«قهرمان»؛ فیلمی در ستایش مردم زندهکُشِ مردهپرست
یکی از مهمترین مولفههای اصلی فیلمهای اصغر فرهادی از ابتدا تا آخرین فیلمی که قبل از «قهرمان» ساخته بود، شروعی غافلگیرکننده همراه با قابهایی معنادار است که مخاطب را تا انتها پای فیلم مینشاند اما شروع «قهرمان» جذاب نیست؛ یک زندانی از زندان آزاد شده و در میانه روزی که با نورهای زرد بیش از حدی احاطه شده در حال پیادهروی در محوطه نقش رستم است و سمت مقبره خشایارشا میرود تا شوهرخواهر خود را ببیند.
ریتم کند، دیالوگهای اضافه چون تعارف کردن چای به شخصیت اصلی داستان و بیان این جمله که «چایی زندان کجا و چایی قبر خشایارشا کجا؟» بیش از اندازه گلدرشت و خلاف مسیری است که فرهادی تا پیش از «قهرمان» پیموده است. این روند تا انتها همراه فیلم است و ما مرتبا دیالوگهایی از این دست را میشنویم که به هیچ وجه برای شخصیتهای گوینده نیست. برای مثال، راننده تاکسی که معلوم نیست با چه انگیزهای به رحیم پیشنهاد دروغ گفتن میدهد، همراه او میشود و برابر مسئولی که از استخدام رحیم سرباز زده میگوید: «حیف این مملکت که دست شما افتاده!»
فیلم «قهرمان» بازگشت فرهادی به سینمایی است که تا «جدایی نادر از سیمین» آن را طی کرد اما فیلمنامه آن همچون فیلمهای «جدایی ...» و «درباره الی» قرص و محکم نیست.
وقتی فیلمهای قبلی فرهادی را مرور میکنیم، شهر، محله و خانه کاراکترها هویت مشخصی داشتند؛ به صورتی که نمیتوان این افراد را در جغرافیای دیگری تصور کرد اما معلوم نیست که شهر شیراز به چه علت برای روایت این داستان انتخاب شده است؟ باتوجه به بار رسانههای اجتماعی در معرفی شخصیت اصلی فیلم میتوان گفت که روایت داستان شهرت زندانی که در مرخصی پولی پیدا کرده و آن را به صاحبش برگردانده در جغرافیای تهران بهتر مورد قبول قرار میگرفت. چه بسا رحیمهای زیادی که در شهرهای مختلف پولهایی پیدا کرده و آن را به صاحبان برگرداندند، تلویزیون هم از آنها گزارشی گرفته اما توجهی همچون رحیم داستان قهرمان به آنها نشده است.
فرهادی در این فیلم شمایل دیگری از خودش به نمایش میگذرد. بهگونهای که ما شاهد ضعفهای متعددی در فیلمنامه به تصویر کشیده شده هستیم.
"این روند تا انتها همراه فیلم است و ما مرتبا دیالوگهایی از این دست را میشنویم که به هیچ وجه برای شخصیتهای گوینده نیست"به عنوان مثال پایان باز یکی از مشخصههای اصلی فیلمهای کارگردان جدایی نادر از سیمین است اما در آثار قبلی او کمتر شاهد باز ماندن بخشهای دیگری از داستان بودیم.
بهگونهای انگار همهچیز برای کاراکتر شدن رحیم (با بازی امیر جدیدی) قربانی میشود. مشخص نیست که این کاراکتر چرا به جای شماره زندان، شماره یکی از اتاقهایی که او را میشناسند میدهد؟ همهچیز برای مخاطب در حد گمانهزنی پیش میرود. به صورتی که ما حس میکنیم خانمی که پول را گرفته، صاحب اصلی پول نبوده اما باتوجه به مشخصاتی که از کیف داده یا دزد بوده یا کسی که به صاحب اصلی پول نزدیک است. با این تفاسیر چرا پس از جنجالهای رسانهای فراوان که سبب شهرت بیش از اندازهای برای رحیم شده، صاحب اصلی پول که سکههایش را از دست داده خود را نشان نمیدهد؟
رحیم که کاراکتر اصلی داستان است، در طول داستان شخصیتی ضعیف تصویر میشود. به صورتی که حتی قادر نیست، در خیریهای که او را به عنوان قهرمان معرفی کرده، از خودش دفاع کند.
بیان واقعیت میتواند شرایط را برای او تغییر دهد اما رحیم در کمال تعجب نمیتواند توضیح دهد. گویی لکنتی که پسرش به آن مبتلاست، بیشتر گریبان پدر را گرفته است.
نشان دادن این رفتارها از رحیم، به مخاطب از او تصوری میدهد که دلمان بیش از اندازه به حالش بسوزد. اما ناگهان تصویر دیگری از او را میبینیم. رحیم که همهچیز را زیر سر باجناق سابق خود (با بازی محسن تنابنده) که طلبکار او هم هست میبیند، پیش او رفته و در کمال ناباوری با او درگیر میشود. مشخص نیست چطور این کاراکتر که تا این حد ضعیف بود، درست وقتی که باید به فکر حل مشکلات خود باشد و با مصالحه کار را جلو ببرد، تصویر دیگری از خود نشان داده و با طلبکارش درگیر میشود.
در واقع انگار این درگیری لازم بود تا فیلمنامه وارد گره تازهای شود!
امیر جدیدی در فیلم «قهرمان»اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران