ناروشنیهای تاریخی، سرچشمۀ کینهتوزیِ بعضی از مخالفانِ جمهوری اسلامی نسبت به فرانسه
تبلیغ بازرگانی
سخنرانی امانوئل مَکروُن در مراسم ادای احترامِ ملی به ساموئل پَتی، آموزگار کشته شده در حملاتِ تروریستیِ اسلامگرایان در فرانسه واکنشهای تندی در کشورهای مسلمان برانگیخت. سخنانی که او در آن مراسم در دفاع از آزادی بیان و آزادی کاریکاتور در فرانسه و در بارۀ اسلامگرایی و بحران اسلام بر زبان راند، سببسازِ اعتراضهایی در میان مسلمانان جهان شد. حتی بعضی از رهبرانِ مسلمان مانند خامنهای در ایران و اردوُغان در ترکیه حملههای تُندی به رئیس جمهور فرانسه کردند. در تهران گروهی از طرفدارانِ جمهوری اسلامی به نشانۀ اعتراض به سخنان مکروُن در برابر سفارتِ فرانسه تظاهرات کردند و کسانی در میان آنان خواهانِ تغییر نام خیابان «نوُفل لوُشاتوُ» به «محمد رسولالله» شدند. اما بسیاری از اعضای شورای شهر تهران با آن مخالفت کردند و گفتند: نامگذاریِ خیابان «نوُفل لوُشاتوُ» ریشه در رویدادهایِ سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ تاریخ انقلاب اسلامی دارد و تغییر نام آن مناسب نیست. اما جدا از هوادارانِ وفادارِ جمهوری اسلامی که در تهران برضد رئیس جمهور فرانسه دست به تظاهرات زدند، بعضی از ایرانیانِ مخالفِ جمهوری اسلامی نیز در شبکههای اجتماعی حملات تروریستی اسلامگرایان را در فرانسه سزاوار آن کشور دانستند، به سبب آنکه چهل و اند سال پیش رئیس جمهور آن کشور رهبر انقلاب اسلامی را در خاک خود پذیرفت تا او از آنجا مردم را برضد شاه بشوراند.
رفتن آیتالله خمینی از عراق به فرانسه و اقامت او در نوفل لوُشاتوُ یکی از نکات بحثانگیز تاریخِ انقلاب ۱۹۷۹ ایران است.
"تبلیغ بازرگانیسخنرانی امانوئل مَکروُن در مراسم ادای احترامِ ملی به ساموئل پَتی، آموزگار کشته شده در حملاتِ تروریستیِ اسلامگرایان در فرانسه واکنشهای تندی در کشورهای مسلمان برانگیخت"«والِری ژیسکاردِستَن»، رئیس جمهور وقت فرانسه، در کتاب خاطرات خود زیر عنوانِ «قدرت و زندگی» که به فارسی نیز ترجمه شده در این باره به تفصیل سخن گفته است. ببینیم او در آن کتاب چه میگوید:
آیتالله خمینی روز ششم اکتبر سال ۱۹۷۸ با یک گذرنامۀ عادی از بغداد وارد فرودگاه «اوُرلی» پاریس شد. ورود او به فرانسه در آغاز توجه زیادی برنینگیخت. صدام حسین در چارچوبِ سیاست عادی سازیِ روابط خود با ایران تصمیم به اخراج او گرفته بود. بعدها به من گفتند که گویا آیتالله خمینی برای آمدنِ به پاریس دودل بود و نمیدانست هواپیمایی را که عازم پاریس بود انتخاب کند یا هواپیمایی را که به الجزیره میرفت.
اما چون هواپیمای پاریس زودتر پرواز میکرد، آیتالله سوار این هواپیما شده بود.
به نوشتۀ ژیسکاردِستَن، «کریستیان بوُنه»، وزیر کشور فرانسه، هر روز گزارشی از وقایع روزانه برای رئیس جمهور میفرستاد. او به تناوب تجزیه و تحلیلی از اوضاع و احوالِ سیاسی و افکار عمومی را نیز که «روُبِر پاندْروُ» رئیس کل پلیس، تهیه میکرد به گزارش خود میافزود. مینویسد: روز جمعه ۶ اکتبر ۱۹۷۸ و فردای آن روز وزیر کشور در گزارش خود اشارهای به ورود آیتالله خمینی به پاریس نکرده بود. ما در دادن پناهندگیِ سیاسی به کسانی که جانشان در خطر است قوانین و مقررات دست و دل بازی داریم... اما نمیتوانیم کسانی را در خاک خود بپذیریم که میخواهند فعالیتهایی در جهت براندازی حکومت کشور خود در فرانسه انجام دهند. به همین سبب، روز دوشنبه ۸ اکتبر رئیس پلیس «ایولین» حکمی در رد اجازۀ اقامت آیتالله خمینی در خاک فرانسه صادر کرد و در آن حکم تأکید کرد که آیتالله باید روز دهم اکتبر خاک فرانسه را ترک کند.
به گفتۀ ژیسکاردِستَن، صبح روز بعد سفیر دولت شاهنشاهی ایران در پاریس به وزارت امور خارجۀ فرانسه رفت و رسماً اعلام کرد : دولت ایران نمیخواهد که دولت فرانسه محدودیتی برای اقامت آیتالله خمینی در خاک فرانسه ایجاد کند.
"سخنانی که او در آن مراسم در دفاع از آزادی بیان و آزادی کاریکاتور در فرانسه و در بارۀ اسلامگرایی و بحران اسلام بر زبان راند، سببسازِ اعتراضهایی در میان مسلمانان جهان شد"از همین رو، حکم رئیس پلیس ایولین برای خروج آیتالله از خاک فرانسه رسماً به او ابلاغ نشد. روز پانزدهم اکتبر، سفیر فرانسه در تهران در گزارشی تلگرافی خبر داد که با نخست وزیر ایران ملاقات کرده و او گفته است که هیچگونه مخالفتی با اقامت آیتالله خمینی در فرانسه ندارد و هرگونه شرایطی را که ما خود در نظر بگیریم میپذیرد. نخست وزیر ایران فقط خواسته است که ما هرگونه اطلاعی را که از فعالیتهای آیتالله خمینی در فرانسه به دست میآوریم در اختیار او بگذاریم.
ژیسکاردِستَن میافزاید: من در حاشیۀ گزارشِ سفیر به خط خود نوشتم: باشد! همین کار را بکنید! در نیمۀ دوم ماه نوامبر، در تالار جشنهای کاخ الیزه کنفرانس مطبوعاتی معمول خود را برگزار کردم. روزنامه نگاران درباره اقامت آیتالله در فرانسه و فعالیتهایِ سیاسی او پرسشهای گوناگونی از من کردند. در پاسخ به پرسشهای آنان یاد آوری کردم که ما دوبار در ماههای اکتبر و نوامبر به ایشان تذکر دادهایم که نمیتوانند از خاک فرانسه فراخوانِ به انقلاب و دست زدن به خشونت صادر کنند.
هفتۀ بعد سفارت ایران به ما اطلاع داد که نوارهای کاستِ آیتالله همچنان به ایران فرستاده میشود. من به آقای «کلوُد شایه»، رئیس تشریفات وزارت امور خارجه، دستور دادم شخصاً به نوُفل لوُشاتوُ برود و با تشریفات رسمی و یاد آوریِ شرایط اقامت در فرانسه بار دیگر به آقای خمینی هشدار دهد که ما نمیتوانیم ادامۀ چنین وضعی را بپذیریم. خواستههایِ ما را روز چهارم دسامبر به ایشان ابلاغ کردند. رابط و نمایندۀ ایشان نیز همان عذرها را تکرار کرد.
چند روز بعد نوارهای کاستِ تازهای با صدای خود خمینی در تهران پخش شد. گویا او در آنها از مردم خواسته بود شاه را به قتل برسانند.
"حتی بعضی از رهبرانِ مسلمان مانند خامنهای در ایران و اردوُغان در ترکیه حملههای تُندی به رئیس جمهور فرانسه کردند"ژیکاردِستَن مینویسد: وقتی این خبر را شنیدم گفتم دیگر کافی است! این کار دیگر فقط به ایران مربوط نمیشود، بلکه به خود ما و اصل احترام به مقررات پناهندگی و قول و قرارهایی که با آیتالله گذاشتهایم مربوط میشود.
در ادامه میافزاید: من وزیر کشور را به کاخ الیزه احضار کردم و از او خواستم موضوع را تحقیق کند و اگر اطلاعات داده شده درست بود ترتیب خروج آیتالله را از خاک فرانسه بدهد. از او خواستم مقدمات این کار را تا آخر هفته فراهم کند. وزیر کشور خطرهایی را که این کار در برداشت برای من شرح داد از جمله اینکه بازتابِ این خبر در تهران ممکن است پیامدهایِ نامطلوبی برای منافع ما و جان اتباع ما در ایران داشته باشد. این را نیز از او خواستم که در اجرای این تصمیم چنان عمل کند که از خطرهای احتمالی کاسته شود از جمله به عامل غافلگیری و انتخاب مقصد مناسب اشاره کردم.
به گفتۀ ژیکاردِستَن: روز چهارشنبه وزیر کشور اقداماتی را که برای کاربست تصمیم من به انجام رسانده بود برای من شرح داد. بیرون رفتن آیتالله از فرانسه برای سحرگاه روز جمعه پیشبینی شده بود و قرار شده بود که آیتالله به الجزایر فرستاده شود.
زیرا خود او نیز پیش از آمدنش به فرانسه علاقه داشت به آن کشور برود. قرار شده بود شرایط مادی نیز آماده شود. من ترتیب این کار را تأیید کردم. آخرین اقدام احتیاطی که ضروری به نظر میرسید، این بود که شاه را از تصمیمِ خود آگاه کنم. از سفیر فرانسه در تهران خواستم که روز پنجشنبه شخصاً با شاه تماس بگیرد و برای پیشگیری از هرگونه خطر احتمالی تصمیم مرا به آگاهی او برساند.
این کار بیدرنگ انجام شد.
"«والِری ژیسکاردِستَن»، رئیس جمهور وقت فرانسه، در کتاب خاطرات خود زیر عنوانِ «قدرت و زندگی» که به فارسی نیز ترجمه شده در این باره به تفصیل سخن گفته است"تلفنی به من اطلاع دادند که شاه از این که من این موضوع را به اطلاع او رساندهام تشکر کرده و گفته است که اخراج آیتالله تصمیمی مربوط به فرانسه است و ایران هیچگونه مسئولیتی در این باره نمیپذیرد. اگر پس از اجرای تصمیم دربارۀ این موضوع از او سؤالی بکنند خواهد گفت : با این کار موافق نبوده است.
به گفتۀ ژیسکاردِستَن: سه هفته بعد، هنگامی که شاه با «میشل پوُنیاتوُفسکی»، سیاستمدارِ سرشناس فرانسوی، دیدار کرد، به این موضوع پرداخت و گفت: افکار عمومی اخراج خمینی را از فرانسه به حساب من خواهد گذاشت و این باور ممکن است پیامدهایِ بدی داشته باشد. احتمال دارد این کار جرقه نهائی باشد. در نتیجه، همان گونه که خود صلاح میدانید عمل کنید، اما این را بدانید که ممکن است این کار هم برای من و هم برای شما پیامدهای خطرناکی در پی داشته باشد. ژیسکاردِستَن میافزاید: من وزیر کشور را پای تلفن خواستم و به او گفتم: پاسخ شاه را گرفتم.
او نمیخواهد در این باره مسئولیت بپذیرد. فردا او خواهد گفت که با اخراج آیتالله از فرانسه موافق نبوده است. این است که کل این عملیات را لغو کنید.
این روایت از حضور رهبر انقلاب ۱۹۷۹ ایران در فرانسه و فعالیتهای او در آن کشور، روایتِ والری ژیسکاردِستَن، رئیس جمهور وقت فرانسه، است. اطرافیان خمینی و هواداران او میگویند که خمینی بدون هیچگونه پیش شرطی در فرانسه اقامت داشته و تا پایان نیز هیچگونه محدودیتی را نپذیرفته بود. در این باره باید تحقیقی با استناد به منابع نهادهای رسمی فرانسه انجام گیرد تا واقعیت تاریخی چنان که روی داده است بر همگان آشکار شود.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید
اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۵ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران