«دومینو» یک اثر نه چندان شگفت انگیز از دی پالما

«دومینو» یک اثر نه چندان شگفت انگیز از دی پالما
تابناک
تابناک - ۲۳ اسفند ۱۳۹۹



فیلم سینمایی «دومینو / Domino» ساخته برایان دی‌پالما فاصله قابل ملاحظه‌ای با آثار درخشان این فیلمساز دارد اما همچنان با اثری مواجه هستیم که می‌توان تماشایش کرد و امضای دی‌پالما را پای آن مشاهده کرد.

به گزارش «تابناک»؛ زمانی بود که اگر «برایان دی‌پالما» فیلم جدیدی می‌ساخت همه اخبار آن را با آن شوق و ذوق دنبال می‌کردند. این فیلم‌ساز به خاطر علاقه‌ی زیادش به بزرگان سینمایی (آلفرد هیچکاک به طور مشخص)، متوجه شد که چگونه باید سبک مدرن خود را داخل این داستان‌های کلاسیک قرار بدهد. شهرت او بیشتر در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ و به خاطر ساخت فیلم‌هایی مثل «کری»(Carrie)، «آماده برای کشتن»(Dressed to Kill)،

«صورت‌زخمی»(Scarafce)، «بدن دوگانه»(Body Double)، و «دست‌نیافتنی‌ها»(Untouchables) شکل گرفت. «دی‌پالما» وقتی که در دوران اوج کاری خود حضور داشت، این توانایی را داشت که سرگرمی سطح‌بالایی با تعلیق بسیار زیاد و اکشن هیجانی پرسرعت خلق بکند که مسیرهای غیرقابل انتظاری را طی می‌کرد. سپس اما او وارد دوران افول کاری خود شد.

"این فیلم‌ساز به خاطر علاقه‌ی زیادش به بزرگان سینمایی (آلفرد هیچکاک به طور مشخص)، متوجه شد که چگونه باید سبک مدرن خود را داخل این داستان‌های کلاسیک قرار بدهد"البته اگر بخواهیم عادلانه صحبت بکنیم باید گفت که دوران افول «دی‌پالما» از نظر منتقدان همچنان شاهد ساخته شدن فیلم‌های نسبتا پرباری بود؛ او فیلمی مثل «راه کارلیتو»(Carlito’s Way) را در سال ۱۹۹۳ و «ماموریت غیرممکن»(Mission Impossible) را در سال ۱۹۹۶ ساخت اما خب پس از آن و در ۲۳ سال اخیر او هیچ اثر شاخصی را کارگردانی نکرده است. بسیاری از آثار کم‌خرج او حتی به سختی قابل تماشا بودند. آخرین فیلم او هم چیز چندان دندان‌گیری نیست – اثری که او اصلا مسئولیت ساخت آن را قبول نمی‌کند. «دومینو»(Domino) یک فیلم پلیسی غیرقابل ظهم با خرده‌پیرنگ‌های تلوزیونی و شخصیت‌های سطحی و بدون هیچ‌گونه عمقی است.

«دومینو» تلاش‌های دو پلیس دانمارکی به نام‌های «کریستین» (نیکولای کاستر والدو) و «الکس»(کریس وان هوتن) را تصویر می‌کند، افرادی که در جهت ردیابی و شکار یک تروریست داعشی به نام «ازرا تارزی»( اریک ابوآنی) که همکار «کریستین» و معشوقه‌ «الکس» یعنی «لارس»(سورن مالینگ) را کشته، فعالیت می‌کنند. ما به زودی می‌فهمیم که «ازرا» بیش از اینکه مامور مستقل باشد یک عروسک خیمه‌شب‌بازی است.

کشمکش واقعی در داستان بین یکی از ماموران CIA به نام «جو مارتین»(Guy Pearce) و یک مسلمان افراطی به نام «صلاح‌الدین»( محمد ازای) است، کسی که بالاترین رده را در بین تروریست‌های روانی دارد. بازی «بن لادنی» این شخصیت در نهایت شامل کشتن هزاران نفر و انداختن هراس در بین مردم می‌شود. هدف «مارتین» متوقف‌کردن این برنامه و او اتس، اما شاید که هنوز وقت آن نرسیده باشد.

اکثریت مدت زمان این فیلم را رویدادها و اتفاقات آهسته تشکیل داده اند اگرچه فیلم در بخش آخر ناگهان زنده می‌شود. گویی که برای شاید ده دقیقه، «دی‌پالما» از یک کما بیدار شده است و توانایی‌های خود به عنوان یک کارگردان جوانتر را به یاد آورده است. نقطه‌ی اوج اثر شامل مبارزات، تیراندازی‌ها، دِرون‌ها، بمب‌گذارهای انتحاری و حس تعلیق و تنش بی‌نظیری می‌شود.

"آخرین فیلم او هم چیز چندان دندان‌گیری نیست – اثری که او اصلا مسئولیت ساخت آن را قبول نمی‌کند"این بخش فیلم را نجات نمی‌دهد اما حداقلش این است که بینندگان را قانع می‌کند رنجی که برای دیدن فیلم کشیده‌اند کاملا بی‌ثمر نبوده است. پایان اثر تا حدی بی‌معنی است و بسیاری از جریان‌ها و سرنخ‌ها را بدون سرانجام رها می‌کند و همین مسئله تایید این نکته است که «دی‌پالما» و فیلم‌نامه‌نویس او یعنی «پیتر اسکالوان» اصلا دغدغه‌ی شخصیت‌ها را به کل نداشته اند.

پس از به پایان رسید فیلم، «دی‌پالما» بین خود و این فیلم فاصله‌ی زیادی ایجاد کرد، با این ادعا که او تنها نقش یک تکنیسن و کارگردان مزدبگیر را داشته است( او گفته که «من این فیلم را ننوشته‌ام»). او همچنین گفته که فیلم مشکلات زیادی در بخش بودجه داشته است و اینکه (به یک سری دلایل نامشخص)، کارگردانی و ساخت این فیلم دشوار بوده است. این فیلم‌بردار همچنین اعلام کرده است که مشوق او برای کارگردانی این اثر، فرصت کشف رابطه‌ی بین حس لذت از رنج دیگران و تکنولوژی در فعالیت‌های تروریستی بوده است. مقداری از این موضوع در «دومینو» وجود دارد اما خب به خوبی گسترش نیافته است.

شاید طرفداران سری «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) از حضور و همکاری مجدد «نیکولای کاستر والدو و کریس ون هوتن»( بازیگران نقش جیمی لنیستر و ملیساندرا، جادوگر قرمزپوش) خوشحال بشوند اما خب این دو نفر هیچ صحنه‌ی مشترکی در آن سریال نداشتند.

هیچ‌کدام نیز در بهترین حالت خود نیستند، گرچه همچنان این سوال باقی است که آیا این مشکلات به خاطر دیالوگ‌نویسی بد اثر است یا روایت پر از حفره‌ی آن. «گای پیرس» هم نقش فردی را بازی کرده که حضور در آن در خواب نیز برای او کار آسانی است.

«دومینو» فیلم ملال‌‌آوری است آن هم نه فقط به این خاطر که تلاش‌های ناثمر «دی‌پالما» را ادامه داده است (کی زمانش خواهد رسید که امیدمان برای بازگشت او به دوران خوب کارگردانیش از دست برود؟). فیلم‌نامه‌ی اثر در ذات خود داستان جذابی دارد اما هیچ‌وقت این فرصت به آن داده نمی‌شود که خودش را نشان بدهد. نیروهایی که از جهات مختلف در حال کشیدن «ازرا تاری» اند هر دو قوی بوده و در جهت متضاد یکدیگر اند. او صرفا انگیزه‌ی مذهبی ندارد بلکه تلاش اصلیش برای گرفتن انتقام و همچنین مراقبت از خانواده‌ش است.

"ما به زودی می‌فهمیم که «ازرا» بیش از اینکه مامور مستقل باشد یک عروسک خیمه‌شب‌بازی است"این عناصر در شخصیت او وجود دارد اما خب شخصیت به طرز ناراحت‌کننده‌ای تنها دوبعدی است. به نظر می‌رسد که وقتی صحبت از تروریسم است، همه چیز باید یا سفید سفید باشد یا سیاه سیاه؛ هیچ مرز خاکستری‌ای وجود ندارد.

سطح پایین عوامل فیلم با کیفیتش کاملا هماهنگی دارد. تنها نام «دی‌پالما» است که اجازه داده فیلم به اکران سینمایی محدود خود برسد. شهرت این کارگردان که زمانی تضمین‌کننده‌ی موفقیت یک فیلم بود اثر خود را از دست داده است. هیچ‌چیزی در این فیلم وجود ندارد که بتواند نجاتش بدهد.

.

منابع خبر

اخبار مرتبط