ایران بیشترین صلاحیت را برای کنشگری در مناقشه قرهباغ دارد
حسین سیفالدینی در گفتوگو با خبرنگار سیاسی ایرنا به تشریح ریشه های بحران قره باغ پرداخت و گفت: از سال ۲۰۱۶ به این سو، نبردهای پراکندهای میان طرفهای درگیر، در جریان بوده است؛ بهگونهای که در آوریل ۲۰۱۶ جنگ چهار یا پنج روزهای رخ داد. در اواخر تابستان و اوایل پاییز سال ۲۰۱۸، در شمال نخجوان شاهد تنشهایی بودیم. پس از آن در سال ۲۰۱۹ درگیری محدودی به مدت یکی دو روز در تاووش اتفاق افتاد؛ یعنی همان جایی که دوباره در مرداد ۲۰۲۰ شاهد درگیری بودیم.
وی تاکید کرد: سکوت روسیه و تبلیغات و اعلام موضع ارتش ترکیه در جریان نبرد کوتاه مرداد ۲۰۲۰، نشانههایی بود نشان میداد نبرد بزرگتری در راه خواهد بود. ایروان هم انتظار نبرد دیگری را داشت، اما احتمالا تصور نمیکرد جنگ بعدی تا این اندازه گسترده و با حضور تکفیریها و نقشآفرینی فعالانه ترکیه رخ دهد.
سیفالدینی با اشاره به عواملی که منجر به تصاعد جنگ در پاییز ۲۰۲۰ شد، گفت: صرفنظر از اینکه جهان درگیر کرونا است، از نظر سیاسی، به انتخابات آمریکا نزدیک هستیم و واشنگتن سرگرم مسائل داخلی خود است؛ ضمن اینکه منطقه قفقاز جنوبی اصولا در سیاست خارجیِ دولت ترامپ، اولویت نداشته است. از سوی دیگر، ترکیه رویکرد توسعهطلبانهای را دنبال میکند که نشانههای آن را در تنشهای دریای مدیترانه، سوریه، عراق و لیبی میبینیم.
"از سوی دیگر، ترکیه رویکرد توسعهطلبانهای را دنبال میکند که نشانههای آن را در تنشهای دریای مدیترانه، سوریه، عراق و لیبی میبینیم"گسترش نفوذ آنکارا به سمت شرق و دریای خزر، معطوف به ارزشهای ژئوپلیتیک و در راستای همان رویکرد است.
معمای سکوت روسیه
سیفالدینی درباره دلیل اینکه مسکو در تنشهای تابستان و پاییز امسال نسبت به گذشته، موضع بیطرفانهتری داشت که به سکوت روسیه تعبیر شد، گفت: البته کسی نمیتواند در این زمینه دلیل قطعی ارائه کند. برخی گفتهاند سیاست خارجی دولت پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان، برای نزدیکی به اروپا و آوردن نهادهای غربی به ارمنستان، در پرهیز مسکو از موضعگیری به نفع ایروان موثر بوده است. عدهای از کارشناسان گفتهاند مسکو خواهان دریافت امتیازها و منافعی از هر دو طرف است و حتی بعضی هم گفتهاند روسیه زمانی که انرژی دو طرف تحلیل برود، ورود خواهد کرد و اوضاع را آنگونه که میخواهد سامان خواهد داد که البته این تحلیل آخر، چندان منطقی به نظر نمیرسد.
وی یادآورشد: روسیه در هر صورت برای مدت زیادی نمیتواند خاموش بماند؛ کمااینکه از روز دوشنبه برخی نیروهای نظامی خود را به سیونیک ارمنستان منتقل کرده است. فراموش نکنیم، ارمنستان تنها کشور در جنوب قفقاز است که روسیه هنوز در آن پایگاه نظامی دارد.
دعوای حقوقی در مقابل دعوای نظامی
این تحلیلگر مسائل ژئوپلیتیک گفت: هسته اصلی قرهباغ که با نام قرهباغ کوهستانی شناخته میشود با چهار هزار و ۴۰۰ کیلومتر مربع وسعت، یک جمهوری خودمختار در داخل جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی بود که مرزی با ارمنستان نداشت. یکی از قوانین شوروی، «حق تعیین سرنوشت ملل» بود که به جمهوریهای خود اجازه میداد هرگاه بخواهند، از اتحاد جماهیر شوروی خارج شوند.
وی افزود: جمهوری خودمختار قرهباغ که به صورت تاریخی از قرار گرفتن در ترکیب جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی ناخرسند بود، زمانی که شوروی در آستانه فروپاشی قرار گرفت، با استناد به همین قانون مبهم، از اتحاد شوروی خارج شد و اعلام استقلال کرد و جالب اینکه این کار را زودتر از ایروان و باکو انجام داد.
یعنی اعلام استقلال قرهباغ زودتر از اعلام استقلال جمهوری آذربایجان و ارمنستان صورت گرفت و این نوعی پیشدستی بود.
سیفالدینی افزود: جمهوری آذربایجان، در واکنش به اعلام استقلال قرهباغ، نیروهای نظامیاش را برای آنچه «حفظ تمامیت ارضی» خود میدانست، به منطقه فرستاد که این کار باعث جنگی تمامعیار شد که در جریانآن جمهوری آذربایجان مناطق بیشتری را در بیرون از قرهباغ هم از دست داد. اولین منطقهای که جمهوری آذربایجان بر اثر این جنگ از دست داد، دالان لاچین بود که قرهباغ را به ارمنستان وصل میکند. دومین منطقه، کلبجر در شمال بود که آن هم راه زمینی و کوهستانی قرهباغ به ارمنستان محسوب میشود. مناطق دیگری نیز پیرامون قرهباغ کوهستانی، به همین ترتیب تصرف شد.
سیفالدینی با اشاره تغییر موازنه قدرت در منطقه در سه دهه اخیر گفت: اگر تاریخ جنگ قرهباغ را بخوانید، خواهید دید نیروهای ارمنی به همان سادگی که سه دهه پیش در یک روز، دو منطقه جبرائیل و فضولی را در جنوب قرهباغ تصرف کرده بودند، هفته گذشته به همان شکل در یک روز از این دو منطقه عقبنشینی کردند. در واقع ما به نوعی با تکرار تاریخ روبهرو شدیم.
"برخی گفتهاند سیاست خارجی دولت پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان، برای نزدیکی به اروپا و آوردن نهادهای غربی به ارمنستان، در پرهیز مسکو از موضعگیری به نفع ایروان موثر بوده است"اگر نظریههای توطئه را در این باره در نظر نگیریم، به لحاظ نظامی میتوان از ارتباط و اهمیت راهبردی این دو شهرستان سخن گفت؛ به طوری که تسلط بر یکی موجب تسلط بر دیگری میشود.
وی گفت: ثروت نفتی جمهوری آذربایجان و خریدهای گسترده تسلیحاتی آن کشور طی سالهای گذشته، در کنار عوامل دیگری که اشاره شد، در شروع جنگ موثر بود.
پیامدهای جنگ: از خسارتهای مالی تا نفوذ قدرتهای خارجی
این کارشناس مسائل ژئوپلتیک درباره پیامدهای جنگ قرهباغ گفت: از نظر تاثیر بر صفآرایی قوای درگیر، جمهوری آذربایجان در ۱۸ روز نخست جنگ پیروزی چشمگیری نداشت، اما تنها در دو روز توانست مناطق وسیعی را متصرف شود. البته خود ارمنیها گفتهاند که عقبنشینی تاکتیکی کردهاند. یعنی موقتا از مناطق جلگهای به مناطق کوهستانی رفتهاند تا پهپادها و توپخانه جمهوری آذربایجان نتواند بهدرستی عمل کند و پیادهنظام باکو که گفته میشود چند برابر نیروهای پیادهنظام طرف مقابل است، با سد کوهستان رو به رو شود.
وی افزود: البته باید در نظر داشت که جمهوری آذربایجان هم زمانی که این مناطق را واگذار کرده بود، معتقد بود که عقبنشینی تاکیتیکی کرده است که این عقب نشینی تاکتیکی سه دهه طول کشید. بنابراین، بازگشت به مناطقی که عقبنشینی صورت گرفته است، چندان آسان نیست در عین حال این امر غیرممکن هم نیست. در حال حاضر برخی مناطق، روزانه دست به دست میشوند و برای ارائه یک تصویر روشن و قطعی از موقعیتِ نیروها، زود است.
سیفالدینی ادامه داد: علاوه بر خسارتهای مالی و جانی گسترده برای طرفهای درگیر، حضور نیروهای تکفیری و حضور نظامی و مستشاری رژیم صهیونیستی در منطقه حائز اهمیت است.
همچنین جنگ اخیر، زمینه را برای نفوذ همهجانبه نظامی، سیاسی و حتی رسانهای ترکیه در منطقه فراهم کرده است.
این کارشناس مسائل بین الملل با اشاره به اظهارات آرائیک هاراطونیان، رئیس منطقه قره باغ در خصوص تهدیدات رژیم صهیونیستی در این منطقه گفت: به نظر میرسد تهدید اسرائیل در اینجا کمتر از سایر عناصر نیست؛ زیرا خاموش، خزنده و چندلایه است.
در کوتاهمدت، باید مناقشه را مدیریت کرد
نویسنده کتاب «چشمانداز ژئوپلتیک جمهوری آذربایجان و قرهباغ کوهستانی» گفت: خصلت مناقشههای سرزمینی این است که در کوتاهمدت حل و فصل نمیشوند. در قبرس، کشمیر و دیگر مناطق جهان هم که مناقشههای سرزمینی وجود دارد، اختلافها همچنان باقی است. بنابراین بهترین کار در کوتاهمدت، مدیریت مناقشه است و اینکه بتوان ظرفیتهای جنگ مسلحانه را به کانالهای دیگری مانند دیپلماسی، رقابتهای فرهنگی، رسانهای و مانند آن انتقال داد.
وی اظهار داشت: گروه مینسک که در سال ۱۹۹۲ برای میانجیگری در منازعه قرهباغ تشکیل شد نیز در این سالها کمابیش کوشید همین کار را انجام دهد؛ هرچند منتقدان، میگویند این گروه آنچنان که باید و شاید، اثرگذار نبوده است. ولی کارکرد مینسک در اصل، مدیریت منازعه بود و حل و فصل منازعه بستگی به سه شرط اصلی در حل بحران های ژئوپلیتیکی دارد.
سیفالدینی درباره راه حل بلندمدت گفت: بحرانهای ژئوپلیتیک در سه صورت حل و فصل میشوند؛ یا باید فضای حسن نیت، تفاهم و اعتماد میان طرفها ایجاد شود یا ارزشهای جغرافیایی موجود، قابل تقسیم باشند و یا باید موازنه قدرت بهکلی تغییر کند.
این کارشناس مسائل ژئوپلتیک خاطرنشان کرد: باکو در جنگ اخیر، کوشید به زعم خود با داخل کردن ترکیه، موازنه قوا را به نفع خود تغییر دهد و این مناقشه را آن طور که میخواهد حل و فصل کند. البته راه حل نظامی، گزینه مناسبی نیست و به صلح و آرامش منجر نخواهد شد.
"اولین منطقهای که جمهوری آذربایجان بر اثر این جنگ از دست داد، دالان لاچین بود که قرهباغ را به ارمنستان وصل میکند"لذا در کوتاه مدت و میانمدت باید مناقشه را مدیریت کرد و در بلندمدت از طریق مذاکره و تقسیم ارزشها و کاهش تنش و نفرت اجتماعی، آن را حل و فصل کرد و نیروهای فرامنطقهای را به بیرون راند.
مناقشه قرهباغ، ماهیت سرزمینی دارد
سیفالدینی با بیان اینکه حضور قدرتهای خارجی در منطقه مناقشه، بر اساس ماهیت آن مناقشه صورت میگیرد، یادآورشد: درگیریها در قرهباغ یک مناقشه سرزمینی است و نه درگیری دینی یا مذهبی یا حتی لزوما نژادی. البته هر دو طرف ممکن است بخواهند از احساسات دینی و مذهبی یا نژادی به نفع خودشان استفاده کنند، اما قدرتها و بازیگران تحت تاثیر این تبلیغات، سیاست خود را تعریف نمیکنند.
وی اضافه کرد: اگر این جنگ، یک مناقشه مذهبی بود، گرجستان مسیحی ارتودکس باید از ارمنستان مسیحی ارتودکس حمایت میکرد، اما این کار را نمیکند. اگر مناقشه دینی بود، انگلیس باید از ارمنستان حمایت میکرد، اما میبینیم که لندن به دلیل شراکت نفتی با جمهوری آذربایجان در نفت دریای خزر، گرایش بیشتری به باکو دارد. یا مثلا میبایست شاهد حمایت عربستان از جمهوری آذربایجان میبودیم؛ در حالی که ریاض در این مورد تقریبا سکوت کرده است.
این کارشناس مسائل بین الملل افزود: کنگره آمریکا تحت تاثیر نظر رایدهندگان و لابی ارمنی، گاه گرایشهایی به سمت ارمنستان داشته، اما وزارت امور خارجه آمریکا معمولا از موضع جمهوری آذربایجان حمایت کرده است و ممکن است لابی صهیونیستی هم در واشنگتن، حمایت از باکو را تشویق کند.
سیفالدینی اظهار داشت: ترکیه در ظاهر میگوید ما از عدالت و برادران قومی خود در باکو حمایت میکنیم، اما در واقع آنکارا افزایش نفوذ خود در منطقه و تسلط بر جمهوری آذربایجان را دنبال میکند. اگر روزی محور انتقال نفت از مسیر نخجوان و زنگزور به ترکیه فراهم شود، آنکارا برنده بزرگ مناقشه خواهد بود نباید فراموش کرد که تقریبا یکصد سال است که برای ایجاد این مسیر تلاش شده است.
وی با بیان اینکه اگر این اتفاق رخ دهد، ترکیه از مدیترانه تا دریای خزر، ارتباط زمینی خواهد داشت، گفت: یکی از طرحهایی که در دهه ۹۰ توسط مشاور سابق وزارت امور خارجه آمریکا به نام "پاول گوبل" مطرح و به نام طرح گوبل معروف شد نیز مبتنی بر همین معاوضه زمین بود.
یعنی پیشنهاد شد که لاچین و کلبجر به ارمنستان واگذار شود و در ازای آن، ارمنستان مناطق مرزی خود با ایران را به جمهوری آذربایجان بدهد. البته این طرح، یک خطر جدی برای ایران محسوب میشد و اجرا هم نشد. اکنون برخی از تحلیلگران از الگوی ترکیه در قطر برای توضیح نقش این کشور در مناقشه اخیر استفاده میکنند.
سیفالدینی درباره وضعیت فعلی مناطق مرزی ارمنستان و ایران گفت: آخرین خبر درباره این منطقه، این است که روسیه در چند روز اخیر، نیروهای نظامی خود را در منطقه سیونیک که طرف ارمنی از مرز ایران و ارمنستان است مستقر کرده و این کار، مانع از اجرای طرحهایی مانند طرح گوبل خواهد شد.
باید از دامنهدار شدن مناقشه جلوگیری کرد
سیفالدینی با تاکید بر لزوم پایان دادن به مناقشه اظهار داشت: یکی از ویژگیهای بحرانهای نظامی در نوارهای شکننده این است که بهسرعت دامنهدار میشوند. هانس کوهن در دانش ژئوپلیتیک، نظریهای به نام نوارهای شکننده را مطرح کرده است. از نظر کوهن، قفقاز جنوبی هم مانند بخشهایی از خاورمیانه تبدیل به نوار شکننده شده است که امکان ظهور بحران و سرایت دامنه آن به مناطق دیگر وجود دارد.
وی ادامه داد: همین امروز، علاوه بر سه دولت رسمی و شناختهشده در قفقاز جنوبی، ما سه "شبه دولت" هم در این منطقه داریم که عملا در حال حکومت هستند و شامل دولتهای خودخوانده قرهباغ، اوستیای جنوبی و آبخازیا میشوند.
"دومین منطقه، کلبجر در شمال بود که آن هم راه زمینی و کوهستانی قرهباغ به ارمنستان محسوب میشود"در خود قرهباغ نیز شاهد شکلگیری همین نوار هستیم و شهرستانهای اطراف آن، به منزله مناطق فشار یا حائل محسوب میشوند. لذا در این مدلسازی، میبینیم که منطقه شباهت تامی به مناطق بحران خاورمیانه دارد و امکان سرایت بحران به دیگر کشورها دور از ذهن نیست.
تلآویو طرفدار مرزهای شناور است
سیفالدینی در ارتباط با منافع رژیم صهیونیستی در قفقاز جنوبی گفت: اسرائیل اصولا از مرزهای باثبات حمایت نمیکند و خطوط مرزی شناور و ناامن را در راستای منافع خود میداند. این همان سیاستی است که تلآویو در سوریه و عراق نیز دنبال کرده است. به بیان سادهتر، رژیم صهیونیستی از بحرانها در این مناطق برای حضور و نقشآفرینی استفاده میکند.
این کارشناس ژئوپلتیک افزود: جمهوری آذربایجان تقریبا از اواسط دهه ۹۰ به بعد، روابط خود را با رژیم صهیونیستی با هدف ایجاد موازنههای منطقهای گسترش داد و رژیم صهیونیستی نیز از این فرصت برای اقدام علیه ایران استفاده کرد. اسرائیل امروز بین ۴۰ تا ۵۰ درصد از انرژی خود را از جمهوری آذربایجان میخرد و در مقابل، به باکو سلاحهای مختلف نظامی میفروشد.
بنابراین، طبیعی است که تل آویو در مناقشه قرهباغ بیطرف نباشد.
باید در منطقه قفقاز جنوبی کنشگر باشیم / اهمیت سد خداآفرین برای ایران
این پژوهشگر ژئوپلیتیک تاکید کرد: هیچ کشوری به اندازه ایران برای کنشگری در مسیر صلح در جنوب قفقاز صلاحیت ندارد و محق نیست. ایران ۷۰۰ کیلومتر مرز مشترک با همه طرفهای درگیر مناقشه دارد؛ درحالی که مثلا ترکیه تنها ۱۰ کیلومتر مرز فقط با نخجوان دارد. ایران در مرز با شهرستان جبرائیلی، در آن سوی خداآفرین، سد بزرگی دارد که سازهای بسیار مهم و استراتژیک است و جنگ در نزدیکی این سازه، مستقیما با منافع ملّی ایران در تضاد است. ایران هیچگاه اجازه نمیدهد پرچم نامربوط به منطقه، برفراز این سازه بزرگ برافراشته شود.
وی گفت: تهران حق دارد که در صورت طولانی شدن بحران و تهدید علیه امنیت ملّی خود، محورهایی را در خطوط این هفتصد کیلومتر به عنوان منطقه حائل اعلام کند و یا هر نوع اقدامی که برای امنیتش صلاح بداند صورت بدهد. بنابراین ما باید بهگونهای عمل کنیم که طرفهای مختلف مجاب شوند که در زمینه صلح قفقاز جنوبی از ایران نظر بخواهند و خود آنها خواهان مشارکت ایران باشند؛ زیرا ایران تنها کشوری است که به همه مناطق این حوزه اشراف دارد.
سیفالدینی درباره آسیب های جنگ برای ایران گفت: در میان نخبگان کشور، این اجماع وجود دارد که در جوار مرزهای ایران نباید جنگ رخ دهد؛ چراکه جنگ، علاوه بر آسیبهایی که به طرفهای درگیر وارد میکند، برای ما به عنوان همسایه هم تهدیدهایی میآفریند.
"بنابراین، بازگشت به مناطقی که عقبنشینی صورت گرفته است، چندان آسان نیست در عین حال این امر غیرممکن هم نیست"این تهدیدها از ناامن شدن مرزها تا ورود پهپادها و پرندههای دیگر به آسمان کشور تا احتمال ورود یا فرار نیروهای درگیر به داخل مرزهای ایران را شامل میشود. به همه اینها، خطر حضور تکفیریها در نزدیکی مرزهای کشور را هم اضافه کنید؛ به ویژه که اینها گروههایی هستند که معمولا از کنترل خارج میشوند.
کارشناس مسائل ژئوپلتیک با بیان اینکه ایران از حل و فصل مناقشه بدون جنگ و درگیری نظامی حمایت میکند، گفت: امروز در ایران در خصوص حضور تکفیریها در منطقه توافق نظر وجود دارد و حاصل جمع این توافق در اظهارات رئیس جمهوری بازتاب پیدا کرد که پیام آن کاملا صریح بود.
سیفالدینی یادآور شد: ایران ترجیح میدهد مناقشه از طریق مذاکره میان طرفهای درگیر حل و فصل شود و فضا برای نفوذ قدرتهای خارجی که منافع خودشان را در منطقه دنبال میکنند باز نباشد.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران