباره سیاست‌گذاری باید پاسخ داده شود و بعد اتخاذ موضع شود:

  • آیا ما آمادگی لازم برای پذیرش مسئولیت بی‌ثبات‌سازی ایران را در این وضعیت داریم؟ از سوی دیگر می‌توانیم رسما حمایت خود را از جایگزین پیشنهادی جمهوری اسلامی اعلام کنیم؟

[یادداشت کارتر در حاشیه گزارش: هنوز نه!]

این می‌تواند یک تلاش طولانی‌مدت باشد و موفقیت به‌هیچ‌وجه تضمین نمی‌شود

موارد پذیرش مسئولیت دخالت در قبال وضع ایران به مرور زمان رشد می‌کند و به طور فزاینده‌ای قابل مشاهده خواهد بود

این می‌تواند چپ‌گرایان و انقلابیون اسلام‌گرا را در یک موضوع مشترک ضدآمریکایی به یکدیگر پیوند دهد

اما

بعید است که نیروهای ضدانقلاب، بدون سیگنال واضح از ما به طور موثر عمل کنند.

تداوم حکومت [آیت‌الله] خمینی احتمالا عناصر میانه‌رو در طیف‌های سیاسی را از بین می‌برد و فقط چپ‌ها را به‌ عنوان تنها جایگزین معتبر در زمانی که حکومت اسلام‌گرایان به‌ناچار سقوط می‌کند باقی می‌گذارد.

  • اگر ما چنین تصمیمی بگیریم، استراتژی ما چه خواهد بود؟ آیا باید بر تلاش‌های‌مان بر تمرکز بر دولت حاکم در تهران متمرکز شویم و تلاش کنیم دولت مرکزی را تحت‌تاثیر قرار دهیم؟

تمایل به حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی مرزی می‌تواند خطر تجزیه ایران به نفع شوروی یا عراق را کاهش دهد.

اما

حکومت [آیت‌الله] خمینی در تهران قوی‌ترین است و خیابان‌ها را هم کنترل می‌کند. نیروهای فعال و موثر ما در تهران بسیار اندک و محدود هستند.

به ‌عنوان گزینه جایگزین، آیا ما باید تلاش‌های مقدماتی‌مان را برای ایجاد یک دولت جایگزین در تبعید متمرکز کنیم؟

مخالفت و عصیان ایلات و عشایر بر حکومت مرکزی یک پتانسیل جدی و واقعی است و می‌توان برای تضعیف جایگاه حکومت مستقر از آن‌ها استفاده کرد.

دسترسی و تسلط بر منابع نفتی احتمالا یکی از اولین دستاوردهای این ناآرامی‌ها خواهد بود. ما می‌توانیم شانس پیروزی خود را با تسلط بر منابع نفتی ادامه دهیم تا زمانی که حکومت انقلابیون به طور کامل ساقط شود یا شوروی مستقیما در ایران دخالت کند.

اما

ریسک جنگ داخلی و تجزیه کامل ایران بسیار جدی و بالاست.

خطر مداخله نظامی شوروی در شمال هم افزایش پیدا کرده است.

این می‌تواند به عنوان بخشی از احتمالات در نظر گرفته شود.

ما در این میان چه امکاناتی در اختیار داریم؟

  • احتمالا مصر برای همکاری با هر اقدام ما در این زمینه همکاری خواهد کرد.
  • عراق احتمالا در برخی زمینه‌ها علاقه‌مند به همکاری است.
  • سعودی‌ها و دیگر اعراب حاشیه خلیج هم جزء هم‌پیمانان احتمالی ما هستند.
  • برخی چهره‌های کلیدی داخل ایران هم قطعا با ما همکاری خواهند کرد (مثل سرلشگر مدنی، استاندار مناطق نفتی و آیت‌الله شریعتمداری)
  • ما روابط خوبی با روسای قبایل و طوایف داریم و می‌توان این ارتباط را گسترده‌تر کرد.
  • ایجاد ارتباط و جهت‌دهی به گروه‌های فعال در تبعید از ایران را می‌توان آغاز کرد. برخی چهره‌های خوب و موثر در میان آن‌ها هستند. (مثل امینی و بختیار) نیروهای فعال خارج از ایران می‌توانند اثرگذاری گسترده‌ای بر داخل ایران داشته باشند به شرطی که ما بتوانیم یک وحدت عملیاتی در میان آن‌ها ایجاد کنیم که کاری بسیار زمان‌بر و سخت است.
  • در نهایت دخالت مستقیم آمریکا الزامی است. میزان تعهد و مسئولیت‌پذیری ما نباید بیش از میل و علاقه‌مان به نقش‌آفرینی در این روند تا انتها باشد. این باعث می‌شود ما تلاش کنیم تا حد توان سعودی‌ها و مصری‌ها را درگیر در این قضیه کنیم.

ارتش و نیروهای نظامی ایران تا این لحظه سرسپردگی و حمایت خود را از هیچ‌کدام از طرفین اعلام نکرده‌اند.

"دستخط کارتر بر حاشیه این پیشنهاد که توسط برژینسکی ارائه شده بود، نشان از اهمیت آن دارد"اگرچه توانایی‌های ما برای جلب حمایت آن‌ها بسیار محدودیت دارد، ولی حفظ بی‌طرفی بهترین و واقع‌گرایانه‌ترین موضع به نظر می‌رسد.

توانمندی‌های ما

[آیت‌الله] خمینی برای بیش‌تر ایرانیان مثل یک قدیس ستایش می‌شود و حمایت از او برای مردم به معنای حمایت از وطن و ملی‌گرایی است. اگر ما مستقیما با او مخالفت کنیم شاید باعث ترغیب مردم به گرایش بیش‌تر به او شود. او بی‌رحمانه از این تقابل استقبال می‌کند. پیروان او تهران و خیابان‌هایش را کنترل می‌کنند. به‌سختی می‌توان وارد معرکه‌ای شد که طرف مقابل او و طرفدارانش باشند.

از سوی دیگر هیچ شخص دیگری برای جانشینی او وجود ندارد. بسیاری از کسانی را که ما می‌توانستیم به ‌عنوان جایگزین تقویت کنیم با اتهام همراهی با رژیم شاه دستگیر کرده‌اند. همین وضعیت درباره نظامیان تبعیدی نیز وجود دارد.

سه ارزیابی جایگزین

  • تنها راه فهم و درک این نکته که قدرت [آیت‌الله] خمینی چقدر است، سنجش واقعی آن است. یعنی باید برخی اقدامات را طراحی کنیم که یا در زمینه در تبلیغات منفی (پروپاگاندا) یا اخبار کذب موثر باشد و از این طریق نقاط ضعف آن‌ها را در حوزه نظامی و سیاسی تشخیص دهیم. هم‌زمان هم باید سطح روابط‌مان را با روسای قبایل و طوایف گسترش دهیم.

    "بی‌ثبات‌سازی: تبلیغات و عملیات سیاه با هدف بدنام ‌کردن [آیت‌الله] خمینی و ایجاد اختلاف بین او و پیروانش"حقیقت این است که ما هیچ‌وقت نخواهیم توانست با دولت [آیت‌الله] خمینی به شکل مسالمت‌آمیز همکاری کنیم. ما احتمالا باید به این فکر کنیم که یک ساختار حاکمیتی جایگزین برای این وضعیت طراحی کنیم. اگر منتظر روند طبیعی حوادث باشیم به این معناست که تنها حوزه اثرگذاری و نفوذ خودمان را دست‌نخورده رها کرده‌ایم. باید توجه کنیم که هرچه انقلابیون زمان بیش‌تری بر ایران مسلط باشند، نیروهای میانه‌رو بیش از پیش به سمت چپ‌ها گرایش پیدا خواهند کرد و توسط انقلابیون سرکوب می‌شوند. در واقع یک مرکزیت از نیروهای جایگزین انقلاب وقتی شکل خواهد گرفت که ما از آن‌ها حمایت کنیم و پا به میدان بگذاریم.

  • ما شکی در تنفرمان از انقلابیون و رهبرشان [آیت‌الله] خمینی نداریم؛ ولی ابزار و وسایل لازم برای سرنگون کردن او را هم در اختیار نداریم.

    ما هرچه دشمنی‌مان را با او شفاف‌تر بیان کنیم، موضع او را تحکیم و تقویت کرده‌ایم. انقلابیون بزرگ‌ترین دشمن خود هستند. [آیت‌الله] خمینی به‌ وسیله [تندروی] اطرافیانش بالاخره سرنگون خواهد شد. ما باید خود را برای آن لحظه آماده کنیم و نیروهای پشتیبان خود را آماده کنیم. ولی نباید زیاد از حد خود را درگیر سقوط او کنیم.

    "ارتباط با مخالفان: ارتباط مستقیم آمریکا با رهبران احتمالی مخالف انقلاب اسلامی که بیانگر حمایت از تلاش‌های آن‌ها باشد"ما احتمالا نمی‌توانیم نقشی جدی در سقوط او ایفا کنیم. انقلابیون مظهر ملی‌گرایی ایرانیان هستند و آمریکاستیزی مظهر همین ملی‌گرایی از ۲۶ سال پیش تاکنون است. اگر ما از سرنگون کردن [آیت‌الله خمینی] حمایت کنیم دوباره در ذهن و خاطره مردم ایران، نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ زنده خواهد شد.

  • ما توان کنترل وقایع و اتفاقات را نداریم و باید خود را برای بدترین اتفاق آماده کنیم. ما باید بیش از همه خود را برای تسلط بر منابع نفتی آماده کنیم. ما باید خود را بر کنترل مناطق جنوبی ایران به هر قیمتی مهیا کنیم.

    در آن‌جاست که می‌توانیم بهترین تسلط را بر توانمندی‌هایمان اعمال کنیم و قدرت خودمان را نشان دهیم.



گزینه‌های روز میز برای ما چیست؟

اقدامات:

  • بی‌ثبات‌سازی وضع موجود: این کار را می‌توان بدون دخالت مستقیم و نشان دادن تاثیرگذاری مستقیم آمریکا انجام داد. با این هدف که دولتی معتدل‌تر از انقلابیون تندرو بر سر کار بیاید؛ ولی در عین‌ حال می‌تواند زمینه‌ساز قدرت‌گیری یک دولت چپ‌گراتر از الان شود.
  • افزایش ارتباط با مخالفان: برای این‌که اثرگذاری‌مان را حداکثری کنیم باید ارتباطات‌مان را گسترش دهیم و البته که این ارتباطات باید با حمایت‌های مالی همراه باشد. برای شروع بازی بهتر است با روسای قبایل و طوایف معترض و مخالف شروع کنیم.

استراتژی:

  • باید بر روند تحولات در تهران متمرکز باشیم.
  • ارتباط با روسای قبایل فعال در حوزه‌های نفتی جنوب در اولویت باشد تا زمینه فعالیت ما در میان مردم جنوب کم‌کم آماده شود.


یادداشت جیمی کارتر در انتهای این نامه:

نهایت احتیاط و محافظه‌کاری درباره اقدامات‌مان در شرایط فعلی به کار گرفته شود، اما هم‌زمان مفاد این نامه با سیا هم به مشورت گذاشته شود تا آن‌ها هم یک گزارش تحلیلی مستقل از تمام پتانسیل‌های موجود برای عناصر ضدانقلاب در ایران ارائه کنند.

۲۵۹۵۷

منابع خبر

اخبار مرتبط

ایسنا - ۱۵ خرداد ۱۴۰۰
رادیو زمانه - ۲۷ آبان ۱۴۰۱
خبرگزاری میزان - ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹
بی بی سی فارسی - ۱۵ خرداد ۱۳۹۹
آفتاب - ۱۹ مرداد ۱۴۰۲