قسمت بیست و نه محکوم

پندار - ۲۰ آبان ۱۴۰۱

   

سریال محکوم قسمت بیست و نه 29Mahkoom Serial Part ۲۹


جیدا پیش زاهد می‌رود و خبر می‌دهد که یک نفر برای ملاقاتش آمده است. او سپس به زاهد می‌گوید رفتارهای ساواش عجیب شده و مدام دنبال وسایلش می‌گردد. او همچنین می‌گوید ساواش به طور ناگهانی رییس بخش حقوقی را عوض کرده است. زاهد به اتاقش می‌رود و خاله جمره را می‌بیند. خاله جمره از اینکه زاهد جمره را استخدام کرده عصبانی است و او را سرزنش می‌کند او به زاهد می‌گوید اگر جمره بفهمد که زاهد با پدر و مادر او چه کرده، بد می‎شود.

"   سریال محکوم قسمت بیست و نه 29Mahkoom Serial Part ۲۹ جیدا پیش زاهد می‌رود و خبر می‌دهد که یک نفر برای ملاقاتش آمده است"زاهد با تهدید به خاله جمره می‌گوید او چیزی نخواهد فهمید. خاله جمره با حرص از اتاق بیرون می‌رود و با یک دسته گل به دیدن جمره می‌رود تا شاغل شدنش را تبریک بگوید.

در زندان، حاجی آلاگوز در انبار کشیک می‌دهد و فیرات پنهانی وارد دریچه می‌شود. او در تونل جلو می‌رود و متوجه می‌شود یک دیوار در وسط تونل ساخته‌اند که نمی‌توان از آن عبور کرد.

مجاهد به آشپزخانه می‌رود و سراغ حاجی را می‌گیرد.

حاجی توی آشپزخانه می‌رود و تظاهر می‌کند که برای آوردن بار به انبار رفته بود. فیرات دم دریچه می‌رسد و به دریچه می‌کوبد تا در را برایش باز کنند. مجاهد صدا را می‌شنود اما قنبر و پاشا و حاجی سعی دارند حواس او را پرت کنند. همان لحظه بکیر به آشپزخانه می‌آید و به مجاهد می‌گوید مدیر او را صدا می‌زند. قنبر و حاجی به کمک فیرات می‌روند و دریچه را برایش باز می‌کنند.

"خاله جمره از اینکه زاهد جمره را استخدام کرده عصبانی است و او را سرزنش می‌کند او به زاهد می‌گوید اگر جمره بفهمد که زاهد با پدر و مادر او چه کرده، بد می‎شود"فیرات به آن‌ها می‌گوید باید دیوار وسط تونل را خراب کنند. وقتی قنبر و پاشا برای پخش کردن غذا می‌روند، قنبر حواس نگهبانان را پرت می‌کند و پاشا یک چکش از روی دیوار سالن برمی‌دارد.

باریش به همراه زاهد به خانه می‌رود. او به اتاق کار زاهد می‌رود و دنبال کلید گاوصندوق می‌گردد. تومریس به اتاق می‌رود و به باریش می‌گوید می‌داند او با برادرش چکار کرده است.

او به باریش می‌گوید به حرف پدرش گوش نکند و خودش را عوض نکند، چون او باید باریش باشد. باریش گریه‌اش می‌گیرد. تومریس به او می‌گوید می‌داند دنبال چیست. سپس بیرون می‌رود و با یک جعبه به اتاق بازمی‌گردد. زاهد به اتاق می‌آید و به باریش می‌گوید تصمیم دارد تومریس را در بیمارستان روانی بستری کند.

"خاله جمره با حرص از اتاق بیرون می‌رود و با یک دسته گل به دیدن جمره می‌رود تا شاغل شدنش را تبریک بگوید"تومریس با گریه می‌گوید نمی‌خواهد به بیمارستان برود. باریش هم از تصمیم زاهد عصبانی می‌شود، اما زاهد به او اعتنایی نمی‌کند.

در شرکت، طاهر جمره را صدا می‌زند و می‌گوید اگر می‌خواهد در شرکت یساری کار کند باید وکالت پرونده فیرات را کنار بگذارد و یکی از آن‌ها را انتخاب کند. جمره با حرص از اتاق طاهر بیرون می‌رود.

در زندان، فیرات پیش حاجی می‌رود و می‌گوید باید هر طور شده یک گوشی هوشمند دوربین دار برای او پیدا کند. فیرات به انبار آشپزخانه می‌رود و وارد دریچه می‌شود و شروع به ضربه زدن به دیوار می‌کند.



در شرکت، ساشا پیش باریش است. باریش جعبه‌ای که تومریس داده را باز می‌کند و عکس کودکی و پستانک و عینک ساواش را میبیند و گریه می‌کند.

جمره به ملاقات فیرات می‌روند و در مورد کار طاهر و باج گرفتن او از شرکت یساری به فیرات می‌گوید. فیرات از اینکه فریب طاهر را خورده و به او اعتماد داشته، عصبی می‌شود. او به جمره می‌گوید باید وکالت او را کنار بگذارد و در شرکت یساری بماند تا بتواند برای نجاتش به او کمک کند و اطلاعات کسب کند.

"او در تونل جلو می‌رود و متوجه می‌شود یک دیوار در وسط تونل ساخته‌اند که نمی‌توان از آن عبور کرد"

فیرات بعد از ملاقات، وارد دریچه می‌شود و می‌بیند که پاشا نتوانسته دیوار را بشکند. او چکش را می‌گیرد و با حرص از طاهر محکم می‌کوبد و دیوار را خراب می‌کند.

شب، جیدا به خانه طاهر می‌رود. او در اتاق خواب طاهر عکس زینب را می‌بیند و از طاهر می‌پرسد او چه کسی است. طاهر دستپاچه می‌شود و عکس را از جیدا می‌گیرد و او را می‌بوسد تا حواسش را پرت کند.

وقتی جیدا از خانه طاهر می‌رود، با یک نفر تماس می‌گیرد و می‌گوید سعی کرد از طاهر حرف بکشد اما یا او چیزی نمی‌داند یا خیلی خوب نقش بازی می‌کند.

پایان قسمت ۲۹

دیدگاه‌ها


برای آن‌که از قافله پندار (خبر و سرگرمی) عقب نمانید کلیک کنید و به تلگرام بیایید.
قسمت بعدی - سریال محکوم قسمت سی ۳۰ قسمت قبلی - سریال محکوم قسمت بیست و هشت ۲۸ Next Episode - Mahkoom Serial Part ۳۰ Previous Episode - Mahkoom Serial Part ۲۸

منابع خبر

اخبار مرتبط

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۲۰ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱