داعش، شعار، سفارش و چند داستان دیگر/ «حمایت» اعانه دادن نیست!
خبرگزاری مهر- گروه هنر- زهرا منصوری: درست در همین سالهایی که سینمای ایران بهواسطه قهر مخاطبان سایه سنگین رکود حاکم بر گیشهها را تجربه میکند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه بهواسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.
«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریانساز در دنیای جدید محسوب میشود و به همین دلیل دیگر بهسختی میتوان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
به همین منظور سرویس هنر خبرگزاری مهر قصد دارد با سرفصل ثابت «هر هفته یک فیلم کوتاه در مهر» به معرفی بخشی از تولیدات «سینمای کوتاه ایران» در قالب گفتگو با عوامل این آثار بپردازد.
فیلم کوتاه «من آمریکایی هستم» دومین فیلمی است که در این قالب سراغ آن رفتهایم. فیلمی به کارگردانی امید میرزایی و تهیهکنندگی سجاد قافلهباشی که از محصولات «خانه فیلم داستانی» محسوب میشود و روایتی متفاوت از شکلگیری و مقابله با پدیده «داعش» در کشورهای منطقه دارد.
این فیلم کوتاه داستان خبرنگاری آمریکایی را روایت میکند که حین تهیه گزارش از مناطق تحت تسلط داعش در یکی از کشورهای منطقه به اسارت درمیآید و تمام امیدش نجات به دست سربازان آمریکایی از دست داعش است.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتگو خبرگزاری مهر با سجاد قافلهباشی و امید میرزایی، تهیهکننده و کارگردان این فیلم کوتاه است.
* با توجه به موضوع فیلم ابتدا اشاره کنید که تولید آن مربوط به چه سالی میشود و با توجه به فاصلهای که از مسئله «داعش» گرفتهایم، فکر میکنید این پتانسیل وجود دارد که همچنان فیلمهایی با این موضوع در راستای منویات خود تولید کنیم؟
سجاد قافلهباشی: قبل از ورود به فیلم بد نیست به این نکته اشاره کنم که ما کمی دیر به فکر توجه به فیلمهای کوتاه افتادهایم. ما از سال ۹۵ کار در «خانه فیلم داستانی» را آغاز کردیم و فقط تا سال ۹۶ یعنی در حدود دو سال ابتدایی نزدیک به ۱۱۶ فیلم کوتاه تولید کردیم و تقریباً هیچ جشنواره داخلیای نبود که ما جایزهای از آن صید نکرده باشیم. خیلی از بچههای فعال در حوزه فیلم کوتاه بودند که اگر در موعد مناسب به آنها توجه میشد، شاید اتفاقات متفاوتی برای آنها رخ میداد. در این شرایط توجه خبرگزاری مهر به سینمای کوتاه، حرکت خوبی است و میتواند در مسیر بسیاری از بچههای فعال در این حوزه تأثیرگذار باشد.
"خیلی از بچههای فعال در حوزه فیلم کوتاه بودند که اگر در موعد مناسب به آنها توجه میشد، شاید اتفاقات متفاوتی برای آنها رخ میداد"این فرصت بهویژه برای فیلمسازانی که گامهای اول را برمیدارند، میتواند مؤثر باشد، بچههایی که واقعاً هم بیپناه هستند و عمدتاً برای ساخت هر فیلمشان، به دردسرهایی بیش از آنچه لازم است، میافتند.
فیلم «من آمریکایی هستم» محصول سال ۹۹ است اما اولین دیالوگ من و امید میرزایی درباره آن به سال ۹۵ برمیگردد. بارها درباره آن صحبت کردیم اما به جمعبندی برای تولید نرسیدیم.
* دلیلش چه بود؟
قافلهباشی: بالاخره اختلافنظرهایی با هم داشتیم. شاید در آن مقطع من نگاه دیگری به حوزه تولید داشتم و امید توقعات دیگری در این حوزه داشت. بعدها تجربیات من بیشتر شد و خودم که در ابتدا با امید به توافق نرسیده بودم، از او خواستم پای کار بیاید و این کار را با هم بسازیم. اینگونه شد که فیلم در سال ۹۹ ساخته شد.
درباره این مسئله هم که از موضوع «داعش» فاصله گرفتهایم، فارغ از اصل موضوع که آیا داعش به پایان رسیده است، میتوان به گفتگو پرداخت، اما مهمتر از آن این است که «تفکر داعش» آن چیزی نیست که از بین رفته باشد و همچنان وجود دارد.
ضمن اینکه، مسئله داعش، مسئله اصلی فیلم «من آمریکایی هستم» نیست. مسئله اول این فیلم «تفکر داعشیساز» است. کاراکتر اصلی فیلم که خیلی هم به آمریکایی بودن خود افتخار میکند، سرانجام به دست ایرانیها آزاد میشود. موضوعاتی از این دست، اتفاقاً تاریخ مصرف ندارند. آنچه باعث شکلگیری این نگاهها میشود این است که ما غالباً با فیلمسازان به گونهای رفتار میکنیم که احساس میکنند این دست آثار، آثار «سفارشی» هستند.
"در این شرایط توجه خبرگزاری مهر به سینمای کوتاه، حرکت خوبی است و میتواند در مسیر بسیاری از بچههای فعال در این حوزه تأثیرگذار باشد"در حالی که من میدانم این فیلمنامه دغدغه امید میرزایی بود که خودش میخواست آن را بسازد. شاید من و امید نسبت به این مسئله دیدگاههای متفاوتی هم داشته باشیم اما سفارشی از طرف ما نبود و او بود که فیلمنامه را به ما ارائه کرد.
* آقای میرزایی شما چگونه به این ایده رسیدید و از همکاری خود برای ساخت این فیلم کوتاه بگویید.
امید میرزایی: توضیحات آقای قافلهباشی کامل بود و نکتهای که میتوانم به آن اضافه کنم، مربوط به پایانبندی فیلم است. تا زمانی که مخاطب به پایان فیلم نرسد، خیلی متوجه نمیشود که درباره چه موضوعی صحبت میکنیم و پایان فیلم است که شرح میدهد فارغ از موضوع «داعش»، تقابل ایران و آمریکا در منطقه هم همواره مسئله بوده است. شاید سجاد خیلی با این نگاه من موافق نباشد اما در پایانبندی فیلم میبینیم دو کشوری که شاید با هم موافق هم نیستند، در یک جبهه علیه یک دشمن واحد قرار میگیرند و میتوان جاهایی با هم سازش کرد و در یک مسیر قرار گرفت. این صرفاً نگاه من است و شاید سجاد چندان موافقتی با آن نداشته باشد.
* به نظر میرسد اصلاً موافق نیستند!
قافلهباشی: در جمعهای فیلمسازی به ویژه در جریانهای سمپات حزبالهیها، این حرف بهصورت شعاری به تازگی خیلی مطرح میشود که ساختن آدمها مهمتر از ساختن فیلمهاست.
من به این حرف واقعاً معتقد هستم و به همین دلیل امید برایم مسئله مهمتری است نسبت به فیلم «من آمریکایی هستم». این فیلم محصول امید است و او میتواند صدها محصول دیگر هم تولید کند. به همین دلیل ممکن است سر خیلی از مسائل با هم اختلافنظر داشته باشیم اما بر سر آنچه در فیلم شاهد هستید با هم به توافق نظر رسیدهایم. خروجی فیلم هم مقصود مدنظر امید را در دل خود دارد و هم مضمون و اهدافی که من بهدنبال آن بودهام.
حس من این است که فیلم بیشتر این تصویر را نشان میدهد؛ فردی که در تمام فیلم به آمریکایی بودن خود افتخار میکند و حتی باور دارد که آمریکاییها او را نجات میدهند، در انتها به دست ایرانیها نجات پیدا میکند. واقعیت اما این است که این تفاوت برداشتها مسئله اصلی نیست.
"بارها درباره آن صحبت کردیم اما به جمعبندی برای تولید نرسیدیم.* دلیلش چه بود؟قافلهباشی: بالاخره اختلافنظرهایی با هم داشتیم"زمانی به یکی از همکارانی که بعدها از مدیران انجمن سینمای جوانان شد میگفتم که اینقدر نسبت به بچههای فیلمساز برخورد حذفی و مبتنیبر ممیزیهای سنگین نداشته باشید. اساساً فیلم کوتاه قرار نیست اتفاق خاصی را رقم بزند و در عین حال که برای خودش کاملاً جدی است، بیشتر عرصهای برای رشد بچههاست. ما قرار نیست مدام این بچهها را ممیزی و محدود کنیم. در همین کار هم زمانی که احساس کردم به یک حرف مشترک رسیدهایم، کار را ساختیم و خیلی به این فکر نکردیم که ممکن است در جزئیات چقدر اتفاقنظر داشته باشیم. واقعیت هم این است که این فیلم بیشتر زحمت امید میرزایی است تا من نوعی.
من در این کار بیشتر نقش یک حامی را داشتهام و امید است که درباره زیباییشناسی و بهخدمت گرفتن اجزای کار تصمیمگیری کرده است.
میرزایی: هیچ وقت این کار را نکردهام و همواره سراغ آثاری رفتهام که نسبت به آن دغدغه داشتهام. حتی همین فیلم «من آمریکایی هستم» را هم براساس یک دغدغه ساختم. در برههای نسبت به این مسئله دغدغه داشتم و نمیتوانم آن را کتمان کنم
* اشارهای به «تفکر داعشیساز» داشتید؛ بر مبنای روایتی که ما داریم داعش محصول آمریکا و کشورهای اروپایی است اما فکر نمیکنید کمی پررنگ به این مسئله در فیلم اشاره شده است؟
قافلهباشی: این مسئله تنها روایت ما نیست و مستنداتی مانند کتاب خاطرات «هیلاری کلینتون» هم برای آن موجود است. کمااینکه در آثار سینمایی خود مانند «پیکره دروغها» و یا «سیریانا» هم به مسائلی مانند حمایت تسلیحاتی آمریکا در جنگ افغانستان اشاره شده است.
میرزایی: همین فیلم ما هم در جشنوارههای آمریکایی حضور داشته است. هر چند خیلی از جشنوارههایشان هم صرفاً به دلیل موضوع این فیلم را راه ندادند.
* شما نشانهگذاریهایی مانند دلنوشته زندانیان به زبانهای مختلف روی دیوار در فیلم دارید که خیلی گلدرشت میخواستید به این مسئله اشاره کنید که کشورهایی مثل آمریکا، فرانسه و آلمان که در شکلگیری داعش نقش داشتهاند، خودشان قربانی این گروه شدهاند.
میرزایی: یقیناً چنین رویکردی در داستان فیلم وجود دارد.
"شاید در آن مقطع من نگاه دیگری به حوزه تولید داشتم و امید توقعات دیگری در این حوزه داشت"بالاخره همانطور که برخی غربیها چنین تصوری دارند که ما هنوز سوار شتر میشویم، ما هم تصوراتی نسبت به آنها داریم. در این میان سیاست کار خود را میکند. وقتی بحث داعش پیش میآید، آنها اصلاً این تصور را ندارند که ما هم نقشی در جنگ مقابل داعش داشتهایم و همه چیز را محصول کار خود میدانند. در مقابل ما هم این روایت را داریم که اکثریت کار را ما انجام دادهایم و آنها عملاً بنیانگذار داعش بودهاند. فارغ از این مسائل، آنچه من مدنظر داشتم، ورای این مسائل بود.
داستان من بیشتر درباره همین خبرنگار آمریکایی بود که اسیر داعش میشود. آنچه به آن اشاره کردید، یقیناً در لایههای فیلم وجود دارد، اما مسئله اصلی من نبوده است. بیشتر مسئله من همان موضوعی بود که به آن اشاره کردم و آن هم امکان تعامل در موضوعاتی از این دست است.
قافلهباشی: واقعیت این است که ما در خانه فیلم داستانی، اصرار نداشتیم که همه شبیه ما فکر کنند اما تعامل و گفتگو داشتیم و این فیلم هم نسبت به ایده اولیهای که امید در نظر داشت، تغییراتی کرده است. بهویژه دیالوگ فارسی پایان فیلم که میگوید «دست من را بگیر».
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران