مرد ۸۷ ساله جانش را بر سر ازدواج دوم گذاشت

مرد 87 ساله جانش را بر سر ازدواج دوم گذاشت
خبر آنلاین
خبر آنلاین - ۲۰ بهمن ۱۴۰۱

وی توضیح داد: شوهرم محسن آخرین بار به من زنگ زد و گفت که در بازار است و می‌خواهد گردو بخرد اما پس از این تماس به طرز عجیبی غیبش زد. او چند سال قبل همسرش را از دست داده و به تازگی با هم عقد کرده بودیم. ما فرزندی نداریم اما محسن از همسر اولش، یک پسر ۴۲ساله به نام کیوان دارد که ازدواج کرده و در طبقه دوم ساختمان ما زندگی می‌کنند. یک روز قبل از اینکه شوهرم ناپدید شود، ‌ما به باغی در اطراف تهران که متعلق به یکی از بستگانمان بود رفتیم. شوهرم چون کار داشت به خانه برگشت و من یک شب بیشتر در آنجا ماندم.

"وی توضیح داد: شوهرم محسن آخرین بار به من زنگ زد و گفت که در بازار است و می‌خواهد گردو بخرد اما پس از این تماس به طرز عجیبی غیبش زد"روز بعد قبل از اینکه به خانه برگردم با شوهرم تماس گرفتم و او گفت که در بازار است و می‌خواهد گردو بخرد. پس از آن به خانه برگشتم اثری از شوهرم نبود و خانه کاملا بهم ریخته بود. ما مقداری پول برای روز مبادا پشت قاب عکس جاسازی کرده بودیم که همه آن سرقت شده بود. علاوه بر پول، بخشی از وسایل گران‌قیمت دیگر خانه هم به سرقت رفته بود که این اتفاق کمی عجیب به‌نظر می‌رسید. از همسایه‌ها پرس و جو کردم اما هیچ‌کس مورد مشکوکی ندیده بود.

با پسر همسرم تماس گرفتم و متوجه شدم که آنها در حال رفتن به شمال هستند. به‌نظر می‌رسد ماجرای دستبرد به خانه با ناپدیدشدن شوهرم مرتبط است.

ردپای یک آشنا
با ثبت اظهارات این زن، پرونده‌ای تشکیل شد و گروهی از مأموران اداره چهارم پلیس آگاهی تهران به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای جنایی تحقیقات برای یافتن ردی از مرد گمشده را آغاز کردند. همسایه‌ها مرد ناپدید شده را آخرین بار هنگام ورود به خانه‌اش دیده بودند اما کسی متوجه خروج او نشده بود. از سوی دیگر شبی که مرد میانسال ناپدید شد،پسرش در خانه خودشان بود اما روز بعد راهی سفر شده بود. مسئله دیگری که ذهن مأموران را مشغول کرده بود، اینکه پول‌هایی که پشت قاب عکس جاسازی کرده بودند هم سرقت شده بود و این نشان می‌داد که پشت‌پرده این ماجرا، فردی آشناست.

"ما فرزندی نداریم اما محسن از همسر اولش، یک پسر ۴۲ساله به نام کیوان دارد که ازدواج کرده و در طبقه دوم ساختمان ما زندگی می‌کنند"در این شرایط تنها کسی که مورد ظن پلیس بود، پسر مرد گمشده بود که مأموران حدس می‌زدند از سرنوشت پدرش باخبر است.

حل معما
این مرد چند روز قبل بازداشت شد و اگرچه مدعی بود بی‌گناه است و اطلاعی از سرنوشت پدرش ندارد اما به دستور بازپرس جنایی در بازداشت ماند تا اینکه دیروز اسرار ناپدید شدن پدرش را فاش کرد و گفت که پدرش را به قتل رسانده است. او توضیح داد:‌ وقتی مادرم فوت شد دچار افسردگی شدید شدم و حال خوبی نداشتم تا اینکه مدتی قبل متوجه شدم که پدرم قصد ازدواج مجدد دارد. من به‌شدت مخالفت کردم، چون دلم نمی‌خواست زن دیگری جای مادرم را بگیرد اما پدرم اهمیتی به مخالفت من نداد و زنی را به عقد خودش درآورد. نامادری‌ام اگرچه زن خوبی بود و همیشه به من و همسرم احترام می‌گذاشت اما چون جای مادرم را در خانه گرفته بود نمی‌توانستم تحمل کنم.
وی ادامه داد: از همان روزی که پدرم ازدواج کرد آتش کینه در دل من روشن شد و مدام بر سر مسائل مختلف از مالی گرفته تا خانوادگی با او درگیری داشتم. با وجود اینکه پدرم یکی از مغازه‌هایش را برای کاسبی به من داده بود اما به‌خاطر ازدواجش ناراحت بودم تا اینکه روز حادثه تصمیم گرفتم انتقام بگیرم.
پسر جوان ادامه داد: آن روز من به همراه یکی از دوستانم و همسرم به خانه پدرم که در طبقه اول ساختمان زندگی می‌کند رفتیم.

وقتی متوجه شدم که پدرم تنهاست و نامادری‌ام نیست با او بر سر مسائل مالی و خانوادگی درگیر شدم و سپس با همدستی دوستم، پدرم را با ضربات چوب به قتل رساندیم.
وی ادامه داد: پس از قتل، جسد پدرم را داخل پتویی پیچیدیم و به بیابان‌های اطراف ورامین رفتیم. در آنجا گودالی کندیم و جسد پدرم را در آنجا دفن کردیم. متهم ادامه داد: بعد از قتل، ‌پول و اموال قیمتی را سرقت کردم. می‌دانستم پدرم پول‌هایش را پشت قاب عکس‌ها پنهان می‌کرد. سپس برای اینکه پلیس را فریب بدهیم به پیشنهاد همسرم به یکی از شهرهای شمالی کشور رفتیم تا وانمود کنیم تهران نبوده‌ایم.حتی از همسرم خواستم برای احوالپرسی با نامادری‌ام تماس بگیرد و درواقع هدفمان این بود که پلیس به ما مشکوک نشود اما ماجرا آنطور که تصور می‌کردیم پیش نرفت و در نهایت دستمان رو شد.
پس از اقرار پسر و راهنمایی‌های وی، مأموران راهی محل دفن جسد شدند و جنازه مرد گمشده را کشف کردند.

"یک روز قبل از اینکه شوهرم ناپدید شود، ‌ما به باغی در اطراف تهران که متعلق به یکی از بستگانمان بود رفتیم"از سوی دیگر همسر وی بازداشت شد اما در تحقیقات خودش را بیگناه دانست. او گفت: شوهرم دروغ می‌گوید که من با او همدست و شاهد قتل بوده‌ام. من نقشی در جنایت نداشتم و از سرنوشت پدرشوهرم بی‌اطلاع بودم. زوج جوان با قرار قانونی بازداشت شده‌اند و تحقیقات از آنها ادامه دارد. از سوی دیگر تحقیقات برای بازداشت متهم سوم نیز ادامه دارد.
۲۳۳۰۲

.

منابع خبر

اخبار مرتبط

باشگاه خبرنگاران - ۱۸ مهر ۱۳۹۹
خبرگزاری دانشجو - ۲ مرداد ۱۳۹۹
باشگاه خبرنگاران - ۲۵ خرداد ۱۳۹۹
تابناک - ۲۹ خرداد ۱۴۰۰

دیگر اخبار این روز

خبرگزاری مهر - ۲۰ بهمن ۱۴۰۱